نویدنو:28/01/1389                                                                    صفحه قابل چاپ است

 نویدنو

 

ناتانیاهو در واشنگتن دی سی

کانوسای بیبی

نویسنده : یوری اونری – برگردان: هاتف رحمانی

در ژانویه 1077، پادشاه هنری چهارم راهی کانوسا * شد. او آلپ پوشیده از برف را  در حالی که پیراهن ریاضت  یک راهب نادم را پوشیده بود پا برهنه طی کرد ، وبه قلعه شمال ایتالیا رسید که در آن قائم مقام خدا پناه گرفته بود.

پاپ گرگوری هفتم پس از تعارض  با شاه بر سر حق منصوب کردن اسقف در داخل کشورآلمان اورا تکفیر کرده بود. تکفیر موقعیت شاه را در معرض خطر قرار می داد ، واو تصمیم داشت برای از میان بر داشتن آن هر کاری که ممکن بود انجام دهد.   

شاه سه روز روزه دار وپیراهن ریاضت برتن  پشت دروازه های کانوسا ، تا زمانی که پاپ با گشودن دروازه موافقت کرد منتظر ماند. پس از آن که شاه در مقابل پاپ زانوزد،  تکفیر بر داشته شد ومرافعه - حداقل برای آن زمان – خاتمه یافت.  

* * *

هفته جاری ، ناتانیاهو برای جلوگیری ازتکفیر پاپ اوباما به کانوسا در ایالات متحده رفت.

او بر خلاف  بی بی پادشاه آلمان ، پای برهنه در برف راه نرفته بود ، کت شلوار گران قیمتش را با پیراهن ریاضت تعویض نکرده بود وازغذاهای گران قیمت خود صرف نظر نکرده بود . اما او هم  قبل از آن که پاپ برای پذیرفتن او تواضع به خرج دهد مجبور به انتظار چند روزه  پشت  دروازه های کاخ سفید شده بود. 

پادشاه آلمان می دانست که مجبور است بهای کامل عذرخواهی را پرداخت نماید. بنا بر این او(در مقابل پاپ) زانو زد. پادشاه اسرائیلی گمان می کرد می تواند ارزان تبرئه گردد. او بر اساس آموخته هایش ، تمام تمهیدات را به کاربرد. اوزانو نزد، اما آشکارا تعظیم کرد. پاپ راضی نشده بود.

در این موقعیت ، رفتن به کانوسا موفقیت آمیز نبود. برعکس اوضاع را بد تر کرد. شمشیر مرگبار تکفیر امریکایی  برای مصلوب کردن بالای سر ناتانیاهو آویخته است.

* * *

بنیامین ناتانیاهو در اسرائیل، کارشناس درجه یک امریکا شناخته می شود . او در کودکی به امریکا رفت ، دبیرستان ودانشگاه را آنجا طی کرد وزبان امریکایی را - اگر چه سطحی -  روان صحبت می کند.

اما این بار اشتباه کرده بود واشتباه بزرگی  

قلب ناتانیاهو با راست های امریکا است. نزدیک ترین دوستان او در آنجا نو محافظه کاران ، جمهوری خواهان دست راستی ومذهبی های اوانگلیست هستند. به نظر می رسد که این ها اورامتقاعد کرده بود ند که اوباما جنگ بهداشت را خواهد باخت  وتا باخت ناگزیردر انتخابات ریاست جمهوری آینده  از کار خواهد افتاد.

این مسئله یک قمار بود وناتانیاهو باخت. 

در آغاز بحران بر سرساختمان (شهرک ها) در اورشلیم شرقی ، ناتانیاهو هنوز به خودش مطمئن بود.افراد اوباما اورا سرزنش کردند اما خیلی شدید نبود. به نظر می رسید که مرافعه مثل دفعات قبل پایان خواهد یافت: اورشلیم باید دم تکان می داد (چاپلوسی می کرد) ، واشنگتن هم باید وانمود می کرد که انشا الله گربه است ( آب دهن باران است.)

یک آدم متکبر می تواند به خودش بگوید: همه چیز را به هم نزنیم. اجازه بدهیم تا روشن شدن آن که چه کسی برنده جنگ بیمه بهداشت خواهد شد در خانه بمانیم. بعد از آن  دوباره فکرمی کنیم وتصمیم می گیریم.   

اما ناتانیاهو می دانست که او با استقبال مشتاقانه در کنفرانس ای پک ( لابی صهیونیسم در امریکا –برگرداننده ) بیمه شده بود ، ومی دانست که ای پک ، فراتر از هر چیزی ، واشنگتن را اداره می کند.  او بدون فکر زیاد ، به آنجا رفت ویک سخنرانی کرد وبا کف زدن رعد آسا مواجه شد.  اومست از پیروزی ، منتظر ملاقات در کاخ سفید شد، جایی که تصور می شد  اوباما اورا در برابر دوربین ها در اغوش گیرد.  

اما در زمان مقرر چیزهای کاملاترسناکی رخ داد: قانون بهداشت از سوی کنگره پذیرفته شد. اوباما یک پیروزی کسب کرد که "تاریخی " خوانده شده است. ناتانیاهو  نه با یک پاپ  مغلوب ومحاصره شده ، که با تمام شکوه یک فرمانروای مطلق کلیسا مواجه شده بود. 

* * *

بنا بر یک شوخی اسرائیلی، کوتاه ترین قطعه در زمان ، لحظه  بین سبز شدن چراغ و آغازبوق زدن راننده پشت سرشماست. دوست قدیمی من ، ژنرال متی پلد ، اصرار دارد که لحظه کوتاه تری هم وجود دارد : زمانی که بریک افسر تازه ارتقا یافته برای عادت به درجه جدید ش می گذرد. اما ظاهرا به نظر می رسد که حتی لحظه زمانی کوتاه تری هم وجود دارد.  

جرج میچل ، واسطه افراطی ، دعوت ناتانیاهو به کاخ سفید از جانب اوباما را تسلیم او کرد. دوربین ها همه چیز را نشان دادند: گوش تا گوش خنده ، میچل دستش را برای دست دادن دراز کرد، او حتی دست دیگرش را بر بازوی ناتانیاهو گذاشت. وسپس ، لحظه ای که فکر کرد دوربین ها از ضبط کردن متوقف شده اند ، خنده با سرعت  سرگیجه آوری از صورت او محو شد ، انگارماسکی افتاده باشد ، وترش رویی وعصبانیت ظاهر شد . 

اگر ناتانیاهو آن لحظه را درک کرده بود ، می توانست مواظب آنچه رخ می داد باشد. اما هشیاری از مختصات بسیار عقب مانده او نیست.  او به کلی با نادیده گرفتن اوباما ، هزاران بار از هدایت های تسلی بخش آی پک گفت که ( بر اساس آن )  او می تواند به ساختمان (شهرک ها) در اورشلیم شرقی ادامه دهد، که تفاوتی بین اورشلیم وتل آویو وجود ندارد، وکه تمام دولت های متوالی اسرائیلی (همین شهرک ها را)  آنجا ساخته اند.  

این کاملا صحیح است. فعال ترین مهاجر در اورشلیم شرقی تدی کولک بود ، شهردار حزب کارگر در اورشلیم غربی در زمان الحاق . اما تدی یک  نابغه بود. اوبا ظاهر شدن بعنوان فعال برجسته صلح ، با جمع کردن تمام  جوایز ممکن  صلح ( غیر از نوبل صلح ) ، در احمق کردن تمام دنیا موفق شد. ودر فاصله دریافت جوایزمنطقه وسیعی از شهرک های یهودی نشین در سراسر اورشلیم شرقی تاسیس کرد. ( زمانی من در اورشلیم با لردکارادون ، پدر قطعنامه 242 شورای امنیت سازمان ملل ، صحبت کردم . یک سیاستمدار معتدل انگلیسی که شدیدا منتقد اسرائیل بود. پس از گفتگوی ما ، او با تدی ملاقات کرد، که تمام روز فدایی او بود وهمراه او از اورشلیم بازدید کرد. عصر همان روز ، لرد اصیل به فدایی تحسین کننده تدی تبدیل شد.) شعار تدی عبارت بود از: بساز وحرف نزن ! بساز وسروصدا نکن!  

ولی ناتانیاهو نمی تواند کاملا ساکت باشد. گفته می شود که او صبرایی است ، متولد بومی اسرائیلی ، که نمی توانند " به سرعت مسابقه را تمام کنند " چون مجبورند بدوند وبه پسران بگویند. ناتانیاهو یک صبرایی است.

شاید اوباما برای اجرای قاعده ای که از سوی نیروهای مسلح امریکا در باره همجنس بازها مورد استفاده قرار می گرفت یعنی: نخواه ، نگو. برای اورشلیم آمادگی داشته است اما برای ناتانیاهو، گفتن مهم ترین بخش آن است ، بیشتر از آنجایی که دولت های سابق در واقع آنجا را این چنین ساختند.

* * *

استدلال دیگر ناتانیاهو نیز با مزه است. او گفت که در باره شهرک های یهودی جدید در اورشلیم شرقی اجماع وجود دارد. طرح صلح بیل کلینتون مشروط به آن است که " هرچه یهودی در اورشلیم است به اسرائیل وهر چه عرب به فلسطین خواهند رفت"  از آنجایی که هر کسی توافق دارد که در موافقت نهایی  شهرک های یهودی به هر حال باید به اسرائیل به پیوندند ، چرا آنجا را از هم اکنون نسازیم. ؟  

این اطلاعات پراکنده با روش آزموده وچک شده صهیونیستی منتشر می شود. وقتی که یک اجماع  غیر رسمی در باره تقسیم زمین بین اسرائیل وفلسطین حاصل گشته است ، دولت اسرائیل می گوید : بسیار خوب ، از آنجایی که در باره زمینی که ما گرفته ایم توافق وجود دارد، بیائید در باره بقیه سرزمین صحبت کنیم. مال من مال من است ، حالا بیائید در باره آنچه مال شماست مذاکره کنیم. شهرک های یهودی نشین موجود از قبل مال ما بوده است. در آنجا ما برای ساختن بدون محدودت آزادیم . تنها تصمیم در باره شهرک های عرب نشین باقی است ، که در آنجا نیز ما تمایل به ساختن داریم.  

* * *

برای همین ناتانیاهو به کانوسا رفت. او وارد دروازه کاخ سفید شد. اوباما به پیشنهاد های او گوش داد وگفت که قانع کننده نیستند. ناتانیاهو با مشاورانش در یک  اطاق کناری  در ساختمان مشاوره کردند وبه سوی اوباما باز گشتند.اوباما دوباره به اوگفت که پیشنهادهای او قانع کننده نبودند. حالا بدون هیچ توافقی ، هیچ اعلامیه مشارکی ، هیچ عکسی چگونه خاتمه پیداکند.

آن تنها یک "بحران " دیگر نیست. این امر واقعا چیز با اهمیتی است : تغییری اساسی در سیاست امریکا. کشتی امریکا در خاورمیانه  در حال ایجاد گردش بزرگی است، واین زمان زیادی می برد. برای صلح دوستان در این راه نا امیدی بسیاری وجود داشت. اما اکنون حداقل در حال رخ دادن است. 

رئیس جمهور ایالات متحده امریکا خواهان پایان دادن به مبارزه است ، که تهدید کننده منافع ملی حیاتی امریکا است. او خواهان قرارداد صلح است. نه در آخرزمان ، نه در نسل آینده ، بلکه اکنون ، در طی 2سال .

تغییر (سیاست) جلوه  خودرا در اورشلیم شرقی می یابد ، چون هیچ صلحی بدون آن که اورشلیم شرقی پایتخت فلسطین شود نمی تواند تحقق یابد.فعالیت های شهرک سازی اسرائیل  دقیقا برای جلوگیری از همین امر طراحی می شود. بنا بر این ، یک آزمایش است.

نا تانیاهو ف تاکنون یک بازی دوگانه را بازی کرده است.  دریک لحظه به سمت امریکا متمایل می شود ، لحظه بعد ، به سمت شهرک نشینان خم می شود. الوف بن ، سردبیر سیاسی ارشد روزنامه هارتص ، این هفته از ناتانیاهو خواست  "بین بنی بگین ویوری آونری " – به معنی آن که بین اسرائیل بزرگتر وراه حل دو دولت - یکی را انتخاب نماید.

من این قاعده را ستایش می کنم ، اما انتخاب سیاسی در حال حاضر بین لیبرمن – ییشایی و زیپی لینی است.

ناتانیاهو مادامی که گروگان ائتلاف دولت کنونی است هیچ شانسی برای فرار از تکفیراوباما ندارد. معروف است  که آدم زرنگ می داند که چگونه از تله ای که امکان ندارد آدم عاقل در آن گرفتار شود خارج گردد. اگر ناتانیاهو عاقل بود نمی بایست چنین ائتلافی را به راه می انداخت . در صورتی که زرنگ باشد اکنون  شاهد آن خواهیم بود.

کادیما از این که شریک صلح باشد بسیار فاصله دارد. پشتیبانی آن (از صلح) مه آلود است. کادیما در طی تمام سال در اپوزیسیون خودرا به هیچ شکلی ثابت نکرده ودر هیچ مبارزه  اصولی شرکت نکرده است. اما افکار عمومی آن را حزبی معتدل ، بدون شباهت به  شرکای بنیاد گرای ناتانیاهو می داند. طبق آخرین نظر سنجی ، کادیما اخیرا برتری اندک خودرا بر لیکود تجدید کرده است.

برای ورود به روابط جدی با فلسطینیان ، همان گونه که اوباما خواستار آن است ، ناتانیاهو ناگزیر به  انحلال ائتلاف موجود ودعوت از لینی خواهد بود. تا زمان رخ دادن این امر ، اومجبور به ترک  اقامت در دروازه کانوسا خواهد بود.

مبارزه بین شاه وپاپ با صحنه توهن آمیز در کانوسا خاتمه نخواهد یافت . برای مدت طولانی ادامه خواهد داشت . جنگ بین ناتانیاهو واوباما با سرعت باز هم بیشتری قطعی خواهد شد .

 

  

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

بازگشت به صفحه نخست