نویدنو:10/05/1389                                                                    صفحه قابل چاپ است

 نویدنو

 

 

 

«پس از ارتش بیکاران، اینک ارتش کارگران بی مزد»

 

در سال هایی که از ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد می گذرد، به طور روزافزون، شاهد انتشار اخبار و گزارش هایی در مورد وضعیت نابسامان اقتصادی ایران هستیم، ‌وضعیتی که به گفته شمار زیادی از کارشناسان اقتصادی، ناشی از سیاست های غلط و نیز واردات بعضا کالاهای بنجل خارجی، به ویژه چینی، بوده که کمر تولیدکنندگان را شکسته است و روز به روز بر شمار کارخانه ها و کارگاه های ورشکسته اضافه می شود.
پیامد این موضوع، افزایش شمار ارتش بیکاران است، ارتشی که می خواهد به همراه خانواده اش از زندگی شرافتمندانه و انسانی ای برخوردار باشد، اما نصیب و سهم او چیز دیگری است!!
در کنار این ارتش بیکار، هزاران هزار کارگری هم هستند که در لفظ، دارای شغل هستند، اما درآمدی ندارند و ماه ها دستمزد و مزایا از کارفرمایان خود طلبکاراند.
این پدیده بیشتر در کارخانه ها وشرکت هایی دیده می شود که دولت آنها را واگذار کرده است، کارخانه هایی مانند لاستیک سازی البرز و لوله سازی خوزستان.
کارگران این کارخانه ها که در سراسر ایران پراکنده هستند، هر روز به امید دریافت دستمزد و مزایای معوقه خود و یا بخشی از آن به محل کار می روند و در پایان وقت اداری نیز دست خالی و با چهره هایی شرمنده به کاشانه خود بر می گردند.
این تنها بخشی از مشکلات این گروه از کارگران است؛ مشکلاتی که مربوط به زندگی خانوادگی شان می شود و بسیار هم اسف بار است.

موضع دیگر، بی توجهی قوه مجریه و مسئولان به این مشکلات اقتصادی از یکسو و برخوردهای امنیتی با کارگران و نمایندگانشان از سوی دیگر است.
بارها، گزارش هایی در مورد اعتراض کارگران به بدقولی پیاپی مقام های دولتی، به ویژه شخص احمدی نژاد، در سفرهای استانی اش منتشر شده است، اما به همین اعتراض ها که به ندرت جایی نیز در خبرگزاری ها و روزنامه ها می یابد هم وقعی گذاشته نمی شود.

از طرف دیگر، برخوردهای امنیتی با کارگران و نمایندگانشان به مرور جایگاه ویژه ای در سیاست کارگری حکومت یافته است.
اگر تا دیروز با وعده و وعید، کارگران و نمایندگانشان سر دوانده می شدند، امروز، در هراس از اینکه اعتراض های کارگری و یا فعالیت تشکل های صنفی کارگری در شرایط ملتهب سیاسی کنونی گسترش یابد، فعالان کارگری تحت فشار قرار می گیرند تا دست از حق خواهی بردارند، به وضعیت موجود تن دهند و نپرسند که چرا پول نفت بر سر سفره هایشان آورده نشده است.
در این راستا، در مواردی هم نمایندگان معترض، شورشی و‌ بر هم زننده نظم و نامیده شده اند و به آنان گفته شده است که ساکت شوند یا اینکه بازداشت خواهند شد.
این قبیل برخوردها بیشتر در واحدهایی دیده شده است که کارگران بدون برنامه و سازماندهی قبلی اقدام به اعتراض کرده اند ویا تعدادشان اندک بوده است.
در دیگر سو، در مورد کارخانه هایی نیز که دارای تشکل صنفی و سازماندهی بهتری هستند، شکل برخوردها شدیدتر است. برای مثال، می توان به سندیکای کارگران شرکت نیشکر هفت تپه اشاره کرد که چند سال پیش دوباره کار خود را از سر گرفت و اعتصابات و اعتراض هایی هم سازماندهی کرد که تا اندازه ای موفقیت آمیز بود.
این مسئله به خصوص که می توانست در سایر کارخانه های استان خوزستان بازتاب پیدا کند، با واکنش دستگاه های امنیتی مواجه شد و چند تن از رهبران این سندیکا به اتهام های ساختگی، بازداشت و زندانی و همینطور از این شرکت اخراج شدند.
متاسفانه در روزهای گذشته نیز فریدون نیکوفر، یکی از اعضای سندیکای کارگران شرکت نیشکر هفت تپه، پس از اخراج از این شرکت تهدید شده است که باید خانه سازمانی اش را ترک کند و یا اینکه توبه نامه امضا کند تا ضمن حفظ خانه به سر کار خود بازگردد.
فریدون نیکوفر، تنها مورد در این عرصه به شمار نمی رود.

ادامه فشارها بر اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و بازداشت سعید ترابیان، که اخیرا آزاد شد، و رضا شهابی، از اعضای این تشکل صنفی، را می توان به عنوان یک مثال دیگر برشمرد.
از طرف دیگر، فشارهای روزمره بر منصور اسانلو، رهبر این سندیکا، و خانواده اش، مانند ربودن و ضرب و شتم عروس او، را نیز می توان در این مقوله جای داد.
همزمان، گزارش هایی نیز در مورد احضار فعالان کارگری در نقاط مختلف ایران منتشر شده است.
اینگونه برخوردها که منحصر به روزها و هفته های اخیر نبوده، در سخنان میر حسین موسوی نیز بازتاب یافته است.
وی در پیام خود به مناسبت روز جهانی کارگر، اول ماه مه، در مورد مشکلات کارگران برای تشکیل شوراهای مستقل صنفی، اعمال محدودیت ها و دستگیری ها علیه انان اشاره کرد وگفت که این مساله مساله ملی است.
آقای موسوی افزود: کارگران و معلمان آزادی می‌خواهند، چرا که آزادی باعث می‌شود تشکل های صنفی و سیاسی خود را تشکیل دهند و فعالیت سیاسی کنند. راهی برای گشایش امور خود و ملت پیدا کنند. آنها دنبال عدالت هستند. چه عدالت در سطح معیشتی و اقتصادی و چه در سطح توزیع منزلت های اجتماعی. باعث می شود آنها بهتر بتوانند خدمت کنند و یهتر می توانند ثروت ایجاد کنند و بهتر می توانند از اقتصاد کشور دفاع کنند و با فعالیت خود در صنعت و بازار و از استقلال کشور دفاع کنند و همچنین در توزیع منزلت آنها موقعیتی پیدا می کنند که از ایده های مترقی و پیشروانه در سطح کشور حمایت کنند.

در این میان و تحت تاثیر مشکلات روزافزون اقتصادی، اعتراض های کارگران و نیز جنبش سبز و به رغم برخوردهای امنیتی دولت احمدی نژاد، گرایش کارگران به تشکل یابی و دفاع از حق خود تقویت شده است. برای مثال، خبرگزاری کار ایران – ایلنا – روز اول خرداد گزارش داد: یک هیات موسس متشکل از صنف رانندگان اتوبوس های برون شهری، کارگران خباز و کارگران شاغل در صنعت ذوب آهن سرگرم فراهم کردن مقدمات برگزاری مجمع عمومی هیات موسس کانون عالی انجمن های صنفی کارگری ایران هستند.
در ادامه گزارش این خبرگزاری گفته شد که به تازگی، کانون عالی انجمن های صنفی کارگری ایران با هدف کارآمدی بیشتر تشکل های صنفی کارگری در حال شکل گیری است.
همچنین در ماه های گذشته چند تشکل صنفی مستقل در برخی واحدهای بزرگ و کلیدی تشکیل شد. تشکیل شورای موقت کارگران کارخانه ذوب آهن اصفهان و شورای موقت کارگری مجتمع های پتروشیمی بندر ماهشهر در استان خوزستان از جمله این تشکل ها به شمار می آیند.
همین موضوع و رویکرد کارگران به تشکل های صنفی خود در درجه اول، نشان می دهد که کارگران پس از مدت ها از مرحله تشکل های خود بخودی وکوتاه مدت (چند روزه) با هدف بازتاب نارضایتی خود در حال عبورند و بنابراین می توان در انتظار استقبال بیشتر کارگران از این تشکل ها، برخلاف فشارهای حکومتی بود.

و در درجه بعدی، همزمان با این رویکرد،‌ شاهد گسترش اعتراض های صنفی در میان هفت میلیون کارگر هستیم؛‌ موضوعی که گونه دیگری از اعتراض به وضعیت موجود را به نمایش می گذارد و به نوبه خود، ‌متحد طبیعی جنبش سبز به شمار می رود که در جهت تحقق خواسته های مردم ایران در عرصه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی،‌فرهنگی و .. است.

سرچشمه : کلمه
 

  

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter