نویدنو:16/04/1387                                                                     صفحه قابل چاپ است

نویدنو:

نامه خداحافظی چه گوارا به فیدل کاسترو

 برگردان :منوچهر بصیر

 

هاوانا ، سال کشاورزی

دراین لحظه خاطرات زیادی به سراغم می آید ، مثلاً خاطرم هست زمانی که تورا در خانه ماریو آنتونیو ملاقات کردم ، وقتی پیشنهاد کردی که به گروه ملحق شوم برای تدارک امور، دردسرهای زیادی پیدا کردم .

یک روزاز ما پرسیدند که درصورت مرگ شما به چه کسی باید اطلاع دهیم ، اول ا زاین مطلب خیلی ناراحت شدیم اما بعد متوجه شدیم که بالاخره این حقیقتی است که باید قبول کنیم ، در انقلاب انسان یا پیروز می شود یا می میرد و خیلی از رفقا هم دراین راه جان دادند.

امروز دیگر این مسائل آنقدر مهم نیست ، چون ما بزرگتر شده ایم و حقیقت هم تکرار شده ،بهر حال فکر می کنم که وظیفه خود را نسبت به انقلاب کوبا درخاک خودش انجام داده ام و اکنون از شما و سایر رفقا و مردم شما که قبلاً متعلق به من بودند خداحافظی می کنم .

بدین ترتیب ، رسماً ازسمت خود بعنوان رهبر ملی حزب ، درجه سرگردی درگروه و شهروندی کوبا استعفاء می دهم . دیگر هیچ پیوند قانونی با کوبا ، غیر از پیوند ها یی که ماهیت دیگری دارند و گسستنی نیستند با کوبا ندارم .

زمانی که به گذشته فکر می کنم ، ایمان دارم که به اندازه کافی فداکاری برای پیروزی انقلاب کرده ام . تنها اشتباه من این بود که در اول ورود به کوههای " سیرامایسترا" دیر به خصلت انقلابی و رهبری تو پی بردم .

من روزهای با شکوهی را سپری کرده ام ، اما افتخار می کنم که در روزهای بحرانی ، در غم و شادی کنار مردم بودم . کمتر کسی را دیدم که هوش و لیاقت تورا داشته باشد وبدون هیچ شک و تردیدی راه تورا یش گرفتم . بررسی و تفکر در امور و استقبال از خطر ، همراه با احترام به ارزشهایی که به آن اعتقاد داریم ، همه را از تو یاد گرفتم .

باید بگویم که من کوبا را با احساساتی از غم و شادی و امید و آرزو همراه با عشق به مردم ترک می کنم .

مردی را ترک می کنم که مرا چون پسر خود می دانست و این جدایی زخمهای عمیقی به من وارد می کند . اما من با ایمانی که به من آموختی به سنگرهای دیگری می روم تا سرشار ا زاحساسات انقلابی ، برای انجام مقدس ترین وظایف یعنی برای مبارزه با امپریالیسم به هر جا که لازم باشد بروم و این عمیق ترین زخم را درمان می کند .

من دیگر در کوبا مسئولیتی ندارم ، بجز اینکه کوباهای دیگری در جای دیگر ایجاد کنم . اگر قرار باشد که درزیر آسمان دیگری بمیرم ، بازهم تا آخرین لحظه به تو و این مردم فکر می کنم . ا زآنچه من من آموختی متشکرم و سعی می کنم به وظایف خود و نتایج نهایی آن وفادار باشم .

من همیشه خودرا با سیاست خارجی انقلاب هماهنگ کرده ام و همیشه همینطور خواهم بود و همه جا هم بعنوان یک انقلابی به وظایف خود وفادار خواهم بود .

از اینکه زن و بچه خود را ترک می کنم ، ناراحت نیستم چون می دانم دولت ا زآنها سرپرستی خواهد کرد و جای نگرانی نیست و خوشحالم که دنبال وظایف خودم می روم .

خیلی حرف با تو و مردم دارم اما فعلاً جای این حرفها نیست و کلمات نمی توانند احساسات من و انتظاراتی  راکه از آنها دارم بیان کنند .

با تمام شورانقلابی ، تورا در آغوش می گیرم .

                                     پیروزی یا مرگ

منبع: گرانما اینترناشنال

 

  | می توانید نظرات خودرا اینجا ابراز نمایید .

 

بازگشت به صفحه نخست         

                            

Free Web Counters & Statistics