نویدنو:05/03/1390  

 

 نویدنو  05/03/1390

 

 

اتحاد فلسطینی ها وخاورمیانه جدید

رمزی بارود- برگردان : هاتف رحمانی

پاسخ بنیامین ناتانیاهو به قرار داد حماس – فتح در قاهره هم سریع وهم قابل پیش بینی بود. او دریک سخنرانی کوتاه تلویزیونی پس ازآن که  رقبای سیاسی فلسطینی ها با حمایت مصر در 27آوریل به آشتی دست یافتند گفت : "مقامات فلسطینی باید صلح با اسرائیل یا صلح با حماس را انتخاب کنند"

علیرغم تلاش های بی شمار پیشین برای عقب راندن محمود عباس ، طفره رفتن از گفتگوی صلح ، و کنار گذاشتن تعهدات اسرائیل در برابر موافقت نامه های پیشین ، ناتانیاهو ودولت دست راستی او اکنون اظهار می کنند که فلسطینی ها به تنهایی مسئول مرگ "روند صلح " فریبنده هستند. بلدوزرهای اسرائیلی به تقسیم ساحل غربی بی نوا، به خانه سازی  برای استقرار غیر قانونی بیشتر ادامه خواهند داد ، اما این بار بهانه آنها ممکن است نمود طبیعی نداشته باشد . این دلیل آوری ممکن است از آن جهت باشد که اسرائیل شریکی ندارد.امریکا وسایر رسانه ها با خوشحالی استدلال وحشتناک را تکرار خواهند کرد ، و مثل همیشه ، فلسیطنی ها ، تنبیه خواهند شد . 

اما رک وپوست کنده ، در این موقع بحرانی تاریخ خاورمیانه ، اسرائیل تقریبا اهمیتی ندارد . اسرائیل دیگر تاثیر تغییر دهنده ای در منطقه ندارد. زمانی که خلق عرب انقلاب را آغاز کرد ، بعد جدیدی در منازعه عرب – اسرائیل پدیدار شد . به محض این که شعارهای میدان تحریر قاهره پذیرش زبان پان عرب و هوادار فلسطین را آغاز کرد ، آشکار بود که مصرممکن است  به زودی  برای خروج از حصار بازداشت بر چسب های تشویق کننده واشنگتن ، که عرب ها را به معتدل ها ( خوب ) ورادیکال ها ( بد) تقسیم می کند، تلاش نماید.   

یک روز پس از دست دادن عضام ال احمد ، رئیس هیئت نمایندگی فتح ، ورهبران حماس ، دکتر موسی ابو مرزوق ساکن دمشق ، وحمد الزهار ساکن غزه ، نیروهای پشت پرده توافق قاهره ظاهر شدند. در حالی که رهبران اسرائیل تنها زبانی – زبان تهدید ، ارعاب والتیماتوم- را که می دانند در این موقعیت به کار می بردند، پاسخ امریکا بی مزه ، گیج ونا مربوط بود. جدای از سرشت منسوخ اظهار رسمی امریکا ، کانون توجه تا حد زیادی بر تنها اهرمی که امریکا برسر عباس ومتحدان فتحی آن دارد قرار گرفته بود . جنیفر روبین در وبلاگ واشنگتن پست در 29آوریل نوشت :" دولت اوبامابه اظهارموضع صریح در این باره که اگر دولت متحد حماس – فتح به شرحی که محمود عباس  داده بود پدیدار شود، امریکا کمک ها را قطع خواهد کرد، تمایلی نداشت . "    

هنوزبی میلی موقت  انتشارنیافته است . روبین با نقل قول از یک مقام ناشناس  نوشت :"کنگره کاملا موضوع متفاوتی است ، تنها پاسخ پذیرفتنی ( در صورتی که امریکا دولت جدید فلسطینی را تامین مالی نماید ) برای بیشتر امریکایی ها می تواند نه یا به جهنم باشد . 

اما چنین زور بازو نشان دادن مالی ، به ویژه با احتمال وجود سایر کشورهای کمک کننده متعاقب در خواست چقدر می تواند کارآ باشد ؟

اگر این پرسش پیش از بهار عرب – وبه ویژه پیش از انقلاب مصر- پرسیده شده بود پاسخ می توانست به طور قطع آسیب رسان باشد . چون طبقه کاملی از سیات پیشگان فلسطینی موضع خودرا  تا حد زیادی منحصرا  حول موضوع  تامین مالی تنظیم کرده بودند . 

آنچه در واقع به اسرائیل وامریکا اجازه کنترل نتایج رخ داد های سیاسی، حتی امور داخلی فلسطینی ها را می داد ، فقدان هر گونه تعادل سیاسی واقعی محاط بر این ستیزه بود .  امریکا ومتحدانش تمایل " جامعه جهانی " را تعریف می کردند ، ومنطقه در تله القاب سیاسی دوستان ودشمنان واشنگتن- وتل آویو- گیر کرده بود . یک بن بست  ( پات ) سیاسی قشنگی حاکم بود ، که تنها اسرائیل (از آن ) سود می برد .  

این تحلیل صرفا مربوط به رخ داد های اخیر نیست . بزرگترین دست آورد اسرائیلی از پیمان کمپ دیوید (1979) آوردن صلح به منطقه نبود – چون هیچ صلح واقعی منطقه ای دنبال نشد . بلکه در واقع  تبعید مصر بعنوان یک کشور قدرتمند عربی ازتمام مسائل عربی در رابطه با اسرائیل بود. غیبت مصر درجریان عمل ، حملات مکرر اسرائیل به لبنان ، ونیز بیشتر کردن استعمار وویرانی اراضی اشغالی را امکان پذیر ساخت.  

اکنون مصر بازگشته است – نه صرفا در شرایط بازگشتی به " حصار عربی" – بلکه بعنوان شریکی که به صورت فزاینده ای واقعیت جدید عربی را تعیین می کند. امضا موافقت نامه حماس – فتح ممکن است در شرایط پوشش رسانه ای به یک شگفتی تبدیل شود ، اما در واقع یک پی آمد قابل پیش بینی در زنجیر رخ داد هایی بود که باز سازی یک منطقه را علامت می داد . اکنون خاورمیانه  رهبری شونده توسط یک کشور قدرتمند عربی، به اندازه کافی برای دست یابی به شرکای متعدد - سایر کشورهای عربی، ونیز ایران ، ترکیه وسایرین - امن است . 

 نه تنها ترکیه از موافقت نامه استقبال کرد ، بلکه یکی از حامیان اصلی روابط حسنه فلسطینی ها بود . احمد داود اوغلی وزیر امور خارجه ترکیه در هل دادن فلسطینی ها به اتحاد موثر بوده است . همانطور مواضع ایرانی ها . علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه ایران طبق نوشته تهران تایمز 30 آوریل 2011، پیمان " خجسته " را ، که بعنوان " یکی از دست آوردهای انقلاب مصر" توصیف کرد، تهنیت گفت . 

تصور اسرائیلی برای منطقه تفرقه سیاسی آن به هر قیمت بود . بدون چنین تفرقه ای ، احتمالا اسرائیل باید در موضع تدافعی باشد ، وامریکا بیش از حد دچار بحران مدیریت خواهد شد . یک اتحاد فلسطینی پسا انقلاب مصر ،  همراه با تایید تمام کشورهای عربی ، ترکیه ، ایران وبسیاری دیگر ،  چشم انداز شدیدا نگران کننده ای برای اسرائیل است . بیشترین نگرانی سر بر آوردن مصر بعنوان شریک سیاسی است ، کشوری که به تصمیم گیری برای خود توانا است . جدای از حمایت از موافقت نامه بین حماس وفتح ، بدون اجازه اسرائیل یا امریکا ، نبیل العربی وزیر امور خارجه جدید مصر ، نیز تصمیم به محاصره غزه را " شرم اور " خواند ، وقول داد محاصره را برطرف نماید ( بنا به گزارش الجزیره در 29 آوریل) 

داوید دی . کرکپاتریک در نیو یورک تایمز ( 30 آوریل ) نوشت :" مصر در حال ترسیم دوره جدیدی در سیاست خارجی خود است که تا هم اکنون به لرزه در آوردن نظم حاکم در خاورمیانه را آغاز کرده است ، برای باز کردن مرزهای مسدود شده غزه وروابط عادی با دو دشمن اسلام گرای اسرائیل وغرب ، حماس وایران برنامه ریزی می کند."  چنین گفتاری ، زمانی ، غیرقابل تصور بود . اکنون ، به خاطر خواست مردم مصر وعرب ، تعریف  گفتمان سیاسی عربی جدیدی ممکن است . حتی یک سخنرانی اتشین توسط یک نخست وزیر بی اعتبار اسرائیل هم نمی تواند از این تغییر پارادایم (الگو)  قدرتمند جلو گیری نماید . 

http://politicalaffairs.net

 

 

 

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter