نویدنو:21/05/1386                                                                     صفحه قابل چاپ است

ما روزنامه نگاريم

بابک پاکزاد

 

به مناسبت روز خبرنگار

91 درصد روزنامه نگاران در محيط کار خود دچار فشار رواني هستند. 5/71 درصد روزنامه نگاران به دليل استرس شغلي با همسر خود دچار اختلاف شده اند. صددرصد روزنامه نگاران فاقد احساس امنيت شغلي هستند و 69 درصد آنان حداقل يک بار تصميم به ترک اين شغل گرفته اند. 66 درصد روزنامه نگاران داراي يکي از عارضه هاي پرخاشگري، بي خوابي، افسردگي، خواب آلودگي، شتاب زدگي در انجام امور و فراموشي هستند و براساس مطالعات سازمان بين المللي کار*، روزنامه نگاري يکي از 10 شغل پرخطر به شمار مي آيد.

همه ما مزه تعطيل شدن روزنامه ها را چشيده ايم و مي دانيم که بسيار تلخ است اما آنچه تلخ تر است رفتار عناصر تشکيل دهنده يک روزنامه (صاحب امتياز، مديرمسوول، سردبير، تحريريه، فني، اداري و مالي) با يکديگر است. روزنامه داران بايد درک کنند که بخش عظيمي از بدنه روزنامه نگاري کشور ناگزير است با دستمزدي کار کند که شايسته انسان نيست و زير خط فقر است.

در ايران روزنامه نگاري يکي از حرفه هايي محسوب مي شود که در آن، بهره وري از نيروي کار بسيار بالا است. روزنامه نگار، آن کارمندي نيست که شما را براي گرفتن يک امضا چند هفته معطل کند. روزنامه نگار، کارگري است که محصول کارش بايد هر صبح روي دکه ها حاضر باشد.

انضباط فضيلتي است که توليد روزنامه به شدت آن را طلب مي کند. روزنامه نگار نيز بنا به ماهيت کار ناگزير از تنظيم خود با خط توليد است. اين امر البته مي تواند همراه با عشق و علاقه به کار يا بدون آن صورت گيرد چرا که در نهايت، امري جبري است.

اما برخورد روزنامه داران چگونه است؟ طي 13 سال سابقه کار مطبوعاتي (در بخش خصوصي) به ياد ندارم که حقوقم را سر وقت دريافت کرده باشم (البته شايد بي عرضگي از خودم است). گاه اين ديرکرد به دو تا سه ماه مي رسد.

فشارهايي که به گونه هاي مختلف روزنامه داران را در تنگنا قرار مي دهد مستقيماً به نيروي کار منتقل مي شود. يکي از همکاران در روزنامه يي به من گفت چهار ماه است که مشغول به کار شده و هنوز برايش تعيين حقوق نشده، دست آخر به روزنامه دار مراجعه کرده و او نيز به جاي تعيين حقوق و پرداخت معوقه، علي الحساب براي گذران زندگي به او داده است. در روزنامه ديگري شاهد بودم که روزنامه دار نه تنها از دادن يک وعده غذاي گرم که حق کارگر استخدام شده است طفره مي رفت بلکه پول اياب و ذهاب رفتن به ماموريت هاي خبري را نيز پرداخت نمي کرد و روزنامه نگار مجبور بود از جيب مبارکش براي روزنامه هزينه کند. اين يکي ديگر از شنيده ها نيست بلکه تجربه شخص خودم است.

روزنامه يي مرا براي همکاري دعوت کرد، براي مذاکره پيش مديرمسوول و سردبير رفتم، مدير مسوول و سردبير (هر دو سمت را يک نفر برعهده داشت) از من علاوه بر مدارک معمول سفته طلب کرد، کنجکاو و قدري عصبي شدم، سفته براي چه، مسوول امور اداري و مالي که دختر وي بود گفت ما از هر روزنامه نگاري که اينجا استخدام و بيمه شود سفته دريافت مي کنيم. اين ديگر شاهکار بود. گفتم روزنامه نگاري که براي نوشتن مجبور است سفته بدهد روزنامه نگار نيست و مکان را ترک کردم. حال و روز همکاران حق التحريري اسفناک تر است. خوش حساب ترين روزنامه ها با تاخيري دو ماهه حق التحرير ها را پرداخت مي کنند.

برخي روزنامه ها نيز رسماً اعلام کرده اند که حق التحريرها را با تاخير شش ماهه پرداخت مي کنند. بسياري از روزنامه ها از رده بندي هايي براي تعيين حقوق استفاده مي کنند مانند خبرنگار درجه يک، درجه دو و درجه سه. جالب اينجا است که هر روزنامه در تعيين درجه معيار خاص خود را دارد. باز هم درود به شرافت آنهايي که معياري عيني را جلوي روزنامه نگار مي گذارند و براساس آن صحبت مي کنند.

در بسياري از روزنامه ها اين معيارها سليقه يي است و به رابطه تو با طرف مقابل مربوط مي شود. لازم به ذکر است که چنين تقسيم بندي هايي هيچ مبناي قانوني ندارد. تصور نکنيد که به هنگام تعطيل شدن اين بنگاه اقتصادي که روزنامه نام دارد به يکباره اين تضاد منافع ميان روزنامه دار و روزنامه نگار از بين رفته و همه يک دل و يک زبان مي شوند؛ نه اين طور نيست. برخي مواقع حقوق کارگران (روزنامه نگاران) تسويه نمي شود، سنوات و مزايا پرداخت نمي شود، حرفي از حق التحريرها نمي زنند و همه چيز مسکوت باقي مي ماند.

سياست انتقال بحران به نيروي کار در صورتي که مالک بنگاه اقتصادي (روزنامه دار) ناتوان باشد و از هيچ مفري قادر به تامين مالي نباشد امري است که در شرايط حاضر نمي توان به آن خرده گرفت اما در شرايطي که با تعطيلي يک روزنامه، 3 روزنامه در کشور متولد مي شود و کماکان از سوي روزنامه داران تمايل براي انتشار روزنامه هاي متعدد وجود دارد، چنين برخوردي با نيروي کار جاي سوال دارد. پرسش اين است که روزنامه داران در رفتار واقعي خود چه جايگاهي را براي روزنامه نگاران (کارگران) درنظر گرفته اند و در جامعه مطلوب آنها وضعيت و شرايط نيروي کار چگونه خواهد بود؟ منتظر پاسخيم.

پي نوشت:

* آمار ارائه شده از پايان نامه کارشناسي ارشد ارتباطات مهرداد خليلي استخراج شده است.

گرفته شده از: روزنامه اعتماد

http://www.etemaad.com/Released/86-05-17/205.htm#39029

بازگشت به صفحه نخست                                   

Free Web Counters & Statistics