نویدنو:14/11/1385                                                                     صفحه قابل چاپ است

 

مرغ طوفان

ماکسیم گورکی

باد بر هامون سر سپيد دريا ابرهاي تيره فام را آکنده مي کند. مرغ طوفان با شکوه فراوان همانند آذرخش شهرنگ در ميان ابرها در پرواز است . گاه بر امواج دريا شهبال فرو مي کوبد وگاه روبين آسا به سوي ابرها مي پرد. بانگ مي کشد وابرها در بانگ جسورانه اش آهنگ شادي را مي نيوشند. دراين بانگ عطش طوفان است ! ابرها در اين بانگ ، نيروي خشم ، شرار شور واطمينان به پيروزي را مي نيوشند.کاکلي ها در برابر طوفان مي نالند، مي نالند وسرگردانندوآماده اند تا هراس خويش را در ژرفاي دريا پنهان سازند.

ويابوها نيز مي نالند.لذت رزم هاي زندگي برايشان نا مفهوم است وضربات تندر آن هارا بيمناک مي سازد.

وپنگوئن نادان پيکر فربه خودرا در ميان صخره ها نهان مي کند.تنها مرغ مغرور طوفان است که بال گشاده وآزادانه بر سر کف هاي سيمين دريا مي گذرد.

ابرهاي سياه دمبدم عبوس تر ونازل تر بر دريا فرود مي آيند وامواج به پذيره تند بر مي خيزند، مي خروشند واز هم مي گسلند.

تندر غران است. امواج کف خشم آلود بر لب مي نالند وبا باد سرکش در ستيزند. هم اکنون باد گله اي از امواج را در آغوش مي فشردوبا چنان غيظي سوزان به سوس صخره ها پرتاب مي کندکه پيکره آن ها مانند کوهي از زمرد وخاکشير مي شود.

بنگريد! وي اینک مانند اهريمن مغرور وتيره رنگ طوفان در تک وتاز است . مي خندد ومي گريد...بر فراز ابرها مي خنددواز شادي گريان است .

اين اهريمن هوشيار ديريست که در خشم تندر خستگي احساس مي کند.اوباور دارد که ابرها نخواهند توانست خورشيد را پنهان دارند، آري نخواهند توانست .

با دمي وزد ، تندر مي غرد .

گله ابرها چون شعله کبود فام بر مغاک دريا در جنبشند. دريا پيکان هاي آذرخشي را در مي ربايد ودر گرداب خويش خاموش مي کند. تابش اين آذرخش ها درست همانند مارهاي آتشين بر دريا مي پيچدومحو مي شود.

طوفان ! به زودي طوفان خواهد شوريد .

واين مرغ طوفان ِ جسور است که در ميان آذرخش ها بر فراز دريايي که از بسياري خشم مي توفد ، مي پرد ومانند پيمبري مي خروشد:

- بگذار غرنده تر بشورد طوفان !

ماکسيم گورکي - 1901

 

 

 

 

بازگشت به صفحه نخست                                   

Free Web Counters & Statistics