نویدنو:27/09/1389                                                                    صفحه قابل چاپ است

 

 نویدنو  27/9/1389

 


مطلب دریافتی

رنگین کمان توده ای ستیز ، از راست افراطی تا اولتراچپ  

پدرام علوی

      پاسخ این سوال که: آیا فردی نظیرمن،علاقه مند به چپ ، که هیچ گونه وابستگی تشکیلاتی به هیچ یک از گروه های سیاسی نداشته و ندارد، می تواند در مورد وضعیت نیروهای چپ اظهار نظر نموده وتراوشات ذهنی خودرا مطرح نماید؟ به دو دلیل مثبت است. اولاً زندگی افراد خواه نا خواه متاثر از سیاست های حاکم بر جامعه است. ثانیاً طرح چنین سوال هایی ممکن است در انکشاف سایه روشن های سیاسی جامعه موثر ومفید واقع باشد.

    طیف مخالفان حزب:

          مخالفان ودشمنان حزب طیف های بسیار گسترده ای را شامل می شود. وقتی به تماشای تلویزیونهای ماهواره ای لس آنجلسی، بی بی سی و صدای آمریکا می نشینی، در تبلیغات آنها این دشمنی را به عیان مشاهده می کنی. وقتی به سایت های گروههای مختلف چپ ایرانی سرک می کشی، این مخالفت را لمس می کنی ، تا جایی که به نظر می رسد تلاش می ورزند حتی ازدرج مقالات با ادبیات توده ای اجتناب نمایند، و یا وقتی به سخنرانی های مقامات رژیم شیخ گوش فرا می دهی این کینه را به عریانی مشاهده می کنی.

پرسش های مطرح:

      چرا رژیم شاه  با وجود گروه های مختلف فعال در جامعه، بیش از همه با حزب توده ایران دشمنی واز آن واهمه داشت؟ بطوری که شاه در یکی از بیاناتش گفته بود که ( افراد آزادند دنبال ) هر گونه کمونیستی می خواهند باشند ولی به دنبال حزب توده نروند. یا بقول آقای گلستان در اواخر حکومت محمدرضا شاه در ممیزی گفتاری ونوشتاری تکیه بر فرهنگ وادبیات توده ای بودن ملاک قضاوت قرار می گرفته است؟ چرا رژیم شیخ،هروقت بحثی از چپ به میان می آید، ازاین همه گروه های متنوع چپ ایرانی، فقط به حزب توده ایران می تازد؟ آیا تکرار نام آنها دشوار است یا شناختی از آن ها ندارند. چنان که آقای خامنه ای درسخنرانی های متنوع خود از جمله در مجلس بسیجی های خراسان توصیه می کند که مواظب باشید که حزب توده در جمع تان نفوذ نکند. ویا در محاصره منزل کروبی شعار داده می شود ، کروبی- توده ای پیوندتان مبارک. ویا در جریان اختلاف خانه هنرمندان با وزارت ارشاد گفته می شود که در گفتمان هنرمندان، فرهنگ وگفتمان توده ای حاکم است! سوال آخر این که، چرا با این همه طیف دشمنان ومخالفان نیرومند وقدر قدرت، هروقت در جامعه ایران فرصتی برای دموکراسی فراهم می شود، این حزب به قوی ترین حزب کشور به ویژه از لحاظ کیفی تبدیل می شود؟

ماهیت مخالفان ودشمنان حزب:  مخالفان ودشمنان حزب را در دو طیف اصلی زیر می توان طبقه بندی نمود.

1-   دشمنان طبقاتی حزب :

 حزب توده ایران را می توان تنها حزبی در کشور ارزیابی نمود که با نگرش مارکسیستی – طبقاتی، جامعه را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد و درهر مرحله از شرایط تاریخی و اجتماعی، تضاد عمده واساسی در جامعه را، جهت پیشبرد امر پیکار برای پیشرفت، توسعه و عدالت اجتماعی مشخص نموده و تلاش می نماید تا نیرو های ترقی خواه را حول مبارزه با نیرو های ارتجاعی و موانع تحولات اجتماعی متحد نماید. ماهیت دشمنان طبقاتی حزب از دو منشاء اساسی زیر سر چشمه می گیرد .

  الف-  حزب توده ایران معتقد است که نیرو های امپریالیستی و سرمایه داری (شامل احزاب سرمایه داری و دولت های سرمایه داری) در سطح جهانی با همدیگر متحد هستند. لذا برای پیروزی بر چنین نیروی متحدی، نمایندگان سیاسی طبقه کارگر(شامل احزاب کمونیست و کشور های سوسیالیستی )باید با یکدیگر جهت پیش برد امر مبارزه با جبهه سرمایه به اتفاق عمل نمایند. یک نکته ظریف در رابطه با این اندیشه انترناسیونالیستی وجود دارد که اولترا چپ ها در دام تبلیقات زهرآگین جبهه سرمایه،همان حرف هایی را به حزب توده ایران منتسب می کنند که ریشه آنها برخاسته از دستگاه های عریض و طویل اندیشه سازی سرمایه داری می باشد. آن نکته ظریف این است که همکاری احزاب سرمایه داری جهانی با یکدیگرو هم چنین با کشور های سرمایه داری، وابستگی تعریف نمی شود .ولی همکاری احزاب کمو نیست با یکدیگررا وابستگی تبلیغ وترویج می کنند. شما هر روز، نشست احزاب سرمایه داری با یکدیگر و همچنین با حاکمان کشور های سرمایه داری را مشاهده می کنید. هیچ وقت گفته نمی شود که مثلا حزب دست راستی فرانسه وابسته به امپریالیسم آمریکا است. ولی عکس این عمل درست است .  قبل از فرو پاشی شوروی، احزاب کمونیست اروپایی را با تبلیغات مسموم چنان تحت فشار قراردادند که بعضی از آنها حرف از کمونیست مستقل اروپایی را پیش کشیدند. چرا نظام سرمایه داری از این اصل همبستگی بین المللی نیروی کار در هراس و واهمه می باشد؟ دلیل این امربسیار ساده است و آن این است که راه دومی به جز همبستگی بین المللی و مبارزه هماهنگ نیروی کار جهانی برای غلبه برنظام سرمایه داری وجود ندارد. مبتکروادامه دهنده پیگیر این سیاست در ایران، حزب توده ایران است و بخاطر این اندیشه بنیادین که نظم جهان سرمایه را تهدید می کند، مورد خشم وغضب ایادی داخلی نظام سرمایه داری در ایران قرار گرفته و از هیچ گونه اتهام و سم پاشی برعلیه خود در امان نمی باشد .

 ب-  ریشه دوم دشمنی منادیان سرمایه داری با حزب توده ایران در این نکته نهفته است که این حزب با بینش علمی و مارکسیستی جامعه را تحلیل می نماید. باتعیین تضاد عمده واساسی در هر مرحله  تاریخی، در تلاش است که کلیه نیرو های اجتماعی بالقوه پیشرو را دریک جبهه متحد برای به شکست کشاندن سیاست های ارتجاعی حاکمان به پیش برد. دستگاه عریض و طویل سرمایه داری هوشیارتر از آن است که تشخیص ندهد کدام اندیشه وکدام نیروی اجتماعی برای آن خطر ناک تراست، به همین دلیل است که در جریان 28 مرداد 1332 عمده تلاش امپریالیسم و ایادی داخلی آن برای انهدام حزب توده ایران بسیج شده بود و یا درجریان انقلاب 1357 با این که حزب توده ایران از خمینی دفاع می کرد، دستگاه اطلاعاتی وامنیتی رژیم عمده نیروی خود را برای ازبین بردن این حزب و تخریب آن بکار بسته بود. ممکن است یک حزب در جامعه میلیونها نفر نیرو در اختیار داشته باشد ولی رژیم سرمایه خطری را که از طرف آنها احساس می کند کمتر از حزبی باشد که تعداد هوادارانش محدود است. خطر حزب توده ایران به رژیم ازآنجا سرچشمه نمی گرفت که دارای نفوذ زیادی در جامعه بود، بلکه از اندیشه تشکیل جبهه متحد خلق حزب توده ایران در هراس بود که اگر در زمان انقلاب نیروهای مترقی از گروه گرایی و کارهای سکتاریستی دست برمی داشتند وبه ندای حزب توده ایران در تشکیل جبهه متحد پاسخ مثبت می دادند، شکست انقلاب امکان ناپذیریا دشوارترمی گردید. یادرجریان کودتای 28مرداد، اگرنیروهای جبهه ملی دست همکاری واتحاد به حزب توده ایران می دادند و آن را دردوران حاکمیت خود غیر قانونی نمی کردند، شاید شکست نهضت ملی برای امپریالیسم امکان ناپذیر و یا سخت تر می گشت.

2-  مخالفان چپ واولترا چپ :

الف-  ادعا می کنند حزب توده ایران یک حزب اصلاح طلب (رفرمیست) است ونه یک حزب انقلابی!

واقعیت امر این است که این دعوی برخی چپ های مخالف حزب، به هیچ وجه قانع کننده نیست. چرا که حزب اصلاح طلب به حزبی اطلاق میشود که از نظر سیاسی طرفدار روش های مسالمت آمیز در انتقال قدرت سیاسی نظیر شیوه های پارلمانتاریستی باشد. کمترین تدقیق در تاریخ حیات موجودیت حزب توده ایران، حمایت حزب از فرقه دموکرات آذربایجان وکردستان در دهه 20، ایجاد سازمان های نظامی وحتی مشارکت مسلحانه در جریان انقلاب بهمن 57، چنین استدلالی را مردود می سازد. تاریخ حزب مشحون از وقایعی است که نشان می دهد این حزب به تمامی شیوه های مبارزاتی، چه سیاسی، چه نظامی وچه شبه نظامی بسته به شرایط مشخص تاریخی عمیقاً اعتقاد داشته است. به نظر حزب توده ایران این شرایط مشخص تاریخی – اجتماعی – مبارزاتی است که شیوه مبارزه را تعیین می کند ونه صرفا ذهنیت وخواست مبارزان.

ب- می گویند حزب توده ایران دارای بدنه سالم،همراه با افرادی فرزانه ومتفکر است ، اما رهبری آن نا لایق وناشایست بوده است .

  این دعوی یاوه ای بیش به نظر نمی رسد. زیرا تشکیلات حزب بنا بر گواهی تمامی افرادی که در آن فعالیت داشته اند، جزدر مواردی بنا به ضرورت کار مخفی وتحمیلات ارتجاع ودیکتاتوری، به شیوه سانترالیسم دموکراتیک اداره می شود وهیچیک از اعضای حزب ، جز مطرودان از صف حزب ، تا کنون ادعا نکرده اند که رهبران حزب انتصابی بوده اند، بلکه اذعان دارند که تمامی ارگان های حزب منتخب همین بدنه فرزانه ومتفکر بوده است.

پ- مدعی هستند حزب توده ایران در جریان اصلاحات به اصطلاح "انقلاب سفید شاه ومردم " از شاه دفاع نمود.

واقعیت امر این است که اگر موضوع دفاع حزب از شاه واصلاحات آن صحت داشت،شاه که تمامی روشنفکران، دور وبرش را تخلیه کرده بودند وبا کمبود رجال مواجه شده بود، با دمش گردو می شکست وحزب توده را در آغوش کشیده وآنها را بوسیده وبالای چشم خود قرار می داد وبه زمین وزمان نشان می داد که من چنین افراد فرهیخته ای دارم. شاید هم احسان طبری وکیانوری را به نخست وزیری منصوب می کرد. نه این که تمامی دستگاه اطلاعاتی خودرا در تمام طول دوران حکومتش بسیج می کرد که برای مقابله با فرهنگ وادبیات حزب توده ایران، تئوری سازی نمایند وبا نشر انواع کتب ضد توده ای ذهن جوانان تازه به دوران رسیده را با سیاه کاری های خود فریب داده ومنحرف سازند . آیا بیشترین حجم نشریات گسترده ساواکی شاه و اطلاعاتی شیخ بر علیه چه گروه وحزبی منتشر شده اند ؟

ه – مدعی هستند حزب توده ایران در زمان مصدق از وی حمایت کافی به عمل نیاورد ودر انقلاب بهمن 57  به شکل اپورتونیستی به حمایت شدید ازخمینی پرداخت.

در ذهن نگارنده سوالی در این رابطه مطرح است که اگر مثلا عکس این دو رفتاراتفاق می افتاد، این اولترا چپ ها رفتار بهتری نسبت به حزب توده ایران معمول می داشتند ؟صد البته با توجه به تجربه بیش از 40ساله ، پاسخ این سوال متاسفانه منفی است. چرا که این گروه ها نشان داده اند کارشان این است که همیشه کنار گود ایستاده و آنهایی راکه کاری انجام می دهند ، به نقد بکشند. زیرا خودشان نه اهل مبارزه وپیکار هستند نه اعتقادی به این امر دارند ونه در نقدشان صداقتی وجود دارد. آیا تا کنون در نقد آنان مشاهده شده است که در بیان ایرادات حزب توده ایران، از کارهای سترگ و به یاد ماندنی و خدمات ارزنده حزب ذکری به میان آورند ؟

و- می گویند حزب توده ایران، خواستار واگذاری امتیاز نفت شمال به شوروی بوده است وبرای به کرسی نشاندن این حرف در آن زمان در 44 شهر بزرگ ایران تظاهرات برگزار نموده است. نمونه این ادعا در ویرایش جدید خود، در فرمایشات محمدرضا شالگونی در مصاحبه با رادیوسپهر انعکاس یافته است . سوالی که به ذهن من متبادر می شود این است که حزب توده ایران که برای یک توده ای در گذشته یک صفحه اعلامیه می دهد ، آیا برای برگزاری تظاهراتی با این عظمت فراخوانی هم داده است؟  الیته تا کنون سندی در این باره ارائه نشده است .از ویژگی تحلیل اولترا چپ ها در مورد حزب توده ایران، نه ارائه اسناد حزبی ، که بیانگر خرد جمعی حزب است ، بلکه نقل قول از افراد ومنابع مشکوک می باشد که شیوه ای خطرناک ونادرست در بررسی هر موضوعی از جمله مسائل یک حزب سیاسی جدی است. اگر بدون اتکا به اسناد یک سازمان وحزب،صرفاً با تکیه به حرف های منقول از دیگران بخواهیم راجع به یک جریان سیاسی ویا حتی یک فرد قضاوت کنیم، در آن صورت سنگ بر روی سنگ باقی نمی ماند. نگارنده این سطور بعد از مصاحبه آقای شالگونی از دوستی شنیدم که ایشان با دو نفر در دفتر کارشان ملاقاتی داشته اند که اتفاقاً هردو آنها به گفته آن دوست ازفعالین سیاسی سابق غیر حزبی بودند. تحلیل یکی ازآنها درمورد آقای شالگونی چنین بوده است : "امپریالیسم وارتجاع افراد مزدور خود را در درون بعضی از سازمان ها جاسازی نموده است که هراز گاهی مثل برگ ورق یکی را بیرون می کشد. این افراد نفوذی دو وظیفه دارند. وظیفه اول: از نزدیکی گروه های چپ به یکدیگر جلوگیری نمایند. وظیفه دوم: ایجاد انشعاب در گروه های چپ وتکه وپارچه کردن آنها". حال اگر من نگارنده که شنونده این داوری ها بوده ام  بخواهم با استناد به چنین تحلیل های فردی در مورد عملکرد آقای شالگونی قضاوت کنم، آیا مرتکب عمل کاملاً زشت وناپسندی نمی شوم؟ وآیا این داوری ها در فردایی دورتر به سند! تبدیل نمی شود؟ بلایی که حداقل بر سر پیشه وری آورده اند وامروز بسیاری از گفته های دشمنان او در ردیف اسناد متقن قرار گرفته وجویندگان حقیقت را به اشتباه می اندازد.   

      نگارنده این سطور معتقداست که اگر ده ها باردر کشور انقلاب رخ دهد و سیاست حزب توده ایران مبنی بر اتحاد نیرو های مترقی وپیشرو، جامه عمل بخود نپوشد و هرگروهی ساز مستقل خود را بنوازد، باز هم انقلاب در رسیدن به اهداف مردمی خود با شکست مواجه خواهد شد. چرا که نیرو های سرمایه در اتحاد با هم، به سرعت با توجه به امکانات وتوانمندی های مالی ولجستیکی خود  یارگیری کرده و اهداف خود را پیش خواهند برد. گروه های مختلف چپ که دعوی پاسداری از حقوق کارگران و زحمتکشان را یدک می کشند. کافی است این دو سیاست یعنی انترناسیونالیسم پرولتری و تحلیل طبقاتی جامعه را به صورت علمی ومبارزه جویانه وارد برنامه گروه خود کنند. خواهند دید که با وارد کردن این دو اصل یعنی سیاست داخلی مبتنی برتحلیل عینی طبقاتی جامعه و سیاست خارجی مبتنی بر باور به اصل انترناسیونالیسم پرولتری، قرار گرفتن آنها در معرض امواج اتهام های جهان سرمایه ، مشابه آن چه نثار حزب توده ایران می کنند، مدت زیادی طول نخواهد کشید.

      به شکرانه اینترنت، امروزه علاقه مندان به آسانی می توانند به مواضع کلیه گروه ها دسترسی پیدا کنند . نگارنده تا کنون از هیچ یک از گروه های مدعی چپ - که تعدادشان آنقدر زیاد شده است که به قول هویدا که آرزوی : هر خانواده ایرانی یک پیکان را داشت، به تحقق یک حزب چپ برای هر خانواده ایرانی نزدیک می شویم -، مشاهده نکرده ام که  برنامه ای مبتنی برتحلیل طبقاتی از جامعه ارائه نمایند. تحلیل طبقاتی جامعه از اصول اولیه یک حزب مارکسیستی است. اگر این گروهها برنامه ای مبتنی برچنین تحلیلی ارائه بدهند بایستی مشخص کنند که حزب توده ایران - که رژیم شاه وشیخ، البته با همیاری چپ نمایان نتوانستند از جامعه ایران حذفش نمایند-، نماینده سیاسی کدام یک از اقشار اجتماعی است. آیا نماینده سیاسی طبقه کارگر است؟ آیا نماینده سیاسی خرده بورژوازی است؟ آیا نماینده سیاسی بورژوازی ملی است؟یا ...شاید هم دشمن طبقاتی است؟

 در صورت مثبت بودن پاسخ  به هر یک از سوال های فوق ، در مرحله انقلاب ملی – دمکراتیک، وحتی مرحله انقلاب سوسیالیستی این حزب متحد طبیعی چپ ها محسوب خواهد شد. مفهوم باور به  متحد طبیعی بودن نیرویی این است که باید شبانه روز تلاش نمود تا به روش های بایسته همکاری متحد طبیعی را حتی در صورت اجتناب ونا آگاهی آن متحد ، به صف واحد مبارزه  جلب نمود.

 آیا چپ ایران تا کنون به این سوال اندیشیده است که چرابا این همه فحش، ناسزا و دروغی که نثار حزب توده ایران می کند ، باز هم این حزب آنها را رفیق و دوست و... خطاب می کند؟ ممکن است شما استدلال هایی همجنس تحلیل هایتان داشته باشید اما پاسخ مارکسیستی این سوال آشکار است. حزب بر اساس تحلیل طبقاتی از جامعه معتقد است که شما نمایندگان سیاسی اقشار میانی وخورده بورژوازی جامعه هستید که در تحولات اجتماعی نقشی زیگزاگی بازی می کنید ، وعناصر صادق شما را متحد طبیعی  طبقه کارگر و خود می داند و دراین راه که با تحلیل ها و توضیح های مختلف اقناعی شما را به صف متحد مبارزه برای استقلال ، ازادی وعدالت اجتماعی  جلب نماید می کوشد. به امید آن روز

 

   آذر 1389            

 


 

 

  

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter