نویدنو:03/02/1390  

 

نویدنو:03/02/1390  

 

 

جنگ امریکا- ناتو علیه لیبی

جک ا.اسمیت – برگردان : مهرگان

 

حکومت های سلطنتی ودیکتاتوری عربی در خاورمیانه وشمال افریقا ، بیش از سه ماه ، یک سری خیزش های دموکراتیک از سوی توده های بزرگ بی سلاح حماسه آفرین را تجربه کرده اند. پی آمد نهایی (این خیزش ها )از جمله در تونس ومصر،  دو کشوری که ظاهرا تاکنون موفق بوده اند، هنوز مورد تردید است .

هر بررسی ازاین شورش ها بدون درنظر گرفتن نقش قاطع هژمونی امریکا در این منطقه استراتژیک وسرشار از منبع جهان در گام اول می تواند همانند تلاشی برای درک گرم شدن جهان بدون ذکر نقش کلیدی سوخت های فسیلی باشد .

این خیزش ها یک بحران بی درنگ ژئو پلیتیک ویک دشواری سیاسی جدی برای دولت اوباما ایجاد کردند . واشنگتن دهه ها ، با یک استثنا ، مجبور به حمایت از این رزیم های ضد دموکراتیک بوده است ، وقصد ندارد اجازه دهد آنها (شورش ها) وارد قلمرو امریکا شوند. هم زمان ، ایالات متحده از نظر سیاسی مجبور به حفظ طرفداری لفظی خود از دموکراسی بعنوان پوششی برای هژمونی جهانی و ( توجیه ) بد رفتاری های نظامی خود است .

تحت این شرایط ، امریکا تصمیم گرفته است اعتبار دموکراتیک خود را به نمایش بگذارد  واین حس دروغ را انتقال دهد که  با مورد حمله قرار دادن  یک کشور در کل منطقه ای که یک خیزش دموکراسی خواهانه آن به منافع امپریالیستی واشنگتن لطمه نخواهد زد به مبارزه ی توده های عرب پیوسته است . دولت اوباما اکنون در حال نشان دادن تعهد خود به دموکراسی – ونه فقط " در لفظ" بلکه " در عمل" - با قدرت نظامی خود در لیبی است .  

امریکا وناتو در واقع یک جنگ داخلی برای ایجاد تغییر رزیم در لیبی زیر ماسک انچه باید " دخالت بشر دوستانه"خوانده شود- تا زمانی که جامه تزویرآن دریده شود-  ایجاد کرده اند واکنون از سوی سازمان ملل بعنوان مجری "مسئولیت جامعه جهانی " برای حفاظت از شهروندانی که در مخاطره عظیم نقض فاحش حقوق بشرقرار دارند، تعیین شده اند .  

معنی واقعی عملیات طلوع اودیسه ، اسم رمز امریکا برای آخرین کنش تجاوز نظامی غربی علیه یک کشور مسلمان چیست؟ چرا سرهنگ قذافی ، رهبر لیبی ، ناگهان برای انحراف توجه جهانی از خیزش برای "دموکراسی" مورد حمایت امریکا-ناتو در لیبی و"نجات" مردم آن مورد استفاده قرار گرفته است ؟

دولت اوباما وبرتانیا وفرانسه متحدان آن از یک طرف به صورت دیوانه واری برای ایجاد یک اپوزیسیون دست نشانده قابل دوام در برابر دولت لیبی تلاش می کنند ، درعین حالی که  به مناطق وفادار به تعقیب تصمیم 17مارس شورای امنیت برای استقرارمنطقه پروازممنوع بر فراز لیبی حمله می کنند.

البته مخالفین قذافی وجود داشته اند ، اما با کالیبر متفاوتی نسبت به سایر خیزش های مردمی ، هم در ترکیب وهم به خاطر این واقعیت که ازامپریالیسم امریکا / اروپا جهت مداخله با قدرت عظیم نظامی برای تغییر رزیم دعوت کردند.

آدرس پرزیدنت اوباما درتلویزیون ملی در روز 28مارس نکته عزیمت خوبی برای درک معمای واشنگتن است ، اما تنها به شرطی که بین خطوط را بخوانیم وبا فعالیت های واشنتگتن در خاورمیانه وشمال افریقا در 65سال گذشته  آشنا باشیم.  اوباما در تلاش برای توجیه بمباران کنونی یک کشور مسلمان دیگر ( پس از عراق ، افغانستان، پاکستان غربی ویمن ) یک سخنرانی متقلبانه وخودخواهانه ای متقلبانه تر از تمام سخن پراکنی های سلف رسوای خود جرج دبلیو بوش ایراد کرد .   

رئیس جمهور با اظهار آن که تصمیم او برای حمله به لیبی زندگی " 700.000نفر مرد وزن وکودک " را در شهر شرقی بنغازی نجات داد به دروغ غیر متعارفی متوسل شد و با قیافه حق به جانبی عنوان کرد که " من اجازه ندادم که آن اتفاق رخ دهد" . با پذیرش این ادعا ، این انسان شایستگی دریافت جایزه نوبل دوم را برای این فضیلت بی مانند بیشتر از بار اول دارد ، که درهمان حالی که جایزه را می پذیرفت در حال طراحی گسترش دادن وسعت جنگ درافغانستان بود. 

اوباما هم چنین اعلام کرد که اکنون ناتو، نه امریکا پس ازحملات نخستین، نقش " هدایتگر" را در حمله به لیبی بازی خواهد کرد . هر چند ، واشنگتن عمیقا درگیر (جنگ) باقی می ماند.  

" انتقال" (فرماندهی) قصد دارد بر پتانسبل نفرت از اوباما نه تنها برای به راه انداختن عملیات تجاوزگرانه دیگری در خاورمیانه، بلکه برای تدارک پوشش سیاسی برای حادثه ای که می تواند تبدیل به شکست مفتضحانه گردد آنچنان که محتمل تر به نظر می رسد غلبه کند. 

مانور کاخ سفید آن چنان عمدا فریبکارانه بود که آسوشیتدپرس معمولا ارام در تحلیل آن به نتوانست مقاومت کند ونوشت :" در انتقال دادن فرماندهی واداره به ناتو ،  امریکا صفحه را به سمت سازمانی بر می گرداند که هم از لحاظ نظامی وهم از لحاظ سیاسی تحت سلطه امریکا است . در ماهیت  امر، امریکا نمایشی را اجرا می کند که بر کارکرد نمایش تسلط دارد ."

در ارزیابی جنبش وحمله علیه لیبی تشخیص آن که دو تضاد تاریخی مرتبط در خاورمیانه – شمال افریقا در چند ماه اخیر ایفای نقش کرده اند مهم است . هر یک از آنها حداقل در راه حل کوتاه مدت در این منطقه راهبردی که بخش اعظم منابع شناخته شده نفت جهان در آن تعبیه شده است به مرحله بحرانی رسیده است . پی آمد آن  بر آینده سیاسی منطقه ، وامریکا بعنوان قدرت مسلط جهانی تاثیر خواهد داشت .

اولین تضاد، مبارزه - یک مبارزه طبقاتی بالنده – بین مطالبات از نظر تاریخی مسکوت مانده و سرکوب شده طبقه کارگر، طبقه متوسط فقیر، سرکوب شدگان وجوانان در کل ، در یک طرف ، ودر سمت دیگر سرکوب گران ، طبقه های ثروتمند حاکم ودیوان سالاری های ممتاز در حکومت های سلطنتی گوناگون ودیکتاتوری هایی که در سراسر منطقه وجود دارند.

دومین تضاد نتیجه فرعی تضاد اولی است ، با پی آمدهای گرفتار کننده جغرافیا سیاسی وراهبردی برای واشنگتن. این تضاد بین قدرت جهانی امریکا از یک طرف ، که تمام دولت های استبدادی خاورمیانه – شمال افریقا را کنترل می کند و وابسته به تبعیت آنها است ، و خیزش های توده ای در کشوری پس ازکشوردیگر با در خواست های عظیم دموکراسی واصلاحات اقتصادی از طرف دیگر است که ممکن است این رزیم ها را سرنگون سازد.

سه پی آمد احتمالی وجود دارد :

1- اگر خیزش ها شکست داده شوند ، کنترل امریکا بر منطقه ، حداقل تا خیزش های بعدی تحکیم می یابد .

2- اگر برخی نیروهای مردمی سرکوب شوند وسایر نیروها با رشوه اصلاحاتی که به ادامه سلطه طبقه سرکوب کننده پشت ماسک دموکراتیک تر اجازه می دهد خاموش شوند ،قدرت امریکا به همین شکل یا با اندکی کاهش باقی خواهد ماند.

3- اگر برخی خیزش ها شکست بخورند وبرخی خریداری شوند، در عین حال برخی به انقلاب اجتماعی فرا رویند که بتوانند دستگاه دولتی را تصرف وبرای خدمت به مردم بازسازی نمایند،  که می تواند عقب نشینی معینی برای امریکا بعنوان قدرت مسلط جهان باشد ، واحتمالا می تواند منجر به تهاجم امریکا بر کشور خاطی گردد .

ترس اصلی واشنگتن آن است که رزیم های دموکراتیکی که نسبت به فرمانبرداری از امریکا بی میل هستند به قدرت برسند، بنا براین آنچه را که پرزیدنت اوباما خواهان حفظ آن به هر وسیله ای است – آن چه او با شدت به عنوان "رهبری" امریکا ازآن پشتیبانی می کند - تضعیف می کنند. او به این رژیم های دست راستی عرضه اصلاحات وتا حد زیادی دموکراسی را ، در صورت ضرورت توصیه می کند ، اما اگر منجر به پیروزی نشود ، پس از آن سرکوب بیشتر لارم می شود .   

تقریبا نزدیک به تمام کشورهای منطقه در داخل سپهر نفوذ امریکا قابل دوام هستند.بسیاری از این دیکتاتوری ها ورژیم های سلطنتی با حمایت و مسلح شده  به سلاح های  پیشرفته علیه مردم خود در امان بوده اند، ودر برخی موارد( مثل مصر واردن) در دهه های گذشته از سوی دولت های امریکا پشتیبانی مالی شده اند. البته این عمل مخالف آن چیزی است که واشنگتن موعظه می کند، اما نسبت بزرگی از مردم امریکا ظاهرا بنیان درک خود از حوادث بین المللی را بررسانه های شرکتی آشکارا تصفیه شده  قرار می دهند ونه بر رسانه های دیگر.

واشنگتن درپاسخ به خدمات خود برای رژیم های استبدادی ، ذخایر فراوان نفت ، اولویت حمل به قدر نیازو رفتار ترجیحی را زمانی که تولید نفت سرانجام به اوج می رسد وقیمت ها به موازات کاهش ذخایر افزایش می یابد ، و در آمد های صد ها میلیارد دلاری مجتمع های نظامی / صنعتی امریکا را در فروش تسلیحات به این کشورهای وابسته تضمین کرده است -   چماقی عظیم وممتد در دست برای اقتصاد امریکا ، برای آن که انگل اسرائیلی واشنگتن در امان باشد ، ودر بین سایر مزایا ، آن که چپ سیاسی در تمام منطقه خنثی یا برچیده شود . 

بخش سودمند قدرت جهانی امریکا بر فرماندهی این منطقه سرشار از نفت وحفظ تمام کشور ها تحت سلطه آن مبتنی است . این امر به ویزه از آنجایی که امریکای لاتین ، اولین وقدیمی ترین " متصرفات" آن دیگر در برابر هوس های عمو سام سجده نمی کند مهم است .

تنها کشور منطقه خاورمیانه – شمال افریقای کاملا مستقل از امریکا ایران است ، که در نتیجه آن از سوی امریکا ، اسرائیل و( پشت درهای بسته ) عربستان سعودی ، که همیشه واشنگتن وتل آویو را تشویق به حمله به ایران می کند، دیو آسا ومورد تهدید دائمی قرار دارد 

درست تا قبل از آغاز شورش ها در ژانویه ، 13کشور خاورمیانه – شمال افریقا از جمله یمن ، امارات متحده عربی ، قطر ، بحرین، کویت، عراق، عربستان سعودی ، اردن، اسرائیل، فلسطین (مقامات فلسطینی) ، مصر، تونس ومراکش تحت سلطه امریکا قرار داشتند. پنج کشور دیگر در منطقه شامل ترکیه ( یک کشور دموکراتیک عضو ناتو) ، لبنان ( نیز دموکراتیک ) ، سوریه ، الجزایر ولیبی در حاشیه سپهرایالات متحده قرار دارند.

22 عضو اتحادیه عرب سال ها در جیب کوچک واشنگتن با راحتی جاخوش کرده بودند. موافقت اتحادیه عرب با قطعنامه منطقه پرواز ممنوع 17 مارس سازمان ملل قبل از آغاز حمله امریکا- ناتو حیاتی بود . همانطور که آسیا تایمز آنلاین  گزارش کرده است ، تنها 11 کشور در رای گیری حاضر بودند. شش تا از انها عضو شورای همکاری خلیج (فارس) به سرکردگی عربستان سعودی بودند. سوریه والجزایر مخالف بودند وتنها 9کشور از 22 عضو اتحادیه عرب به جنگ جدید رای دادند. شورای همکاری خلیج (فارس) همچنین شورای ملی مستقر در بن غازی را بعنوان دولت دست نشانده پیشنهادی واشنگتن برای لیبی به رسمیت شناخت، اگر چه هنوز اتحادیه عرب آن را به رسمیت نشناخته است .  


 

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter