نویدنو:17/11/1389                                                                    صفحه قابل چاپ است

 

 نویدنو  17/11/1389

 

  

خروش جنبش های مردمی منطقه بر ضد رژیم های استبدادی و درس های آن


طوفان مبارزات مردمی که منطقه خاورمیانه را درهم می نوردد، آژیر هشدار جدی یی برای همه حکومت های استبدادی و ضد مردمی و پیام آور نیرومندی اتحاد عمل توده ها در مصاف با دیکتاتوری است.

در پی سقوط رژیم استبدادی و فاسد بن علی در تونس، خروش جنبش مردمی در مصر، الجزایر و یمن، پایه های رژیم های استبدادی منطقه را به لرزه درآورد.
در مصر رژیم استبدادی و وابسته حسنی مبارک با کشاندن تانک ها به خیابان ها، پرواز هواپیمای های جنگی بر فراز شهرها و اعلام حکومت نظامی برای حفظ پایه های فرتوت استبداد، مردم را به کشتار و سرکوب خونین تهدید کرد ولی هزاران تن از مردم جان به لب رسیده هنوز در خیابان های شهرهای مختلف مصر در مقابل دستگاه سرکوب رژیم ایستاده اند.
در الجزایر، اردن و یمن نیز ده ها هزار تن از مردم در اعتراض به ادامه حکومت های استبدادی و ضد مردمی به خیابان ها آمده و خواهان تغییرات بنیادین در شیوه حکومت مداری در این کشورها شدند. سیل خروشان جنبش های مردمی در منطقه تمامی رژیم های استبدادی، از عربستان سعودی، سودان و اردن تا رژیم ولایت فقیه را به هراس انداخته و همچنین منافع امپریالیسم در منطقه را با چالش های جدی رو به رو ساخته است.
صحنه های تظاهرات خیابانی، برخورد مردم غیر مسلح با نیروهای نظامی و انتظامی بی شک یاد آور حوادث و تحولاتی است که در گذشته یی نه چندان دور در میهن ما رخ داد و به سرکوب خونین و خشن جنبش اصلاح طلبی منجر گردید. بررسی ویژگی های حوادث هفته های اخیر در منطقه به منظور درک دینامیسم این حرکت های گسترده اجتماعی، نقش نیروهای سیاسی و اجتماعی در سازمان دهی این حرکت ها و همچنین تاکتیک های مبارزاتی اتخاذ شده می تواند برای مبارزه آتی جنبش مردمی میهن ما بر ضد رژیم ولایت فقیه آموزنده و جالب باشد.

پایه های عینی قیام های مردمی منطقه
بررسی ریشه های عینی قیام های مردمی در منطقه نشانگر ریشه های واحدی از نارضایتی عمیق توده ها نسبت به بی عدالتی های اجتماعی، تشدید و گستردگی دره عمیق فقر و ثروت و فشار های اجتماعی ناشی از محرومیت شدید است. به عنوان نمونه در تونس بخشی از خواسته های تظاهرکنندگان اجرای مدلی از توسعه بود که ” فرصت های برابر ، حق کار و فرصت های شغلی مناسب و معقول، و در آمدهای پایداری که کفاف نیازهای ضروری زحمتکشان را بدهد و آن را تضمین کند.“
تظاهر کنندگان شعار می دادند: ”بن علی باید برود!“، ”محاکمه عمومی برای خانواده رئيس جمهور!“ و ”آریِ ما به آب و نان است ، اما نه به بن علی!“
در مصر نیز بخش اساسی یی از نارضایتی مردم در ارتباط با تشدید محرومیت های اقتصادی، بیکاری، ناهنجارهای اجتماعی ناشی از این شرایط و خواست عمومی برای تغییرات اساسی در سمت گیری اقتصادی-اجتماعی کشور و رهایی از وابستگی عمیق رژیم به امپریالیسم بوده است.
پدیده یکسان دیگری که در همه کشورهای نامبرده می توان مشاهده کرد شیوه حکومت مداری عمیقا استبدادی و ضد مردمی است که بر اساس آن تمامی اهرم های سیاست گذاری در دست گروه بسیار محدودی (دیکتاتور و نزدیکان او) متمرکز بوده و حقوق و آزادی های دموکراتیک توده های مردم با شدت و خشونت سرکوب شده است.
به عنوان نمونه در اوج قیام مردمی مردم تونس، بن علی، همچون تمامی دیکتاتورهای دیگر ضمن اعتراف به شنیدن صدای انقلاب مردم، در سخنرانی خود در روز ۲۳ دی ماه، ضمن قبول اینکه در دور بعدی کاندیدای ریاست جمهوری نخواهد شد و تضمین آزادی های سیاسی و آزادی رسانه ها خواستار ”آتش بس“ شد و گفت:” من خواسته های مردم در مورد بیکاری، در مورد خواسته های ضروری و خواسته های سیاسی برای آزادی های بیشتر را درک می کنم.“
مسئله سرکوب حقوق و آزادی های مردم در مصر نیز یکی از عناصر برانگیختن مردم در قیام بر ضد دیکتاتوری حاکم بوده است. جالب توجه است که یکی از زمینه های رشد نارضایتی های سیاسی در مصر انتخابات فرمایشی پارلمانی مشابه انتخابات دوره پیش مجلس در ایران که شورای نگهبان هزاران تن از نامزدهای انتخاباتی، از جمله بخش وسیعی از نامزدهای دگراندیش و اصلاح طلب را از حضور در انتخابات محروم کرد، در تابستان سال گذشته بود. حزب کمونیست مصر در ارزیابی و بررسی همین زمینه ها از جمله اشاره می کند: ”نتایج نمایش مُضحک انتخابات، درستی موضع حزب ما را تأیید کرد، که در تابستان سال پیش، همراه با شماری از نیروهای اپوزیسیون و ”تجمع ملٌی برای تغییر“، خواستار تحریم انتخابات شد. در واقع، تسلط تقریباً مطلق حزب حاکم و حضور کم‌رنگ بی‌سابقه نیروهای اپوزیسیون در مجلس، مؤید این است که ما وارد مرحله تازه‌ای شده‌ایم که در آن دیکتاتوری کامل و آشکار دار و دسته سرمایه‌داران و مُشتی فاسد و رشوه‌خوار اعمال می‌شود. این دیکتاوری، با حمایت مستقیم نیروهای سرکوبگر و حکومت پلیسی، همین جمع‌گرایی (پلورالیسم) محدود، رسانه‌های محدود، و دموکراسی محدودی را هم که وجود دارد از میان خواهد برد، و زمینه را برای برقراری یک روند حکومت موروثی یا تمدید طولانی مدت ریاست جمهوری مبارک آماده می‌کند.“

اتحاد عمل نیروهای اجتماعی در مصاف با دیکتاتوری
یکی از ویژگی های اعتراض های اخیر مردم کشورهای منطقه، اتحاد و همبستگی گسترده نیروهای اجتماعی در مصاف با دیکتاتوری و خصوصاً نقش مهم و نیرومند جنبش طبقه کارگر و زحمتکشان در این مبارزات بوده است.
به عنوان نمونه تظاهرات پیروزمند مردم تونس برضد حکومت بن علی راه پیمایی روز جمعه ۲۴ دی ماه از سوی اتحادیه عمومی کارگران تونس ”یو.جی.جی.تی“، که بیش از ۳۰۰/۰۰۰ نفر عضو دارد، بود. این اتحادیه همچنین در این روز یک اعتصاب نمادین دوساعته را در پایتخت سازمان داد. ”یو.جی.جی.تی“ از آغاز تظاهرات اعتراضی مردم در آذر ماه، از خواسته های جنبش حمایت کرده و اتحادیه های کارگری تونس را به شرکت وسیع در آن تشویق کرد. در مصر نیز طبقه کارگر این کشور و نیروهای سیاسی آن نقش برجسته ای در بسیج عمومی و پیشبرد مبارزات توده ای ایفا کردند. ما در روزهای اخیر شاهد همبستگی کارگران با تظاهرات خیابانی و از جمله اعتصاب نامحدود کارگران کارخانه ”فولادسازی“ در شهر سوئز بودیم. این کارگران اعلام کرده‌اند که، تا زمان سرنگونی ”حسنی مبارک“، رئیس‌جمهوری این کشور، به اعتصاب خود ادامه خواهند داد. اتحاد عمل وسیع نیروهای اجتماعی، وجود نهاد های نیرومند مدنی و همچنین جبهه های ضد استبدادی با شرکت طیف وسیعی از نیروهای مترقی و آزادی خواه، در کنار طرح شعار های عینی مبارزاتی که توجه خاصی به برطرف کردن بی عدالتی های اقتصادی اجتماعی داشته و مدافع خواست توده های محروم است و همچنین شرکت فعال طبقه کارگر و زحمتکشان در این مبارزات بی شک نقش موثری در به ثمر رساندن جنبش های کنونی داشته است که باید مورد توجه نیروهای مترقی و آزادی خواه کشور ما قرار گیرد.
مبارزه کنونی مردم ما بر ضد رژیم استبداد ولایی نیز حول محورهای مختلف اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است که دارای تشابهات جالبی با جنبش های مردمی منطقه است. مردم ما، امسال در حالی به استقبال سی و دومین سالگرد پیروزی انقلاب بهمن می روند که بخش بزرگی از خواست های اقتصادی-اجتماعی این انقلاب، از جمله حرکت به سمت عدالت اجتماعی تحقق نیافت، آزادی پدید آمده بر ویرانه های رژیم ستم شاهی خیلی زود نابود شد و جای خود را به حکومت قرون وسطایی ولایت فقیه داد. ایران امروز کشوری است اسیر دیکتاتوری که بخش بزرگی از شهروندان آن، حتی به اعتراف سران رژیم، در فقر و محرومیت بی سابقه دست و پا می زنند و ناهنجاری های اجتماعی ناشی از محرومیت های اقتصادی در کشور بیداد می کند. با وجود همه این دشواری ها و محرومیت ها، رژیم با اتکا به سرکوب خونین و خشن آزادی های فردی و اجتماعی توانسته است به حیات خود ادامه دهد. پراکندگی نیروهای سیاسی، نبود یک برنامه مبارزاتی که منعکس کننده خواست های وسیع محرومان جامعه باشد (و نه تنها شعارهای مقطعی گذرا همچون رای من کجاست)، نا پیگیری برخی نیروهای سیاسی، خصوصا طیف های جدا شده از حاکمیت و توهم درباره ”اصلاح پذیری“ اصل استبداد مطلقه در کنار پراکندگی مبارزات طبقه کارگر از جمله ضعف هایی است که جنبش مردمی میهن ما در سال های اخیر از آن رنج برده است.
همان طور که منطقه خاورمیانه دوران سرنوشت سازی را از سر می گذراند، میهن ما نیز با وجود ظاهر آرام فضای سیاسی دوران پر تنش و پر تحولی را پیش رو دارد. از یک سو تحریم های اقتصادی و خطر مداخله کشورهای خارجی ایران را تهدید می کند، و از طرف دیگر مردم با رژیمی سرکوب گر رو در رویند که کوچک ترین گام در راه دستیابی به ابتدایی ترین حقوق شان را با زندان و شکنجه و تبعید و کشتار و اعدام جواب می دهد. در همین حال، حاکمان همین رژیم خون ریز بر سر غارت و چپاول سرمایه های ملی و متعلق به توده ها، به جان یکدیگر افتاده اند. رشد بیکاری و تعطیلی کارخانه ها، که حتی به هنگام فعالیت شان به لحاظ تولید بی رمق بودند، اعمال سیاست های نو لیبرالی اقتصادی، خصوصی سازی لجام گسیخته و طرح ”هدفمند کردن یارانه ها“ وضعیت بسیار اسفباری را به وجود آورده است که انفجار اجتماعی می تواند یکی از پیامدهای محتمل آن باشد. در طول سالیان گذشته و اخیر جنبش نیرومند زنان و جنبش دلیرانه دانشجویی مقاومت های تحسین برانگیزی را در صحنه سیاسی ایران به ثبت رسانده اند که هم اکنون نیز در حال جریان است. ما معتقدیم که، جنبش زحمتکشان و کارگران در شرایط فعلی آمادگی آن را دارد که در صورت بسیج و سازمانگری برنامه ریزی شده نقش موثر تری را در حوادث کشور ایفاء کند.
حزب ما همواره بر این اعتقاد بوده است که باید از هر روزنه ای که حتی در چارچوب رژیم قرون وسطایی وجود دارد برای امر پیشبرد جنبش مردمی بهره جست. ما همچنان ضمن پایبندی به این نظریه بر این امر نیز پا می فشاریم که تجربه تاریخی اخیر میهن ما از خرداد 1376 نشان داده است که اصلاحات بنیادین، دموکراتیک و پایدار در چارچوب رژیم ولایت فقیه امکان پذیر نیست. آنچه مسلم است این است که سران رژیم خوب می دانند که جنبش اعتراضی توده ها که در فردای کودتای انتخاباتی 22 خرداد ماه 1388، به میدان آمد، با وجود سرکوب خشن و خونین همچنان به حیات نیرومند خود ادامه می دهد و منتظر فرصتی است تا دوباره استبداد حاکم بر میهن ما را به شکلی مستقیم به چالش کشد. از این روست که خامنه ای و سران رژیم مصمم اند که اجازه ندهند تا جنبش اعتراضی و آزادی خواهانه مردم ما در اعتراض به کودتای نظامیان دوباره از زیر خاکستر عقب نشینی ها ناگزیر اوج تازه ای بگیرد و ادامه حیات رژیم را با دشواری رو به رو کند. مبارزات میلیونی توده ها در یک سال و نیم گذشته، حاوی تجربیات گرانبهایی در زمینه یافتن راه کارهای کوتاه و دراز مدت مناسب مبارزاتی بر ضد رژیم ولایت فقیه بوده است.
طوفان مبارزات مردمی که منطقه خاورمیانه را درهم می نوردد، آژیر هشدار جدی یی برای همه حکومت های استبدادی و ضد مردمی و پیام آور نیرومندی اتحاد عمل توده ها در مصاف با دیکتاتوری است. درس های این قیام های مردمی و نقش برجسته کارگران و زحمتکشان در اتحاد با سایر نیروهای اجتماعی و عملکرد وحدت طلبانه نیروهای مترقی و آزادی خواه تجربه ارزشمندی است که همه ما باید از آن بیاموزیم.

به نقل از نامه مردم، شماره 861، 12 بهمن 1389

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter