نویدنو:19/12/1387                                                                     صفحه قابل چاپ است

 نویدنو

 

"مدعیان " و فعالیت های ضد توده ای (1)

عزت الله سیامک

 

به دنبال انتشار "سند مصوب نشست وسیع " کمیته مرکزی حزب توده ایران ، به ناگهان موجی ازحملات ، "انتقاد" ها  و "گلایه" ها از سوی به اصطلاح" توده ای " ها علیه این سند تاریخی ، به ویژه در شرایط کنونی ، آغاز شد. هر چند که  این مطالب به صورت فله ای و در مدت کوتاهی و تحت "عنوان " های مختلفی منتشر شدند، اما در واقع حول محور مشترک چند نکته دور می زنند . البته   پاسخ گویی به تمامی موارد نیاز به فرصت بسیار و در برخی موارد و در صورت نیاز پاسخ گویی ،  باید از طرف کسانی باشد که دارای مسئولیت های حزبی هستند. ناگفته نماند که مطالب درج شده در بسیاری موارد به اندازه ای غیر منطقی، غیر اصولی ، بی ارزش  و مغرضانه نوشته شده اند که به نظر می رسد مسئولین حزب توده ایران حاضر نیستند وقت ارزشمند خود را ، که می تواند در عرصه های دیگر به  صورت مفید به کار گرفته شود، صرف پاسخ گویی به این  "مطالب" کنند. از این رو شاید کافی باشد تا از سوی هوادارانی صورت بگیرد که  حزب و راه آن را باور دارند و شاید بتوانند به برخی از این مطالب پاسخ دهند. نویسنده این مطلب نیز امیدوار است تا با در دسترس داشتن اسناد رسمی حزب   که در سایت رسمی حزب توده ایران و نامه مردم منتشر شده است، برخی از این مطالب را روشن سازد.

در وهله اول،  این نوشته ها ، در تلاش هستند تا نشان دهند که  در حزب چند دستگی وجود دارد  و این که حزب دارای مرکزیت مشخصی نیست و در حال حاضر "گروه های " متفاوتی وجود دارند که همه تلاش بر "وحدت " حزبی دارند و این "وحدت طلبان" همان کسانی هستند که در سایت های به اصطلاح هوادار حزب فعالیت می کنند ودر واقع "بخشی " از حزب توده ایران هستند و در این میان تنها "انتشار دهندگان نامه مردم " از این وحدت سرباز می زنند.

ادامه چنین تلاشی،  القا ی  وجود "تشتت فکری " در صفوف حزب است که برای رفع این "تشتت فکری" ، نیاز به "بحث" بین تمامی "توده ای " ها  است. این نظر نیز از سوی همین سایت ها القا می شود، از سوی کسانی که مشخص است هیچ گونه تماس تشکیلاتی   و هیچ گونه فعالیت سیاسی سازمانی با حزب توده ایران را ندارند و به طور عمده کسانی هستند که بنا به اعتراف برخی نوشته ها در همین سایت ها، یا اخراجی های حرب هستند و یا با ایجاد فراکسیون در حزب ، علیه حزب و سیاست های آن فعالیت کرده اند ، اما به ناگهان تمامی آنها مدعی " وفاداری به حزب " و آرمان های آن شده اند.

در کنار این ها ، تلاش می شود تا  رفیق خاوری را از حزب توده ایران جدا سازند و چنین القا می کنند که گویا  رفیق خاوری در تصمیمات حزب شرکت ندارد  . در واقع این شگرد فریبکارانه نیز برای کاهش اعتبار حزب و رهبری آن است .

 مسئله با انتقاد ازسند حزب آغاز می شود و این "که در آن (سند) نکات مثبت و در عین حال متضاد ومنفی دیده می شوند. برخی نکات متضاد و نادرست در سند، به این باور دامن می زنند، که رفیق علی خاوری در تنظیم سند شرکت نداشته است . زیرا او نمی تواند از نادرستی نکات مطرح شده با خبر نباشد." (سا یت هشدار ، قسمت اول روند برانداختن تشتت نظری در جنبش ...)

اما آنچه که از نوشته ها و مطالب منتشر شده در اسناد حزبی ، طی چند سال اخیر،  بر می آید،نشان میدهد که ، بی شک رفیق خاوری نقش اصلی و تعیین کننده را در سیاست های حزب ، در کنار سایر اعضای حزب ، به ویژه کمیته مرکزی آن داشته است. نقش قاطع و موثری که توانست حزب را با تمامی ضربه هایی که دیده بود و توطئه هایی که ، پس از یورش به حزب صورت گرفت ، هدایت کرده و آن را همچنان به عنوان وزین ترین و آگاه ترین حزب سیاسی ایران  و یکی از مطرح ترین احزاب کمونیستی در جهان حفظ کند.   بر خلاف کسانی که با "داستان نویسی" و "مصاحبه " ها سعی می کنند تا با جعل وقایع به سود خود و با شیوه ای فریبکارانه و مخرب،  وانمود کنند که ، چه پیش و چه پس از انقلاب ،  نقش اصلی را در هدایت برنامه های حزب به عهده داشته اند و حتی سازمان نوید ، که رفیق شهید و قهرمان حزب، رحمان هاتفی با درایت و شجاعت آن را متشکل و رهبری کرد ، تحت نفوذ او  بوده و آن را از  اشتباهات مصون داشته است ( مصاحبه های علی خدایی در سایت ضد حزبی راه توده) ،

 رفیق خاوری ، به عنوان رهبر حزب پس از یورش شناخته شده است، بدون آنکه خود رفیق  در این مورد اظهار نظر کرده و یا ادعایی داشته باشد . در آنچه که در  اسناد و نشریات حزب توده ایران منتشر شده است ، نمی توان سخنرانی  از رفیق خاوری یافت که در آ ن "تاریخ نویسی" و یا "خاطره نویسی"    شخصی صورت گرفته  باشد  و  در معدود مصاحبه هایی که از رفیق چاپ شده ، بیان نظرها ی حزب و به نمایندگی از کمیته مرکزی آن  بوده است و در راه توضیح و تشریح سیاست های قدیم و جدید حزب صورت گرفته است.. علاوه بر این ها باید به  تغییرات سازمانی که در کنگره چهارم حزب و در اساسنامه آن صورت گرفت اشاره کرد . بنا به این اسناد که در سایت رسمی حزب توده ایران  موجود هستند، "مقام" دبیر اولی  حذف شده و به  جای آن سخنگوی حزب جایگزین شده است. این به مفهوم حذف قدرت فردی در تصمیم گیری های حزب و حاکم کردن خرد جمعی است.  رفیق خاوری در دوران پس از یورش ، تا حد ممکن خود را از جنجال ها و مصاحبه ها به دور نگهداشته  و تمامی  بیانیه ها و اطلاعیه های حزب  به نام کمیته مرکزی حزب توده ایران انتشار یافته اند ، و هیچ شخصی به  نام حزب و با نظر شخصی  ، حتی رفیق خاوری ، اعلام موضع نکرده است. بر اساس چنین شیوه ای  بوده و هست  که حزب توانسته است  پس از آن یورش سهمگین رژیم، دوباره منسجم شده و خود را باز یابد.  البته این کار به تنهایی از عهده هیچ کس بر نمی امد و نخواهد آمد. مستلزم چنین پیشرفتی  به دلیل وجود اعضای وفادار و آگاه حزب بود که توانستند با اتحاد و ایجاد سازمانی متشکل و با اتکا به خرد جمعی و رعایت اصل مرکزیت دمکراتیک از این مبارزه پیروز خارج شوند  . حزب ، سا زمانی انفرادی نیست که در آن فردی به تنهایی مدعی رهبری آن باشد و یا حق مالکیتی را مدعی شود  .

. با  نگاهی به  تاریخ شعار ها و تاکتیک های  حزب ،نشان داده می شود ، که هر مسئله و حرکت جدی ، پس از نشست های وسیع حزبی ، از پلنوم های وسیع گرفته تا کنگره ها ی آن، صورت گرفته است .، نه در پس  نظرهای شخصی و "حکم" ها و برداشت های فردی ، نظراتی که  توسط  "سایت " های اینتر نتی و یا  مدعیانی ، که شمارآنها بیشتر از انگشتان دست  نیست و دارای  سابقه تاریخی مشخص هستند صورت می گیرد . سایت هایی که در عمل ، حرکت های   ضد حزبی را ، تحت نام "دفاع از حزب"، علیه حزب سامان داده اند.

با "تاریخ" نویسی و جعل واقعیت ها ، نمی توان رهبری یک جنبش ، حزب و یا سازمان را به دست گرفت. تاریخ در روند تحولات خود رهبران خود را می سازد و این رهبران  نیز در شرایط حساس بر یک روند اجتماعی  و سیاسی ، تاثیر خود را می گذارند .   

حزب توده ایران نیز تحت شرایط ویژه خود ، با رهبری رفیق خاوری ، این روند را پیموده است و در حال حاضر نیز با مرکزیت منتخب و مشخص خود ، به کار جمعی خود ادامه می دهد، حزبی که رفیق خاوری بخش جدایی ناپذیر آن است و نمی توان دیواری بین رفیق و حزب توده ایران کشید.

نکته دیگری  که  بسیاری از نوشته ها با بی شرمی و مزورانه به آن  پرداخته اند، وارد کردن این   اتهام است  که ، " حزب تمامی رفقای از بند رها شده" را  "عامل جمهوری اسلامی " خوانده است . اتهامی که در هیچ بخشی از سند و یا اسناد دیگر حزب وجود ندارد. کسانی که این ادعای دروغین را نشر داده اند و مدعی داشتن "شناخت" از حزب هستند  ،آگاهانه در جهت تخریب و ایجاد عدم اعتماد علیه حزب کار می کنند و به خوبی می دانند که ، هستند رفقایی که پس از رهایی از شکنجه گاه های رژیم "ولایت فقیه" و پس از خروج از کشور، با حزب تماس گرفته و کار مجدد خود  با حزب را آغاز کرده اند. سند به روشنی مشخص کرده است که چه کسانی در این چارچوب قرار می گیرند و دلایل مشخصی نیزبرای آنها  ارایه شده است. برخورد حزب با کسانی است که پس از "آزاد شدن"، با برنامه ریزی مشخص، به موضع گیری علیه سیاست های کلیدی حزب دست زدند ه اند، سیاست هایی که نوک اصلی حمله ی آنها  علیه رژیم ولایت فقیه  است .

 مواضع  اتخاذ شده از طرف این افراد  نه تنها با سیاست های حزب توده ایران در تقابل جدی قرار دارند ، بلکه در دفاع از سیاست های رژیم " ولایت فقیه" و تحت پوشش شعارهای عوامفریبانه و علیه حزب  صورت  می گیرند.

یکی از نمونه های مشخص آن، موضع گیری علیه شعار حزب در مورد "طرد رژیم ولایت فقیه"  است ، شعاری که قریب بیست سال پیش ، و به عنوان شعار کلیدی مبارزه ، توسط حزب مطرح شد  و حزب به درستی تشخیص داد که " ولایت فقیه" و قدرت بلامنازع آن ، مانع جدی و اصلی برای هرگونه تحول در کشور است . حزب به درستی تشخیص داد که  "ولایت فقیه" در حکم "چشم اسفندیار" رژیم است و طرد "ولایت فقیه"  باید شعار اصلی جنبش در شرایط کنونی باشد. هرچند که در ابتدا بسیاری آن را "راست روی" و "گریز از سرنگونی" و... خواندند ، اما با گذشت زمانی کوتاه ، آنهایی که تشنه دیدن واقعیت ها بودند ، به ارزش جدی و اهمیت کلیدی آن پی بردند . درست در خلال چنین تحولاتی  و مدت کوتاهی پس از اعلام این شعار از سوی حزب ، نامه ا.ک در محکوم کردن این شعار در "راه توده" به چاپ رسید که  هدف اصلی آن مقابله با شعار "طرد رژیم ولایت فقیه" و جایگزینی آن با شعارهایی بود که در واقع کل سیستم حکومتی را زیر سئوال نمی برد و مصائب و نابسامانی ها و جنایت ها را  تنها بسنده به گروه و یا گروه هایی در رژیم می کرد . این شعارها تحت پوشش ادامه شعار " نبرد که بر که " تلاش کردند تا (رژیم ولایت فقیه) را از زیر ضربه خارج سازند . ، در حالی که شعار "طرد رژیم ولایت فقیه" تمامی حاکمیت رژیم ولایت فقیه و اهرم های حافظ آن را زیر سئوال برده و آن را در تمامیت خود جنایت کار ، ضد مردمی و مانع اصلی هرگونه تحول جدی در کشور می داند.

  حزب با ارزیابی طبقاتی از شرایط حاکم بر کشور و تحلیل ترکیب طبقاتی رژیم ولایت فقیه ، این شعار را برگزید .  نبرد که بر که در زمان خود ، در شروع انقلاب و تحولات ناشی از آن ، به دلیل آن که هنوز طبقات و اقشار مختلف می توانستند با به دست گرفتن قدرت سیاسی ، در تعمیق و یا به شکست کشاندن انقلاب ، تاثیر داشته باشند ، ارزیابی حساب شده ای بود، اما در شرایطی که حاکمیت مشخصی با در دست داشتن قدرت سیاسی ، اقتصادی و نظامی ، بر سر قدرت است و تمامی این نیروها نیز حول محور " رهبری ولایت فقیه " حلقه زده اند ، سخن از "نبرد که بر که" تنها  می تواند در راه  فریب مردم و منحرف کردن جهت اساسی مبارزه استفاده شود.

حزب  در رابطه با انتخابات "مجلس خبرگان" در سال 84 ، در اطلاعیه خود ، به این مسئله دوباره پرداخت و نوشت:

" حزب توده ایران بیش از پانزده سال پیش (در فروردین 1369) با ارزیابی شرایط مشخص اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی و همچنین ترکیب طبقاتی حاکمیت ارتجاع ، شعار طرد رژیم ولایت فقیه را به عنوان شعار محوری خود اعلام کرد.

 با اتخاذ اين شعار حزب  ما از چپ و هم از راست مورد شديد ترين تهاجمات تبليغاتي قرار گرفت. نيروهاي چپ رو اتخاذ چنين شعاري را پشت كردن  حزب به شعار سرنگوني رژيم جمهوري اسلامي و تلاش آن براي حركت به سمت توجيه استحاله پذيري رژيم اعلام كردند و حزب تودة ايران را مورد شديد ترين اتهامات از جمله "خیانت" ، خاک پاشیدن و "فریب مردم " و ......قرار دادند. از سوي ديگر در طيف نيروهاي راست و خصوصاً در ميان مخالفان حزب تودة ايران نيز اين سياست به  عنوان" پشت كردن به سياست درست حزب " در سال هاي اوليه پس از انقلاب و در واقع « تسويه حساب با رهبري » گذشته معرفي و محكوم شد.

خوانندگان "نامه مردم" به یاد دارند که حتی وزارت اطلاعات رژيم نيز با پنهان شدن پشت نامه مشكوكي به نام "آ.ک " كه در آن هنگام در نشريه ضد توده اي  "راه توده" انتشار يافت، اتخاذ اين سياست از سوي حزب ما را « خانمان برانداز" خوانده  و اعلام كرد كه  " در مقابل سياست خانمان برانداز طرد ولايت فقيه، تنها يك راه وجود دارد: دفاع از انقلاب " (به نقل از راه توده  شماره 24 ص 12).    نامه تنظيم شده در وزارت اطلاعات رژيم با نگراني شديد از  تأثير و كارايي چنين شعاري در طيف وسيع نيروهاي اجتماعي - سياسي كشور و براي مقابله همه جانبه با آن ضمن ادعاي ادامه مبارزه طبقاتي در حاكميت (البته بدون آنكه روشن كند كه اين مبارزه طبقاتي بين چه نيروهايي است) توده اي ها و همه نيروهاي مترقي را به شورش بر ضد رهبري حزب و اين شعار فرا خواند و مدعي شد كه وظيفه  نيروهاى انقلابى از جمله توده اى ها دفاع از جناح چپ جمهوري اسلامي يعني كساني مثل رفسنجاني است « نامه » به توده اي ها تذكر مي داد كه آنها نبايد به صرف اينكه اين جناح در گذشته اشتباهاتي داشته است

 (از جمله حمله به نيروهاي ترقي خواه و شركت فعال در كشتار هزاران زنداني سياسي ) با آن تند برخورد كنند بلكه بر عكس " آنها را بايد ياري كرد و نه تنها خود بابد از ابن جناح دفاع كنبم، بلكه بابد تمام قدرت خود را به كار بگيريم، تا ساير نيروهاى انقلابى را نيز، اگر ترديدى دارند متقاعد كنيم، كه به حمايت از آن ها برخيزند..." (همانجا ص 12)

حزب ما در سال هاي گذشته و در نشست هاي گوناگون حزبي، از جمله كنگره هاي سوم ، چهارم و پنجم و همچنين نشست هاي متعدد كميته مركزي ماهيت طبقاتي حاكميت رزيم ولايت فقيه را با اتكا به ابزار و اسلوب علمي ارزيابي كرده و نظريات روشني را دربارة تركيب طبقاتي رژيم ولايت فقيه و نمايندگان اساسي آن يعني كلان سرمايه داري تجاري و بورژوازي بوروكراتيك - انگلي رشد يافته در دستگاه  دولتي و نهادي هاي نيمه دولتي ابراز داشته است.  ...... تئوري روحانيون حاكم مدعي است كه محور " نظام ولايت فقيه " خداست و نماينده خدا در روي زمين در حال حاضر آقاي خامنه اي است . اين معناي صريحي دارد: بايد تابع نماينده خدا شد... يك فرد به عنوان ولي فقيه مي تواند قانون اساسي را كه ميليون ها نفر به آن رأي داده اند نقض كند و مجلس را، كه قاعدتاً بايد منتخب مردم باشد، منحل سازد ... هر سه قوه در چنگ ولايت فقيه است و تمام "قدرت ها "در دست وي متمركز می شود....( اسناد سومين كنگره حزب تودة ايران، ص  15)  "به نقل از نامه مردم شماره 742 15 تیر 85"

تاثیر این شعار و گسترش  مبارزه علیه "ولایت فقیه" به گونه ای بود که "آیت الله " مصباح یزدی  با در نظر گرفتن افزایش نفوذ تفکر مخالفت با "ولی فقیه" ، چند ماه پس از اطلاعیه حزب در مورد تحریم انتخابات مجلس "خبرگان" به دلیل ارتجاعی بودن کامل آن، به دفاع از رژیم "ولایت فقیه" پرداخت  و " مرحله سوم توطئه های دشمنان انقلاب را در ساقط کردن ولایت فقیه ، استیضاح و بازخواست رهبری ، عنوان کرد " و گفت : " ... مشروعیت نظام به وجود ولایت فقیه است و اگر نباشد، نظام مشروعیت دینی و الهی ندارد . .....حضرت امام صریحا در حکم تنفیذ روسای جمهوری که با آرای بالایی هم از طرف مردم انتخاب می شدند، می فرمودند: " من با ولایتی که از طرف خداوند متعال دارم شما را نصب می کنم ، ....اگر ولایت فقیه از ما  گرفته شود ، دیر یا زود در سراشیبی سقوط خواهیم افتاد .......... " ( خبرگزاری آینده روشن 5 دی 1385)

سخنان مصباح یزدی بیانگر سیاست های رژیم ولایت فقیه است که در آن رای مردم، تصمیمات مجلس ، قوه قضاییه و تصمیمات رییس جمهور ، تحت کنترل ولایت فقیه هستند و هر حرکتی مستلزم تایید این "قدرت " ارتجاعی و خود کامه است. بر همین اساس ، طرد رژیم " ولایت فقیه" شعاری پایه ای است که راه گشا و راهنمای تحولات آتی در کشور است و تا زمانی که چنین قدرت متمرکزی در کشور و در دست ولی فقیه وجود دارد ، از تحولات جدی نمی توان سخن گفت.

در چنین شرایطی ،  "راه توده" با این شعار به مخالفت  می پردازد که به راحتی می توان به ماهیت چنین مخالفتی  پی برد . پس  از آن نوبت به "سخن گو از انقلاب "* ،بخش اول "مقاله" ،  می رسد که "تکرار این شعار " را "ملال انگیز " و "  انحراف اندیشه توده ای از مسیر نبرد انقلابی و علمی برای جلب قلوب و اذهان مردم " می خواند. " سخن گو از انقلاب" تلاش می کند تا با نقل قول هایی از  مارکس ، طبری و جوانشیر ملغمه ای از سخنان آنها ساخته و به رد شعار "طرد رژیم ولایت فقیه" بپردازد. نقل قول هایی که هیچ رابطه ای با  شرایط کشورمان ندارند و در واقع تلاش شده است تا با سفسطه های گوناگون و ملال آور ، این شعار را غیر واقعی جلوه دهد. دلایل ذکر شده توسط " سخن گو از انقلاب" ، نشان می دهد که  "نویسنده " مطلب نه تنها مارکسیسم و لنینیسم را نمی شناسد ، بلکه دیالکتیک و ماتریالیسم تاریخی را نیز درک نکرده است و سخنان مارکس ، طبری و جوانشیر را  به اشتباه و یا بهتر است گفته شودکه، فریبکارانه  به کار برده است.

در زمانی که  سردمداران حکومتی به "ولایت فقیه " اعتقاد دارند و آن را رکن اصلی حاکمیت خود می دانند و زمانی که برای هر "فعالیتی" در کشور نیاز به "التزام به ولی فقیه" است ، چگونه می توان آن را " عتیقه" خواند و نادیده گرفت . قدرتی که تمامی نهادهای انتخابی و انتصابی را کنترل می کند ، یک واقعیت تمام عیار است، و مخافت با " شعار طرد رژیم ولایت فقیه" و یا نادیده گرفتن آن تنها و تنها ، تامین کننده منافع حکومت ولی فقیه است و در راه فریب "اذهان عمومی " خواهد بود. در واقع نگاهی به سراسر" مقاله " " سخن گو از انقلاب" ، به رغم طولانی بودن و ملالت اور بودن آن ، چیزی به غیر از تکرار مکرارت "مطالب " سایت ضد توده ای "راه توده" نیست که به صورت جمله های جدید تری نوشته شده اند.

به امید پیروزی پر بار حزب توده ایران

 *-http://www.tudeh-iha.com/?p=746&lang=fa

 



 

بازگشت به صفحه نخست         

                            

Free Web Counters & Statistics