نویدنو:10/02/1386                                                                     صفحه قابل چاپ است

بيانيه خانه کارگر به مناسبت روز جهاني کارگر
كارگران دردهايي را تحمل مي‌‏كنندكه هر كدام به تنهايي خانمانسوز است
با صداي لرزان از هويت خود مي‌‏گوييم تا با چوب ضدانقلاب تكفيرنشويم

تهران- خبرگزاري كار ايران

خانه كارگر جمهوري اسلامي ايران به مناسبت روز جهاني كارگر در سال 1386 بيانيه‌‏اي صادر كرد.


به گزارش ايلنا، در اين بيانيه آمده است: يازدهم ارديبهشت هر سال از آن جهت براي كارگران با شكوه است كه يادآور استواري و پايمردي كارگراني است كه براي احقاق حقوق خود، دست به اعتراض زدند، اگرچه در آن زمان محكوم به سكوت شدند و هيچ كس سخن آنان را نشنيد، اما روزي را در تاريخ جهان ثبت كردند تا همه كارگران جهان از آن پس با تأسي و همراهي به آنان استوار باشند, اگر چه حرفشان و دردشان را هيچ يك از دولتمردان جهان متمدن ديروز و امروز نشنود و نبيند.
اگر آن روز معدنچيان شيكاگو در قيام خود عليه صاحبان معدن و دولت آمريكا به خاك و خون كشيده شدند و اگر از آن روز تا امروز جهان، اين حركت اعتراضي را تكريم مي كند، نه از باب پاسداشت خون كارگران كشته شده است، بلكه تاكيد و استواري بر اصولي است كه بايد به زندگي آبرومندانه كارگران ختم شود. حقوقي كه از بديهيات حيات نوع بشر و قوانيني جهان شمول است و ساز وكار معاش را تنظيم مي‌‏كند، اين مسلمات البته به ثروتمندي كارگران منجر نمي شود و آنها نيز هيچگاه نمي خواهند در جهان امروز بيشترين ها را داشته باشند, بلكه بر حفظ حداقل ها تاكيد دارند كه اين حق قانوني آنان است.
در پاسداشت اين روز بزرگ، ديديم كه چگونه سال گذشته كارگران، دانشجويان و دانش آموزان فرانسوي با دو ماه مبارزه مستمر, راه چهل ساله را يك شبه پيموده و نشان دادند كه پايداري و استواري تا چه اندازه مي تواند موثر واقع شود و اين درس تاريخ است كه اگر بارها نوشته شود, بازهم بايد نوشت و تكرار كرد، تا احقاق حق شود.
در ادامه با تاكيد بر اينكه تاريخ در مورد كارگران ايراني سرنوشت ديگــري را رقم زده، آمده است: در ايران براي اوليـــن بار در سال 1302 و سپس در سالهاي 1314 و 1328 و 1337 و در آخرين بار در قانون كار 1369 مدت 8 ساعت كار روزانه قانوني و رسمي شد، اما متاسفانه پس از گذشت 80 سال هنوز بسياري از كارگران صنوف معناي 44 ساعت كار در هفته و 8 ساعت كار روزانه را احساس نمي كنند، زيرا هيچ دولت و كارگزاري پاسخگو نيست كه چرا براي بيش از 2 ميليون كارگر صنفي ايراني, ساعت كار مفهوم ندارد و چرا اين حق بديهي و طبيعي نيروي كار كه از مسلمات ديني ماست, اينگونه ناديده گرفته مي شود.
در ادامه آمده است: اين همه درد ما نيست و بهتر بگوييم تنها درد ما نيست، ما دردهــايي را در درون خــود تحمــل مي‌‏كنيم كه هر كدام از آنها به تنهايي مي تواند خانمانسوز باشد و شگفتا كه هر سال پيشتر مي رويم، آلام ما سنگين‌‏تر مي‌‏شود و تنها مي شنويم كه "كارگران طلايه داران توليدند"، "كارگران سربازان عرصه ايثار و از خود گذشتگي اند"، "كارگران كم توقع ترين قشر اجتماع هستند"، "كارگران نيازمند تكريم هستند"،" قشري شريف و كم توقع كه تنها انتظارش معاش حداقلي است" و "طبقه‌‏اي كه معمار انقلاب بردست شان بوسه مي زند" و دهها شعار ديگر و دريغ از عمل و اقدامي شايسته براي كارگران.
در ادامه آمده است: ما كارگران با وجود همه موانع و اقدامات بازدارنده، امسال نيز روز جهاني كارگر را پاس مي‌‏داريم، اگرچه دردهايمان بيشتر،‌‏تنگناهايمان نمايانتر، معاشمان دشوارتر و حرفهايمان نانشنيده‌‏تر از گذشته است، لذا از اين فرصت استفاده مي كنيم و مواردي را جهت ثبت در تاريخ و بازشناسي اوضاع كنوني كارگران ياد آوري مي‌‏كنيم:
1-پيــروزي احمــدي نژاد در انتخــابات رياست جمهـــوري نهم با شعار گسترش عدالت، مقابله با بي عدالتي و تلاش براي توزيع عادلانه ثروت، بارقه‌‏اي از اميد را در دل كارگران زنده كرد، گويا انقلاب به اصل خويش رجعت كرده و طبقات فرو دست يك بار ديگر فرصت عرض اندام يافته بودند به همين جهت كارگران خود را قافله سالار مي‌‏ديدند، اما ديري نپاييد كه متوليان رسمي اين بخش، بر بلنداي مبارزه و جدال با كارگران نشسته و دستور دادند هر آنچه كارگر و جريان كارگري است بايد محدود شوند. اما مگر چه اتفاقي افتاده بود، مگر جريانهاي كارگري چه گفته و چه كرده بودند كه اينگونه مغضوب درگاه شدند.
در ادامه آمده است: حذف نمايندگان منتخب كارگران در شوراي عالي كار و تامين اجتماعي و لحاظ نكردن نظر آنان در مورد تعيين دستمزد بحراني آفريد كه تا ماهها بعد از شروع سال 1385 ادامه داشت و در نهايت به بيكاري دهها هزار كارگر در سراسر كشور انجاميد. متاسفانه روند حذف تشكلات مستقل كارگري و اصرار بر همصدايي تشكلات كارگري با يك دستگاه خاص، وضعيتي را موجب شد كه اينك با صداي لرزان از هويت خود مي‌‏گوييم تا برخي ما را با چوب ضد انقلاب تكفير نكنند، به راستي چرا با ما چنين رفتار مي شود.
2- يازدهم ارديبهشت 86 را در حالي برگزار مي كنيم كه طي دو سال گذشته دهها واحد توليدي تعطيل و كارگرانش اخراج شده‌‏اند, و امروز با كمال تاسف بايد اذعان كنيم كه كارگران بسياري از واحدهاي بحران‌‏زده همچون فرش البرز بابلسر و ‌‏پوشينه بافت قزوين با وجودي كه رياست جمهوري از سر لطف با كارگران مي‌‏گويد, در مقابل اعتراض به دريافت نكردن حقوق، مورد آزار قرار مي‌‏گيرند، آيا رواست كه خانواده هاي كارگري به دليل تنگي معاش در آستانه فرو پاشي قرار ‏گيرند، آيا كسي محاسبه هزينه هاي اجتماعي و مشكلات كارگري را مي‌‏كند و آيا دستگاهي كه ادعاي ايجاد يك ميليون شغل در سال 1385 را دارد و به دنبال برگزاري جشن اشتغال است،آماري از بيكاران سال 1385 را ارايه داده است.
در ادامه آمده است: با هشدار به مسوولين در مورد عواقب اينگونه بي توجهي ها و برخوردها با كارگران، وضعيت معاش كارگران اخراجي و واحدهاي توليدي ورشكسته, وضعيت موجود را قابل تامل دانسته و اعتقاد داريم كه چنانچه اراده‌‏اي در خصوص حل اين مشكلات وجود داشته باشد, مي‌‏توان به سرعت مشكلات كارگران واحدهايي نظير معدن سنگرود, يخچال سازي لرستان, قوه پارس قزوين, نساجي مازندران, كشت و صنعت كارون و . . . را مرتفع كرد.
3- خانه كارگر جمهوري اسلامي ايران نهادي كارگري برآمده از انقلاب اسلامي و منطبق با آرمانهاي بلند حضرت امام (ره) و پيرو ناب ولي امرالمسلمين حضرت آيت الله خامنه‌‏اي است كه در حال حاضر 2 ميليون عضو دارد و 25 درصد كارگران كشور را مشمول مي‌‏شود، ولي همين نهاد مستقل كارگري اينك مورد هجمه قرار گرفته است. امروز به استناد آمار و ارقام و با تكيه برتجربه طولاني در دفاع از حقوق كارگران، بر همه آشكار است كه تشكل بزرگ و ديرپاي ديگري جز خانه كارگر براي كارگران اين مرز و بوم وجود ندارد. ما بارها اعلام كرده‌‏ايم كه در جامعه 8 ميليوني كارگري هنوز 6 ميليون نفر سرگردانند و اگر شما راست مي گوييد و درد كارگر را داريد، برويد و آن 6 ميليون كارگر را تحت پوشش قرار دهيد، چرا با خانه كارگر برخورد مي كنيد، آيــا اين برخوردهاي سياسي مي‌‏تواند بار معنايي ديگري داشته باشد. ما معقديم كه نگاه تنگ نظرانه به تشكل هاي مستقل كارگري از حب علي نيست، بلكه از بغض معاويه نشات مي گيرد و آنان در اساس از متشكل شدن كارگران بيم دارند، زيرا اعتقادي بر احقاق حقوق كارگران ندارند و اين از رفتار و منش سياسي و اقتصادي شان مشخص است.
4- با افزايش لجام گسيخته تورم و كاهش دستمزدها و غير واقعي كردن آن، تجربه‌‏اي ناموفق در رسيدگي به اين قشر زحمتكش رقم خورده و متاسفانه چشم انداز اينگونه اقدامات بسيار تاريك است و ما متاسفيم كه اذعان كنيم با اين روند، در 11 ارديبهشت 1387 بايد از مشكلاتي بگوييم كه به طور مستقيم معاش كارگران را هدف قرار مي دهد و از ناتواني مالي همه كارگران فرياد سر دهيم. دلسوزانه به آنهايي كه اين دردها را درك مي‌‏كنند، توصيه مي‌‏كنيم تا دير نشده به حل مشكلات معيشتي كارگران بينديشند و به جاي حذف كالاهاي سفره كارگري نظير بن و كوپن، در راستاي تقويت يارانه ها و واقعي سازي دستمزدها اقدام كنند.
5- متاسفانه با وجود تمام تاكيداتي كه طي سالهاي اخير بر امنيت شغلي شده است, شاهد گسترش نا امني شغلي و توسعه قراردادهاي موقت كار بوده‌‏ايم. آنهايي كه جسارت برخورد با صاحبان ثروت و قدرت را ندارند، گناه اين نا امني را به گردن كارگران و واضح بگوييم قوانين حمايتي از آنها مي‌‏اندازند. در حالي كه خود مي دانند نه كارگران و نه قوانين حمايتي آنها در اين مورد چنانچه نقصي هم داشته باشند، كم حمايت كردن و كم اعتراض كردن است.
6- هجوم به قانون كار طي ساليان اخير به جسارت و هتاكي به اين يادگار امام راحل (ره) انجاميده و اين ناشي از خواست دستگاههايي است كه خود بايد مروج و آموزش دهنده اين قانون باشند. قانون "رفع موانع توليد و سرمايه گذاري" با وجود لطماتي كه به قانون كار وارد كرد, از نظر آنها قدمهاي ناچيزي است كه بايد با مصوبات تكميلي دنبال شود. كلام واضح "شكستن آخرين حصار" يعني سپردن حق اخراج كارگران به كارفرمايان" و بي اثر كردن مراجع سه جانبه در تصميم گيريهاي مربوط به اخراج است. به راستي در بررسي اختلافات، آيا سه طرف عادل تر هستند يا صاحب كار. مشي ما ايستادگي بر ارزشهايي كه قانون كار از زمره آنهاست, مي باشد و همگان را به صيانت از حقوقشان در اين مورد فرا مي‌‏خوانيم. بديهي است كه بيداري كارگران در اين زمينه ضامن عدم تعرض به حقوق مسلم آنهاست. لذا در مقابل هر هجوم بايد يكايك, از اظهار حق دريغ نكنيم.
در پايان آمده است:" كـارگران عزيـز؛ اينك زمان آن رسيده كه "انسجام تشكيلاتي" به عنوان "يك راهبرد" مد نظر قرار گيرد و در اين فرايند مطالبات صنفي پيگيري شود. كارگران حق دارند كه خواسته هاي متفاوت خود اعم از صنفي و سياسي را در قالبي آرام و منطقي پيش ببرند و لازمه اين كار داشتن "تشكيلات قدرتمند" است كه هم در ساختار قدرت بتواند نقش آفريني كند و هم در بدنه جريان كارگري مشروعيت داشته باشد و اين مهم جزء پايبندي به اصول پيش نخواهد رفت، اصولي كه به اتحاد كارگران و ترسيم مرزهاي جنبش كارگري قدرتمند وابسته است، مرزهايي كه تشكيلات قانوني كارگري مانند كانون عالي شوراهاي اسلامي كار و ديگر نهادهاي قانوني را تا همدلي و انسجام تك تك كارگران در بر مي گيرد. به اميد روزي كه همه كارگران تحت لواي تشكيلاتي قدرتمند بتوانند حقوق قانوني خود را طلب كنند و آنقدر قوي و منسجم شوند كه هيچ صاحب قدرتي نتواند آنان را از بديهي ترين حقوق خود محروم سازد. اما آنهايي كه چشم طمع به كارگران دوخته‌‏اند بدانند كه از نظر ما آمريكا منفورترين قدرت تاريخ است و بدانند كه راه و مرام ما جز براي اسلام و خط امام و رهبري استوار نيست. ما طعمه هيچكس نيستيم، بلكه حق طلباني هستيم كه هر زماني كه احساس مسووليت نماييم، به پيروي از پيشواي مذهبي‌‏مان بي هيچ ملاحظه، دردها و مشكلاتمان را خواهيم گفت و اين درسهايي است كه اسلام نه به ما، بلكه به همه كارگران مسلمان و بلكه به جهانيان مي دهد.

 

 

 

 

بازگشت به صفحه نخست                                   

Free Web Counters & Statistics