نویدنو:08/07/1389 صفحه قابل چاپ است |
||||||||||
1389/7/08:نویدنو
|
فریدرش راتسل (1844 ـ 1904)[2] |
جانورشناس، جغرافیدان آلمانی - مؤسس آنتروجغرافی، جغرافیای سیاسی، ژئوپولیتیک |
· ژئوپولیتیک عبارت از تئوری علمی نمائی[3] است که ادعا می کند که سیاست دولت ها بوسیله عوامل جغرافیائی تعیین می شود.
· واژه مرکب «ژئوپولیتیک» می بایستی به یک پیوند ماهوی میان محیط جغرافیائی و سیاست دولت ها جلب توجه کند.
· ژئوپولیتیک متکی بر آموزش های دترمینسم جغرافیائی[4] با گذار سرمایه داری به مرحله امپریالیسم در کلیه کشورهای بزرک سرمایه داری پا به عرصه وجود می نهد.
· بنیانگذاران ژئوپولیتیک عبارت بودند از راتسل، ماکیندر، ماهان. [5]
· مفهوم ژئوپولیتیک را کیلین[6] حقوقدان سوئدی ساخته است.
· پس از جنگ جهانی اول آموزش های ژئوپولیتیکی در آلمان اعتبار کسب کردند.
کارل هاوس هوفر (1869 ـ 1946)[7] |
ژنرال و جغرافی دان آلمانی و از طرفداران ژئوپولیتیک - از نزدیکان رودولف هس - بانی تز «خلق لامکان» |
· کارل هاوس هوفر (نماینده اصلی ژئوپولیتیک در آلمان) بکمک این تئوری به اثبات تئوریکی آموزش فاشیستی معروف به «ملت لامکان» و یا «ملت فاقد فضای حیاتی» پرداخت. [8]
· ژئوپولیتیک که از همان آغاز با نژادپرستی (راسیسم)[9] پیوند تنگاتنگ داشت، در سال 1933 میلادی به دولت شناسی[10] رسمی رژیم فاشیستی آلمان بدل شد.
· آموزش های ژئوپولیتیکی پس از شکست فاشیسم آلمان با احیای مجدد امپریالیسم و میلیتاریسم در آلمان غربی دو باره احیا شدند.
· این آموزش ها عمدتا خدمتگذار اثبات دعاوی ارضی انتقام جویانه نسبت به کشورهای سوسیالیستی اند.
[1]Geopolitik [griech]
[2] Prof. Friedrich Ratzel
[3]pseudowissenschaftliche Theorie
[4] Lehren des geographischen Determinismus
[5] RATZEL, MACKINDER und MAHAN
[6] KJELLEN
[7] Karl Haushofer
[8] «Volk ohne Raum» bzw. vom «Lebensraum»
[9]Rassismus
[10]Staatswissenschaft
مالتوسیانیسم و نئومالتوسیانیسم[1]
توماس روبرت مالتوس (1766 ـ 1834) [2]
از نمایندگان اقتصاد کلاسیک انگلیس - مؤسس آموزش جمعیت موسوم به مالتوسیانیسم
1-مالتوسیانیسم[3]
· مالتوسیانیسم عبارت است از یک آموزش جمعیت غیرعلمی اقتصاددان و روحانی انگلیسی بنام مالتوس که بنا بر آن افزایش جمعیت برطبق قوانین ابدی طبیعی (توسعه هندسی) و سریعتر از تولید مواد غذائی (توسعه حسابی) صورت می گیرد.[4]
· مالتوس به قول مارکس، «مناسبات به لحاظ تاریخی مختلف را خودسرانه به یک رابطه عددی انتزاعی مبدل می کند که نه بر قوانین طبیعی مبتنی است و نه بر قوانین تاریخی.» [5]
· بنظر مالتوس ذلت و گرسنگی زحمتکشان نه در مناسبات تولیدی سرمایه داری، بلکه در ویژگی طبیعی انسانها، یعنی در تولید مثل نهفته است.
· قانون جمعیت مالتوس[6] به قول مارکس، «به نگرش بیرحمانه سرمایه بیان بیرحمانه ای عطا می کند.»
· مالتوس با آموزش جمعیت خود ـ به قول مارکس ـ به «دفاع جانبدارانه از ذلت طبقه کارگر» می پردازد.
2 - نئومالتوسیانیسم[7]
· مالتوسیانیسم ـ در حال حاضر ـ در کشورهای امپریالیستی در قالب نئومالتوسیانیسم ادامه حیات می دهد.
· نئومالتوسیانیسم یک آموزش ضد انسانی عریان و آشکار است و انعکاس ارتجاعی تضاد آشتی ناپذیر میان منافع سرمایه انحصاری و منافع خلق است.
· طرفداران نئومالتوسیانیسم (فوگت، کوک، گریم و دیگران)[8] اضافه جمعیت جهان را امری اجتناب ناپذیر می دانند و قتل عام مردم را با استفاده از تسلیحات امحای جمعی حرارتی ـ هسته ای توجیه می کنند.
· نئومالتوزیانیست ها همراه با نظریه پردازان نژادپرست و بیماری های ارثی[9] به توجیه سیاست تجاوزگرانه امپریالیسم می پردازند.
· مالتوسیانیسم و نئومالتوسیانیسم از واریانت های بیولوژیسم[10] در درک تاریخ اند.
· مراجعه کنید به آموزش جمعیت، تولید، مناسبات تولیدی. [11]
[1]Malthusianismus und Neomalthusianismus
[2] Thomas Robert Malthus
[3] Malthusianismus
[4] (geometrische Progression) und (arithmetische Progression)
[5] MARX, Grundrisse 499
[6] MALTHHUS' Bevölkerungsgesetz
[7] Neomalthusianismus
[8] VOGT, COOK, GRIMM u. a.
[9] rassistischen und eugenischen Theoretikern
[10] Biologismus
[11] Bevölkerungslehre à Produktion à Produktionsverhältnisse
آموزش جمعیت [1]
ویلیام پتی (1623 ـ 1687)[2] |
اقتصاددان، دانشمند و فیلسوف انگلیسی - پدر اقتصاد ملی انگلیس |
· آموزش جمعیت در قرن هفدهم و هجدهم میلادی بمثابه بخشی از اقتصاد سیاسی، که در حال تشکیل بود، قبل از همه، توسط ویلیام پتی و جیمز دنهام ـ استوارت به قصد بررسی شرایط اجتماعی و عواقب اقتصادی ناشی از افزایش جمعیت تدوین یافت.
جیمز دنهام ـ استوارت (1712 ـ 1780)[3] |
اقتصاددان انگلیسی - پدر مرکانتلیسم و از مرسسین اقتصاد سیاسی |
کتاب اصلی اش - اصول مقدماتی اقتصاد سیاسی (1767)[4] |
در حالیکه آدام اسمیت و دیگر اقتصاددانان انگلیس مرکانتلیسم را رد می کردند، در آلمان هگل و مارکس و مکتب تاریخی از آن قل قول می کردند. |
· آموزش جمعیت افزایش جمعیت را بمثابه یک روند طبیعی (بیولوژیکی) در نظر می گیرد و سطح توسعه جامعه بشری را وابسته به تعداد جمعیت کشور می داند:
· هرچه تعداد جمعیت کشور بیشتر باشد، سطح توسعه جامعه به همان اندازه بالاتر خواهد بود و برعکس.
· آموزش های مختلف جمعیت با شروع و تشدید ستمگری و زیر یوغ کشیدن و برده کردن خلق های بیگانه از سوی دول سرمایه داری، خصلت جانبدارانه از سرمایه داری به خود می گیرند و به وسیله ای برای توجیه سیاست اشغالگرانه کاپیتالیستی و بعدها امپریالیستی بدل می شوند.
· (مراجعه کنید به مالتوزیانیسم)[5]
· کوشش های زیادی برای تشکیل یک آموزش جمعیت عام و مستقل از شرایط اجتماعی بارها صورت گرفته است (ماکنروت و غیره)[6]، ولی این کوشش ها همه بیهوده بوده اند.
· چون مسقل از شرایط اجتماعی هیچ آموزش جمعیتی نمی تواند بوجود آید.
· برای اینکه هر فرماسیون اجتماعی قانون جمعیتی[7] خاص خود را دارد.
· از این رو ست که ماتریالیسم تاریخی قوانین جمعیتی را بر زمینه فرماسیون اجتماعی مورد نظر، بمثابه قوانین اجتماعی ـ اقتصادی درنظر می گیرد.
· مارکس این مسئله را در رابطه با جامعه سرمایه داری به شرح زیر توضیح می دهد:
· «جمعیت کارگر با تولید و انباشت سرمایه، بطور دم افزونی وسیله افزایش نسبی جمعیت خود را نیز تولید می کند.
· این قانون جمعیتی خاص شیوه تولید سرمایه داری است.»
· برای صدور حکم کلی باید گفت که «هر شیوه تولیدی تاریخی خاص قانون جمعیتی تاریخی معتبر خاص خود را دارد.
· قانون جمعیتی (قانون تکثیر) انتزاعی فقط در مورد گیاهان و جانوران می تواند اعتبار داشته باشد، بشرط اینکه انسان بلحاظ تاریخی در آن مداخله نکند.» (مارکس)[8]
· مراجعه کنید به شرایط حیات مادی جامعه.[9]
[1] Bevölkerungslehre
[2] Sir William Petty
[3] Sir James Denham Steuart
[4] „An Enquiry into the Principles of Political Economy“
[5] Malthusianismus
[6] MACKENROTH
[7] Populationsgesetz
[8] (23, 660)
[9] Bedingungen des materiellen Lebens der Gesellschaft