نویدنو:16/03/1389                                                                    صفحه قابل چاپ است

 نویدنو

 

پیام محسن میر دامادی دبیر کل جبهه مشارکت ایران اسلامی از زندان  

بسم الله الرحمن الرحیم

یا ایّها الّذین آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتّقوا الله لعلّکم تفلحون
 

فرارسیدن سالگرد رحلت امام خمینی (ره) فرصتی است که به عنوان دانشجوی قدیمی پیرو خط امام که بخش مؤثر و پرخاطره عمرم را با پیروی از فکر و راه او در طلب معنویت، عدالت و آزادی برای همه ایرانیان گذرانده ام و اکنون هم به جرم تلاش برای فعالیت‌های سیاسی در همان راه زندانی هستم نکاتی را از متن تجربیات این سالها یادآور شوم:
 

1. انقلاب اسلامی سال 57 در کشور ما یکی از مردمی ترین انقلاب‌های تاریخ بر علیه ظلم و ستم و استبداد داخلی و وابستگی خارجی بود که با فداکاریها و از خود گذشتگیهای کم نظیر ملت و درایت و تدبیر فوق العاده امام خمینی در رهبری ملت به پیروزی رسید. امام و مردم در سردادن شعار اصلی انقلاب با شعار استقلال، نفی وابستگی به قدرتهای خارجی را جستجو می کردند و در شعار آزادی، آینده ای عاری از ظلم و استبداد و دیکتاتوری محدودکننده آزادیهایشان را فریاد می زدند و در شعار جمهوری اسلامی، نظامی مبتنی بر آرای واقعی خود و ملهم از هویت تاریخی و فرهنگی خود را نوید می دادند و مطالبه می کردند.
 

این انقلاب احیاگر هویت ملت ما بود و نظام موعود برخاسته از شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی می توانست عامل اعتلای این هویت گردد. در منظومه فکری امام و نظامی که وعده می داد اصل «میزان رأی ملت است» رکن رکین و پایه و ستون جمهوری اسلامی بود. جمهوری اسلامی امام چون ذاتاً دموکراتیک بود لازم نبود لفظ دموکراتیک به آن اضافه شود و با این توصیف است که ما طرفدار «جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد» بوده و هستیم.
 

این درک و تجربه نزدیک ما از فکر و راه امام با آنچه برخی اقتدارگرایان و متحجرین که در دوران مبارزه با دیکتاتوری شاهنشاهی و انقلاب همراه امام و ملت نبودند و از همان ابتدا با جمهوری اسلامی و جمهوریت آن مخالف بودند و آنرا پدیده ای غربی می دانستند ولی امروز خود را شیفته دو آتشه امام معرفی می کنند و گویا از یاران نزدیک و خاندان امام و پیشگامان در انقلاب هم امام شناس تر شده اند و خود را معیار و میزان خط امام می دانند، کاملاً متفاوت است. به نظر ما مقابله ای که این نیروها با ارکان دموکراسی، آزادی اندیشه و بیان، آزادی قلم، مطبوعات، احزاب و ... می کنند هیچ نسبتی با اندیشه امام ندارد و اقدامات آنها در دوران پس از امام عملاً منجر به براندازی نرم و قلب ماهیت جمهوری اسلامی می شود. سوگمندانه باید اذعان کرد که این روایت از نظام نه جمهوری است و نه اسلامی و تنها نام جمهوری اسلامی را یدک خواهد کشید.
 

اینکه به جای حاکمیت اراده مردم بر مردم، دستگاهها و نیروهای نظامی و امنیتی بر مردم حاکم باشند و به جای برقراری عدالت و به اسم حفظ اقتدار نظام، هر ظلمی مجاز شمرده شود، و دروغ و تهمت سکه رایج و تمام مرزهای اخلاقی که رکن مهم دین باوری ماست پشت سر گذاشته شود، عملاً همان مناسباتی را که مردم بر علیه آنها انقلاب کردند احیا می کند.


اینکه امروز قریب به اتفاق یاران امام و بیت امام که نزدیکترین افراد و حلقه اول نیروهای امام بودند در شمار منتقدین وضع موجود هستند و علما و بزرگانی چون آقایان موسوی اردبیلی، صانعی، هاشمی رفسنجانی، خاتمی، موسوی خوئینی، مهندس موسوی، آیت الله طاهری اصفهانی، مرحوم توسلی، و شاگردان مبرّز و خاندان امام (ره)، رویکردها و اقدامات امروز را به انحاء مختلف نقد می کنند و خواهان اصلاح امور و بازگشت به اندیشه و راه امام هستند، نه تنها برای ما که حتی برای رقبای سیاسی ما هم تأمل برانگیز شده است.
 

اگرچه متأسفانه امروز بهای انتقاد و اصلاح طلبی قانونمند و با رعایت چارچوبهای قانونی و اصرار بر منظومه فکری و خط امام، بازداشت و حبس های اینچنینی است ولی باید توجه و امید داشت که تنها راه عبور از این مرحله و بی اثرکردن برخوردهای غیرقانونی و غیر اسلامی و جلوگیری از تداوم آن، تدبیر و آمادگی و عزم جزم برای پرداخت چنین هزینه ای بوسیله همه فعالان اصلاح طلب برای پیشبرد اصلاحات و نجات کشور است.
 

2. تجربه یک صد سال گذشته کشور ما و تجربه انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی به ما آموخته است که از میان گزینه‌های انقلاب، انفعال و اصلاح - علیرغم همه انحرافها و دشواریهای راه - راهبردی بجز اصلاح، آینده بهتری را برای کشور به ارمغان نمی آورد. باید پذیرفت که تنها راه بهبود و پیشرفت امور در کشور تداوم راهبرد اصلاحات است و اصلاحات همانطور که مکرر بیان شده حرکتی قانونی، مسالمت آمیز، مردمی و تدریجی برای بقا و اعتلای جمهوری اسلامی ایران است، که جنبش سبز در این ایام جلوه خاصی از آن می باشد.
 

3. در این حرکت مبنا و چارچوب فعالیت، همچنان قانون اساسی است. التزام به قانون اساسی بدین معنی نیست که این قانون عاری از عیب و نقص است. عیب و نقص، طبیعت هر قانون بشری است ولی علیرغم آن، باید هدف و خواست ما اجرای کامل و غیرگزینشی قانون اساسی باشد. طبعاً قانون اساسی مجموعه ای است که همه اصول آن در کنار هم معنی می دهند و هیچ اصلی از آن نمی تواند نافی اصول دیگر باشد و فصل مهم حقوق ملت را نمی توان در پای اصول دیگر آن ذبح کرد. همانطور که ایران را برای همه ایرانیان می دانیم، باید حقوق به رسمیت شناخته شده در قانون اساسی را هم برای تمام ایرانیان بدانیم بطوریکه همه بطور یکسان از آن بهره مند باشند.
 

4. اصلاحات مورد نظر ما، آزادی و استقلال را در کنار هم و مکمل یکدیگر می بیند و همانطور که در قانون اساسی تاکید شده قربانی کردن هر یک از این دو به بهانه دیگری را غیرقابل قبول می داند. ما ضمن اینکه مدافع تعامل سازنده و مثبت با کشورها در جهت مصالح و منافع کشور هستیم و هرگونه ماجراجویی و دشمن تراشی در عرصه بین الملل را به ضرر کشور می دانیم، در عین حال به اصلاحات بعنوان حرکتی درونزا و متکی به نیروها و خواست و اراده مردم می نگریم.
 

5. مسیر و راه و شعار ما بعنوان نیرویی که خواهان حفظ و اصلاح و اعتلای جمهوری اسلامی هستیم با افراد و جریانهایی چون بقایای دیکتاتوری شاهنشاهی - که عامل اصلی بسیاری از بدبختیها و عقب افتادگیهای ملت ما بوده است - و تروریست هایی که دست به هر جنایتی علیه ملت ما زده اند و می زنند، و تجزیه طلبانی که خواهان نابودی جمهوری اسلامی هستند، جدا بوده و هست. بنابراین با تأکید روی این چارچوبها که همواره مورد قبول ما بوده است باید نسبت به هرگونه افراط و تفریط حساس بود.
 

امروز آنهایی که شعار محوری استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی را زیر سوال می برند با آنهایی که در طرف مقابل می خواهند هر انتقاد و اعتراض را با شدیدترین وجه سرکوب و منکوب کنند مکمل و تقویت کننده یکدیگرند و در عمل دو تیغه یک قیچی هستند که باعث قطع شریانهای حیات سیاسی کشور و تضعیف توأمان دو وجه جمهوریت و اسلامیت نظام و مانع اصلاح امور می گردند. نباید این احتمال قوی را هم از نظر دور داشت که اقدامات افراطی و سردادن شعارهای انحرافی که در مراحل مختلف پس از انتخابات شاهد آن بوده ایم، تکرار ماجراهایی نظیر کارناوال عاشورا در سال 76 باشد که در اطاقهای امن فکری افراطیون ضد اصلاحات کلید می خورند تا بوسیله آن بتوانند با رادیکال کردن فضای جامعه، خشونت طلبی و اهداف سرکوبگرانه خود را دنبال کنند و نگذارند فضای سیاسی به سوی اعتدال و عقلانیت برود. راه ما نه سنخیتی با رادیکالیسم و شعارهای افراطی و براندازانه دارد و نه نسبتی با تفکرات ارتجاعی و کسانی دارد که تمام رسالت خود را مقابله با دموکراسی و مردمسالاری و آزادیهای خدادادی و حقوق اساسی ملت می دانند.
 

6. امروز مهمترین کار برای نیروهای اصلاح طلب حفظ ارتباط و انسجام تشکیلاتی و اطلاع رسانی واقع نگرانه و پرهیز از پراکندگی و رها شدن نیروها ست. البته واضح است که امروز فعالیت تشکیلاتی متأسفانه پرهزینه است و این پرهزینگی امری است که کشور و همه دلسوزان کشور از آن زیان می کنند ولی باید امیدوار و به دنبال آن بود که کشور بیش از این متضرر نشود و فعالان سیاسی به اعتبار بازگشت همه دست اندرکاران به قانون اساسی کمتر گرفتار چنین محدودیت هایی شوند. دستگیری غیرقانونی و گسترده نیروهای سیاسی و مدنی و مطبوعاتی و رسانه ای از جمله نیروهای تشکیلاتی اصلاح طلب با اتهامات بی اساس و بی سابقه، بخشی از این هزینه ها و در عین حال نشان دهنده تأثیرگذاری این فعالیتها ست. پس باید ضرورت گسترش ظرفیتهای قانونی و فعالیتهای تشکیلاتی و اصلاح طلبانه را امروز بیش از پیش در نظر داشت و خواهان آن بود.
 

تعطیل کردن دو حزب شناسنامه دار، میدان دادن به تشکلها و باندهای بدون شناسنامه و بالتبع مسئولیت ناپذیر است. کسانی از تعطیلی و انحلال احزاب قانونی دارای پایگاه اجتماعی سود می برند که به دلیل گرفتاری در ورطه ناکارآمدی و فساد حکومتی و بهره گیری بی ضابطه از قدرت، تحمل نظارتهای مردمی را که در قالب احزاب و تشکلهای مدنی و نیز مطبوعات آزاد است را بر نمی تابند. اعلام لغو پروانه جبهه مشارکت و درخواست انحلال آن جز برای گریز از نقد مؤثر این حزب نسبت به دولت مستقر هدف و معنایی ندارد. التبه این نوع تصمیمات حکومتی نمی تواند فعالان سیاسی متشکل در جبهه مشارکت را از فعالیت و نقش آفرینی سیاسی بازدارد و صدور حکم توقف فعالیت و حتی انحلال حزب ممکن است موجب زحمت بیشتر ما بشود اما بیش از آن آبروی کسانی را می برد که به چنین کاری مبادرت می کنند.
 

7. ما باید همچنان به فکر احیای همه ظرفیتهای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، و بین المللی برای اعتلای نام ایران و اسلام، و نگران از دست دادن تواناییهای کشور و دستاوردهای انقلاب اسلامی در اثر بی تدبیری های سیاسی و اجرایی در عرصه ملی و در سطوح بین المللی باشیم. ما در جهانی به سر می بریم که همه اجزای آن به هم پیوسته است؛ پس باید نسبت به هر ظلم و حرمت شکنی و تهدید صلح و امنیت جهانی در هر کجای عالم حساس باشیم. بر این اساس باید در برابر ظلم آشکاری که بر انسانیت، حقوق بشر، و ملت مظلوم فلسطین در فاجعه حمله رژیم صهیونیستی به کشتی صلح در غزه رخ داد، جامعه ایرانی را نیز به مثابه افکار عمومی جهان حساس کرد.
 

از همه دوستان و آشنایان و دیگرانی که در مدت بازداشت و مرخصی نسبت به اینجانب و دیگر اعضای دربند حزب از هرگونه لطف و محبتی دریغ نداشته اند، به ویژه از خانواده شجاع و صبور همه زندانیان سیاسی صمیمانه تشکر می کنم. از همسر بزرگوار و شکیبا و وفادارم و فرزندان صبور و آگاهم که در این مدت با ایثار و ایستادگی و از خود گذشتگی و آگاهی، همه مشکلات را تحمل کرده اند و سنگ صبور زندگی و فعالیت سیاسی بوده اند نیز سپاسگزارم و از خداوند بزرگ می خواهم که در همه حال به همه ما صدق نیت و صبر و اجر عطا فرماید.

 

ربّنا لاتزغ قلوبنا بعد إذ هدیتنا و هب لنا من لّدنک رحمةً انّک انت الوهّاب

محسن میردامادی

دبیرکل جبهه مشارکت ایران اسلامی

14 خرداد 1389 - زندان اوین

 

  

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

بازگشت به صفحه نخست