نویدنو:10/04/1387                                                                     صفحه قابل چاپ است

مردم زحمتکش این جهانی، و سلطنت طلبان آن جهانی!

كاوه حيدري

موج گراني كمر شكني كه با آغاز سال جديد جهشي دوباره گرفته، فشار غيرقابل تحملي را بر گرده مردم زحمتكش و خصوصا طبقه كارگر گذاشته است. در چنين شرايطي بروز شورش هاي مردم در برابر چنين موجي، از بديهي ترين احتمالات است. زماني كه نان و برنج و سيب زميني و دیگر کالاهای مصرفی هم مي روند كه به زمره اقلام «لوكس» بپيوندند هيچ چيز غريزي تر و طبيعي تر از اين نيست كه جامعه به عنوان موجوديتي زنده با ساز و كار خود در برابر دريافت چنين تكانه هايي عكس العمل نشان دهد. با اين توضيحات بايد اين نكته را اضافه كرد كه شورشي كه در چند روز گذشته در شهر مشهد اتفاق افتاد را بايد نتيجه غريزي چنين ضربه اي دانست.

واضح و مبرهن است كه دولتي كه به اعتراف بدنه خويش از نظر اقتصادي عاجز از تامين نياز مردم است دست به سركوب مي زند. گسيل نيروهاي امنيتي به تجمعات مردم به منظور متفرق كردن آنها و دستگيري و بازداشت تعدادي از شهروندان چيز عجيبي نيست. حتي اين هم عجيب نيست كه در جريان اين شورش و در خلال سركوب مردمي كه نان مي خواهند تعدادي از رفقاي ما، دانشجويان آزادي خواه و برابري طلب مشهد، از جمله فرزاد حسن زاده و توحيد دولتشناس ربوده شوند. آنچه كه عجيب به نظر مي رسد و به حق بايد نام كودني سياسي را بر آن نهاد، ادعاي رهبري نمودن اين تجمع توسط دوجين تلويزيون بي خاصيت لوس آنجلسي است  كه هنوز با عكس شازده نيم پهلوي دست به دامان حمله امريكا به ايران هستند. شايد با ظهور پديده ماهواره در هشت سال پيش، اين تلويزيون ها در غياب يا ضعف يك جنبش آزادي خواه و برابري طلب دينفوذ مي توانستند صد نفري را در ميدان بهارستان تهران جمع كنند، اما در زماني كه جنبش آزادي خواهي و برابري طلبي كه به وسعت ايران با چهره ها و رهبران شناخته شده خود از دانشگاه تا كارخانه و جنبش كارگري، و از سنديكا و اتحاديه كارگري تا جنبش زنان (حال با هر تلقي و برداشتي از چپ) در نورديده است و صفي از شريف ترين انسان ها براي احقاق حقوق خود جلوي چشم جامعه قرار داده است، تنها ابلهان سياسي اين حركت را نيروي حرکت پوسيده و ارتجاعی مي دانند.

دلقك ها، رقاصه هاي لوده و "هنرمندان" لاله زاري كه هنوز در احوالات فرهنگي الواتان جوانمرد!! فيلمهاي فارسي سير مي كنند، كه از قحط الرجال سياسي لوس آنجلس نام فعال سياسي را براي خود نهاده اند خود از همه بيشتر مي دانند كه چقدر به حركت تعرضي لايه هاي ستمكش جامعه براي آزادي، برابري و حقوق انسان،  بي ربط و در بسياري از موارد در تضاد قرار دارند. هيچ چيز توهين آميز تر از اين به شعور جامعه نيست كه براي آن، آرزوي داشتن کهنه ای چون شاه يا ... را نمود. و تا زماني كه جنبش ما، جنبش آزادي خواهي و برابري طلبي در اين اجتماع  پر از درد و رنج  ناشی از استبداد سرمایه نفس مي كشد، اجازه نخواهيم داد كه مشتي موميايي مرتجع از قعر تاريخ بر آمده،(كه با اسپانسري صنعت پرافتخار بستني و خيار شور و پشمك "ايراني" مقيم لوس آنجلس ارتزاق مي كنند)، ادعاي هژمونی مطالبات  برحق مردم ايران در اعتراض به گراني و تورم و فقر و در يك كلام نابرابري اقتصادي را داشته باشند.

بر هيچ كس پوشيده نيست كه اگر نظام حاكم سياسي در ايران با اقتصاد مختلط (دولتي و آزاد) سرمايه داري در ايران به مدد ارزاني نيروي كار چنين فشاري را بر روي دوش طبقه كارگر نهاده است، اقتصاد بازار آزاد مورد علاقه سلطنت طلبان ماشه را بر شقيقه آخرين سنگر هاي حيات و معيشت طبقه كارگر در ايران خواهد چكاند و بلايي را بر سر زحمتكشان جامعه خواهد آورد كه امروز طبقات فرو دست جامعه در بسياري از نقاط جهان از كشورهاي در حال توسعه جنوب شرقي آسيا تا افريقا آمده است. از دیدگاه ما هیچ شکی نیست که شعارمقابله با  مفاسد اقتصادی یک شعار وابسته به نیروهای راست ناسیونالیست  است که اکنون به دامن اصلاح طلبی در غلطیده اند و تضاد اساسی را نه در تضاد کار و سرمایه و نه در مالکیت خصوصی و تلاش برای تحقق سرمایه می بینند. نقد خط راست و ضدكارگري سياسي و اقتصادي اين جريان در حوصله اين يادداشت كوتاه ابدا نيست. تنها  این نكته را بايد ذكر كرد كه سلطنت طلبان كه ظاهرا علاقه زيادي به رهبري دارند بايد اين نكته را بدانند كه ميدان براي رهبري آنان باز است، آنها بارها و بارها رهبران خردمندي را به سياست ايران عرضه نموده اند كه نمونه قديم شعبان بي مخ و نمونه اخيرش لوده اي به نام هخا بود. آنها مي توانند (و حتما بايد) براي خليج هميشه فارس شان در اتحاد كامل با سازمان صدا و سيما ترانه بخوانند. مي توانند در تبريز مردم را براي زبان!! - (و نه نان) به اعتراض دعوت كنند. مي توانند در پاسداري از تماميت ارضي اين خاك «پاك» در برابر سفارت امارات با ارتش ايران اعلام اتحاد كنند. مي توانند خيلي كارها كنند. دنياي بعد از سقوط بلوك شرق به لطف سياست هاي راست امريكا لجنزاري از جنبش هاي كثيف و ارتجاعي شده است که مي توانند مدعي همه آین ارزشها باشند، اين افتخار از آن خودشان. اما جايي كه به فقر و نا برابري بر مي گردد، جايي كه كارگر و چپ و سوسياليست به عنوان عنصر دخالتگر وارد صحنه مي شوند (كه فكر مي كنيم اتفاقات چند ماهه گذشته در دانشگاه ها، و مراكز كارگري در تهران و سنندج و ديگر شهرها حجت را بر همه تمام كرده باشد) پیش از هر چیز حرکت اخیر تلوزیون های  لس آنجلسی  تنها برای ما یاد آور گرمی هوا در تابستان  و خواندن قورباغه ها در مایه ابوعطاست. لطف كنید سكوت اختيار كنید.

منبع: سایت آزادی وبرابری

  | می توانید نظرات خودرا اینجا ابراز نمایید .

 

بازگشت به صفحه نخست         

                            

Free Web Counters & Statistics