نویدنو:03/01/1390  

 

 نویدنو  03/01/1390

 

مطلب دریافتی

هدیه نوروزی

 

نوروز هميشه براي من بوي کودکي هايم را مي دهد. خوردن شيريني و آجيل ،گرفتن عيدي و نقشه کشيدن براي آن ...چه رهايي بود در کودکي و رويا هاي آن ... عيدي من به دوستان ورفقاي عزيز،متني است که دوستم ماهي سياه تپلي در صفحه خود گذاشته بود،آرزوهايي که زيباست.

شاد باشيد

ارشيا

فروردين 89

 

يکي از خاطرات به يادماندني سازمان ملل در دهه ۹۰ سخنراني دختر بچه ۱۲ ساله اي بود که از دغدغه ها و آرزو هاي انساني خودش درباره فقر و محيط زندگي اش مي گويد و از نگرانيهايش درباره صدمات جدي که به محيط زندگي اش وارد شده حرف مي زند.وي در اين سخنراني بدون ترس از قدرت هاي حاکم بر سازمان ملل ، اخطار هاي جدي به اين سازمان مي دهد که شنيدني است .بخش هايي از سخنراني متاثر کننده اين دختر بچه در ذيل آمده است .ما تمام پولهامون رو جمع کرديم و ۶۰۰۰ مايل رو طي کرديم که به شما بزرگترها بگيم بايد روش خودتون رو تغيير بديد. از دست رفتن آينده ام مثل از دست دادن انتخابات يا سهام در بازار نيست.من اينجا اومدم تا درباره همه نسل هايي که بعد از اين ميان صحبت کنم.من اينجا هستم تا به نمايندگي از کودکان گرسنه در سراسر جهان که صداي گريه شان را کسي نشنيده است، صحبت کنم.من اينجا هستم تا درباره مرگ حيوانات بي شماري در سراسر اين سياره صحبت کنم زيرا آنها جايي براي رفتن ندارند. در حال حاضر من از بيرون رفتن زير نور خورشيد، به دليل سوراخ ازن مي ترسم.من از تنفس در اين هوا مي ترسم چون نمي دانم چه مواد شيميايي در آن موجود است.چندسال پيش همراه پدرم براي ماهيگيري به ونکوور مي رفتيم تا اينکه فهميديم که ماهيهاي آنجا سرطان دارند و الان هم در مورد حيوانات و گياهاني مي شنويم که هر روزه در حال انقراض هستند.در زندگي ام، عاشق ديدن گله هاي بزرگ حيوانات وحشي و جنگلهاي انبوه پر از پرندگان و پروانه ها هستم، اما نمي دانم که آنها در زمان بچه هاي من هم وجود دارند يا خير؟ شماها هم توي سن و سال من براي اين چيزها نگران بوديد؟ من تنها يک بچه هستم و هنوز راه حل ها رو نميدانم، اما مي خوام به شما يادآوري کنم که شما هم نمي دونيد:- شما نمي دونيد که چطور حفره لايه ازن رو رفع کنيد؟- شما نمي دونيد که چطور ماهي ها رو به يک رودخونه مرده برگردونيد؟- شما نمي دونيد که چطور ميشه حيواناتي رو که تا الان منقرض شدن، بازگردوند.- و شما نمي تونيد جنگل هايي که در حال حاضر تبديل به صحرا شدن رو بازگردونيداگر نمي دونيد که چطور اينها رو بازيابي کنيد، پس لطفا خرابي اونها رو متوقف کنيد!*در اينجا، شما نماينده دولت، تاجر، خبرنگار و يا سياستمدار هستيد، اما در واقع شما مادر و پدر، برادر و خواهر، خاله و عمه (عمو و دايي) هستيد و همه شما فرزند کسي هستيد.من تنها يک بچه هستم ولي مي دونم که در حقيقت همه ما بخشي از يک خانواده     ۵ ميليارد نفري بزرگ هستيم، از ۳۰ ميليون گونه اصلي و همه ما در هوا، آب و خاک مشترک هستيم و مرزها و دولت ها هرگز نميتونن اين حقيقت رو تغيير بدن.در کشور من، اسراف زيادي صورت مي گيرد، ما زياد مي خريم و دور مي اندازيم، و در عين حال کشورهاي شمال به نيازمندان کمکي نمي کنند.حتي زماني که ما بيش از اندازه کافي داريم، براي از دست دادن مقداري از ثروتمان مي ترسيم، مي ترسيم که آنرا به اشتراک بگذاريم.در کانادا، ما زندگي ممتازي داريم، با مقدار زيادي مواد غذايي، آب و سرپناه. ما ساعت، دوچرخه، کامپيوتر و تلويزيون داريم. دو روز پيش اينجا در برزيل، زماني که با برخي از کودکان خياباني حرف زديم، شوکه شدم. اين چيزي بود که يک کودک به ما گفت: “اي کاش من ثروتمند بودم و اگر بودم، به تمام کودکان خياباني غذا، لباس، دارو، سرپناه و عشق و محبت مي دادم.” اگر کودک خياباني که چيزي ندارد، حاضر است سهمش را به اشتراک بگذارد، چرا ما که داريم، هنوزم حريص هستيم؟ من نمي تونم به اين فکر نباشم که اين کودکان هم سن و سال من هستند، چيزي که تفاوت عمده ماست، جايي هست که متولد شديم،ممکن بود من يکي از اين بچه هايي باشم که خيابانهاي برزيل زندگي ميکنن، من مي تونستم يک کودک گرسنه در سومالي باشم؛ يا يه قرباني جنگ در خاورميانه و يا يه متکدي در هند. درسته که من يه بچه هستم ولي اينو ميدونم که اگر همه پولي که در دنيا صرف جنگ ميشه، در پايان دادن به فقر و يافتن راه حلهاي زيست محيطي صرف مي شد، اين کره خاکي جاي فوق العاده اي مي شد!

 

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter