نویدنو:11/07/1386                                                                     صفحه قابل چاپ است

عليه مصادره حق تعيين سرنوشت مردم ايران

کامران صفايی
 


روشنگری: مجلس نمايندگان آمريكا قانونی را به تصويب رسانده است كه طبق آن سپاه پاسداران جمهوری اسلامی در ليست سازمان های تروريستی قرار می گيرد. پاسداران سالها قبل از اين که مجلس نمايندگان آمريکا آنها را در فهرست تروريستی قرار دهد در اقدامات سرکوبگرانه شرکت داشته و اصلا يکی از اصلی ترين بازوهای نظامی سرکوب رژيم جمهوری اسلامی بوده است, اما اين اولين بار است که يک سازمان نظامی رسمی حکومتی را آمريکا در ليست سازمان های تروريستی قرار می دهد. با اين تصميم به سبد بهانه های هيات حاکمه آمريکا برای تجاوز نظامی به ايران بهانه ديگری اضافه شده است, بهانه و نه چيز ديگر! به اين دليل که واقعيت تروريستی بودن سپاه پاسداران و موجوديت سراپا سرکوبگر آن مجوز حمله نظامی به ايران را به آمريکا نمی دهد. اگر تروريستی و سرکوبگر بودن يک سازمان حکومتی حمله نظامی را مجاز بشمارد, در اين صورت ارتش اسراييل بر اساس اطلاعيه های رسمی آن در قتل عام خانواده های فلسطينی از طريق بمباران هوايی مراکز باصطلاح شناسايی شده در خاک فلسطين بايد در راس سازمان های تروريستی قرار بگيرد. سازمان امنيت موساد که رسما صلح طلب يهودی, وانونو را به خاطر افشای برنامه هسته ای اين رژيم ربود و به اسراييل بازگرداند و زندانی کرد بايد در اين ليست قرار بگيرد. سازمان سيا که اخيرا افشا شده است به آدم ربايی در کشورهای اروپايی و شکنجه و اعتراف گيری از دستگيرشدگان در خانه های امن مخفی در اروپا دست زده و بسياری از عمليات های تروريستی غيرقانونی را در کشورهای ديگر رهبری کرده است بايد در چنين ليستی قرار بگيرد.
آدم ربايی, شکار مخالفان و سرکوب داخلی اصلی ترين وظيفه نهادهای نظامی و امنيتی در بسياری از کشورهای جهان است که اتفاقا بخش بزرگی از آنها هم آموزش های خود را از سازمان هايی نظير سيا و موساد دريافت کرده اند و در مکتب آنها درس آموخته اند. ولی از ميان همه اين سازمان ها تنها يک سازمان تروريستی از سوی دولتی که با عملکردهای خود بزرگترين خدمات را به گسترش تروريسم در جهان کرده است برای فراهم کردن بهانه تازه برای حمله نظامی به ايران در ليست سازمان های تروريستی قرار می گيرد.
اقدام مجلس نمايندگان آمريکا در عين حال مصادره حق تعيين سرنوشت ملت ايران و توهين به شعور مردم ايران محسوب می شود. زيرا سرنگونی استبداد مذهبی حاکم و همراه با آن دستگاه سرکوب نظامی اش يعنی سپاه پاسداران امری مربوط به مردم ايران و بخشی از حق تعيين سرنوشت آنهاست. معنای نفرت مردم ايران از قيم مآبی و سلطه گری و نظام مبتنی بر ولايت مطلقه فقيه و پاسداران سرکوبگرش اين نيست که گويا نوع ديگری از همين قيم مآبی را اين بار از خارج کشور و از سوی نظاميان بيگانه و اشغالگر خواهانند. اين مصادره به قصد جايگزينی قيم ديگر بر مردم ايران است , زيرا اولا با انکار صريح حق و توانايی مردم ايران در تعيين تکليف با دشمن خانگی حاکم متکی است و ثانيا با منافع سلطه گرانه آمريکا در خاورميانه گره خورده است. همين امروز اگر به جای رژيم سرکوبگر جمهوری اسلامی رژيمی که از لحاظ سياسی يکپارچه آلت دست آمريکا بود در ايران حکومت می کرد, بازوی نظامی سرکوبش حتی اگر زندانيان سياسی را زنده زنده در آب جوش می پخت سروصدايی از آمريکا برنمی خواست. کما اين که وقتی صدام جنايت حلبچه را مرتکب شد, صدای قربانيان تا سال ها به جايی نرسيد, زيرا صدام هنوز از خودشان بود. در عوض لحظه ای که تصميم به نابودی او گرفتند, سيل اخبار و گزارش ها در رسانه های غربی در باره اين جنايت و جنايت های بی شمار ديگر صدام به راه افتاد. و ديديم چگونه همه آن جنايت ها در خدمت زمينه سازی برای دست زدن به جناياتی بزرگ تر و فاجعه بارتر در عراق از سوی اشغالگران قرار گرفت.
اگر قرار باشد پرونده ديکتاتوری, تروريسم, جنايت و سلطه گری بطور واقعی گشوده شود, ماموران امنيتی ايران, اسراييل و آمريکا, سازمان های نظامی اين کشورها و دهها کشور ديگر که جزو دوستان منطقه ای آمريکا هستند, شرکت های خصوصی مزدوری که در عراق به قتل عام مردم بيگناه مشغولند نظير "بلاک واتر", تروريست های شيعه و سنی, يهودی و مسيحی, فرقه های شبه مذهبی تروريست که در ايستگاههای راه آهن بمب می گذارند و گاز مرگ آور پخش می کنند همگی در صندلی اتهام نشسته اند. در عربستان سعودی با شمشير گردن می زنند, در ازبکستان زندانيان سياسی را زنده زنده در آب جوش می پزند, ولی اين رژيم ها چون از دوستان آمريکا هستند, زير فشار قرار نمی گيرند, در عوض چون ايران برای تحقق طرح خاورميانه ای آمريکا بايد به خاک و خون کشيده شده و تجزيه شود, آمريکا از ميان همه سازمان های تروريستی, سپاه پاسداران را که بخشی از دولت سرکوبگر جمهوری اسلامی است در ليست تروريستی قرار می دهد.
بدتر از آمريکايی ها و سران رژيم جنايتکار اسلامی کسانی هستند که در اثبات صغارت و بی حقی ملت ايران و انکار حق اين ملت در تعيين سرنوشت خود در کنار اين دو جبهه ظالم و سرکوبگر قرار می گيرند و از يکی از دو طرف دفاع و جانبداری می کنند. بدتر به اين خاطر که راه را برای جنايتکاران اصلی باز می گذارند, رابطه مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی را با مبارزه برای يک نظام مستقل و دموکراتيک و مردمسالار که بايد حاصل اين مبارزه باشد قطع کرده و آن را به گنداب ارتجاع يکی از دو طرف سوق می دهند و از اين طريق در خدمت ادامه اسارت و فلاکت و بی حقی مردم ايران عمل می کنند.
سرنگونی نظام جمهوری اسلامی با همه جناح ها و دسته بندی های درونی و پيرامونی اش و نابودی سپاه پاسداران و محاکمه و مجازات رهبران جنايتکار اسلامی امر مبرم و کليدی مردم ايران و بخش حياتی مبارزه اين مردم برای يک زندگی بهتر و انسانی تر است. انکار اين حق چه به بهانه مبارزه عليه تروريسم, چه دفاع از حقوق بشر, و چه هر بهانه ديگری قابل توجيه و دفاع نيست. مردم ايران نزديک به سه دهه زير ساطور خونين رژيم قرون وسطايی جمهوری اسلامی مبارزه نکرده و صدها هزار نفر کشته و مجروح و آواره نشده اند که حالا يک قدرت اشغالگر خارجی به بهانه سرکوبگر بودن سرکوبگران داخلی اين مردم, آنها را زير انقياد ارتش های خصوصی و نيمه خصوصی مزدبگير انحصارات غارتگر امپرياليستی قرار دهد و خانه و کاشانه شان را با بمب های خوشه ای و موشک های "هوشمند" ويران کند

بازگشت به صفحه نخست                                   

Free Web Counters & Statistics