نویدنو:25/02/1389                                                                    صفحه قابل چاپ است

 نویدنو

 


 

نوسازی سوسیالیستی:  شاهراهی بسوی رستاخیز وتجدید حیات روسیه

نویسنده : گنادی زیگانوف - برگردان: نوید شادی

رفقا:

اصلاحات تحمیلی بورژوازی در سال 1991، در کشور ما تحول و دگرگونی اساسی پدید آورده است. کمونیستها از آغاز مدعی بودند که این اصلاحات ویرانگر و مخرب هستند. به هرحال، اولیای امر در ابتدا خواست ما در مورد تغییر مسیر را کنار گذاشته و سپس این ادعا را که روسیه نردبان ترقی را طی میکند، آغاز نمودند.

ادعای آن ها ، بر مبنای قیمت های بی سابقه بالای نفت استوار بود،  اما بحران جهانی همه چیزرا در مکان مناسب خود قرار داد. کشتی حکومت روسیه خیلی محکمتر از سایر کشورهای مرتبط با بحران به صخره بحران برخورد کرد. هیئت حاکمه روسیه، کیسه ی امنی سرشار از پول مردم به چنگ آوردند. ولی کشتی به سختی آسیب دیده است وحتی هیئت حاکمه هم که به رنگ آمیزی شکاف های آن امیدوار بود اکنون می پذیرد که کشتی به تعمیرات اساسی نیازمند است .

روسیه به چه نوع نو سازی نیازمند است؟

ما کمونیست ها تاکید می کنیم که کشور به هر نوع نوسازی نیاز ندارد بلکه  به یک نوسازی سوسیالیستی که بهزیستی تمامی شهروندان روسیه را تامین و روسیه را بعنوان یک قدرت بزرگ بازسازی نماید، نیازمند است . این  امربه دلایل عینی زیر ضروری است .

اول : الگوی جهانی سازی آمریکایی شکست خورده است. شیوه تفکر سرمایه داری به حل هیچیک از مسایل جدی که افراد بشر با آن مواجه هستند قادر نیست. هر بحران تازه ادواری در نظام سرمایه داری ، شاخصه های بیش از پیش مخربی به همراه می آورد .

دوم: بحران جاری، دقیقا بخاطر تحمیل مدل سرمایداری غارت گرانه کشور ما را بیش از دیگر کشورها تحت تاثیر قرار داده است .در روسیه (ثروتمند ترین کشور دنیا ) یک سوم جمعیت در فقر زندگی می کنند. در واقع ما به یک صد سال قبل بازگشت نموده ایم .

سوم: سرمایه داری لیبرال شبیه حکم اعدام  برای روسیه است. روسیه به نوسازی مبتنی بر سیاست های جدید نه تنها در زمینه دست آوردهای علمی وتکنولوژیکی بلکه در اصول میهن پرستی، عدالت اجتماعی و نظام مالکیت اجتماعی ابزار تولید نیاز دارد و آن سیاست ها با سیستم حاکمیت کنونی بروکراتها و اولیگارش ها نا سازگار است. رئیس جمهور مددوف اخیرا برای پایان دادن وابستگی به نفت راه کارهایی ارائه نمود. به دلایل مختلف ایده های رئیس جمهور الهام بخش نیست. احساس می شود که چنین مسئله ی دقیقی صرفا در حرف خالی بیان می شود.  ما با عمل جعلی وساختگی به جای عمل کردن مواجه هستیم. تجربه نشان داده است که تصمیمات درست در هیئت حاکمه کنونی به جائی نمی رسد واین به معنای آن است که رهبران بلند پایه روسیه اراده سیاسی ندارند. اما وقتی منافع اولیگارش ها به میان آید تصمیمات و اراده های فراوانی وجود خواهند داشت. تصادفی نیست که در طی سالهای بحران اخیر بسیاری از اولیگارش ها ثروت اندوزی خود را بطور چشم گیری افزایش داده اند .

رهبران غربی، جسورانه در اقتباس استراتژی توسعه ی نوین و عظم راسخ در افزایش نقش دولت در مدیریت اقتصاد،  توسعه تکنولوژیک وعلوم تردیدی به خود راه ندادند. برعکس حکومت روسیه به شکل تعصب آمیزی به اصول فرسوده سرمایه داری بدوی، با ایمان مذهبی به خدای "بازار آزاد "چسبیده است . نتیجه این که ما عملا دارای صنعت رقابتی نیستیم . بخشهای مهندسی ، الکترونیک وسایر بخشهای با تکنولوژی بالا فقط 7-8درصد تولید ناخالص داخلی (GDP) ما را تشکیل می دهند .استهلاک دارایی اصلی ما بیش از 50%است، بدین ترتیب فاجعه تکنولوژیکی نظیر حادثه  نیروگاه برق آبی "سایانو –شوشن اسکارا" و خطر فرو پاشی تکنولوژیک ، ضرورت نوسازی سریع را عیان می سازند . برای ارز یابی چشم انداز نوسازی روسیه، لازم است علاوه بر مطالب مذکور اجزای فرایند اصلی حاکمیت کنونی در زمینه علم وتحصیل نیز مورد بررسی قرار گیرد. و نیز لازم است با نگاهی به تجربه اصلاحات در این کشور وکشور های خارجی، نیت واقعی هیئت حاکمه ی کنونی مورد سنجش قرار گیرد .

نو سازی محافظه کارانه منجر به بن بست می شود

اگر فردی طرح های رئیس جمهور را ، با شاخصه های خیلی محدود آن در حوزه نو آوری تجزیه و تحلیل نماید ، شوکه و اندوه گین می شود. او در سطوح مختلف در زمینه وضعیت جاری انرژی ، اطلاعات، تکنولوژی داروئی، گسترش هواو فضا و سیستم های ارتباطات بدون بکار گیری کلمه "صنعت "بحث می کند. بحث های فراوانی در مورد مشکلات تکنولوژیک می شود ولی این بحث ها بطور جدی جدا از تولید واقعی است .

سوالاتی به ذهن خطور می کند:مبنای تکنولوژیک نوسازی، حتی در صورت صحت آن گفته ها چه باید باشد؟ طرح های پیشنهادی در مورد الویت توسعه ابزار، ماشین الات والکترونیک بدون امکان تحقیق وتوسعه(R/D) در کجا قرار می گیرند؟ آیا گمان می شود که مبنای مادی علوم و تکنولوژی جدید آبکی والکی پدیدار خواهند شد؟  شاید بعضی ها امید وارند که رقبا ی غربی، سخاوتمندانه اختراعات خود را با ما به مشارکت خواهند گذاشت . ما معتقدیم که نوسازی بدون انباشت بخش های تولیدی با تکنولوژی بالا ، که مدیریت فعلی در طرح خود ذکری از آن به عمل نمی آورد ، امکان پذیر نیست.

بهر حال تلاش های ترس آلود در زمینه دگر دیسی شرایط ، موجب سراسیمگی محافظان قوانین پیشین می گردد. در واکنش به فراخوان مددوف که ایده نوسازی محافظ کارانه را مطرح ساخته است باید گفت که فراخوانی کاملا پوچ و مزخرف است. نوسازی در اصل نمی تواند محافظه کارانه باشد زیرا مفهوم آن تجدید و از بین بردن محدودیت شرایط موجود است. حزب روسیه واحد با حفظ سیستم سیاسی جاری به آنچه بیان گردید علاقمند است .

بازسازی کشور به منابع بسیار عظیمی نیازمند است ، ولی ثروت ملی بوسیله عده ای از اولیگارش ها  که با فروش منابع ملی ما ثروت اندوزی می کنند،غارت می شود و کالبد شکافی نو آوری و خلاقیت در چنین شرایطی غیر ممکن است. در واقع اولیگارش ها نیازی به نو سازی ندارند زیرا تحت شرایط سیستم موجود ثروت اندوزی می کنند. تصادفی نیست که تعداد میلیاردرهای دلاری در روسیه ، تقریبا در طی سال گذشته 2 برابر شدند. در اوایل سال گذشته تعداد آنها 49 نفر بود و در ماه فوریه امسال به 77 نفر رسیده اند. تنها در سال 2009 علیرغم  وجود بحران، بیش از 65 میلیارد دلار از روسیه خارج شده است . اگر تمامی آن پول در اختیار دانشمندان و صنعت قرار می گرفت، ما به چه دستاورد و نتایج عظیمی دسترسی پیدا می کردیم.

فلسفه بورژوازی کمپرادور خیلی ساده است . وقتی که چاه ها نفت تولید می کنند چرا در علم سرمایه گذاری کنیم!  وقتی که میتوان گازرا از طریق خطوط لوله ساخت شوروی بدون کوچکترین خلاقیت پمپاژ نمود؟ وقتی تقاضا برای فلزات معدنی و الوار در بازار جهانی وجود دارد؟ وقتی که می توان با افزایش تعرفه ها در آمد های افسانه ای به چنگ آورد ، چرا به وضعیت صنعت برق فکر کنیم ؟  برای همه روشن است که یک سرمایه دار واقعی در جستجوی حد اکثر سود از راه سهل، بدون تفکر به کالای خاص می باشد . آنهایی که نمی خواهند مخرب بودن این سیستم را قبول کنند سد ومانع اساسی در توسعه روسیه اند.

ما باید ریشه های طبقاتی "طرح پیشنهادی نوسازی " بوسیله هیئت حاکمه را درک کنیم . در آغاز بحران اولیگارش ها و حامیان سیاسی آنها، در مورد آینده خود به طور جدی نگران بودند. بهر حال به نظر هیئت حاکمه، بحران در حال عقب گرد و گفتمان نوسازی بزودی فروکش می کند. حکومت دوباره خطوط لوله نفت و گاز را به سمت  غرب وشرق آزاد خواهد نمود و طرح های نوسازی واقعی به پیش نخواهد رفت. چوبایس (از مدافعان نانو تکنولوژی ) بد بینانه اعلام می کند که: "روسیه در رابطه با نوآوری و خلاقیت های اقتصادی، در سطح یک تیم فوتبال محلی است ." و در جای دیگر می گوید: " (این امر) وقتی که هیچ اراده ای در بین کاسبکاران روسی برای دستاورد های اخیر مدنیت وجود ندارد ، تعجبی ندارد." این است ماهیت و جوهر اصلی مشی طبقاتی گروه حاکم در رابطه با نو سازی، آنها مقوله نوسازی را فقط با علایق سرمایه و سود و امتیاز پیوند می دهند.

سیستم سیاسی ترمزی در برابر نو سازی:

اگر از طرف سیستم سیاسی تحریک و برانگیختنی وجود نداشته باشد هیچ پیشرفتی حاصل نخواهد شد. ریشه های پیشرفت و یا برعکس رکود اقتصادی و فنی اغلب در سیاست ها نهفته است. در فضای سیاسی، ماهیت "نوسازی روسیه" شکل سوءاستفاده از یکی از ایده های اصلی دمکراسی را به خود می گیرد و آن ایده انتخابات آزاد و عادلانه است. بنابراین وقتی رئیس جمهور اعلام می کند که برنامه و طرح دگردیسی "اولین تجربه در تاریخ نوسازی بر مبنای ارزشها و نهاد ها ی دموکراسی "را به نمایش می گذارد. باور کردنش خیلی سخت است که یک چیز با ارزش را بتوان در روی چنین ساختار پوسیده و فاسد ی بنا کرد.

بعضی از مردم به صورت کلمات قصار بیان می کنند که نوسازی فقط می تواند بوسیله "اقلیت روشنفکر"عملی گرد د. "اکثریت نا آگاه " در این قبیل امور نبایستی دخالت کنند. درواقع رئیس جمهور ترجیح می دهد، طرح های نوسازی را با اولیگارش های مد نظر خود به بحث بگذارد . بهر حال، رهبران کشور از یک بحث ماهوی با دانشمندان، تولید کنندگان با تجربه، نمایندگان رهبران سیاسی و نیرو های اجتماعی اجتناب می کنند. اکراه در مورد به حساب آوردن و ارزش گذاری به عقاید کل جامعه، دلیل مضاعفی بر این حقیقت است که بعلت فاصله بی سابقه ما بین فقرا و ثروتمندان ، وحدت معنوی، و حرکتی ملی برای نوسازی کشور، غیر ممکن است . اتفاقا، در بین آن هائی که در روسیه در راس کار قرار گرفته اند به سختی می توان کسانی را یافت که انرژی و استعداد آنها برای کشور، ارزش افزوده تولید کند. دانشمندان ،مهندسین، معلمین، پزشکان و نظامی ها (مردمی که در تمامی کشور ها اساس ومبنای توسعه اند) تا حد کارکنان کمکی آذوقه رسان به اشراف، تقلیل داده شده اند. مدل مافیایی نوسازی در جامعه مبنای واقعی ندارد. بهر حال، اولیای امور امروزین همان طوری که بارها بیان کرده ایم قادر به خلاقیت نیستند. بنابراین آنها بر روی چپاول ،غارت و نابود کردن پتانسیل عظیم تکنیکی و عملی مخلوق مردم ما، تمرکز کرده اند.

این حکومت تجربه اجرای پروژه های ملی در مقیاس نزدیک به پروژه های عظیم سازندگی اتحاد جماهیر شوروی را که برای روسیه حوزه عظیم قدرت فراهم نمود، ندارد. حکومت فعلی بخاطر آن قدرت (اتحاد چماهیر شوروی – برگرداننده ) گذران امور می کند. ولی این حوزه قدرت، بسرعت در سیر نزولی و رو به زوال است. اولیای امور واقعا  فاقد افکار سیاست ورزانه اند که بدون آن پروژه های گستاخانه و جسورانه امکان اجرائی ندارند. چنین شیوه تفکر از طریق صندلی پارلمانی با برنده شدن از طریق یک سیستم مزورانه همراه با تقلب حاصل نمی شود، بلکه در فرایند دهه ها فعالیت های عملی بو جود می آید، اگر فعالیتی در مقیاس وسیع موجود نباشد، سیاست ورزی نیز وجود نخواهد داشت.

برای نو سازی منابع انسانی صادق و ماهر وجود ندارد.  پرسنل زمان اتحاد شوروی در مقیاس وسیع بوسیله کسانی که مهارتشان قاپیدن و تقسیم اموال دولتی است، بر کنار شدند. کسانی که بی شرمانه صنعت ما را از بین بردند، بعنوان رهبران نوسازی گماشته شده اند، این حقیقت که آنها نقش های کلیدی را در دست دارند، مفهومش این است که نمی توان در مورد امکان وجود دگردیسی و تغییرات جدی بحث کرد.

مانع اصلی نوسازی روسیه وجود فساد فراگیر است. هر پروژه اصلی بودجه رسمی ، پولی را به خود اختصاص می دهد ولی به چگونگی مصرف آن سازوکارهای  مربوط به نظارت سفت و سخت انجام نمی شود. این کار زمینه و شرایط فوق العاده ای را برای اختلاس گسترده فراهم نموده است. تا زمانی که اولیای امور مانعی در برابراین کلاهبرداری ایجاد نکنند  و تا زمانی که چپاول ثروت ملی متو قف نشود، امر نوسازی غیر ممکن خواهد بود.

هیئت حاکمه روسیه برای اجرای اصلاحات عجله ای ندارد. آنها اعتقاد دارند که در دنیا برای روسیه وقت کافی وجود دارد. بهر حال علائم زوال در داخل و افزایش تهدید های خارجی وجود دارند. یک نفر یا باید در دنیای دیگری ناشی از تصاویر تلویزیونی زندگی کند و یا عملا بصورت هدفمند از رشد خطر تجزیه و فرو پاشی کشور صرفنظر کند تا آنها را نبیند. روسیه وقت کافی برای نوسازی ندارد. درست شبیه دهه 1920و 1930 ما دوباره نیازمند غلبه کردن به عقب ماندگی ها در یک فاصله زمانی کوتاه مدت هستیم و این یگانه راه نجات کشور از تجزیه و بازیابی مو قعیت بدست آمده با شاهکار عظیم مردم شوروی هستیم و هیئت حاکمه جاری از موانع اصلی در این راه است. ارزش های آزمندانه آنها ، قدرت متحد کردن و تهییج ملت به سمت مسائل بر جسته را از آن ها سلب کرده است. بنابر این نو سازی بدون دگردیسی های سیاسی و اجتماعی چیزی بیش از حباب صابون نیست.

ما نمی توانیم از این حقیقت صرفنظر کنیم تا شعار نوسازی بتواند به عنوان حادثه "بازگشت لیبرالی " ، که دستور العملی برای نابودی روسیه است ، مورد استفاده قرار گیرد. این ایده ها در گزار ش "روسیه در قرن 21: تصاویر و فردای مورد انتظار "  اثر ایگور یوگنی و یوگنی گانت ماخر از اتاق فکر لیبرالی موسسه توسعه مدرن، آورده شده است. افزودن کلمه " تجدید " به لیبرال نه به مفهوم پیشرفت صنعتی و علمی ونه به معنای ارتقاء زندگی اکثریت مطلق مردم بلکه  به معنای تجزیه واقعی ملت و انقیاد روسیه در برابر روسای غربی است.

وضعیت علم در روسیه:

همه اتفاق نظر دارند که نو سازی اقتصادی بدون ساختار علمی محکم غیر ممکن است. اگر چه، این ساختار در روسیه دارای ترک دراز پیشرفته، با نمای خارجی در حال فرو ریختن و شبکه های فلزی معلقی است  که بعنوان آهن قراضه دزدیده شده است. اجازه بدهید یاد آور ی کنم که در اتحاد جماهیر شوروی ، علوم کاربردی و بنیادی به سطح عالی ارتقاء یافته بود. 20 سال بعد از فروپاشی آن، اولیای امور فعلی اغلب میوه های اختراعات و اکتشافات اتحاد شوروی را بعنوان دستاورد های خود قلمداد می کنند. بهر حال، بعد از 1991 بخش اصلی علوم کاربردی در طی مسابقه غارتگرانه خصوصی سازی نابود و دستاورد های تحقیق و توسعه (R/D) بشکل مصیبت باری از بین رفت. تعداد دانشمندان تقریبا سه برابر افت کرد و تمامی مدارس علمی از دست رفت. پرستیژ کارکنان روشنفکری فرو ریخت. چگونه می توان در حالی که یک دانشجوی فوق لیسانس هزینه تحصیلی 1500 روبلی دریافت می کند، انتظار داشت با وضعیت اجتماعی اسفبار ِ دانشمندان، خون تازه ای در کالبد علم جریان یابد. با این طرز بر خورد با دانشمندان، تعجب آور نیست که فرار مغزها ی فاجعه باری داشته باشیم. حداقل 800.000 دانشمند کشور را ترک کرده اند . در بخش علوم روسیه امروز 25.000 دکترای علوم اشتغال دارند، در حالیکه نزدیک به 17.000 دکترای علوم از اتحاد شوروی سابق فقط در ایالات متحده کار می کنند. آنها با خود منبع دانشی را با خود بردند که با چندین نسل از دانشمندان شوروی تربیت یافته بودند. (این فقدان ) با از دست رفتن سنن علمی و دانشمندان عالی رتبه ، حتی در شرایط مطلوب، به این زودی قابل جبران نیست. جبران آن به دو یا سه نسل از دانشمندان برای ایجاد مدارس علمی نیاز دارد.

بطور مشابه بحران سنی در حال توسعه است. کمتر از یک سوم دانشمندان زیر 50 سال و یک چهارم دکتری علوم بالای 70 سال هستند. یک فاصله هشدار دهند ه ما بین نسل ها در حال وقوع است. گرفتاری و مشکلات علوم روسیه در نتیجه تئوری های نئولیبرالی در مورد مضرات دخالت دولت است. تئوری هایی که به روسیه تحمیل شده است. امید های گمراه کننده متصل به خدای " دست های نامرئی بازار " اثرات زیان باری در این فضا دارد. روسیه در تحقیق و توسعه (R/D)17 برابر کمتر از آمریکا، 12 برابر کمتر از اتحادیه اروپا،4/6 برابر کمتر از چین و 5/1برابر کمتر از هند هزینه می کند. این شاخص ها، ارتباط مستقیم  در میان فعالیت علمی و پیشرفت اقتصادی را مشخص می کند .

یکی از سنگر های بقاء دانش در روسیه بعنوان ستاد فرماندهی تحقیقات بنیادی، آکادمی علوم روسیه است ولی آکادمی علوم نیز چند سالی است که با مرگ و زندگی دست و پنجه نرم می کند . بودجه آکادمی،  سال قبل حدود 46 میلیارد روبل یا 1.5 میلیارد دلار بود. بدین ترتیب آکادمی هم از طرف یغما گرانی که در جستجوی بر چیدن  یگانه بدنه علمی و وارد کردن "مدیریت خارجی " هستند، تحت فشار است. هدف آنها، به چنگ آوردن کنترل بر اموال عظیم آکادمی علوم روسیه است که در زمان اتحاد جماهیر شوروی خلق شده است. پیشنهاد می کنند که تعدادی از موسسه های علمی مسدود وبقیه به شرکت های سهامی واگذار گردند. واقعا اگر آن کار عملی شود، علوم بنیادی در روسیه به همان سر نوشت شوم علوم کار بردی گرفتار خواهد آمد. چگونه کسی می تواند راجع به نوسازی صحبت کند وقتی که فرو پاشی علوم تحت فشار خرد کننده آقای فرسنکو را ملاحظه می کند. چگونه کسی می تواند درباره  سوپر کامپیوترها صحبت کند وقتی که دانشمندان برای تامین معاش زندگی تا شب دوندگی می کنند واولیای امر چشم خود را بر آن می بندند. حکم تخریب نهائی علوم، تمامی فراخوان های مربوط به نوسازی را با شکست ملال انگیز مواجه می سازد.

تخریب آموزش و پروش بجای نو سازی :

       هر دولتی که واقعا متعهد به توسعه باشد، توجه ویژه ای به آموزش و پرورش مبذول می کند . در کشور ما در مقابل چشمان خود پسندانه حکومت بروکراتها چه چیزی در حال وقوع است که نه تنها به علوم بلکه به آموزش و پرورش هم ضربات خرد کنند ه ای وارد کرده اند. روسیه شوروی، در تامین آموزش و پرورش برای فرزندان خود جانبازی عظیمی انجام داد. قبل از سال 1940بیش از %80 جمعیت روسیه با سواد بودند. در8 سال گذشته روسیه کنونی ،تعداد مدارس به 13.000،تعداد دانش آموزان به 67.000.000و تعداد معلمان به 342.000 نفر سقوط کرد. وقتی که مدارس فاقد  تجهیزات اساسی و بچه ها با تغذیه نامناسب مسموم شوند، اینترنت پر سرعت  چه مزیتی می تواند داشته باشد.

سیستم آموزش "شغلی تخصصی" عملا از بین رفته است. کشور کمبود شدید کارگران ماهر را تجریه می کند. چه کسی تکنو لوژی مدرن را خلق خواهد کرد؟ بروکراتها ی طفره رو از وزارت دارائی؟!

       آموزش عالی به شدت تحلیل رفته است. اعمال هزینه شهریه منجر به از هم پاشیدن آموزش وموجب بحران گزینش دانشجو شده است. امتحانات تک مرحله ای ایالتی دبیرستان هارا به یک دکان جنایی وآموزش عالی را به یک کارخانه متوسط تبدیل نموده است. چیز بسیار هشدار دهنده این است که جوانان آینده ای ندارند. جوانان 27% بیکاران را تشکیل می دهند و دربعضی مناطق این رقم بیش از 60 تا 70 درصد است. آن هایی که فارق التحصیل ویا در حال تحصیلات تکمیلی هستند، جزو اقشار آسیب پذیرند. اجازه بدهید یادآوری کنم که در اتحاد شوروی اشتغال فارغ التحصیلان دانشگاه تضمین شده وآنها در اخذ خانه های واگذاری دولتی در اولویت قرار می گرفتند. آن سیستم که توسعه قدرت مند کشور را تضمین کرد، نابود شده است. در شرایطی که دو میلیون کودک و نوجوان در روسیه سواد خواندن ونوشتن ندارند، آنها در مورد نوسازی روسیه صحبت می کنند. در تکمیل این حقایق، سر جی کاپیتا عضو آکادمی در مقاله ای می نویسد: " ما چه می خواستیم چه شد. ما یک ملت خرفت پرورش دادیم . اگر روسیه این راه را ادامه دهد، در ده سال  آینده ، آن هایی که هر از گاهی کتابی را بدست می گیرند نا پدید خواهند شد. ما ملتی خواهیم داشت که با مکیدن منابع طبیعی خود، بسادگی تحت سلطه قرار خواهند گرفت و چنین کشوری آینده ای ندارد. بدون دسترسی به یک سیستم مدرن آموزشی از پیش دبستان تا سطوح عالی، کشور مبنای محکم برای توسعه پایدار نخواهد داشت.

دور نمای وحدت تکنیکی ، اجتماعی و معنوی:

       وقتی ما درباره  نوسازی تکنیکی بحث می کنیم، منظورمان تجدید ساختار تولید بر مبنای تکنولوژی پیشرفته است.  نوسازی ژرف فقط زمانی امکان پذیر است که تمامی فضای تولیدی را تحت پوشش قرار داده واثرات اقتصاد ی آن موجب دگردیسی اجتماعی موفقیت آمیز شود . منظور ما از نو سازی سیاسی، دگردیسی سیستم حکومتی جهت حساس سازی آن در برابر آمال مردم و نیاز های تو سعه ای کشور است. نو سازی اجتماعی ، پیش فرض های ارتقاء معنوی و فکری و بهبود کیفیت زندگی را به همراه دارد. تجدید ساختار تولید و اصلاح سیاسی، اگر طبیعت فرهنگی و معنوی زندگی مردم را بهبود نبخشند، بی معنی است. اجازه دهید  یاد آوری نمایم که  ولادمیر لنین، به دگر دیسی معنوی بعنوان هدف اصلی انقلاب سوسیالیستی نگاه می کرد. او واژه "انقلاب فرهنگی "  رابرای تاکید بر این نکته درست کرد که بدون بالا بردن استانداردهای اخلاقی و معنوی مردم، پیروزی در جامعه جدید امکان ناپذیر است. لنین و طرفداران او آفرینش ثروت مادی را فقط بعنوان زیر بنایی برای توسعه همه جانبه فردی می دیدند.

        تنها در سالهای اولیه دولت شوروی، شبکه گسترده ای از مدارس، دبیرستان ها و موسسات فرهنگی بوجود آمدند. همانطور که بانک دار انگلیسی "جیمس گیبسن" نوشت :" روسیه به یک کشور دارای "روح و ایده " تبدیل شده است. " دولت شوروی ساختار ی را برای صنعتی شدن فراهم نمود که با رشد اقتصادی بی نظیرش دنیارا به حیرت انداخت. آن دولت ساختار ی برای پیروزی عظیم بر فاشیسم ایجاد نمود.

         ما اعتقاد داریم که نوسازی ژرف فقط  با به حرکت در آوردن تمامی نیرو ها ی اجتماعی امکان پذیر است و این امر در تاریخ کشور مان ، در لحظات سخت تعیین کننده اتفاق افتاده است. نوسازی ژرف فقط زمانی  رخ داده است که انرژی میهن پرستانه مردم برای اجرای ایده های رهبران برای نیل به موفقیت، تحت کنترل در آمده است. این موارد یکی در زمان پتر (1)، در دوره زمانی نوسازی صنعتی در 1930و در دوره 1960-1950زمان درخشش ما بعنوان پیشگام در فضانوردی اتفاق افتاده اند.

       اولیای امور فعلی، می خواهند نوسازی را بر مبنای به کلی دیگری، بر مبنای علایق تراشه طبقه حاکم، بر مبنای انکار ویژگی تمدن روسیه نظیر جمع گرایی، عدالت و برتری روبنا به زیر بنا به پیش برند. در حال حاضر، منابع ذهنی و روشنفکری ما در تمام نقاط جهان پراکنده شد ه اند. منابع معنوی ما بی حرمت و منابع  مادی ما دزدیده شده اند.  قدرت مردم ما با شوروی ستیزی تبهکارانه و تحمیل احساس حقارت به مردم روسیه تضعیف شده است . خدنگ زهر آلود تبلیغات برای بی تفاوت کردن و ایمان به احیاء کشور، تمامی نسل جوان را نشانه گرفته است. استاندارد های فرهنگ آمریکایی به جامعه ما معرفی و تزریق می شود. دگر دیسی جدی در روی آن مبانی امکان پذیر نیست.

طرح تجربیات تاریخی:

         ادعای مدیریت فعلی در مورد میراث بجا مانده از کشور شوروی در زمینه علمی و تکنیکی و عقب افتادگی معنوی، مضحک است.  در حقیقت، کل تاریخ اتحاد جماهیر شوروی اسوه ای از توسعه خلاقانه قدرتمند  همراه با تصعید موج وار همزمان و هماهنگ در زمینه آموزش، علوم،  فرهنگ، مراقبت های بهداشتی و ورزش است. نوسازی اجتماعی دارای حامی قدرتمندی در جامعه بود، زیرا رهبری شوروی به نیاز ها و آمال مردم خیلی آگاه تر از اولیای امور فعلی بودند. هر شهر وند شوروی می توانست در رابطه با وظایف نوسازی سوسیالیستی هویت خود را باز یابد. استالین نوشت:" ما 100-50 سال از کشور های توسعه یافته عقب تریم . ما بایستی در عرض 10 سال آن فاصله زمانی را پر کنیم در غیر این صورت خرد ومچاله خواهیم شد "( فوریه  1931). مردم حامی و پشت سر دولت بودند . در مدت 10 سال دانشمندان، طراحان ومهندسین هواپیماهای تهاجمی IL-2، تانک های افسانه ایT-34 و کاتیوشاهای مشهور را خلق نمودند. درطی این 10 سال هزاران موسسه اقتصادی ساخته شد وتولید به 9 برابر سال 1913 افزایش پیدا کرد.

        به هر حال،  بازه زمانی اولین 5 برنا مه، فقط در مورد سازندگی کار خانه جات، شهر ها، نیروگاه ها وراه آهن نبود بلکه کشور صعود موج وار بی سابقه فرهنگی سازندگان جامعه جدید را شاهد بود که با هدف گذاری های معین هویت خود را باز یافتند. طبق نظر استالین : "رهبران اصلی پیروزی های تاریخی انرژی، فداکاری، اشتیاق وانگیزه میلیون ها کارگر ،کشاورزان متحد بودند که همراه با نیروهای مهندسین وتکنسین ها توانمندی بسیارعظیمی را آفریدند. بدون آنها ما یک قدم قادر به حرکت به پیش نبودیم". این است مبنای عمومی وواقعی برای نوسازی موفقیت آمیز کشور .

          اجازه دهید دو دوره تاریخی را با هم مقایسه کنیم. یکی بیست سال فاصله زمانی از جنگ داخلی تا جنگ کبیر میهنی (1940-1921) ودیگری بیست سال تجربه ورود سرمایه داری بدوی به کشور (2010-1991). کشور در بیست سال جاری انهدام و فرو پاشی ودر بیست سال زمان شوروی توسعه رویایی وخلاقیت را تجربه کرده است. تولیدات صنعتی در دوره زمانی شوروی 27 برابر، دانشجویان آموزش عالی 7 برابر، مدارس تکنیکی و دبیرستان 18 برابر، تعداد دانشمندان 10 برابرافزایش یافتند . در آن دوران اتحاد شوروی بالاترین نرخ رشد جمعیت را داشت و بالاترین سرمایه گذاری در علوم وآموزش بود که حدود 10%تولید نا خالص داخلی ( GDP ) را شامل می شد. تمامی این مسائل زیر بنای پیروزی در جنگ کبیر میهنی و موازنه موشک های هسته ای را فراهم نمود

          مدیریت جاری به رقابت اقتصادی اولویت می دهد ولی بخش های پیشگام صنعت شوروی نظیر هوا نوردی، ابزار سازی، ماشین سازی سنگین و مهندسی برق در سطح بالای رقابتی بودند . در سال  1986گواهی نامه کیفیت به نصف تمامی ماشین الات ساخت اتحاد شوروی که با طبقه بندی جهانی سازگار ی داشتند اعطا گردید. آنچه حائز اهمیت است ، آن است که  توسعه و پیشرفت اقتصاد شوروی  در عرصه رقابتی  متدی جهت پاسخ به نیاز های مشتریان خارجی نبود بلکه برای پاسخ گویی به نیاز های مردم خودمان برنامه ریزی شده بود. اتحاد شوروی در راستای علایق کلیه شهر وندان با حمایت عظیم عمومی از طرح های سازندگی سوسیالیستی توسعه پیدا می کرد. اختلاف ماهوی بزرگی ما بین نو سازی در اتحاد شوروی و آنچه امروز به ما ارائه می شود، وجود دارد.

انتخاب راستا و جهت نوسازی :

          استراژی نوسازی چیست؟ دو نوع استراتژی وجود دارد. اولی عبارتست از استراتژی نوسازی فراگیر و جاذب که توسط استالین برای صنعتی کردن اتحاد شوروی بکار رفت. کشور ما  نرخ رشد سریع ، آنچه که کشور های برجسته غربی قبلا انجام داده بودند، بکار برد. دومی گزینه حرکت لاکپشتی و خیزخیزان، با تقلید کور کورانه از رد پای کشور های دیگر با ناخنک زدن به المان های محتمل تجارب جهانی است . یک مثال نمونه، اجتماعی کردن اقتصاد در اتحاد شوروی است که علیرغم تمامی مشکلات، بدون استفاده از تجارب غربی، کشور ما را به سمت مرزهای توسعه پیشرفت عظیم جدید و اساسی هدایت کرد. روسیه چه مسیری را در پیش گرفته است؟  رئیس جمهور چیزی برای گفتن در این زمینه ندارد. طرح های پیشنهادی وی دارای هیچ طرحی در راستای این موضوع کلیدی "مراتب فرایند نوسازی "نمی باشند.  آن چه  محرک نوسازی روسیه امروز ین خواهد بود با شفافیت فاصله زیاد دارد.

          جامعه ما دسترسی گسترده به محصولات تکنولوژی جدید دارد ولی این محصولات میوه های توسعه کشور های خارجی است. آن (محصولات)  نتیجه توسعه دیگران است و تاثیر خیلی کمی در وضعیت معنوی روسیه دارد. کشور ما، فقط مصرف کننده جدیدترین محصولات در معامله با منابع طبیعی خود شده است. این نوع نوسازی دست در دست "تحقیر و از هم پاشیدگی " گذاشتن است. در زمان اتحاد شوروی، ما با فرهنگ ترین ملت دنیا بودیم. امروز 17% روسها یعنی بیش از 24 میلیون نفر اصلا مطالعه ای ندارند . روسیه سریعا به عقب بر می گردد، بی تفاوتی کثیری از جامعه ما نسبت به آنچه که در کشور اتفاق می افتد. طبقه حاکم مافیائی کمپرادور، در واقع مزایای آن را به چنگ می آورد. این طبقه علاقمند به نوسازی نیست . اول اینکه وجود و هستی آن بوسیله مدل مبادله منابع روسیه با محصولات و توسعه سایر کشور ها، تامین می شود. دوم این که این تازه به دوران رسیده ها، توسعه معنوی و روحی جامعه را تهدیدی به حکمرانی مالکیت خود می بینند. فریفتن و چاپیدن جامعه با وضعیت امروزین آسانتر است.

        به عقیده متخصصین: ما یک جماعت کاسبکار با شاخصه معلوم، قطعی و ذاتا دشمن نو آوری بوجود آورده ایم. ساختار اساسی واصولی یک اقتصاد سالم یعنی اخلاق کاری همراه با پشتکار و صداقت بی ارزش و نابود شده است . پول پرستی و نگرش پولی به شخصیت و انسانیت،درک خیر و شر را نابودساخته است و این نمی تواند مبنای اخلاقی شایسته ای برای نوسازی، توسعه وپیشرفت کشور بسوی آینده تابناک باشد.

برنامه حزب کمونیست روسیه فدرال در مقابل برنامه افساد:

        حزب ما، در طرح پیشنهادی خود برای احیاء روسیه، اهمیت کلیدی به علوم، آموزش، فرهنگ، اولویت معنوی و فیزیکی اختصاص داده است . زندگی نشان داده است که نوسازی روسیه در چهار چوب "بازار سرمایه داری " امکان پذیر نیست. کشور نیاز به نوسازی سوسیالیستی دارد.

1-  نوسازی سوسیالیستی باید مبتنی بر باز گرداندن حق مالکیت مردم روسیه بر منابع ثروت طبیعی و بخش های استراتژیک نظیر صنعت برق، حمل ونقل ، صنایع دفاع ، نفت و گاز ، معادن و کارخانه جات  به طور غیر قانونی خصوصی شده، باشد. ملی سازی و سیستم مالیاتی پیشرفته منابع اصلی سرمایه برای توسعه علوم، نو آوری های فنی و دگردیسی های اجتماعی خواهد بود. انتقال سریع کشور مان به مدل خلاق توسعه، می تواند با اتکا به فن آوری های بالای روسی با آفرینش بخش ها و اقدام های جسورانه ای که منابع لازم برای نو سازی تمامی اقتصاد ملی روسیه را بوجود می آورد عملی گردد. توسعه سریع صنایع تولیدی ضروری است. گذار از اقتصاد مبتنی بر صادرات مواد خام به اقتصاد صادراتی با محصولاتی با ارزش افزوده بالا، که این کار تولید نا خالص ملی (GDP) در آمد بودجه و ایجاد اشتغال جدید با تکنولوژی بالا را افزایش خواهد داد. تمامی کشور بایستی دست خوش نوسازی ژرف گردد. بدون توسعه مناطق روستایی هر برنامه اصلاحی محکوم به فنا ست. کشاورزی بایستی حداقل 10%بودجه دولتی را به خود اختصاص دهد. لازم است بدنه مدیریت اقتصادی متمرکز و هماهنگی پیشرفت های تکنیکی و علمی تقویت شود. سرمایه گذاری در بخش های پیشرفته صنعتی بایستی به 5/2 الی 3 برابر، در برنامه 5 ساله دوم توسعه افزایش یابد.

2-لازم است تلاش های منجر به فروپاشی آکادمی علوم روسیه فورا متوقف و علوم بخشی اعاده گردد. بودجه اعتباری تحقیقات بنیادی و کاربردی (R/D) افزایش و هزینه های مربوط به علوم حداقل به  4%تولید نا خالص داخلی (GDP) برسد. آکادمی علوم روسیه و موسسه های مطالعه و تحقیقات آن باید از مالیات معاف باشند. تدوین سیاست مالیاتی به صورتی که بخش خصوصی را به هزینه کردن در تحقیق وتوسعه ترغیب نماید و سود های حاصل از مالیات، به امور توسعه وتحقیق اعطا گردد. تولید محصولات جدید به ویژه محصولات صادراتی رقابتی، کسورات اجباری از عایدی های وجوه سرمایه گذاری های خطیر بایستی برای ارتقاء نوآوری هزینه شوند. قرضه های بانکی منبع نوسازی قرارگیرد. جانگ"استرو" در اتحاد شوروی اوراق قرضه با نرخ سود سالانه 2% منتشر وامکان هزینه در تکنولوژی جدید وتحرک اقتصادی را فراهم کرد. لازم است برای حمایت از تولیدات مدرن بانک های ایالتی تاسیس شوند. وقتی محصولات با استاندارد جهانی معرفی شدند، اوراق قرضه می توانند خارج از بودجه ایالتی باز خرید شوند. با اقدام های شجاعانه باید با نرخ مبادله مطلوب،  قادر به خرید ارز قوی جهت خرید آخرین تکنولوژی از خارج بود.

3-دگردیسی  بدون منابع انسانی ماهر و دانشمندان غیر ممکن است.  تخریب سیستم آموزشی دبیرستان و تحصیلات عالی بایستی فورا متوقف و سیستم امتحانات تک مرحله ای و مافیایی  بر چیده شوند. آموزش بایستی رایگان و در دسترس همگان باشد . آموزش باید سکولار باقی مانده و با فرایند توسعه همساز گردد. سیستم ملی آموزش فنی ضمن کار بایستی اعاده شود. بایستی با ایجاد زندگی وشرایط کار شرافتمندانه، تضمین پرستیژ و اجرت کار شایسته دانشمندان جوان در بخش های اقتصادی، با افزایش حداقل5/1 برابرحقوق کار گران بخش علوم وآموزشی بویژه جوانان ، شدیدا در برابر فرار مغز ها مقاومت کرد. (امکان) وام تضمینی خرید خانه به معلمین و دانشمندان جوان فراهم گردد. ساز مان های علمی بایستی وام رهنی کارگران را در صورت دسترسی به نتایج مطلوب با پول اختصاص یافته بودجه دولتی بازخرید کنند. باید سیستم تشویق سازمانهای علمی در راستای دستاوردهای تکنیکی وگسترش آن به حوزه های صنعتی ایجاد شود.

4-دگردیسی سیستم سیاسی و اجتماعی روسیه، شرط کلیدی نوسازی است.  حرکت از سیستم تحت حاکمیت اولیگارش ها به سیستم مبتنی بر قانون وتضمین اجتماعی محکم یعنی سیستم سوسیاتیستی ضروری است. مراتب زیر بایستی جزو عناصر اصلی نوسازی سیاسی باشد.

         تشکیل سیستم سیاسی مبتنی بر نقش مردم، دموکراتیزه کردن سیستم انتخاباتی، جلوگیری از اعمال فشار و دخالت سرمایه و اولیای امور در فرایند انتخابات، خلع سلاح ماشین بوروکراسی در رابطه با ریا کاری و تحریف نتایج آن، باز گرداندن فرایند انتخاب اعضای نمایندگان قدرت منطقه ای و محلی و تشکیل دولت از طریق ترکیبی از سیستم های نسبتی و اکثریت. اعاده حق پارلمان برای تایید ترکیب دولت، پذیرش گزارشات و رای عدم اعتماد پارلمان در موردکل اعضای دولت و تک تک وزیران و قبول قانون نظارت پارلمانی و ایجاد یک سیستم جامع به منظور انتخاب روسای مدیریت ناحیه ای و اعضای حکومت محلی بوسیله نمایندگان و یا با آرای عمومی، نظارت بر چگونگی انجام وظایف نمایندگی رای دهندگان و برنامه های انتخاباتی، گزارش منظم بوسیله نمایندگان و امکان فراخوان نمایندگان توسط رای دهندگان. اعاده حقوق اساسی شهر وندان، احزاب و انجمن های غیر دولتی برای بر پایی رفراندوم، تشکیل انجمن ها، اتحادیه ها و بر گزاری راه پیمایی ها . پیروی کردن از قانون در مورد تضمین فعالیت های اپوزیسیونی، اصلاح سیستم دادگستری که در حال حاضر خارج از کنترل مردم هستند و ترمیم فرایند انتخاب قضات.

5-تجدید حیات روسیه بدون توسعه معنوی وفیزیکی شهروندان، بدون حفظ فرهنگ آن و بدون پایان بخشیدن به تجارتی سازی آن امکان ناپذیر است.  وظیفه ماست که از تمدن روسی برای استحکام بخشیدن به وحدت روسیه چند ملیتی، سنن فرهنگی و معنوی تمامی مردم کشور نگهداری کنیم. ما معتقدیم که بدون معنویت روسی ، بدون مناسبات دوستانه ما بین مردم، بدون تکیه بر سنن هزاران ساله آن قادر به رهایی از سیاه چاله جاری  نخواهیم شد. تجدید حیات معنوی ملت فرصت استثنایی برای پیروزی های ورزشی را فراهم خواهد نمود.

نجات فرهنگ در گرو سوسیالیسم است که وحدت مردم، برابری و عدالت اجتماعی را تامین می کند. تحت سوسیالیسم، همسازی آمال فردی و اجتماعی قابل دسترسی است و آفریننده شرایط برای ارتقاء فردی است که می تواند دگردیسی کشور را فراهم نمایند. یکی از شرایط کلیدی پیشرفت ما، آفرینش اتحاد مجدد از ائتلاف خلق ها، بویژه اتحاد روس –بلاروس ،اوکران وقزاقستان می باشد.

ماهیت تضاد اصلی و راهکارغلبه بر آن :

         اجازه بدهید بار دیگر ماهیت کلیدی تضاد در روسیه را فرموله کنیم . همه مشاهده می کنند که سیستم سیاسی و اجتماعی شکل گرفته در طی 20 سال گذشته منجر به خفت و زوال کشور شده است. آن سیستم در ذات خود خصم نوسازی و بطور اجتناب ناپذیری مانع نوسازی است. زیرا در صورت وقوع چنان نوسازی ای نمی تواند تداوم داشته باشد. این یک درس تاریخ است که تضاد بین نیازهای جامعه و ماهیت سیستم سیاسی، شرایط انقلابی را بوجود می آورد. یگانه بدیل برای دگردیسی از ورای خشونت، انتخابات آزاد و عادلانه است. علایمی از تغییر در احساسات عمومی وجود دارد. در 14مارچ حزب کمونیست فدرال روسیه بطور متوسط 20%رای ها را در 8 ناحیه انتخاباتی بدست آورد. یکی از دلایل برای چنین حمایت گسترده این است که ما دور نمای مطالبات و برنامه ضد بحران خود را به جامعه برده ایم . ابتکار قانونی سه گانه ما در باره مسیر روسیه به سمت سوسیالیسم پاسخ در خور دریافت کرد.

اول : توقف افزایش تصاعدی هزینه مسکن و تسهیلات مربوط به آن که توسط حزب روسیه متحد برنامه ریزی شده بود. ما خواستاریم که هزینه مسکن و تسهیلات مربوطه محدود به 10%در آمد خانواده شود.

دوم : جامعه به برنامه ما در مورد غلبه بر فقر گسترده ، از طریق افزایش مالیات بر سود های باد آورده اولیگارش ها که ثروت خود را در سال های بحران دوبرابر نموده اند و از طریق متوقف کردن تلاش بانک داران و صرافان و حامیان آنها به فرار ، که با حمایت عظیم باز نشستگان، مادران و نوباوگان مواجه شد و  پاسخ در خوری دریافت کرد.

سوم: مطالبات ما در مورد ملی سازی و پایان دادن به حراج ثروت دولتی از حمایت گسترده بر خور دار بوده اند . حزب روسیه متحد به رهبری پوتین در این انتخابات شکست خورده است. آنها نه رای 73%اکتبر  2008و نه 64% نیم سال گذشته، بلکه حدود 45-40% آرا را کسب کرده اند. در شرف انتخابات اعلان شده بود که آنها به یک رفراندوم در مورد اعتماد به حزب روسیه متحد و رهبران آنها رسیده اند اگر چنان باشد، حزب روسیه متحد به شکل ملال انگیزی شکست خورده است .

وظایف آنی حزب:

رفقا :

        عملکرد حزب ما در انتخابات، دلیلی بر خود خرسندی نیست. در پویش نوسازی جامعه، برای تجدید و بازسازی سیمای حزب مان باید تلاش دو چندان کنیم . این وظایف بصورت شفاف در بحث سیزدهمین کنگره و پلنوم های کمیته مرکزی حزب کمونیست فدرال روسیه فرموله شده بود. اغلب آن ها متعاقب آن تصمیمات اتخاذ شده اند ولی هنوز کار های زیادی برای انجام باقی مانده اند . بعنوان مثال: وظیفه جوان گرایی مراتب حزبمان بشکل تحمل ناپذیری با گام های آهسته به پیش می رود و در برخی مناطق، احساس مقاومت آگاهانه در برابر ورود جوانان به حزب وجود دارد. عملکرد قوی برای اصلاح این موقعیت تحمل ناپذیر، ضروری است.  باید در نظر داشت که تعمیق بحران اقتصادی، بطور اجتناب ناپذیری مردم را سیاسی می کند. اغلب شهر وندان که تا کنون اعتقاد نداشتند که مقاومت امکان پذیر است، برای به تسلیم وا داشتن دولت در فراخوان های تظاهرات و اعتصابات شرکت می کنند. به شکل تصاعدی مردم درک می کنند که رابطه گسست ناپذیری ما بین نیاز ها و پریشانی روزانه زندگی مردم و سیاست های هیئت حاکم، وجود دارد.

         در عین حال، هم اعتراف (نیروهای ) راست و هم برنامه و الگوریتم رغبت آمیز نیروهای چپ، بطور مشخص از تمایل نیرو های مختلف، به دست شستن از مزایای وضعیت موجود  و پشتیبانی از مردم ،حکایت می کند . ما ارزش حقیقی این حمایت ها را درک می کنیم. بهر حال، عوام فریبی های اجتماعی آنها بر روی مردم تاثیر گذار است.  در صد رای کسب شده بوسیله مخالفان ما از حزب روسیه متحد و حزب ساختگی مشهور به حزب لیبرال دمکرات روسیه گواه این مسئله است .

          ما نمی توانیم خودمان را به افشاءکردن  "دوستان ساختگی مردم " محدود کنیم. ما باید با کردار های عملی خود به مردم نشان دهیم که کمونیست ها مدافعان پیگیر کارگران هستند. زمان ایجاب می کند که فعالیت های خود را در سطحی با کیفیت نوین ارتقاءدهیم. مردم باید مشاهده کنند که ما نه تنها دارای طر ح های پیشنهادی محکم برای خارج ساختن کشور از بحران بلکه به تامین  آمال عدالت اجتماعی در کارخانه جات، در مناطق روستایی و شهری که اکنون به تمسخر گرفته می شود، نیز قادر هستیم . مردم  وقتی از ما حمایت خواهند نمود که ما بجای اهرم های زرد، در صحنه های عملی در راستای دفاع از حقوق مردم  نیرومندانه مبارزه نماییم.  تنها در این مبنا، ما می توانیم تمامی نیرو های سالم اجتماعی را در یک گسنره  وسیع میهن پرستانه، برای نجات و تجدید حیات روسیه متحد نمائیم.

          بعنوان نتیجه گیری، علاقمند م مجددا  تاکید نمایم که دو ایده میهن پرستی و عدالت اجتماعی همیشه دارای  پتانسل الهام بخش برای شهروندان روسیه، در آفرینش شاهکار و پیروزی پیکارشان بوده که هر دو آنها در لوای بیرق سوسیالیسم قرار دارند.  ما اعتقاد داریم که روسیه می تواند فقط در سایه این بیرق مسیر اصلی و واقعی نو سازی را طی کند. این پرچم ها با مشارکت میلیون ها مردم در جشن یک صد و چهلمین سالگرد تولد لنین و شصت و پنجمین سالگرد جنگ کبیر میهنی علیه فاشیسم به احتزاز در خواهند آمد. ما باید در کار و چالش مان به این نکته که میهن پرستی و عدالت اجتماعی بعنوان ارزش اصلی برای اکثر شهر وندان روسیه باقی خواهند ماند، پایداری و مقاومت کنیم. علیرغم دروغ  پراکنی، کذابی و مشکلات سال های اخیر، حقیقت تاریخی در کنار ما ایستاده است.  ما باید پرجم های مان را در لوای این چنین  روسیه ای که  قادر به حرکت  به سمت دگردیسی نوین سازگار با آمال مردم کشور مان  باشد، به اهتزاز در آوریم.

                         24/2/1389

 

'گزارش به پلنوم چهارم حزب کمونیست فدراسیون روسیه

سرچشمه:solidnet

 

 

 

  

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

بازگشت به صفحه نخست