نویدنو:11/03/1390 |
نویدنو 11/03/1390
نویدنو: مهندس عزت الله سحابی پس از تحمل ماه ها بیماری در سن 81سالگی درگذشت . طبق خبرهای منتشر شده هاله سحابی دختر مهندس سحابی هم در روز تشیع جنازه پدر در اثر تهاجم لباس شخصی ها ابتدا در بیمارستان بستری وسپس در گذشته است . هاله سحابی در حال گذراندن دوران محکومیت خود بود وبرای تشییع جنازه پدرش به مرخصی آمده بود . نوید نو در گذشت مهندس عزت الله سحابی وهاله سحابی را به خانواده ، همرزمان وشورای فعالان ملی - مذهبی تسلیت عرض می نماید . در زیر توجه خوانندگان محترم را به خلاصه ای از زندگی نامه مهندس سحابی به نقل از ویکی پدیا جلب می نماییم .
عزتالله سحابی (متولد ۱۳۰۹، تهران - ۱۰ خرداد ۱۳۹۰، تهران) سیاستمدار ایرانی، روزنامه نگار، اقتصاددان، مدیر کارخانه [۱]، فعال ملی مذهبی، رهبر شورای فعالان ملی مذهبی ایران، عضو شورای انقلاب، رئیس ستاد بسیج اقتصادی كشور، عضو شورای بازنگری در قانون اساسی جمهوری اسلامی، نماینده مردم تهران در اولین مجلس خبرگان قانون اساسی و دوره اول مجلس شورای اسلامی و نیز، رئیس سازمان برنامه و بودجه در دولت مهدی بازرگان بود که پس از استعفای دولت بازرگان در موقعیت اپوزیسیون قرار گرفت. وی فرزند یدالله سحابی از بنیانگذاران نهضت آزادی ایران و پدر هاله سحابی از فعالان حقوق زنان و زندانی سیاسی بود. او یکی از زندانیان سیاسی سرشناس ایران بود که بیش از ۱۲ سال از عمر خود را در زندانهای حکومت پهلوی و ۳ سال را در جمهوری اسلامی سپری کرد و در سالهای اخیر نیز به دلیل حمایت از جنبش سبز تحت بازجویی قرار گرفت. [۲][۳][۴][۵] او مدیر مسئول نشریه ایران فردا بود که پس از دستگیری توسط دادگاه انقلاب و توقیف نشریه ایران فردا به عضویت افتخاری انجمن قلم آمریکا درآمد.[۶] فعالیت سیاسی قبل از انقلاب بدلیل فعالیتهای سیاسی پدرش یدالله سحابی که از بنیانگذاران نهضت آزادی ایران در سال ۱۳۴۰ بود، عزت الله سحابی از کودکی با فعالیتهای سیاسی آشنا بود و از اولین اعضای نهضت آزادی ایران به شمار میرود. با وقوع کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ سحابی در کمیته دانشگاه «نهضت مقاومت ملی» فعال شد. او مسوولیت توزیع نشریات نهضت، از جمله اعلامیهها و روزنامه «راه مصدق» را برعهده داشت. سحابی در تیرماه ۱۳۳۳ پس از توقیف چاپخانه روزنامه «راه مصدق» دستگیر شد؛ در بازجوییها مسوولیت تهیه و تنظیم و انتشار و توزیع روزنامه را به تنهایی بر عهده گرفت. پس از آزادی از زندان، بار دیگر فعالیتهای خود را در نهضت مقاومت ملی و در کمیته انتشارات و تبلیغات آن-به ریاست مهدی بازرگان-پی گرفت. فعالیتهای او، بار دیگر منجر به دستگیری وی شد و سحابی باز هم مسوولیت انتشار روزنامه را پذیرفت. وی در سالهای ۱۳۳۳، ۱۳۵۰، ۱۳۶۹ ، ۱۳۷۹، ۱۳۸۰ و ۱۳۸۱ دستگیر شد [۷] و در زندانهای مختلفی هم چون زندان اوین، زندان قزلقلعه و زندان قصر در زندان بود. در آخرین مورد در پیش از انقلاب در سال ۱۳۵۰ به ۱۵ سال حبس محکوم شد و تا ماههای آخر حیات حکومت پهلوی زندانی بود. سحابی دانشآموخته رشتهٔ مهندسی مکانیک دانشگاه تهران بود و در سالهای ۱۳۲۷ و ۱۳۲۸ در مجله «فروغ علم» و در سالهای و ۱۳۳۱ و ۱۳۳۲ در مجله «گنج شایگان» او به عنوان سردبیر این نشریات فعالیت میکرد. فعالیت سیاسی پس از انقلاب سحابی عضو شورای انقلاب، رئیس سازمان برنامه و بودجه دولت مهدی بازرگان، نماینده مجلس خبرگان قانون اساسی، نمایندهٔ تهران در دوره اول مجلس شورای اسلامی، و دبیر هیات اجرایی نهضت آزادی ایران بود.[۸] سحابی سالها زندان هر دو حکومت پهلوی و جمهوری اسلامی را تجربه کردهبود. سحابی در مجلس خبرگان قانون اساسی به اتفاق محمود طالقانی، مرتضی حائری یزدی، ابوالحسن بنی صدر و علی گلزاده غفوری از جمله کسانی بود که به ولایت فقیه رای منفی داد.[۹][۱۰]او در بازنگری در قانون اساسی جمهوری اسلامی در سال ۱۳۶۸ که ولایت مطلقه فقیه به قانون اساسی افزوده شد، نیز به ولایت مطلقه فقیه رای منفی داد. [۱۱] او در سال ۱۳۷۰ مجله ایران فردا را منتشر کرد که به روزگار خود از حرفهای ترین و بانفوذترین نشریات ایران بود. ایران فردا نیز در سال ۱۳۷۹ توقیف شد. وی در ابتدا از اعضای نهضت آزادی ایران بود، ولی پس از انقلاب، در پی اختلاف در مورد مواضع اقتصادی نهضت آزادی ایران، از این حزب جدا شد و گروه فعالان ملی مذهبی را تشکیل داد. سحابی تا زمان مرگش ریاست گروه ملی مذهبی را عهدهدار بود. وی هم چنین از حامیان جنبش سبز و شرکت کنندگان در کنفرانس برلین بود. عزت الله سحابی در حکومت جمهوری اسلامی آخرین بار به اتهام «تشکیل گروه با هدف برهم زدن امنیت کشور، تبلیغ علیه نظام و توهین به مسؤولان» به ۱۱ سال زندان محکوم شد. در دوران بازداشت نامهای از وی به بیرون از زندان انتقال یافت که خطاب به مقامات قضایی ایران خوستار مرگ خود شده بود. این نامه در داخل ایران بازتاب فراوانی داشت و مورد توجه رسانههای بین المللی قرار گرفت.[۱۲][۱۳][۱۴] او از منتقدین سیاستهای اقتصادی هاشمی رفسنجانی در دوران ریاست جمهوری وی بود و در آن دوران نیز بازداشت گردید.[۱۵] عزت الله سحابی در سال ۱۳۶۹ و در زمان مسئولیت سعید امامی، معاون بانفوذ علی فلاحیان وزیر وقت اطلاعات، بازداشت و به مدت چند ماه تحت بازجویی های سنگین برای "اعتراف کردن" علیه خود و همفکرانش قرار گرفت.[۱۶] دستگیری در سال ۱۳۷۹ سحابی در سال ۱۳۷۹ به همراه حدود ۴۰ نفر دیگر از فعالان ملی – مذهبی بازداشت شد و بعد از سپری کردن نزدیک به دو سال حبس، با وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی از زندان خارج شد.[۱۷] وی در مصاحبه با هفته نامه چشم انداز ایران گفت که به دعوت دفتر تحکیم وحدت پس از حمله به کوی دانشگاه در ۱۸ تیر ۱۳۷۹ به کوی دانشگاه رفت و در آنجا سخن رانی کرد: "شبها جلوی دانشگاه شلوغ بود. بالاخره دانشجویان دفتر تحکیم وحدت از من خواستند که برای دانشجویان صحبت کنم شاید آنان به حرف من گوش کنند..... من به پشت تریبون رفتم وبه مدت ۴۵ دقیقه درآنجا صحبت کردم. درصحبتم حادثه کوی دانشگاه را درقیاس با حادثه ۱۶ آذر سال ۳۲ بسیار تهاجمی تر و بیرحمانه تر ذکر کردم. درآن جا تاکید کردم که دانشجویان متوجه باشند که برایشان طرحی ریخته شده تا به خیابانها بیایند وآنها نیز دانشجویان را سرکوب کنند. نهضت دانشجویی درآن زمان داغ بود وگفتم که میخواهند جنبش را ادب کنند. درنهایت نیز اعلام کردم که به مصلحت نیست وارد خیابان بشوید، بهتر آن است که به تحصن خود دردانشگاه ادامه بدهید و طی تحصن خواستار تعقیب فرماندهانی که عملیات کوی را برعهده داشتند بشوید. [۱۸] " همزمان با واقعه ۱۸ تیر سفارت آمریکا در دبی با وی تماس گرفته تا در سرنگون کردن نظام جمهوری اسلامی از دیدگاههای وی استفاده کرده و در آینده کشور به عنوان یکی از رهبران مطرح شود، او میگوید با وجود اختلاف نظر بامقامات ایران در برابر دخالت بیگانه مانند یک سرباز از کشورش دفاع میکند.[۱۹] اما او در سال ۱۳۷۹ پس از شرکت در کنفرانس برلین دستگیر شد و حضور وی در کوی دانشگاه تهران پس از حمله به آن نیز مورد توجه سعید مرتضوی و دستکاههای امنیتی قرار گرفت. او درباره دوران بازداشت چندین ماه اش میگوید: "در اواخر آذر ۱۳۷۹ من را دستگیر کردند. البته من به دنبال کنفرانس برلین یک بار دیگر هم بازداشت شدم. دو ماهی درآن زمان درزندان بودم ودرآمدم. در پاییز سال ۷۹ محاکمه شدم وقاضی مقدس من را به ۶ سال حبس محکوم کرد. ۵ سال و شش ماه برای جریانی که هدف اش براندازی جمهوری اسلامی ایران بودهاست. بعد از این ماجرا به مناسبت ۱۶ آذر من را به دانشگاه امیرکبیر دعوت کردند. من آن جا صحبت کردم که بلافاصله بعد از آن صحبتها شاید ۱۸ یا ۱۹ آذر بود که به دادگاه انقلاب احضار شدم.... درزندان انفرادی بازجویی هایی آغاز شد که تا آن موقع سابقه نداشت. درجریان مسایل برلین بنده توسط قاضی مرتضوی بازجویی شده بودم ولی رفتار این گونه نبود، محترمانه بود، دربازجوییهای جدید توهین وتهمت امثال اینها شدید بود. در این بازداشت که از اواخر آذر ۱۳۷۹ شروع شد من به مدت شش ماه درزندان انفرادی بودم آن هم به صورت چشم بسته و اصلا نمیدانستم کجا هستم. من خیلی به زندان افتادهام، اما بازجویی که آن بار شد حتی قبل از انقلاب وبعد از آن هم از من این گونه بازجویی نشده بود. رفتارهایی با من انجام شد که بعدها که آزاد شدم درمجله آفتاب خواندم تحت عنوان شکنجه سفید به تازگی درزندانهای جمهوری اسلامی مرسوم شدهاست. شکنجه سپید شکنجهای است که زندانی را نمیزنند، بلکه با تلقین مداوم و توهین به همراه تهمتهای خیلی سنگین که به هیچ وجه به آدم نمیچسبد، روحیه زندانی را میشکنند تا بتوانند به این ترتیب درزندانی نفوذ و شخصیت اورا عوض کنند. این رفتاربامن درزندان انجام شد. به گونهای بود که ازبعدازظهر به بازجویی میرفتم و تا فردا صبح این بازجویی ادامه داشت ونماز صبح را در مکان بازجویی میخواندم. ۱۸ ساعت مداوم از من بازجویی میشد. وروزبعد این روند به همین صورت ادامه داشت." علیاکبر ناطقنوری نیز در خاطرات خود نوشت که خواستار اعدام سحابی بودهاست.[۲۰] منابع مختلف از او با نام اپوزیسیون یاد می كنند[۲۱][۲۲]. با این حال در سال ۱۳۸۷ سحابی در پاسخ خبرنگاری که از او پرسید شما اپوزیسیون هستيد يا پوزیسیون؟ گفت ما تكلیفمان را با نظام و اصل جمهوری اسلامی مشخص كردهايم و بارها گفتهايم كه به قانون اساسی جمهوری اسلامی ايران وفاداريم. من برانداز نظام نيستم نه به دليل اينكه در نظام هيچ اشكالی نمیبينم بلكه به اين خاطر كه اندك فتوری در اقتدار حكومتی ايران باعث آشوب و بلوا از اطراف و اكناف میشود.... فروپاشی و يا تضعیف حكومت مركزی مساوی است با فروپاشی ايران.[۲۳] وی همچنین در سال ۱۳۸۸ در بیانیهای خطاب به ایرانیان خارج از کشور از سوق یافتن حرکت مدنی و مسالمت آمیز معترضان ایرانی به سوی خشونت ابراز نگرانی کرده و چنین گرایشی را به نفع حکومت و به زیان معترضان دانسته است. او شبیه سازی شرایط امروز ایران با شرایط سال ۱۳۵۷ را رد کرد و گفت: «انقلاب در ایران فعلی، نه شدنی است و نه درست».[۲۴] دختر او هاله سحابی از فعالان زنان و عضو مادران صلح ایران نیز پس از اعتراضها به نتایج انتخابات ریاست جمهوری دهم در سال ۱۳۸۹ از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به اتهام تبلیغ علیه نظام از طریق حضور مکرر در تجمعات غیرقانونی و اخلال در نظم عمومی به ۲ سال حبس محکوم شد.[۲۵][۲۶] هاله سحابی در مراسم تشییع جنازه عزت الله سحابی در اثر درگیری با نیروهای امنیتی کشته شد.[۲۷] سحابی در فروردین ماه ۱۳۸۹، در نامه سرگشادهای ضمن انتقاد شدید از نحوه رفتار با زندانیان زن و مرد در دوره بعد از انتخابات ریاست جمهوری دهم، از خدا خواست که یا اوضاع کشور را دگرگون کند و یا مرگ او را برساند. تالیفات سحابی در دوران فعالیت سیاسی خود که به ۶ دهه میرسد دهها مقاله و کتاب از جمله کتاب «ناگفتههای انقلاب و مباحث بنیادی ملی» را منتشر ساخت. در سال ۱۳۸۸ جلد اول و دوم کتاب خاطرا وی با عنوان «نیم قرن خاطره و تجربه» نیز منشتر گردیدکه خاطرات فعالیت سیاسی وی را تا سال انقلاب در بر میگیرد که توسط نشر فرهنگ صبا منتشر شد.[۵] [۲۸] درگذشت عزتالله سحابی در بامداد ۱۰ خرداد ۱۳۹۰ در بیمارستان مدرس تهران و پس از ۶۰ سال فعالیت سیاسی درگذشت. در بیانیهای که شورای فعالان ملی - مذهبی منتشر ساخت آمدهاست که وی در آخرین لحظات هوشیاری میگفت:زندگی مردم سخت شدهاست. خدا میداند که من چقدر برای ایران نگرانم! من دارم میمیرم و کاری برای ایران نکردم.[۲۹] او هنگام مرگ ۸۱ سال داشت. با تجمع حدود ۱۰۰ نفر از نزدیکان خانوادگی سحابی در منزل وی در لواسان، نیروهای امنیتی و گارد ویژه حضور پیدا کردند که در محدوده منزل وی جو امنیتی ایجاد شد.[۳۰] در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۳۹۰ خورشیدی، هاله سحابی که برای تشیع جنازه پدرش، عزتالله سحابی به محل قبرستان رفتهبود، در پی ضرب و شتم و درگیری با نيروهای امنيتی دچار «سکته قلبی» شد و در بیمارستان درگذشت.در این راستا فریدون سحابی، برادر عزتالله سحابی در گفتگوی کوتاهی[۳۱] اعلام کرد ایست قلبی او ناشی از ضربه ای است که به شکم و ریه او وارد شده است و به دست نیروهای امنیتی کشته شده است. [۳۲] [۳۳] [۳۴] تشییع مراسم تشییع وی در روز ۱۱ خرداد در لواسان (محل سکونت وی) برگزار گشت.[۳۵] واکنشها
سوابق شغلی
|
|