نویدنو:5/09/1386                                                                     صفحه قابل چاپ است

من، شیرین عبادی و مسئله هسته ای

شهیر شهیدثالث

خانم عبادی از مقامات ایران خواسته اند تا برای پرهیز از خطر فزاینده جنگ، غنی سازی اورانیوم را به حالت تعلیق درآورند. ایشان در یک کنفرانس خبری گفته اند: "انرژی هسته ای حق ایران است اما ایرانی ها حقوق دیگری از جمله امنیت، زیستن در صلح و برخورداری از رفاه را نیز دارند." خب، این حرف تا کجا می تواند پیش رفته و حقوق ایرانی ها را پایمال نماید؟ اگر آمریکا فردا ما را تهدید کرد که یا از خوزستان بیرون بروید و یا مورد حمله قرار خواهید گرفت چرا نباید بتوان همین استدلال خانم عبادی را در گردن نهادن به تهدیدات آمریکا مورد استفاده قرار داد و گفت درست است که خوزستان حق ماست اما ما حقوق دیگری نیز داریم.

تعجب من بیشتر از این است که خانم عبادی از سوی چه کسانی و با چه مکانیزمی نمایندگی گرفته اند که چنین اعلامیه هائی را صادر می کنند و حقوق مسلم یک ملت را به تشخیص خود و بدون داشتن هیچ گونه صلاحیت علمی و یا اقتصادی معامله می کنند؟

اوائل سال ٢٠٠۶ در گرماگرم جریان نوشتن کتاب مشترکمان و داغ شدن مسئله هسته ای در تماس تلفنی که با ایشان داشتم گفتم که شما به عنوان یک مدافع حقوق بشر از سوی مردم ایران و حتی مردم مسلمان (چون خود ایشان اصرار زیادی بر اینکه جایزه نوبل را به عنوان نخستین زن مسلمان برده اند، دارند) می توانید دست به یک ابتکار بزنید. از موضع یک قهرمان حقوق بشر به جهان بگوئید که کل این منطقه باید عاری از سلاح هسته ای شود. استدلال من هم این بود که با طرح این شعار هم ایران نمی تواند بدنبال اسلحه اتمی باشد و هم اسرائیل که بطور مداوم ایران را به تلاش برای رسیدن به سلاح هسته ای متهم می کند در یک موقعیت دشوار قرار خواهد گرفت و اگر تن به خلع سلاح ندهد حداقل نزد افکار عمومی در غرب مورد این سئوال قرار می گیرد که چگونه است که ایران که هنوز تکنولوژی اش در این زمینه کامل نشده باید به فعالیت هایش پایان دهد اما اسرائیل باید و می تواند ٢٠٠ بمب اتمی خود را حفظ کند؟ در واقع اسرائیل به نحوی وارد این قضیه هسته ای می شد و مسلما در آنجا کشورهای عربی نیز مجبور بودند به حمایت از ایران درآیند.

ایشان بلافاصله فرمودند "من به هزار و یک دلیل که قادر نیستم پای تلفن آنها را ذکر کنم نمی خواهم قاطی مسئله هسته ای شوم." بنابراین طبیعی بود که من هم چندان اصراری برای شنیدن دلائل ایشان نکنم زیرا که بنا به گفته ایشان اظهار دلایل بر روی خط تلفن می توانست مشکلاتی برایشان فراهم آورد. امروز اما به نظر می رسد هر هزار و یک دلیل ناگهان محو و نابود شده و خانم عبادی وارد گود هسته ای شده اند.

 

مدت زیادی از تاریخ این مکالمه و دیدار من و ایشان در نیویورک نگذشته بود که خانم عبادی با درج یک مقاله در لوس آنجلس تایمز، آمریکا و کشورهای غربی را به قطع رابطه و کاهش مناسبات خود با ایران و بانک جهانی را به قطع کمک های مالی به منظور وادار کردن حکومت ایران به رعایت دموکراسی، تشویق نمودند. در همان مقاله ایشان پیش بینی کردند که اسرائیل چون یک دموکراسی است اولین کشوری نخواهد بود که در آن منطقه از بمب اتمی استفاده کند. این اشاره تلویحا به آن معنی بود که اسرائیل تنها به منظور دفاع از خود در برابر ایران از سلاح هسته ای استفاده خواهد نمود. درک این مطلب چندان مشکل نبود که در صورت تحقق طرح خانم عبادی آنکه زیر فشار می رفت و در مضیقه قرار می گرفت بیشتر طبقات پائین جامعه و مردم محروم بودند چرا که بالائی ها از جمله خود خانم عبادی بهرحال قدرت مقابله با بحران را داشتند.

شبی که مقاله را دیدم تا صبح نتوانستم بخوابم. نمی فهمیدم که چگونه شد که دولتهای آمریکا و اسرائیل که در سرتاسر کتاب ما دو نفر هدف انتقادهای سنگین قرار گرفته بودند ناگهان یکی نقش منجی مردم ایران را پیدا می کند و دیگری به نمونه بارز یک دموکراسی صاحب قدرت هسته ای و پایبند اصول، بدل می گردد!

ایمیلی برای ایشان فرستادم و گفتم شیرین عزیز، نخستین کشور تولید کننده این سلاح دهشتناک پیشرفته ترین دموکراسی جهان یعنی آمریکا بوده و اولین و آخرین کشوری هم که از این اسلحه خانمان سوز علیه مردم بیدفاع استفاده کرده باز هم مهد دموکراسی جهان یعنی آمریکا بوده است. استفاده از بمب های فسفری و ناپالم علیه مردم هم که دیگر routine کار این دموکراسی شده است. بنابراین چه کسی به شما گفته اگر ایران به یک دموکراسی تبدیل شود خطر استفاده از سلاح هسته ای از میان می رود؟

خانم شیرین عبادی، هم آن روز می دانست و هم امروز می داند که مشکل آمریکا با ایران بر سر مسئله هسته ای نیست. مسئله این است که اسرائیل برای تغییر رژیم در ایران به کمتر از نابودی آن مملکت رضایت نمی دهد. آمریکا صراحتا می گوید حتی در صورت توقف غنی سازی حاضر نیست به ایران تضمین امنیتی داده و از طرح حمله به ایران منصرف شود.

امیدوارم با انتشار مکاتباتی که بخصوص پس از پایان کتاب مشترک و همزمان با پشت کردن خانم عبادی به انتشار کتاب با من انجام داده اند به روشن شدن خط فکری این بانوی بزرگوار کمک نمایم.


شهیر شهیدثالث shahir@shahirblog.com

بازگشت به صفحه نخست                                   

Free Web Counters & Statistics