نویدنو:28/01/1389                                                                    صفحه قابل چاپ است

 نویدنو

 

آیا سیاست خارجی رژیم در راستای منافع ملی کشور است؟

نامه مردم 840

سخنرانی تهدید آمیز اوباما در کنگره آمریکا تحت عنوان ”بازنگري موضع هسته‌اي“، در رابطه با ایران، نمایش گر ابعاد خطر بالقوه ای است که امنیت و استقلال میهن ما را تهدید می کند.

اوباما به روشنی مطرح کرد که همچنان تمامي‌گزينه‌ها، از تشدید تحریم های اقتصادی تا حمله نظامی، در رابطه با پرونده هسته ای و ادامه سیاست های غنی سازی ایران در دستور کار دولت او قرار دارد. حزب توده ایران همچنان که در سال های اخیر همواره اعلام کرده است با هرگونه دخالت ایالات متحده و متحدان آن به هر بهانه ای، و از جمله اینکه کشورهای امپریالیستی برای خود نقش ژاندارم در روابط بین المللی قائل هستند، قویاٌ مخالف است و این چنین تهدید هایی را شدیداً محکوم می کند.
زمزمه هایی که اخیراٌ در رابطه با صدور قطعنامه ای جدید بر ضد ایران، که گویا قرار است در شورای امنیت سازمان ملل مورد بحث و تایید قرار بگیرد، از جمله خبرهایی است که در روزهای اخیر مورد توجه رسانه های خبری متعددی در داخل و خارج کشور قرار گرفته است. حساسیت این مسئله برای رژیم ولایت فقیه نیز کم نیست. در یکی از آخرین تحولات مربوط به برنامه هسته ای ایران ما شاهد سفر سه روزه سعید جلیلی به چین در همین ارتباط بودیم. سفر جلیلی از آن رو با اهمیت تلقی شد که اخیرا خبرهایی منتشر شده است که نشان می دهد چین گویا در رابطه با برنامه هسته ای ایران به طرف موضعی می رود که راه را برای تصویب تحریم های بیشتر بر ضد ایران آسان تر می سازد.
ایلنا، ۱۳ فروردین، در خبری به گفتگوی تلفنی اوباما و هو جین تائو، رئیس جمهور چین، پرداخته و در آن مواضع دولت چین را منعکس ساخته است، و از قول سخنگوی وزارت خارجه چین می نویسد: ”هنوز فضا برای تلاش های دیپلماتیک در قبال برنامه هسته ای ایران وجود دارد.“ در ادامه از قول همین سخنگو آورده شده است که موضع چین در مخالفت با اشاعه سلاح های هسته ای محکم و جدی است ولی در عین حال اعتقاد دارد که تمامی کشورها حق استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای را دارند. جام جم آن لاین، ۱۳ فروردین، گزارشی خبری از سفر جلیلی به پکن را منتشر کرده که در آن هیچ گونه اشاره ای به مواضع چین در این ارتباط نگردیده است. در گزارش های مخابره شده تاکنونی نیز هیچ گونه اشاره ای از طرف مقامات رسمی ایران مبنی بر مخالفت چین با تصویب تحریم های احتمالی مشاهده نمی گردد. مهم است که اشاره کنیم که جلیلی، که نقش کلیدی ای در تدوین سیاست خارجی رژیم دارد، در شهریور ماه سال گذشته (سپتامبر 2009 ) اعلام کرده بود که ایران از تحریم های جدید استقبال می کند. سایت اینترنتی دیپلماسی ایرانی، که تحت نظر افرادی اداره می شود که کم و بیش سابقه فعالیت در وزارت خارجه را داشته اند، در مقاله ای به تاریخ ۹ فروردین، می نویسد:“ روسیه و چین به طور غیر علنی اقدام دیپلماتیک هماهنگی اتخاذ کردند تا ایران را به همکاری بر سر برنامه هسته ای اش متقاعد کنند.“ و در جایی دیگر آورده است:“ در این میان چین نیز فشارهای خود بر جمهوری اسلامی را افزایش داده است. یک دیپلمات غربی به رویترز اطلاع داد که پکن پس از تلاش ناموق برای تاثیر گذاری بر تهران، بالاخره با مشارکت در بررسی تحریم های جدید موافقت کرد که این بررسی باید در هفته جاری انجام بگیرد.“ با آنکه هنوز خبری تایید شده مبنی بر همراهی چین برای تصویب قطعنامه جدید برضد ایران منتشر نگردیده است اما دیگر خبرها، خلاف آن را نیز ثابت نمی کند. ما به طور حتم و یقین در طول روزها یا هفته های آینده موضع های رسمی روسیه و چین را، به عنوان دو کشوری که ایران روی آنها حساب باز کرده ، شاهد خواهیم بود، اما آن چیزی که ما در اینجا بیشتر در صدد بررسی آن هستیم، سیاست خارجی جمهوری اسلامی در رابطه با تحولاتی است که با منافع ملی میهنمان مربوط می شود. اصولا سیاست خارجی جمهوری اسلامی تابعی از سیاست هایی است که در کل توسط ولی فقیه رژیم تدوین می شود و باید به اجرا درآید. این امر به خصوص در مورد برنامه هسته ای ایران با حساسیت بیشتری دنبال می شود. به جرات می توان گفت که برنامه هسته ای جمهوری اسلامی از معدود مواردی است که تمامی جناح های حکومتی بر سر ادامه آن هیچ گونه اختلافی با هم ندارند.اما اگر اصرار بر ادامه برنامه هسته ای، به خصوص در رابطه با غنی سازی اورانیوم که نقطه اصلی اختلاف با غرب است، بر اساس محاسباتی صورت گرفته باشد که در آن پشتیبانی چین و روسیه در آن منظور شده باشد، رژیم ولایت فقیه هم اکنون با چالشی جدی مواجه شده است. به نظر می رسد چنین تحلیلی، با توجه به اظهارات قبلی و تفسیرهای ارایه شده توسط مقامات و ارگان های رسانه ای وابسته به رژیم، دور از واقعیت نیست.
روزنامه کیهان، ۱۶ اسفند ۸۸، یعنی کمی بیش از یک ماه پیش تر، در سرمقاله خود، در رابطه با آنچه که از سوی رژیم به مثابه اقدامات آمریکا و متحدانش در طول یک سال گذشته بر ضد ایران قلمداد شده، در رابطه با تلاش های جدید برای تحریم های شدیدتر می نویسد:“ واقعیت آن است که به رغم تحرکات و تلاش های آمریکا که چند کشور غربی را نیز همراه خود کرده است تا تحریم های شدیدی را علیه ایران به بار نشاند تیر تحریم ها در شرایط فعلی به سنگ خورده است و آمریکا و آن دو، سه کشور دیگر تنها به خطابه و سخنرانی با موضع تحریم مشغولند، به طوری که در جلسه اخیر اعضای دایم و غیر دایم شورای امنیت که پنجشنبه گذشته برگزار شد چین و روسیه به عنوان دو عضو دایم شورای امنیت و برخوردار از حق وتو با اعمال تحریم علیه ایران مخالفت کردند و تنها بر گزینه دیپلماسی با جمهوری اسلامی اصرار ورزیدند.“
روزنامه رسالت، ۱۵ اسفند۸۸، نیز در خبری نوشت:“ کارشناسان روس طرح آمریکا برای اعمال تحریم های فلج کننده ایران را شکست خورده می دانند چرا که غرب برای جلب حمایت روسیه و چین از قطعنامه مربوط به ایران، باید فهرست تحریم را بسیار ملایم کند.“
سایت تابناک، ۵ فروردین، در تیتری با عنوان“ ذوق زدگی غرب از شایعه تحریم های روسی و چینی علیه ایران“، در حالی که سعی دارد این زمزمه ها را نوعی اخبار غیر موثق از طرف سرویس بین المللی بی بی سی بداند ، اما در نهایت می نویسد: ”اخبار منتشره در روزهای اخیر از دو حالت خارج نیست. یا اینکه به واقع چین در مواضعش نسبت به ایران تغییراتی داده است و یا اینکه رسانه های غربی و ضد ایرانی تلاش دارند با انتشار وسیع چنین اخباری به پکن فشار وارد سازند...“
در تفسیر روزنامه کیهان ادعا می شود که تیر تحریم ها به سنگ خورده است؛ رسالت از تحریم های ملایم خبر می دهد و تابناک از مسئولان می خواهد موضع گیری های جدید چین را رصد کنند. اظهار چنین نظرات متفاوت آن هم در فاصله زمانی کوتاه و نزدیک به هم، علاوه بر اینکه سر در گمی حکومت را نشان می دهد، این سوال را نیز به وجود می آورد که آیا دیپلماسی خارجی جمهوری اسلامی حتی در رابطه با منافع جناح های حکومتی، قادر است دربرابر تحولات اخیر عکس العمل مناسب نشان دهد؟ رژیم ولایت فقیه در سالیان اخیر، با اتخاذ سیاست هایی که اساس آن بر اعطای امتیازات اقتصادی بسیار بالا مبتنی است، سعی داشته نسبت به پیشبرد سیاست های خویش، از پشتیبانی کشورهایی که نقش مهم در عرصه سیاست جهانی دارند، برخوردار شود. گسترش وسیع مناسبات تجاری- اقتصادی و دیپلوماتیک با روسیه و چین نمونه هایی از این سیاست هاست. سایت دیپلماسی ایران، در مقاله ای به تاریخ ۱۱ اسفند۸۸، می نویسد: ”حجم قرارداهای اقتصادی چین با جمهوری اسلامی در سال ۲۰۰۸ میلادی به حدود ۱۰۰ میلیارد دلار رسید.“ مسئله در اینجا گسترش رابطه مستقل دیپلوماتیک با چین و روسیه نیست، که به باور ما می تواند در صورت برنامه ریزی شدن مفید باشد، بلکه استفاده از حربه روابط تجاری و قرارداد های تجاری بدون درنظر گیری تبعات آن برای اقتصاد بومی و تولیدات داخلی است.
اثرات مخرب ناشی از اتخاذ چنین سیاست هایی، تاثیر مستقیم بر زندگی روزانه و معیشتی میلیون ها نفر از زحمتکشان میهن بر جا می گذارد. ایلنا، ۵ آبان ۸۸، در گزارشی به واردات بی رویه به کشور اشاره می کند و می نویسد:“ اگر اعلام شود که ایران بارانداز مواد غذایی در سراسر دنیا شده است، نباید کسی به آن به دید شک وتردید نگاه کند. از میوه، شکر، برنج و چای گرفته، تا انواع و اقسام شکلات و کاکائو، هر روز مقصدی به نام ایران را نشانه می گیرند.“ روزنامه تعطیل شده ”سرمایه“ به تاریخ ۳ آبان ۸۸، گزارش داد که واردات کالا از ۱۸ میلیارد دلار در سال ۸۰ به ۶۸ و نیم میلیارد دلار در سال ۸۷ رسیده است. ایلنا، ۸ آبان ۸۸، در خبری از قول مهدی صادق، عضو کمسیسون صنایع مجلس، آورده است:” قرار بوده از طریق مناطق آزاد، اشتغال زایی تعریف و تقویت شود اما در عمل مناطق آزاد، محلی برای ورود کالاهای خارجی به ویژه از نوع بنجل چینی شده است.“ اتخاذ چنین سیاست هایی بالطبع منجر به بیکاری هزاران نفر از زحمتکشان، تعطیلی کارخانجات و مراکز تولیدی و خروج میلیاردها دلار ارز به خارج از کشور می شود. سوال اساسی این است که در قبال چنین امتیاز دهی ها چه دستاوردی به نفع منافع ملی نصیب ایران گردیده است؟
آن چیزی که در این میان کاملا محرز است این است که یک دولت ضد مردمی و سرکوب گر به هیچ وجه نمی تواند حافظ منافع ملی چه در عرصه داخلی و چه خارجی باشد. چنین سیاست هایی محدود به چین و روسیه نیست. چنین سیاست ضد ملی یی نیز با ترکیه انجام می گیرد.سایت دیپلماسی ایرانی، ۱۰ فروردین، می نویسد:“درست در روزی که هیلاری کلینتون ادعا می کند چین نیز با تبدیل شدن ایران به قدرت هسته ای مخالف است و اروپایی ها بر طبل تشدید تحریم ها می کوبند و البته روسیه موضع منفعلانه خود را حفظ کرده است، رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه درست مانند همیشه در مصاحبه خبری بعد از دیدار با خانم مرکل صراحت لهجه خود را حفظ می کند و تاکید دارد که به هیچوجه با تشدید تحریم های ایران موافق نیست.“ به نظر می رسد مقامات رژیم همان محاسبات و خوشبینی های مزبور را نسبت به ترکیه نیز دارند. واقعیت آن است که ترکیه عضو ناتواست، روابط اقتصادی بسیار وسیع با اتحادیه اروپا دارد و روابط تعیین شده ای با آمریکا. اوباما چندی پیش در اولین سفر خویش به یک کشور مسلمان به ترکیه سفر کرد، مرکل صدراعظم آلمان اخیرا به ترکیه سفر کرده است. روابط به ظاهر گرم ترکیه با ایران قاعدتاٌ تا موقعی ادامه دارد که در راستای منافع درازمدت اروپا و آمریکا قرار داشته باشد. حتی اگر روابط ایران با ترکیه بر اساس اظهارات ضد اسرائیلی مقامات ترک و روابط سرد این دو کشور استوار شده باشد، اشاره به مقاله هفته نامه آمریکایی تایم، لازم به نظر می رسد. این هفته نامه به تاریخ ۱۵ ژانویه ۲۰۱۰، در مقاله ای از قول یک دیپلمات اروپایی که خواسته نامش فاش نشود، در رابطه با اظهارات ضد اسراییلی مقامات ترک می نویسد که ،در واقع امر مقامات ترکیه حرف هایی را بر زبان می آورند که مقامات اروپایی و آمریکایی تمایل دارند به اسرائیل گفته شود. از دیگر نمونه های آن را می توان در اقدام شرکت های نفتی هندی ذکر کرد که تصمیم به توقف واردات نفت از ایران گرفته اند. هر چند مقامات رسمی ایران در اظهارات خویش هنوز اصرار بر پیگیری برنامه هسته ای را دنبال می کنند، اما به نظر می رسد نگرانی ها از این بابت نیز وجود دارد.
حسن روحانی که قبلا مسئول مذاکرات هسته ای از طرف ایران بود، با اعلام اینکه هر قطعنامهبر ضد ایران، مشکلاتی را برای مردم به وجود می آورد، می گوید:“ دیپلماسی ما باید فعال شود و نباید بگذاریم قطعنامه های جدید علیه ایران صادر شود“ (ایلنا ،۲۹ اسفند۸۸).
اگر منظور حسن روحانی از یک دیپلماسی فعال، تعلیق غنی سازی حتی به طور موقت نباشد، نباید انتظار داشت آمریکا و متحدانش تغییری عمده در سیاست های کنونی بدهند.لازم به یادآوری است که در زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی و هنگامی که حسن روحانی مسئول مذاکرات بود، ایران سیاست توقف غنی سازی را به اجرا درآورد. در همان زمان جرج بوش اعلام کرد که ایران جزو محور شرارت است.تا پایان ریاست جمهوری بوش تهدیدهای سیاسی و نظامی برضد ایران از سوی دولت بوش بدون وقفه ادامه داشت. آن امری که در رابطه با این موضوع از دید منافع ملی باید بدان اذعان داشت این است که زیر پایه سیاست خارجی هر کشور بر اساس حفظ منافع ملی باید استوار باشد. استفاده از انرژی هسته ای حق مسلم تمامی کشورها است، اما ما معتقد نیستیم رژیم ولایت فقیه این برنامه را از دید منافع ملی دنبال می کند. برنامه هسته ای جمهوری اسلامی در اساس با هدف حفظ ادامه رژیم در قدرت به پیش برده می شود و منافع ملی و خواسته های مردم در آن نقشی ایفاء نمی کند. بر رغم این، همان گونه که به دفعات و مکرراٌ اظهار داشته ایم، ما به طور اصولی مخالف سرسخت هر گونه تحریمی هستیم که در نهایت فشارهای عدیده ای را به مردم میهنمان وارد می سازد.

 

  

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

بازگشت به صفحه نخست