نویدنو:08/08/1389                                                                    صفحه قابل چاپ است

 

 نویدنو  8/8/1389

 


 

نقش آموزش و پرورش در رشد اجتماعى و مهارت هاى زندگى رويكرد نوروسيكولوژى

دكتر حسن عشايرى

نتايج پژوهش هاى دو دهه اخير در زمينه علوم اعصاب و رفتار، بازتاب خود را در روش هاى تعليم و تربيت نشان نشان مى دهد. ساختار مغز و توانايى پردازش اطلاعات در حافظه، توجه، يادگيرى، هيجان و شكل گيرى رفتار مورد مطالعه قرار گرفته است. در آستانه قرن بيست و يكم با انفجار اطلاعات و ارتباطات، دسترسى به دانش و جهانى شدن پديده هاى زندگى، مهمترين سرمايه انسان ها كميت و كيفيت زندگى و كاركرد مغزن انسان ها مى باشد (حتى مهم تر از نفت و ساير فراورده هاى نفتى). لذا آشنايى مقدماتى و كاربردى به يافته هاى نور و ساينس براى مسئولين آموزش و پرورش و جامعه ضرورى است. پيشرفت تكنولوژى آموزشى و الكترونيك و استفاده  گسترده از آن ها الزاما مثبت ارزيابى نمى شود. محتواى اطلاعات در شرايطى كه مى تواند بينش قرون وسطائى و واپس گرا را انتقال دهد، از عوارض جانبى ارتباطات مدرن در دنياى مجازى محسوب مى شود.
از اهداف يادگيرى و آموزش همگانى كيفيت زيستن و از نظر اجتماعى همزيستى و در نهايت خودشكوفايى و خلاقيت دانش آموزان مى باشد. رسالت تعليم و تربيت، تسهيل شرايط مساعد براى بهينه سازى دوران تحصيل با اهداف ذكر شده مى باشد.مسلما بدون نقد و بررسى علمى روش هاى متداول از رويكردهاى نوين، توان بهره گيرى امكان پذير نخواهد شد. آموزش حافظه محور، خودمدار، پيامد مدار (شاگرد اول، نمره الف، تيزهوشان، فرزانگان، كنكور، ليسانس، ...، دكتر، ...) امكان رشد مغز اجتماعى را ناممكن مى سازد كه بازتاب چنين رويكردى را در ذهنيت نسل جوان مشاهده مى كنيم.
امكانات موجود در روش هاى نوين كدامند؟
اگر در كلاس درس دانش آموزانى استعداد و توانايى بهترى دارند و بروز مى دهند و به طور مثال نمره شان مى تواند بيست باشد، معلم اعلام نمره و يا ارزيابى را مشروط بر همكارى و مساعدت آن دانش آموزان در ارتقاء كيفيت و توانايى دانش آموزان كم توان نمايند؛ يعنى مشاركت پيدا كنند؛ يعنى دانش آموزان به اصطلاح برتر نه فقط در مورد فرد خودشان احساس مسئوليت دارند بلكه در مورد همنوع ديگرشان اين احساس را داشته و در جهت توانمندى دانش آموزانى كه به دلايلى توانايى محدودترى دارند نيز بكوشند. مهارت، همبستگى و همبستگى در زندگى اجتماعى، انسان را از خودمدارى و تكبر دور كرده و امكان مفيد بودن در جامعه را برايش ميسر مى سازد. پژوهش هاى نوروساينس نشان مى دهند كه نوع دوستى، توانايى رويارويى با استرس و اضطراب و افسردگى را تسهيل كرده و آسيب پذيرى را محدود مى كند.
يكى از ابعاد بازدارنده خلاقيت دانش آموزان را بينش و رويكرد يكسان شدگى تشكيل مى دهد؛ عدم توجه به تفاوت هاى فردى به ويژه در فرايند تفكر خلاق به دانش آموزان آسيب مى رساند و بقول فرزانه اى «اگر همه يكسان مى انديشند، پس هيچ كس نمى انديشد». امكان اشتباه كردن، پرسشگرى، شك كردن به پديده ها، توان كهنه كردن دانش و بينش را فراهم مى سازد و بقول گوته «شك، ژرفاسنج درياى حقيقت است». يعنى استدلال ورزى، منطق و عقلانيت در سايه چنين روشى امكان رشد و بالندگى پيدا مى كند.
پردازش اطلاعات با بار هيجانى در دوره آغازين فوق العاده حائز اهميت است. امكان و توانايى تعاملى هيجان، عاطفه، دانش و خرد ورزى در سنين نوجوانى شكل مى گيرد. عدم وجود جرات ورزى و كاهش شعاع اعتماد براى ابراز وجود در ساختار شخصيت، تخريب ايجاد مى كند و آمادگى براى رفتار غير اجتماعى و ضد اجتماعى را ميسر مى سازد. جوان با هيجانات سرگردان و بى صاحب در جستجوى مكانيسم هايى براى تعادل مى گردد و امكان روى آوردن به سوء مصرف مواد و غيره را توجيه مى كند.

منبع (وب سايت انجمن حمايت از حقوق كودكان)

 http://www.irsprc.org/post/detail.aspx?id=2-15-1-1-13-Fa


 

 

 

  

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter