نویدنو:25/11/1386                                                                     صفحه قابل چاپ است

نامه ای از رفیق علیرضا جباری (آذرنگ)

رفیق گرانمایه آقای علی رضا جباری طی نامه مهر آمیزی تذکری بر مقدمه نوید نو بر مقاله ایشان ارسال کرده اند که در واقع باز هم بیان واقعیتی دردناک در جنبش ما است که کاملا با نظر این رفیق گرامی موافقیم و خود نیز به گواهی بیش از دو سال گذشت  ازانتشار نوید نو به کمال و تمام بدان عمل کرده ایم و خواهیم کرد . اما ایشان در نامه امری را هم به نوید نو نسبت داده اند که گمان می کنیم تقصیر آن به گردن ماست که توضیح نا تمام داده ایم  و گرنه مراد ما چنین چیزی نبوده است . ما در مقدمه نوید نو نوشتیم " سخن رفیق جباری عزیز دردرون وبرای درون جنبش پذیرفتنی ودلنشین است اما غفلت از رفتارهای زهر آگین ماموران رسوایی که دل در گرو آشوب رفتارهای شاخص اجتماعی وکنشگران مطرح این عرصه را دارند، شاید اندکی ساده نگری خیر خواهانه باشد ." پشت این مدعای ما صد ها نمونه از " قهرمان سازی" ، ایجاد "نام های تجاری روشنفکری"، و، "پرشورنمایی انقلابی گرانه"وده ها نمونه نشریات ساخته وپرداخته از ما بهتران و... وجود دارد که تنها مختص به دوران کنونی نیست . اما در دوران کنونی به برکت فن آوری های مدرن ارتباطی این امر بسیار تسهیل یافته و عمق و دامنه گسترده تری گرفته است .البته یادآور شویم که این امر نیز بخش بغرنجی از مبارزه طبقاتی است که غفلت از آن می تواند عواقب ناگواری هم از نظر نظری وهم از نظر عملی در بر داشته باشد . مقاله آقای زرافشان صرف نظر از مصداق – که کاش بدین شکل بدان پرداخته نمی شد- بیانگر یکی از مهم ترین اغتشاشات موجود در درون و حاشیه جنبش کنونی میهن ماست که باید بدان در حد و اندازه واقعی خود بها داد و در زندگی روزمره بعنوان سر فصل  شاخصی مد نظر قرار داد.  در ادامه بازهم با ادای احترام به رفیق جباری ، و درج نامه ایشان ، نظر ایشان و خوانندگان گرامی را به مقاله ای در همین باب به قلم آقای احمد سپیداری در همین شماره جلب می کنیم .

  

رفیق گرامی ، جناب آقای رحمانی

....اما بحث دوم که شما ضمن درج مطلب من  آن را ساده نگری به حساب آوردید و بخشی از کسانی را که در این رابطه به استعاره به آن ها اشاره شده بود مامور  نامیده بودید. اول، این که متاسفانه بعضی از دوستان همه ی کسانی را که اطراف شان هستند و به هر ترتیب با آنان سر و کار دارند مامور معرفی می کنند یا آن ها را به صفات ناپسند دیگری متصف می کنند و همین اندیشه ها را به داخل جامعه نیز می برند نه تنها شایسته ی پیروان سوسیالیسم علمی نیست، بلکه دلیل بر ضعف شخصیتی و به کار بردن سلاح های ناپسند در رویارویی با دیگر اندیشان و کسانی که به هر دلیل به خطا رفته اند نیز هست .  نسبت دادن ضعف های اخلاقی یا امنیتی و اجتماعی به دیگران ، ولو افراد ناسازگار با ما کاری شایسته ی ما نیست. حتی اگر کسانی  به هر دلیل در مقابل ما صف بندی کرده اند یا مایه ی آزار و اذیت ما شده اند باید با بر خورد علمی و دلایل متقن سر جایشان بنشینند یا قانع شوند نه با انتساب ضعف های روانی، اخلاقی، امنیتی و اجتماعی مرعوب ما گردند و زبان شان بسته شود . اگر چنین نباشند و  چنین نسبت هایی به آنان بدهیم از اخلاق سوسیال دمکراتیک و انسانی عدول کرده ایم و اگر چنان باشند بر خورد خود با آنان را به برخوردی همسنگ برخورد آنان با خود فرو کاسته ایم . اگر این برخورد ما به حدس و گمان معطوف باشد و نتوانیم سخن مان را با دلایل متقن به اثبات برسانیم  کار از این هم خراب تر می شود. این در باره ی افراد نا همراه با جنبش، مقایسه با افراد درون جنبش یا افرادی که خود را شریک در جنبش وانمود می کنند و وارون این ادعا یشان با دلایل معتبر به اثبات نرسیده است جای خود دارد.

من با تمام وجود آرزو می کنم که به این گونه برخوردهای ناسالم که در این جا و آن جا در سراسر جنبش و یا با حضور اعضای جنبش در کنار افراد نا همراه با جنبش مشاهده می شود یک بار و برای همیشه پایان داده شود و در جامعه ی دمکراتیک پیش رو همه بتوانیم بدون رعب و وحشت از زبان و رفتار یکدیگر در شرایط تکثر اجتماعی زندگی کنیم .

من پس از نوشتن و ارسال این یادداشت شاهد برخی تغییرات در یکی ازعناصرایجادگر  این وضعیت بوده ام که امیدوارم این تغییر مستمر و پیگیر و قابل تعمیم به عناصر دیگر نیز باشد . بیش از این با کلام خویش موجب دردسر تان نشوم. با امید فردا.

باسپاس

علی رضا جباری {آذرنگ}

23/11/86{08/2/12}

 

بازگشت به صفحه نخست         

                             blog stats

Free Web Counters & Statistics