|
||
|
نویدنو:20/08/1386 صفحه قابل چاپ است |
||
|
نویسنده: سیندی شیهان[2] - برگردان: هما احمدزاده
فردریک داگلاس[3]: "در یک چنین زمانه ای به شمشیری آخته نیاز است نه اظهارات قانع کننده".
رورند لونکس یروود[4]: "مبارزات سازمانیافته توسط سیندی شیهان ثابت می کند که مردم متشکل می توانند پول متشکل را شکست دهند."
ما ملتی هستیم که سفیدپوستان و مالکین پولدار مرد تشکیل داده اند" و مخصوص " ثروتمندان، سفیدپوستان، و مالکین مرد" است. زنان و سیاه پوستان که ( نیمه انسانی برای برخی نمایشات قلمداد می شوند)، از این سازمان نخبگان خود برگزیده بیرون نهاده شده اند. اما تمام تاریخ ما انباشته ازمثالهایی از شهامت مردم ماست که هیچگاه اجازه ندادند کنار گذاشته شوند، و همه چیزشان را برای بگوش رساندن فریاد حقوق انسانی شان قربانی کردند. از فعالین ضدبرده داری تا جنبش های ضدجنگ ویتنام، افراد و گروه هایی سرمشق ما بوده اند که حاضر بودند جان خود را برای پشتیبانی از سخنگویان خود در خط مقدم قراردهند و اکثراوقات هم به قتل رسیدند. کشته شدن آن ها البته نه به فروکش، بلکه به شعله ورتر شدن جنبش منجر شد. دولتمردان ما همواره در مقابل کارهای این فعالان مقاومت کرده و نهایتا و بعد از دهها سال فداکاری به خواسته های این جنبش ها گردن نهاده اند. حاکمان همواره تلاش کرده اند که جایگاه و ثروت خود را به ضرر "ما مردم"، یعنی مردمانی که رنج می کشند و قربانی می شوند، حفظ کنند تا خوک های جنگ طلب بتوانند حساب های بانکی خود را پروپیمان تر کنند. با وجود شرکت های رسانه ای فاشیستی که از دولت فاشیستی مدافع شرکت ها حمایت می کند، صدای ما مردم درکمال شگفتی و به طرزی هولناک خفه می شود. واقعیت دردناکی ست که بسیاری از مردم در سال 2000 تنها به این دلیل به جرج بوش رای دادند که فکر می کردند وی آدمی است مثل خودشان و کسی است که می شود با او نشست و برخاست کرد. ما به تدریج متوجه شدیم او و خانواده اش جد اندر جد تمایلات فاشیستی و ضد دمکراتیک داشته اند. شرکت های رسانه ای بوش را مردی" مثل بقیه" معرفی کردند که بطرز "بانمکی" و با اصطلاحات مخصوص به خودش حرف می زند. و نهایتا این مردی که شرکت ها به ما تحمیل کردند به مصیبت بارترین حادثه ی تاریخ تبدیل ما شد. هم اکنون نیز اشرافیت شرکتی دارند نمایندگان خود را برای انتخابات ریاست جمهوری سال 2008 آماده می کنند. همه چیز بستگی به پول دارد. چه کسی چقدر به میدان خواهد آورد؟ هیلاری کلینتون در صندوق رقابتی خود میزان فراوانی ازثروت نامشروع و 500 کارمند عالیرتبه دارد که بسیار دقیق و موشکافانه بازی شطرنجش را به پیش می برند. بازی تهوع آوری که با تظاهر به تحول طلبی چنین عنوان می کند که تلاش هایش به خاطر این و آن مردم است. یکی از موانعی که برخی معتقدند برای شکست نانسی پلوسی در انتخابات کالیفرنیا باید برآن فائق آییم انبانی بی انتها از پول نقد است که او دارد و من ندارم. اما من مبارزه می کنم تا مردم پشت پرده ی سیاست بازی ها را ببینند و کمک کنند تا رویای ایجاد کمپینی براساس کاری جانفرسا و سخت را به واقعیت تبدیل کنیم. من عاشق آنم که هموطنان آمریکائی ام همراه با من کشوری را متصور باشند که پایه و اساس آن بر احترام به حقوق بشر گذاشته شده است. حقوق بشری که در قانون اساسی آن بازتاب داشته، ولی با اقدامات بوش و شرکایش و با کمک و پشتیبانی کنگره و به رهبری و سخنگویی افرادی همچون نانسی پلوسی به خطر افتاده و همواره بی حرمت و پایمال شده است. مردم از گوشه و کنار این کشور، و در واقع نه تنها از اینجا، بلکه از سراسر دنیا حمایت و همبستگی خود را با من اعلام کرده و می کنند و به من جرات می دهند. خانواده ی بشری انتخابات ناحیه ی 8 کالیفرنیا را با دقت زیادی تعقیب می کند. با شکل " تثبیت شده" ای که در بازی انتخاباتی ریاست جمهوری صورت گرفته، امید ما برای دستیابی به صلح، دمکراسی و پاسخگو بودن به این مسابقه ی بزرگ بستگی دارد. این من نیستم که علیه نانسی پلوسی مبارزه می کنم. این "ما مردم" هستیم که علیه حاکمان جنایتکار مبارزه می کنیم. این دمکراسی واقعی ست که برعلیه شرکت های فاشیست مبارزه می کند. این مردم صلحدوست و عدالتخواه اند که علیه بوش ها و پلوسی های دنیا مبارزه می کنند تا آن ها نتوانند با مشت های آهنین خود ما را سرکوب کنند و به برده گی بکشند. شاید این آخرین شانس ما باشد. "ما مردم" باید ثابت کنیم که "مردم متشکل" می توانند بر "پول متشکل" پیروز شوند. مردم جهان چشم به ما دارند و ما را تشویق می کنند.
|
||
|
