نویدنو:19/07/1389                                                                    صفحه قابل چاپ است

1389/7/19:نویدنو

 

 


 

الخا ص

 نگار گرشادی ورنج و کار توده ها

مطلب دریافتی

رفیق هانیبال الخاص خاموش شد.مرگ او تکان دهنده بود،همچنانکه زندگیش. هنرمندان، هنردوستان و روشنفکران میهنمان و جهان یکی از منادیان آشتی و عدالت و عشق بزندگی را از دست دادند، یک رفیق پایدار را.

اگرچه هزاران اثرهنری اش ، افزون بر پرورش صد ها هنرمند متعهد و ارزنده از نسلی نو، که حاصل  شصت سال خلق پر شور و آموزش هنر بود، برای ما میراثی گرانقدر وجاویدان است، سوگ فقدانش نیز دردناک است.

رفیق الخاص از زمرۀ هنرمندانی بود که تلخی نابرابری و ستم طبقاتی و استثمار را نه تنها ازراه شناخت روشنفکرانۀ سیستم اجتماعی موجود، بلکه با پوست و گوشت خود احساس کرده بود. اوبرای تأًمین مخارج تحصیل هنرش در آمریکا به مدت شش سال در کنار زحمتکشان دیگر، در کارخانه ای، بکار شبانه پرداخت. جای تعجب نیست که او برای همیشه در کنار طبقۀ کارگر و در حزب تودۀ ایران پایدار ماند و اندیشه و قلمش را در راه آرمانهای والای حزب ما و مردم ستمدیده بکار گرفت.

الخاص که بخشی از آرمانخواهی سوسیالیستی خود را مرهون پدر فرهیخته و زحمتکشش (نسل ارشد توده ای) میدانست، معصومانه در بارۀ او میگوید که درکودکی یتیم شد و با دسترنج مادرش از راه رختشوئی به درس و تحصیل ادامه داد.

 این هنرمند پرکار، مثل همۀ هنرمندان مترقی و دگراندیش، پیش و پس از انقلاب مورد قهر و بی مهری سیستم های حاکم در ایران قرار گرفت.

 با وجود همان تنگناهای آزار دهنده، او توانست بابرخورداری از پشتیبانی بیدریغ مردم هنر پرور وقدر شناس به خلق هنری وتربیت شاگردان ادامه دهد.گزاف نیست اگر بگوئیم، بزرگترین شاهکار خلاقیت اوهمانا تربیت نسلی از هنرمندان انسان دوست آرمان خواه و صاحب سبک  است.

بامشاهدۀ سرگذشت و آثار او دو چهرۀ تا حدی متمایز آشکار میشود.هنرمند روشنفکر پیش از انقلاب  که آثارش تنها درحصار گالری ها وبرای اقشار و طبقات زبرین به نمایش گذاشته می شد و الخاصی که پیام هنریش را رها شده از بند ستم شاهی در دیوار های شهر برای تماشای طبقات زیرین و فرودستان جامعه عرضه کرد.

اولی با وجودنگاهی انسان گرایانه دارای بار و محتوائی بیشتر روشنفکرانه بود و دومی به تمامی (در فرم ومحتوا) در خدمت "انقلاب مردمی" قرار گرفت. انقلابی که می توانست براستی در جهت همان انگیزه و اهداف اصلی مردم محروم فرابروید، استقلال، آزادی وعدالت اجتماعی. که نشد!

صد ها (اگر نگوئیم هزاران) هنرمند توده ای از شاعر و نویسنده و نوازنده و هنر پیشه و سینما گر درآغاز انقلاب مردمی 22 بهمن، با رهنمود حزب ما بر آن شدند تا پیام های ترقی خواهانۀ انقلاب را هر چه بیشتر بگوش و چشم مردم میهنمان برجسته کنند و نگذارند تا این دست آورد پر شکوه در دستان غاصب رهبری تاریک اندیش، این چنین دچار آلودگی و انحراف شود. الخاص نیز یکی از پیش گامان این بسیج با شکوه هنر آرمانی بود که با تلاش و انرژی رها شده اش به مدد انقلاب شتافت. همزمان در خیابانهای شهر( با وجودمزاحمت خودکامگان قشری) مردم ما شاهد تاترهای انفلابی رایگان در فضای باز، نقاشی دیواری ، پوستر، کنسرت های  بزرگ بودند. هنر "مبارز" پس از سالها افسردگی بیدار شده بود وعرصۀ نمایشی توده ای و همگا نی رادر خیابان و روستا و کارخانه یافته بود.

رساندن" محتوای" شعار های عدالت خواهانۀ مردمی در هنر، نیازمند "فرم" یا شکلی مردم فهم بود. ساده گوئی و روشنی بیان و مفهوم بودن در هنر که دیگر در خدمت "سیاست" جانب دارانۀ خلقی درآمده بود،  ضرورت روز شد. سبک ویژۀ الخاص ظرفی بسیار مناسب برای این محتوا بود.  الخاص که از دوران دانشجو ئی اش درآمریکا، شیفتۀ نقاشی های دیواری و فرم بیان هنری هنرمندان انقلابی مکزیک- سی کی رس، ریورا، اروزکو- شده بود، با تلفیق شیوۀ هنرمندان بومی- قهوه خانه ای- چون قوللر آغاسی و مدبر- ، سبک خاص خودرا بوجود آورد. از سوی دیگر از پیام وشیوۀ نقاشان کوبیست (پیکاسو) و اکسپرسیونیسم نیز برای رساندن ایده های اجتماعی خود بهره می جست.

رفیق هانیبال الخاص انسانی بسیار پر شور، پرانرژی ودوست داشتنی بود. نگاه و لبخند معصوم و مهربانش انگار هنوز در سرتاسر دیوارهای شهر پرسه میزند تا آثارش را- فرزندانش را- که بقهر خود کامگان جاهل، دفن شده است بیابد. افسوس...

 

22/9/10

 

 


 

 

 

  

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter