نویدنو:13/03/1386                                                                     صفحه قابل چاپ است

نامه سرگشاده به بشار الاسد

پاتریک سل - مترجم: یوسف عزیزی بنی طرف

 

• سازمان عفو بین الملل می گوید که شکنجه و بدرفتاری هنوز هم به شکل گسترده ای در زندان های سوریه وجود دارد و طی چندین سال گذشته هیچ گونه تحقیق مستقلی درباره حوادث شکنجه و مرگ های مشکوک انجام نگرفته است ...

اخبار روز

 

عالیجناب رییس جمهور
دوستان سوریه – که من خودرا از جمله آنان می دانم – از صدور احکام طولانی زندان برای زندانیان سیاسی واندیشه و فعالان حقوق بشر دچار شگفتی و اندوه شدند.
این احکام شدید توجه همه جهانیان را به خود جلب کرد و به شهرت کشورتان آسیب رساند. من از شما تقاضا دارم در این مسایل تجدید نظر و عفو این زندانیان را هر چه زودتر صادر کنید.      
انور البونی یکی از مهمترین مدافعان حقوق زندانیان سیاسی و اندیشه در سوریه است. وی در مارس ۲۰۰۶ مرکز حقوق بشر سوریه را با حمایت مالی و تشویق اتحادیه اروپا تاسیس کرد اما نیروهای امنیتی شما این مرکز را پس از افتتاح بستند.
انور البونی در ۱۷ می ۲۰۰۶ دستگیر و در کنار جنایتکاران به زندان "عدرا" در حومه دمشق به زندان افکنده شد و طبق گفته سازمان عفو بین الملل در معرض ضرب و شتم و بدرفتاری قرار گرفت و به وی اجازه داده نشد تا به طور جداگانه با وکیلانش دیدار کند. نیز مطلع شدم که وی نامه ای برای شما نوشته تا توجه شما را به وضع بیش از شش هزار زندانی سیاسی در زندان "عدرا" جلب کند که به طور دایم در معرض کتک و اهانت و وحشت قرار دارند و از خروج از سلول ها یا مشاهده تلویزیون یا شنیدن رادیو منع شده اند. وی از شما درخواست کرده است تا درباره وضع زندانهای سوریه تحقیق کنید، که امیدوارم با درخواست وی موافقت کنید.   
در ٣۱ دسامبر گذشته یکی از جنایتکاران زندانی به انور البونی حمله کرد و او را از پلکان به پایین انداخت و سپس در حضور نگهبانان زندان – که از دخالت سر باز زده بودند – ضربه ای به سر وی وارد کرد.
در ۲۵ ژانویه نگهبانان زندان به وی حمله کردند و او را به شدت کتک زدند و به زور موی سرش را تراشیدند. من مطمئنم که شما می دانید که انور البونی جزو زندانیان اندیشه است و تنها دلیل بازداشتش، بیان اندیشه هایی است که خشونت را رد می کند.
در ۲۴ مارس گذشته دادگاه جنایی دمشق وی را به اتهام "نشر اکاذیب علیه دولت" (ماده ۲٨۶ قانون کیفری) به پنج سال زندان محکوم کرد. دیپلماتهایی که در محاکمه حاضر بودند از این حکم شدید تعجب و محاکمه را غیرعادلانه قلمداد کردند. در واقع چنین محاکمه های سیاسی، که در دادگاه های جنایی یا نظامی یا امنیتی انجام می گیرد، به سبب سیطره همه جانبه سازمان های امنیتی بر همه کارها، با انتقادهای بین المللی تندی روبه رو می شود.
من براین باورم که بقای زندانیی همچون انور البونی (که وکیل مدافع محترمی است) در زندان، بیش از آزادیش به شأن سوریه زیان می رساند.
طبق گفته سازمان عفو بین الملل "جنایتی" که انور البونی مرتکب شده، مطرح کردن موضوع یک زندانی بیست و چهارساله به نام محمد شاهر عیسی است که به سبب رفتار غیرانسانی همراه با شکنجه درگذشته است.
هنگامی که جسد این جوان به بستگانش تحویل گردید آثار شکنجه و بدرفتاری برروی آن آشکار بود. سازمان عفو بین الملل می گوید که شکنجه و بدرفتاری هنوز هم به شکل گسترده ای در زندان های سوریه وجود دارد و طی چندین سال گذشته هیچ گونه تحقیق مستقلی درباره حوادث شکنجه و مرگ های مشکوک انجام نگرفته است.
من مطمئنم که شما با من موافقید که نگهبانان زندان های سوریه باید مطیع پیمان های سازمان ملل باشند که توسط سوریه به امضا رسیده اند. این پیمان ها شکنجه و بدرفتاری های غیرانسانی را ممنوع می سازد.
یک حالت دیگر نیز وجود دارد و آن ماجرای میشل کیلو نویسنده و روزنامه نگار معروف سوری ومحمود عیسی استاد زبان انگلیسی است که در چهارم ماه می و بعد از گذراندن مدتی طولانی در زندان "عدرا"، هریک از سوی دادگاه جنایی دمشق به سه سال زندان محکوم شدند. این دو (طبق ماده ۲٨۵ قانون کیفری) به "تضعیف احساسات ملی" و (طبق ماده
730 قانون کیفری) به "تشویق گرایش های فرقه گرایانه" و (طبق ماده ۱۵۰ قانون محاکمه های نظامی) به "نشر مقاله ها و سخنرانی به قصد تبلیغ برای یک حزب یا انجمن یا جمعیت سیاسی ممنوع) متهم شده اند. هم چنین (طبق ماده ۲۷٨ قانون کیفری) محمود عیسی به "قرار دادن سوریه در معرض خطر عملیات دشمنانه" متهم شده است.      
اما "جرم" واقعی که این دو "مرتکب" شده اند امضای به اصطلاح "اعلامیه دمشق – بیروت" است که ٣۰۰ روشنفکر سوری و لبنانی در ۱۲ می ۲۰۰۶ آن را امضا کرده اند و خواهان عادی سازی روابط بین سوریه و لبنان و تبادل سفیران و ترسیم حدود مشترک میان دو کشور است.   
یک شخصیت مخالف دیگر، کمال لبوانی موسس تجمع دموکراتیک لیبرال است که سرنوشت بسیار بدتری داشت. وی در سال ۲۰۰۵ پس از بازگشت از آمریکا و مشارکت در یک کنگره و دیدار با برخی از مسوولان در کاخ سفید بازدداشت شد و در این ماه به اتهام "ارتباط با کشور بیگانه و تشویق آن کشور برای حمله به سوریه" به ۱۲ سال زندان محکوم شد.   
بی گمان سوریه تنها کشور یا بدترین کشوری نیست که در خاورمیانه حقوق بشر را نقض می کند بلکه اوضاع در بسیاری از کشورهای عربی بهتر از آن نیست. ایالات متحد آمریکا با کاربرد شکنجه در زندان ابوغریب و اتخاذ سیاست به اصطلاح "تحویل استثنایی" یعنی تحویل زندانیان به کشورهایی که به کاربرد شکنجه در بازجویی شهرت دارند، نمونه وحشتناکی را ارایه داده است.   
اسراییل نیز به نوبه خود متهم به شکنجه روشمند و سیستماتیک زندانیان فلسطینی است که شمارشان از ده هزار نفر بیشتر است.
کتک زدن زندانی تا سرحد مرگ – احیانا- یکی از شیوه های معروف اسراییل است. در گزارشی که توسط دو سازمان اسراییلی مدافع حقوق بشر تنظیم گردیده و یه تازگی یعنی در ششم ماه می جاری منتشر شده است می گوید که اغلب زندانیان فلسطینی از خواب محروم می شوند و پس از بستن دستهایشان در معرض کتک قرار می گیرند تا خون از بدنشان جاری شود. آنان در وضع غیرطبیعی و دردناکی قرار می گیرند تا قبل از بازجویی روحیه خود را ببازند.
اغلب کارشناسان بر این باورند که شکنجه یه نتایج معکوسی می انجامد و هدف های مورد نظر را تامین نمی کند و اطلاعاتی که از شکنجه به دست می آید اطلاعات مغلوطی است که اغلب قابل استناد نیست. شکنجه به نفرت و رغبتی سرکشانه برای انتقام گیری می انجامد.
شکنجه در سوریه به تحکیم صلح اجتماعی نمی انجامد؛ و بدرفتاری با زندانیان، دشمنی میان لایه ها و فرقه های مذهبی را دامن می زند و به حمایت از کشور در برابر دشمنان خارجی اش کمک نمی کند، بلکه برعکس بهانه ها را برای حملات و تبلیغات دشمنانه آنان فراهم می سازد.   
احکام ظالمانه صادر شده علیه زندانیان سیاسی و دیگر حالت های نقض حقوق بشر، هدف های سیاست خارجی کشوری چون سوریه را ویران می سازد.
به باور من یکی از هدف های کشور شما کسب احترام و ستایش جامعه جهانی به منظور پشتیبانی از مواضع سوریه در گفتگوها و تشویق سرمایه گذاری خارجی و استقبال از جهانگردانی است که شمار فراوانی از آنان برای دیدار از آثار باستانی بی همتا به کشور شما می آیند و به طور کلی، مشارکت در طرحهای اجتماعی و اقتصادی است.
یک هدف دیگر نیز وجود دارد و آن بازگرداندن بلندی های جولان از طریق طرح فراگیر صلح عربی با اسراییل است. اما هدف سوم همانا تصویب موافقت نامه همکاری میان سوریه و ۲۷ کشور اتحادیه اروپاست که تاکنون اجرا نشده.
هدف چهارم تحکیم روابط سوریه با لبنان بر اساس پایه های صحیح و سالم، پس از سال ها تنش و درگیری است. این دو کشور دوپاره یک پیکراند و هر یک از آنها بی نیاز از دیگری نیست و هیچ جدایی دایمی میان آنها متصور نیست.
سوریه مصالح اساسی در لبنان دارد و نمی تواند نسبت به برپایی یک کشور دشمن با خود، در لبنان بی تفاوت باشد یا این که نفوذ سلطه گرانه یک کشور یا نیروی دشمن را بر لبنان بپذیرد. این امر سلامت و امنیت ملی سوریه را تهدید می کند. لبنان نیز مایل است که سوریه استقلال و حاکمیت این کشور را به رسمیت بشناسد. بی گمان می توان به فرمولی برای تفاهم میان دو کشور دست یافت که مورد پذیرش آنان باشد.
پس از اشغال عراق در سال
2003 سوریه زیر فشارهای طاقت فرسای آمریکا، و در تابستان گذشته در معرض خطرهای سختی قرار گرفت و آن هنگامی بود که اسراییل می خواست پس از تحاوز به لبنان، تجاوز خود را به سوریه نیز گسترش دهد و البته خطر دشمنی فرانسه نسبت به سوریه کمتر از اسراییل نبود.   
اما آن فشارها اکنون کمتر شده و جهان نقش بزرگی را که سوریه می تواند در پایان بخشیدن به کشمکش های منطقه – درصورت حفظ مصالح اساسی اش - ایفا کند، به رسمیت شناخته است.   
عالی جناب رییس جمهور، آیا این لحظه مناسبی نیست تا سوریه چهره انسانی و شرافتمندانه خود را نشان دهد و تایید بین المللی را کسب کند و به رنج و محنت زندانیان سیاسی که به شکل ناعادلانه ای در دادگاه هایتان کیفر دیده اند توجه نماید؟

• نویسنده انگلیسی متخصص در مسایل خاورمیانه و دوست بشار اسد
• منبع: روزنامه الحیات

 

 

 

 

بازگشت به صفحه نخست                                   

Free Web Counters & Statistics