نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

2019-09-11

نویدنو  20/06/1398 

 

دختر آبی اما قرار نداشت

فکر کرد باید کاری کرد و

این نظم سنگینِ تاریخِ گذشته را برهم زد.

 

 

دختر آبی / احمد سپیداری

 

 

آن بالا ایستاده بودم و

تک ماهی هایی را تماشا می کردم

که در درون دیواره ی سنگی حوض چرخ می زدند.

رویایی سرخ و طلایی بر پولک هایشان برق می زد.

 

خزه های خواب آلود هنوز مرثیه خوان فاجعه ای شده اند

 که باید هر روز و هر بار تکرار شود.

 

دختر آبی اما قرار نداشت

فکر کرد باید کاری کرد و

این نظم سنگینِ تاریخِ گذشته را برهم زد.

 

پس یک تنه برخاست؛

بر پدرسالاری پلید دیرپا، پا گذاشت و بالا رفت؛

پرده ی سیاه استتار را

از چهره ی آبی رنگ آسمان پایین کشید و

با همه ی وجودش آتش زد.

 

دختر امیدهای آسمانی!

ما به احترامت, دیگر یک دقیقه هم سکوت نمی کنیم.

بر می خیزیم و رودرروی این ظلم و ظلمات مسلط

یک صدا فریاد می کشیم.

 

 

Comments System WIDGET PACK

Share

بازگشت به صفحه نخست

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

 

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: