نویدنو:13/02/1390  

 

 نویدنو  13/02/1390

 

یک کلمه

آشتی فلسطینی ها

یوری آونری – هاتف رحمانی

 

در یک کلام : آفرین!

اخبار در باره توافق  آشتی بین فتح وحماس برای صلح خیر است . اگر آخرین مشکلات حل شوند وتوافق کاملی به امضا دو رهبر برسد ، گام بزرگی به سوی فلسطینی ها وما خواهد بود. هیچ احساسی در ایجاد صلح با نیمی از مردم وجود ندارد. ایجاد صلح با تمام ملت فلسطین ممکن است دشوار باشد ، اما بی نهایت پر ثمر خواهد بود

بنابراین : آفرین

بنیامین ناتانیاهو هم می گوید آفرین . از انجایی که دولت اسرائیل حماس را سازمانی تروریستی اعلام کرده است که به هیچ وجه با آنها رابطه ای بر قرار نخواهد کرد ، ناتانیاهو اکنون می تواند به هر گفتگویی در باره مذاکرات صلح با مقامات فلسطینی پایان دهد . چی ، صلح با دولت فلسطینی که تروریست ها را در بر می گیرد؟ هرگز ! پایان گفتگو .

دو آفرین ، اما با چنین تفاوتی .

بحث اسرائیل در باره اتحادعربی زمان طولانی پشت سر دارد. این امر پیش از این تقریبا نزدیک به پنجاه سال پیش، زمانی که ایده اتحاد عربی سربلند کرد آغاز شد . جمال عبدالناصر این پرچم را در مصربرافراشت ، وجنبش بعثی پان عرب ( خیلی پیش ازآن که توسط مافیای محلی  در عراق وسوریه به انحطاط کشیده شود) در بسیاری از کشورها به نیرویی تبدیل شد

ناهوم گلدمن رئیس سازمان جهانی صهیونیسم ، استدلال می کرد که اتحاد پان عربی برای اسرائیل خیر است. او اعتقاد داشت که صلح برای موجودیت اسرائیل ضروری است ، وآن که می توانست تمام کشورهای عربی را دور هم جمع نموده وشجاعت ایجاد صلح را ناگزیر می سازد .

دیوید بن گوریون نخست وزیر اسرائیل ،فکر می کرد که صلح برای اسرائیل ، حداقل تا زمانی که صهیونیسم به تمام اهداف خود( آشکارا تعریف نشده) نرسیده است شر است .

گلدمن ، بزدل ترین آدمی که من می شناختم ، شجاعت حفظ اعتقاداتش را نداشت. بن گوریون بسیارکمتر ترسو وبسیار بیشتر مصصم بود. اوبرنده شد .

* * *

اکنون ما بازهم با همان مشکل مواجهیم

ناتانیاهو و باند خراب کننده صلح اوخواهان ممانعت از اتحاد فلسطینی ها به هر قیمتی هستند. آنها صلح نمی خواهند ، چون صلح ممکن است اسرائیل را از دست یابی به اهداف صهیونیستی باز دارد، آنچنان که آنهاآن اهداف را درک می کنند : ایجاد یک دولت یهودی در سراسر فلسطین تاریخی ، ( حداقل ) از دریا تا رودخانه اردن است . (بنا براین) هر چقدر تنش ادامه یابد ، هر چه زمان بگذرد و دشمن بیشتر تقسیم گردد ، بهتراست . 

بعنوان یک واقعیت ،حتما ظهور حماس یکی از پی آمدهای همین محاسبات بود.مقامات اشغالگر اسرائیلی عمدا جنبش اسلامی را تشویق می کردند ، که بعدا بعنوان  وزنه ای در برابر فتح سکولار ملی گرا به حماس تبدیل شد ، و پس از آن هم بعنوان دشمن اصلی قلمداد گردید .  

بعدا، دولت اسرائیل عمدا جدایی بین ساحل غربی وکرانه غزه را با نقض معاهده اسلو وخودداری از بازکردن 4"گذرگاه امن" بین دو منطقه تصریح شده در موافقتنامه سرعت بخشید . حتی یک روز هم یکی از این گذرگاه ها باز نشد. جدایی جغرافیایی به جدایی سیاسی ارتقا یافت .

زمانی که حماس در انتخابات ژانویه 2006فلسطینی ها پیروز شد ، همه از جمله خودش را متعجب ساخت ، دولت اسرائیل اظهار کرد که با هیچ دولت فلسطینی که حماس آن را نمایندگی کند رابطه ای نخواهد داشت. اسرائیل به دولت های امریکا واتحادیه اروپا  دستور داد – کلمه دیگری نیست – ازدرخواست آن پیروی کنند.بنا براین دولت متحد فلسطینی متلاشی شد .

گام بعدی تلاش اسرائیلی – امریکایی برای گماشتن مرد قدرتمندی به انتخاب انها بعنوان دیکتاتور نوار غزه ، حامی حماس بود. قهرمان انتخابی محمد دهلان یک رئیس قبیله محلی بود. او انتخاب خیلی خوبی نبود – رئیس امنیت اسرائیل اخیرا افشا کرد که دهلان در حال گریه روی بازوهای او غش کرده بود.پس از جنگ کوتاهی ، حماس کنترل مستقیم نوار غزه را به دست گرفت . 

* * *

انشعابی برادرکشانه در یک جنبش رهایی بخش استثنا نیست . تقریبا قاعده است .

جنبش انقلابی ایرلند یک نمونه برجسته بود. ما در این کشور جنگ بین هاگانا وایرگون را داشتیم ، که بارها تبدیل به خشونت شد وخیلی زشت بود. پس از آن مناحیم بگین فرمانده ایرگون بود ، که از یک جنگ داخلی تمام عیار جلو گیری کرد.

مردم فلسطین با تمام نابرابری علیه آنها ، به ندرت می توانند چنین فاجعه ای را تحمل کنند. انشعاب تنفر متقابل شدیدی را بین رفقایی ایجاد کرده است که زمانی را در زندان اسرائیل هم سلول بوده اند. حماس مقامات فلسطینی را – با برخی توجیهات - به همکاری با دولت اسرائیل علیه آنها، تحریک اسرائیلی ها ومصری ها به تشدید محاصره غیر انسانی علیه نوار غزه ، حتی جلوگیری از معامله برای آزادی گیلاد شالیت زندانی جنگی اسرائیل ، به خاطرمسدود کردن راه ازادی فعالین حماس وبازگشت آنها به ساحل شرقی ، متهم می کرد. بسیاری از فعالان حماس زندان های فلسطینی ها ، وتعدادی از فعالان فتح  زندان نوار غزه را تحمل می کنند، که دیگر شاد کننده نیست .

هم فتح وهم حماس در فلسطین در اقلیت قرار دارند. توده بزرگ مردم فلسطین با نا امیدی خواهان اتحاد ومبارزه مشترک وپایان دادن به اشغال هستند. اگر توافق نامه نهایی آشتی توسط محمود عباس وخالد مشعل امضا شود ، فلسطینی ها در همه جا شادمان خواهند شد .

* * *

بنیامین ناتانیاهو هم از قبل شادمان است . مرکب موافقت نامه مقدماتی آغاز شده در قاهره هنوز خشک نشده بود ، که ناتانیاهو یک سخنرانی رسمی در تلویزیون ایراد کرد، که چیزی شبیه آدرس دادن به ملت پس از رخ داد تاریخی بود. 

او به مقامات فلسطینی گفت " شما مجبورید بین ما وحماس یکی را انتخاب کنید " آن امر نمی تواند خیلی مشکل باشد – در یک طرف رژیم بی رحم اشغالگر ، ودر طرف دیگر برادران فلسطینی با ایدئولوژی متفاوت.

اما این تهدید احمقانه نکته اصلی بیانات او نبود. آنچه ناتانیاهو به ما گفت آن بود که هیچ رابطه ای با مقامات فلسطینی که با هر شیوه ای به "حماس تروریست" مرتبط باشند نمی تواند وجود داشته باشد .

همه چیز تسکین عظیمی برای ناتانیاهو است .او از سوی اربابان جمهوری خواه جدید دعوت شده بود تا ماه آینده در کنگره امریکاسخنرانی نماید واکنون چیزی برای گفتن ندارد. چیزی هم برای ارائه به سازمان ملل ، که آمادگی دارد دولت فلسطین را در سپتامبر آینده به رسمیت بشناسد  ندارد. او اکنون این ها را دارد : صلح غیر ممکن است ، تمام فلسطینی ها تروریست هستند که می خواهند مارا به دریا پرت کنند . بنابر این : نه صلح ، نه مذاکره و نه چیزی دیگر.

* * *

اگر کسی  واقعا صلح می خواهد ، پیام البته کاملا باید متفاوت باشد .

حماس بخشی از واقعیت فلسطین است . یقینا ، حماس افراطی است ، اما همانطور که بریتانیا بارها به ما آموخته است ، ایجاد صلح با افراطی ها بهتر از میانه رو ها است . اگربا میانه روها صلح کنید ، باید هنوز با افراطی ها سروکار داشته باشید . اما اگربا افراطی ها صلح کنید ، معامله تمام می شود.

در واقع ، حماس کاملا به اندازه ای که دوست دارد خودراافراطی نشان دهدافراطی نیست . حماس بارها اظهار کرده است که موافقت نامه صلح بر مبنای خطوط مرزی 1967وبه امضای محمد عباس را در صورتی که در طی رفراندم از سوی مردم یا رای گیری در پارلمان تصویب شود ، خواهد پذیرفت. پذیرش قدرت فلسطینی ها به معنی پذیرفتن معاهده اسلو است ، که برقدرت فلسطینی– شامل شناسایی متقابل اسرائیل وسازمان آزادیبخش فلسطین - مبتنی است. در اسلام ، همانند تمام مذاهب ، کلام خدا به طور قطع کلام نهایی است ، اما می تواند به هر شیوه ای که ضروری است "تفسیر" شود.ما یهودی ها نمی دانیم ؟ 

چه چیزی دو طرف را انعطاف پذیر تر می سازد ؟ هر دو طرف حامیان خودرا – فتح حسنی مبارک حامی مصری ، وحماس بشار اسد حامی سوری خودرا ، که دیگر قابل اعتماد نیست – از دست داده اند.هر دو طرف مجبور به رودررویی با واقعیت شده اند. فلسطینی ها تنها مانده اند ، پس بهتر است متحد شوند.

برای اسرائیلی های صلح جو ، سروکار داشتن با مردم متحد فلسطین وبا خاکی متحدشده آسودگی عظیمی خواهد بود.  اسرائیل می تواندبا: بازکردن گذرگاه برون مرزی معوق مانده طولانی مدت بین ساحل غربی وغزه ، پایان دادن به محاصره احمقانه وستمگرانه نوار غزه ( که با حذف همدست مصری حتی احمقانه تر هم شده است ) اجازه دادن به اهالی غزه برای بازگشایی بندر، فرودگاه ومرزهایشان  به همراهی با این آسودگی کمک زیادی بنماید . اسرائیل باید این حقیقت را که عوامل مذهبی اکنون بخشی از صحنه سیاسی در جهان عرب هستند بپذیرد. آنها به نهاد تبدیل خواهند شد ، واحتمالا، بسیار" معتدل "تر.این بخشی از واقعیت جدید دنیای عرب است .

ظهور اتحاد فلسطینی باید مورد استقبال اسرائیل ، ونیز ملت های اروپایی وامریکایی قرار گیرد. آنها باید آمادگی به رسمیت شناختن دولت فلسطین در داخل مرزهای 1967را داشته باشند. آنها باید برگزاری انتخابات آزاد ودموکراتیک فلسطینی را تشویق نمایند و نتایج ان را هر آن چه که ممکن است باشد بپذیرند.

بادهای بهار عربی در فلسطین نیز می وزد. آفرین

 http://counterpunch.org/avnery04292011.html

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter