نوروز؛ جشنی برای گریز از زشتیها و تلخ کامیها
ناصر فكوهي
ای
همه شکل تو مطبوع و همه جایِ تو خوش
دلم
از عشوه شیرینِ شکرخایِ تو خوش
نوروز نامه 1390
نوروز
جشن
پاکی و راستی، جشن شادی و شادمانی است: نیایشی که باید برای بهرهمندی
از
بودن و زیستن در طبیعت و در جهان و همه لذتهای آن، بهرهمندی از زیستن
و
شادکامیهای آن، به جا آورد. نوروز، جشنی است برای شاد بودن و شاد
زیستن، جشنی برای گریز از زشتیها و تلخ کامیها: پناه بردن به اندیشههای
نیک
و یادگارها و خاطرات زیبا و تلاش برای از میان برداشتن، زشتیها و
پلیدیها.
نوروز 90 نیز باید برای ما چنین باشد، هر چند، نمیتوان
خوشبینی را به جایی رساند که فراموش کنیم در چه جهانی زندگی میکنیم:
جهانی از خون و آتش به ویژه در جایی از آن که ما زندگی میکنیم، در پهنه
خاورمیانه که جوانانش امروز در نقطه نقطه زیر فشار فقر و تنگدستی و تحقیر
به
شورش درآمدهاند و حاکمان بیاندیشه و ستمگر خود را به زیر میکشند،
بیآنکه لزوما آیندهای درخشان در انتظارشان باشد؛ جهانی بیرحم زیرا
بنبستهایی را برپا کرده است که کار را در کل آن به یک سردرگمی و پرسش و
تردید بزرگ نسبت به آینده کشانده: اینکه انسان تا به کجا و با چه خطوط
راهنمایی میتواند در رودررویی و نه در هماهنگی با طبیعت به پیش رود؟
در
این
میان شادیم و شاکر که نوروز، هر سال، چون چرخهای ابدی با ما است تا
نشان دهد و از آن بیشتر به ما بفهماند که هستی و طبیعت و زندگی، ارزشهایی
بسیار فراتر از اراده قدرتطلبانه، خشونتها و آزمندیهای مالجویانه
شبهآدمهایی هستند که جهان امروز را آلوده کرده و همنوعان خود را به
جایگاهی زار و بیزار از زندگی کشاندهاند.
نوروز، زمانی مقدس است:
زمانی برای نیایش و قدردانی بسیاری از ما، از اینکه پدران، مادران،
فرزندان، بستگان، دوستان و ویژه جوانان خود، این نمادهای حقیقی تداوم زندگی
و
زیبایی هستی، را هنوز در شادکامی و سلامت در کنار خویش بر سر سفرهای از
هفتگانه طبیعت داریم. اما نوروز، زمانی نیز هست که به یاد و خاطره همه
کسانی باشیم که از این شادی و این نیک روزی محرومند، چه بسیار آنها که سال
گذشته و تا همین روزهای آخرین، ما را ترک کردند، از بزرگان و اندیشمندان تا
همه
مردمان کوچه و خیابان که بیشک عزیزانی داشتند که امروز در غم آنها
نشستهاند و جایشان بر سر سفرههایشان خالی است و در کنار آنها، همه کسانی
که
به هر دلیلی نمیتوانند امسال را نزد خانواده و خویشان، دوستان و
نزدیکان خویش حاضر باشند. باشد که نوروزهایی شادمانهتر در انتظار همه ما
باشند.
«انسان
شناسی و فرهنگ» همچون هر سال، با این نوروزنامه، رسم
تبریک و هدیه را با ارمغانی از شعر امروز و دیروز به خوانندگان خویش به جا
میآورد: ابتدا، برای همدردی با تمام انسانهایی که امروز در پهنه بزرگ
خاورمیانه هر روز در جنگ و جدال با دیوان نادانی و زورگوییاند، همه
جوانانی که هرگز بهارهای دیگر را نخواهند دید؛ و همچنین برای همه دوستانی
که
بهار و عید برایشان با شادی همراه نیست، ارمعان ما به آنها، شعری
اندوهبار و سخت از «سایه» است. باشد که آنها، ما را نیز شریک غم خود و شاید
این
شعر گوشهای از سفره نیانداخته نوروزیشان را پرکند. اما اشعار نوروزی
خود
را با شکرگزاری از آنچه هنوز از آن برخورداریم، از اندکی هوش و عشق و
آرامش و توان بزرگ جوانان خود که بزرگترین بخت ما برای آیندهاند، ادامه
خواهیم داد؛ با امید برای آنکه چه آنها و چه همه ما بدانیم که زندگی
معجزهای است که باید در آن، حتی قدر کوچکترین نیکبختیها را دانست و لب به
شکوه نگشود، بلکه تلاش کرد بدیها و ناشایستگیها را با توان و اراده خود و
با
حرکت از بهتر کردن خود و سپس دیگران، بهبود بخشید؛ زمانی برای آنکه
دانست زندگی معجزهای است که برای همه انسانها تنها یک بار اتفاق میافتد.
چه
بسیار انساهایی که این فرصت را از دست میدهند و یا آن را صرف خوشیهای
بیهوده، مالاندوزی و تخریب زندگی خود و دیگران میکنند و برای خویش و
خویشانشان میراث شوم نفرینی ابدی را بر جای میگذارند؛ اما بدانیم که برای
ما،
برای همه ما، این زمان بینظیر، فرصتی نیز هست که بتوانیم بهرغم هر
گذشتهای که داشتهایم، یک بار دیگر زندگی را، عشق و محبت و شور حیات را
تجربه کنیم و این حیات را در خدمت زیبایی و نیکی، برای آرامش و خوشبختی
دیگران، که جز خوشبختی ما نیز نخواهد بود، صرف کنیم. شایسته باشیم و بدانیم
که
دروازههای ابدیت و خوشنامی و سعادتی که میتوانیم برای آیندگان به
نام
خود بر جای گذاریم، جز از این راه نمیگذرند.
امسال، بر سر سفره ما، «سایه» و حافظ و مولانای ابدی مهمانند.
نوروزی خوش و سالی پر بار داشته باشید.
سرچشمه : ایلنا
مطلب
را به بالاترین بفرستید: