نویدنو:17/07/1386                                                                     صفحه قابل چاپ است

توضيحی در باره اظهارات آقای مهندس عزت الله سحابی

در رابطه با نقش روشنفکران و اصلاح طلبان و پادشاه شدن رضاخان

دکتر منصور بيات زاده

 

 

اقای مهندس عزت الله سحابی در گفتگوئی با خانم پروين بختياری در رابطه با حضور و مشارکت روشنفکران  در عرصه سياست و نقش آنها  در « صحنه مبارزه ملی» در مقطع کنونی و همچنين در تاريخ معاصر ايران و چگونگی  ماجرای « پادشاه » شدن رضا خان ، مطالبی را بيان نموده است. متن آن گفتگو در روزنامه اعتماد تحت عنوان: « روشنفکران و اصلاح طلبان نااميد نشوند»، بچاپ رسيده است  که از طريق برخی از سايت های اينترنتی ، مجددأ منتشر شده است.(١)    

 

خوشبختانه مهندس سحابی در آن مصاحبه ، همچون دوران جوانی اش در دوران نهضت ملی شدن صنعت نفت برهبری دکتر مصدق و زمان بعد از کودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٢  ــ همان  دورانی که کمتر از سی سال داشت ــ ، هنوز دغدغه دفاع از منافع ملی ايران را در دستور فعاليت سياسی خود دارد و بر  امر  دفاع از منافع ملی  پافشاری می کند.  

بنظر من (منصور بيات زاده) صحيح خواهد بود هنگام قضاوت در باره دغدغه مهندس سحابی در باره دفاع از منافع ملی ايران، همچنين به اين واقعيت نيزتوجه داشت که متأسفانه  برخی از فعالين سياسی ، که در گذشته در صفوف نيروهای مليگرا، ميهن دوست ،استقلال طلب و  خير خواه ، از جمله نيروهای مصدقی فعاليت داشتند و دفاع از استقلال  و منافع ملی را در کنار دفاع  آزادی و تماميت ارضی ، از ارزشهای محوری هويت سياسی خود می دانستند ، اما  در مقطع کنونی بر پايه اين ادعای غلط که چون در پروسه « جهانی شدن» (گلوباليزاسيون) هستيم، بايد در برداشت و تفسير خود از« استقلال »  و « منافع ملی» ، تجديد نظر کرد و در نهايت کمتر بفکر دفاع از منافع ملی و استقلال  ايران برخاست. در رابطه با اين نوع طرز تفکر است  که چنين نيروهائی در کنار نيروهای  وابسته  به بيگانگان به حضور ارتش ايالات متحده آمريکا و متحدينش در خليج فارس و منطقه خاورميانه کمتر اعتراض دارند و در واقع برای دولت های استعمارگر و امپرياليستی، بخصوص دولت ايالات متحده آمريکا در حوزه خليج فارس و کشورهای خاورميانه منافع اقتصادی قائل می شوند و هژمونی سياسی آن دولت امپرياليستی را در اين ديار برسميت می شناسند و نه تنها از هرگونه مخالفت و اعتراضی  به سياستها و عملکرد دولت پرزيدنت بوش  پرهيز می نمايند، بلکه آن عده از ايرانيانی که حاضر نيستند با اين نيروها همسو و همآهنگ شوند و بر امر استقلال و دفاع از منافع ملی تاکيد می ورزند را، متهم به دشمنی با ايالات متحده آمريکا و در واقع دشمنی با اهالی آن کشور می نمايند. اگر چه بخوبی به اين امر آگاهی دارند که اين مخالفت و اعتراضها نسبت به سياستهای جنگ افروزی و هژمونی طلبانه دولت پرزيدنت بوش است ، سياستهائی که در مغايرت کامل با اعلاميه جهانی حقوق بشر و قوانين بين المللی قرار دارند و بهيچوجه بخاطر دشمنی با مردم آمريکا نيست!

 

 با توضيحاتی که رفت ، بنظر من کوچکترين اشکالی نمی تواند بر تاکيد آقای مهندس عزت الله سحابی بر امر « دفاع از منافع ملی »  وارد باشد. برعکس، ما سوسياليست های مصدقی نيز در اين امر مشخص ــ دفاع از منافع ملی ــ ، همچون ايشان می انديشيم و در تبليغات و روشنگريهای خود ، برای آن ارزش والائی قائليم.

 

اما بنظر من فرمولبندی که جناب مهندس سحابی در گفتگوی خود با خانم  پروين بختياری در رابطه با دفاع از منافع ملی  و در آن رابطه اشاره بعملکرد آقای اکبر گنجی بکار برده است ، نا روشنائيهائی وجود دارد.

برای من روشن نيست که  آقای مهندس سحابی برپايه کدام اطلاعات و مدارک  بيان داشته است که:

« من منظورم اين نيست که آقاي گنجي امروز از اصول خود عدول کرده بلکه منظورم اين است که جوان بودن آنها و نيز فقدان تجربه هاي عميق سياسي، آنان را زود دچار سرخوردگي مي کند و ديديد که برخي از آنان چگونه از صحنه مبارزه ملي کنار رفتند. آقاي گنجي و افشاري به راحتي از صحنه مبارزه ملي کنار رفتند و دخالت خارجي را يک راه حل جدي مي دانند، در حالي که يک مبارز باتجربه ملي به سادگي به اين نتيجه نمي رسد. ».(٢)

 

اگرچه من (منصور بيات زاده) شخصأ برای آقای مهندس عزت الله سحابی ارزش زيادی قائل هستم و هميشه استقامت و بردباری ايشان را در مبارزه با استبداد و استعمار و کوشش  بخاطر برقراری حاکميت قانون و تحقق آزادی و دفاع از استقلال و تماميت ارضی ايران ، ستوده ام ، اما فرمولبندی که ايشان در آن مصاحبه مبنی بر کنار رفتن آقای اکبر گنجی از صحنه مبارزه ملی ، آنهم بدين خاطر که گويا او بر امر دخالت خارجی  صحه گذاشته است، صحيح ارزيابی نمی کنم. آنهم بدين خاطر که آقای اکبر گنجی از زمانيکه در خارج از کشور حضور دارد، تا کنون حاضر نشده است همچون بعضی  از فعالين سياسی و دانشجوئی  که بخارج از کشور آمده اند، با نيرو های وابسته به بيگانگان همصدا شود!

 

 اعتراض به پايمال شدن حقوق بشر و نبود آزادی برای دگرانديشان و يا پرده دری از فشاری که از سوی نهاد های امنيتی دولت احمدی نژاد بر دگرانديشان و نيروهای منتقد و مخالف روا می رود و  يا  جمع آوری امضاء  از سيصد تن از روشنفکران نام آور جهان در حمايت از نامه سرگشاده اش به دبير کل سازمان ملل، آنهم بخاطر مخالفت با حمله نظامی  به ايران را که نبايد بعنوان همصدا شدن  گنجی با بيگانگان تلقی کرد و  چنين اعمالی را در مغايرت با مبارزه ملی محسوب داشت! (٣)

 مگر ما در دوران رژيم شاه از طريق سازمان های مختلف اپوزيسيون ، از جمله کنفدراسيون جهانی محصلين و دانشجويان ايرانی ـ اتحاديه ملی، در اعتراض به پايمال شدن حقوق بشر و عملکرد های سرکوبگر و غير دمکراتيک رژيم وابسته  به  امپرياليسم شاه مبارزه نمی کرديم؟  آيا در آنزمان ما از «صحنه مبارزه ملی»  کنار رفته بوديم ؟  که اکنون مدعی شد که فعاليت ها و افشاگريهای فعالين اپوزيسيون از جمله اکبر گنجی ، بيانگر کنار رفتن آنها از« صحنه مبارزه ملی»  است؟

 

در رابطه با محتوی اظهارات آقای مهندس سحابی برخی از ايرانيان مقيم خارج از کشور،از جمله آقای اکبر گنجی (٤) اظهارنظرکرده اند، بدون اينکه خواسته باشم دراين نوشته به محتوی آن نوشته ها اشاره کنم، در پانويس اين نوشته به لينک آن بخش از نوشته هائی که من تا کنون در اين مورد خوانده ام اشاره می کنم. (٥)

 

*****

  

در همين نوشته مورد بحث (« روشنفکران و اصلاح طلبان نااميد نشوند» )، خانم پروين بختياری ، به نقل از آقای مهندس عزت الله سحابی ، در باره چگونگی به سلطنت رسيدن رضاخان و نقش روشنفکران در آن ماجرا، نوشته است :

 

«... در سال ١٣٠٥ اکثر مردم طرفدار رضا شاه بودند. تنها کسانی که جرات کردند با او مخالفت کنند، يکی مدرس بود، ديگری ملک الشعرای بهار. بقيه رای به تغيير سلطنت از قاجاريه به پهلوی دادند. مثلا آقا سيد ابوالحسن اصفهانی، حتی علامه محمد حسين نائينی، به هنگام شاه شدن رضاخان، شمشير مرصع دو شاخه  را که به شمشير ذوالفقار علی معروف شده بود، به رضا شاه هديه کردند و در اين ميان روشنفکران فقط دم از آزادی سياسی می زدند، آنها مسائل اقتصادی مردم را ناديده گرفته بودند.»

(٦).

 

در جملاتی که از گفتگوی مهندس سحابی با  خانم  پروين بختياری در رابطه با عملکرد روشنفکران در مقطع تاريخی به سلطنت رسيدن رضا شاه نقل شد، يعنی :« تنها کسانی که جرات کردند با او [ رضاخان] مخالفت کنند، يکی مدرس بود، ديگری ملک الشعرای بهار. بقيه رای به تغيير سلطنت از قاجاريه به پهلوی دادند. » ، گفتاری ناقص می باشند، که  اين جملات بيانگر تمام واقعيات جلسه نهم آبان ١٣٠٤ مجلس شورای ملی نيست. در آن جلسه باوجود اينکه رضاخان سردار سپه توسط طرفدارانش جوّی از ترس و ارعاب بوجود آورده  و تمام نماينگان مجلس شورايملی را تحت فشار قرار داده بودند تا مبادا کسی دست بمخالفت بزند.  با وجود آن وضع ترور و خفقان ، تاريخ آن دوران بيانگر اين واقعيت انکار ناپذير است که علاوه بر  سيد حسن مدرس ،افرادی همچون دکتر محمد مصدق، سيد حسن تقی زاده ، حسين علا ...  با ماده واحده تغيير سلطنت ، بطور علنی در صحن مجلس شورايملی بمخالفت  برخاستند و در مخالفت با  پادشاه شدن رضا خان سردارسپه ، سحن گفتند.

اگر چه سيد حسن مدرس پس از «اخطار قانونی»  به ماده واحده، در نهم آبان ماه ١٣٠٤ سالن مجلس شورای ملی را بعنوان اعتراض و مخالفت با قانون شکنی ترک می کند. اما دکتر محمد مصدق  يکی از بهترين سخنرانی هايش را در دفاع از حاکميت قانون و مخالفت با حکومت ديکتاتوری  و استبدادی  و پادشاهی رضا خان سردار سپه در آن نشست  مطرح می نمايد.

 دکتر مصدق در آن سخنرانی بيان می دارد:

 

«... خوب آقای رييس الوزرا سلطان می شوند و مقام سلطنت را اشغال می کنند. آيا امروز در قرن بيستم هيچ کس می تواند بگويد يک مملکتی که مشروطه است پادشاهش هم مسئول است؟ اگر ما اين حرف را بزنيم آقايان همه تحصيل کرده و درس خوانده و دارای ديپلم هستند، ايشان پادشاه مملکت می شوند، آن هم پادشاه مسئول. هيچ کس چنين حرفی نمی تواند بزند و اگر سير قهقرايی بکنيم و بگوييم پادشاه است رييس الوزرا حاکم همه چيز است اين ارتجاع و استبداد صرف است. ما می گوييم که سلاطين قاجاريه بد بوده اند، مخالف آزادی بوده اند، مرتجع بوده اند، خوب حالا آقای رييس الوزرا پادشاه شد اگر مسئول شد که ما سير قهقرايی می کنيم. امروز مملکت ما بعد از بيست سال و اين همه خون ريزی ها می خواهد سير قهقرايی بکند و مثل زنگبار بشود که گمان نمی کنم در زنگبار هم اين طور باشد که يک شخص هم پادشاه باشد و هم مسئول مملکت باشد. اگر گفتيم که  يک شخص، هم پادشاه باشد و هم مسئول مملکت باشد اگر گفتيم که ايشان مسئول نيستند آن وقت خيانت به مملکت کرده ايم برای اين که ايشان در اين مقامی که هستند مؤثر هستند و همه کار می توانند بکنند، در مملکت مشروطه رييس الوزراء مهم است نه پادشاه.

پادشاه فقط و فقط می تواند به واسطه رأی اعتماد مجلس يک رييس الوزرا يی را به کار بگمارد. خوب اگر ما قائل شويم که آقای رييس الوز را پادشاه بشوند آن وقت در کارهای مملکت هم دخالت کنند و همين آثاری که امروز از ايشان ترشح می کند در زمان سلطنت هم ترشح خواهد کرد، شاه هستند، رييس الوزرا هستند، فرمانده کل قوا هستند. بنده اگر سرم را ببرند و تکه تکه ام بکنند و آقا سيد يعقوب هزار فحش به من بدهد زير بار اين حرف ها نمی روم ـ بعد از بيست سال خون ريزی آقای سيد يعقوب شما مشروطه طلب بوديد؟! آزادی خواه بوديد؟ بنده خودم شما را در اين مملکت ديدم که بالای منبر می رفتيد و مردم را دعوت به آزادی می کرديد، حالا عقيده شما اين است که يک کسی در مملکت باشد که، هم شاه باشد هم رييس الوزرا، هم حاکم!

اگر اين طور باشد که ارتجاع صرف است، استبداد صرف است پس چرا خون شهدای راه آزادی را بی خود ريختيد؟! چرا مردم را به کشتن داديد، می خواستيد از روز اول بياييد بگوييد که ما دروغ گفتيم، مشروطه نمی خواستيم آزادی نمی خواستيم؛ يک ملتی است جاهل و بايد با چماق آدم شود...».(٧)

 

با توضيحات که رفت ، بايد قبول داشت که دکتر مصدق يکی از مدافعين سرسخت «حاکميت قانون»  و مخالف با استبداد و پادشاه شدن رضاخان سردار سپه  بوده است. با آشنائی که به سوابق سياسی مهندس عزت الله سحابی دارم،اين اشتباه تاريخی در اظهارات ايشان، آنهم در يک مرحله حساس تاريخ معاصر ايران را بايد بحساب يک غفلت در آن گفتگو گذاشت و نه چيز ديگری!!

 

دکتر منصور بيات زاده

دوشنبه  ۱۶ مهر ۱٣٨۶ -  ٨ اکتبر ۲۰۰۷

Dr.bayatzadeh@ois-iran.com

www.ois-iran.com

 

 

پانويس:

 

١ ـ عزت الله سحابي : روشنفکران و اصلاح طلبان نااميد نشوند

به نقل از سايت سازمان سوسياليست های ايران

 

www.ois-iran.com/ois-iran-3191-roshanfekran-sahabi-3186.htm

 

٢ ـ همان مأخذ ١

 

٣ ـ  حمايت  ٣٠٠ روشنفکران جهان از نامه اکبر گنجی به دبير کل سازمان ملل متحد

به نقل از سايت سازمان سوسياليست های ايران

 

www.ois-iran.com/ois-iran-3190-hemayate-300-roshanfekr-az-namahe-ganji-be-dabirekolle-sazemaneh-mellal-1386.htm

 

 

٤ ـ پاسخ اکبر گنجی به برخی مطالب مطرح شده در سخنان مهندس سحابی

به نقل از سايت سازمان سوسياليست های ايران

 

www.ois-iran.com/ois-iran-3192-pasokhe-ganji-be-sahabi-1386.htm

 

٥ ـ  لينک برخی از نوشته ها در نقد گفتار آقايان مهندس عزت الله سحابی  و  اکبرگنجی:

ــــ  آقای مهندس سحابی تهمت به گنجی چرا؟! علی گشتگر، به نقل از سايت ايران امروز

http://politic.iran-emrooz.net/index.php?/politic/more/14332/

ــــ  کار پاکان را قیاس از خود مگیر، داریوش سجادی ، به نقل از سايت گويانيوز

http://news.gooya.com/columnists/archives/063543.php

 

٦ ـ عزت الله سحابي : « روشنفکران و اصلاح طلبان نااميد نشوند»

به نقل از سايت ميزان نيوز:

http://www.mizanews.net/default.asp?nid=2354

 

٧ ـ نطق دکتر مصدق در مخالفت با پايمال کردن اصول قانون اساسی مشروطيت و پادشاه شدن رضاخان سردارسپه در مجلس شورايملی دوره پنجم قانونگذاری ـ نهم آبان ماه ١٣٠٤ .

به نقل از سايت سازمان سوسياليست های ايران:

http://www.tvpn.de/ois/ois-iran-notghe-dr-mossadegh-dar-majlese-panjom.htm

 

 

بازگشت به صفحه نخست                                   

Free Web Counters & Statistics