نویدنو:18/1/1388                                                                     صفحه قابل چاپ است

 نویدنو

 

کارزار انتخابات ادامه می یابد

احمد سپیداری

 

قدرت نمایی شگفت انگیز خاتمی در اولین سفر انتخاباتی اش کار خود را کرد و با به صحنه آمدن و اعلام ضمنی رد صلاحیت خاتمی توسط شخص رهبر با اشاره به جریانات 18 تیر در جریان دیدار وی با خبرگان رهبری، و استعفای تقریبا بلافاصله سید محمد خاتمی به بهانه ی "یا من یا میرحسین"، و همچنین با پاک سازی صحنه انتخابات از هر گونه شور و تحرک وجود یک آلترناتیو در مقابل محمود احمدی نژاد، کارزار انتخابات ادامه می یابد. و بدین طریق است که بحث های کاهش یافته شرکت یا عدم شرکت که به سود شرکت در انتخابات جهت گیری داشت، دوباره بالا می گیرد. عده ای می گویند باید در انتخابات شرکت کرد زیرا موسوی می تواند با توجه به مواضع دمکراتیک، بویژه در اقتصاد، پشتیبانی زحمتکشان را کسب کند و همان رودررویی را با کاندید رهبری یعنی احمدی نژاد به خوبی ادامه دهد، و عده ی دیگری می گویند نباید در این بازی مضحک که هیچ چیزش به یک انتخابات دمکراتیک نمی ماند، هیزم بیار گرم نمودن تنور انتخابات شد، چرا که موسوی انتخابات را واگذار خواهد کرد.

 

فضای بسیار محدود موجود برای میرحسین موسوی در یکی دو روزنامه و سایت دیجیتال و نشست های دربسته دانشجویی یا گروهی، با توجه به اینکه او فرد شناخته شده ای برای اکثریت جوانان این کشور نیست و ورودش به انتخابات نیز بسیار دیرهنگام آغاز شده از یک سو، و در اختیار گذاشتن همه ی امکانات رژیم از بودجه های پنهان دولتی گرفته تا بخشش های سخاوتمندانه ی میلیارد دلاری نهاد های قدرت و قراردادن صدا و سیما و تمام دستگاه عریض و طویل دولت و احزاب پادگانی که دیگر لزومی هم به پنهان نگاه داشتن اقدامات خود احساس نمی کنند، در اختیار رئیس جمهور کنونی برای تکرار مسند نشینیش از سوی دیگر، به روشنی نشانگر آن است که گردانندگان رژیم، پیروزی در یک انتخابات نابرابر را هدف خود قرار داده اند.

 

آنچه به نام انتخابات در جریان است به همه چیز شبیه است جز یک مبارزه ی حداقل پارلمانی. مبارزات پارلمانی در واقع، فضای رقابتی در انتخابات را می طلبد که وابسته به وجود شرایط برابر حداقل از نظر حقوق قانونی برای مشارکت کنندگان ست. آزادی احزاب و تشکل ها برای فعالیت بلند مدت و اعلام کاندیداها و برنامه های خود، آزادی بیان و گردش اطلاعات، عدم استفاده از امکانات عمومی برای جناح های در قدرت  و وجود ارگان های بی طرف برای برگزاری دمکراتیک و عادلانه رای گیری و ... لازمه چنین امری ست. در شرایط فعلی کشور ما حتی یکی از این مولفه ها در حداقل استانداردها ی پذیرفته شده جهانی اش (منظورمان سوئیس و سوئد یا هند و... نیست، پاکستان، ترکیه، لبنان و نیز حتی عراق و افغانستان اشغال شده...) نیز وجود خارجی ندارد.

 

وضعیت فعلی شبیه آن است که مثلا در مسابقات کشتی قهرمانی کشوری، وزن کشی حذف شود ( کشتی گیر نماینده ی تماشاچیان 48 کیلوگرمی ست) و سوت داوری نیز در دهان کشتی گیر سنگین وزن دوپینگ شده ای گذاشته شود که کاندیدای ریاست فدراسیون کشتی ست و تازه پس از چند مشت جانانه خوردن اونیز، رئیس تشک دخالت کند و زیر گوش این قهرمان سبک وزن بخواند که چون به داور مشت زده باید از تشک خارج شود و به جای او یک کشتی گیر سبک وزن علی البدل که سال هاست تمرینی هم ندارد می تواند به میدان بیاید.

 

در چنین شرایطی اگر حادثه ی جدیدی رخ ندهد – در جمهوری اسلامی همه چیز شکل بحرانی دارد - نتیجه تا حد زیادی روشن است و به نظر می رسد مهندس موسوی دیر تر از آنی کار را شروع کرده که برای انتخاب شدن در چنین میدانی، با هر خط و مشی فکری و عملی، فرصتی داشته باشد، بویژه که هیچ تشکیلاتی هم از او پشتیبانی نکرده است. (چرخش تشکل های اصلاح طلب موجود به پشتیبانی از او بازتاب موفقی نخواهد داشت، چرا که او با ادبیات دیگری کار می کند که قابل حمایت تاثیر گذار توسط این گروه ها به علت شکل قبلی تبلیغات و شعارها و بدنه ای که با آن کار می کنند نیست. اینکه احمدی نژاد هم همین وضعیت را در انتخابات قبل داشت درست نیست. او احزاب پادگانی و ستاد رهبری را پشتیبان خود داشت و اخیرا یکی از معاونانش او را "هدیه رهبر به مردم" خوانده است. ) (1)

تنها برگ برنده ی میر حسین موسوی این است که او منتقد جریانات فعلی حاکم بر کشور، بویژه با استراتژی عملا موجود "تجارت آزاد، تولید ممنوع" است و به چیزی به نام حقوق حداقلی مردم ، البته با نام مصرف شده ی "صاحبان اصلی انقلاب" باور دارد و این امکان را دارد که پلاتفرم های انتخاباتی تازه ای بیافریند. اما در این که راهکارهای  ارائه شده توسط او قادر به مهار بحرانی به بزرگی بحران موجود در کشور باشد جای تردید جدی وجود دارد.

 

روشن است که با گذشت زمان سیر رویداد ها در جمهوری اسلامی به طرف مطلقه شدن قدرت رفته و می رود. این که حکومتیان به پیروزی کاندیدای مورد نظرشان علیرغم همه امکانات عظیم سازمان یافته ی خود هیچ امیدی ندارند و مجبور می شوند "مهندسی انتخابات" را در جبهه ی مقابل متمرکز کنند و فشار را تا آنجا بالا ببرند که خاتمی را هم از عرصه مبارزه انتخاباتی بیرون کند، معنای روشنی برای تحلیلگران سیاسی دارد.

 

سردرگمی نیروهای اصلاح طلب در موضع گیری پیرامون دفاع از میرحسین موسوی یا کروبی نشاندهنده ی آن است که تیر زهرآلود به طور "اصول"ی به هدف نشسته و این تحلیل که کناره گیری خاتمی می توانسته به نفع اتحاد اصلاح طلبان بوده باشد، از اساس نادرست است، چه حتی او حاضر نشد تا سازمان دادن این فرایند، به درخواست میر حسین موسوی، در صحنه بماند. بعلاوه اگر کاندیداهای اصلی همین ها باشند، لزومی هم به این کار نیست، چرا که بالاخره یکی از دو کاندیدای (نیمه) اصلاح طلب می تواند در مرحله دوم با احمدی نژاد مصاف دهد.

برای این که سازمان یافتگی و نقش طرف مقابل یعنی حاکمان را در این مرحله از "مهندسی انتخابات" دریابیم، تنها توجه به این نکته کافی ست که همه ی سرداران در حال آماده باش آن یک صدا خاموش شده اند. اعلام عدم حضور در انتخابات توسط سردار شهردار قالیباف(2) نیز تنها یک معنا می تواند داشته باشد، و آن اینکه کاندیدای اصولگرایان همان احمدی نژادی است که قرار بود دولتش هشت ساله فکر و برنامه ریزی کند. اگر حاکمیت ادامه دولت احمدی نژاد را نمی خواست، قطعا باید فضای بوجود آمده برای او را با معرفی چنین کاندیداهایی می شکست.

 

به زودی مسائل پشت پرده ی بیشتری از علت استئفای خاتمی رو خواهد شد. بیانیه پر اضطراب روحانیون مبارز(3) که افشای ماجرا را در چنین شرایطی به صلاح ندانسته اند، برخلاف تمام اخلاقی نمایی های اصلاح طلبان، خود به خوبی گویاست.

 

شاید اظهار نظر در باره صف بندی های آینده این انتخابات بازهم زود باشد، چه ، می توان هنوز انتظار وقایع تازه ای را داشت. اما یک چیز روشن است: بحران بزرگ در راه است و حاکمان از این که در چنین شرایطی کار در دست نیروهای "صددرصد" خودی برای مهار بحران اجتماعی و جلوگیری از" 18 تیر" های دیگر نباشد، نگرانند. ظاهرا آن ها لزومی نمی بینند فرایند نظامی شدن حکومت خود را متوقف کنند.

 

 

---------------------

- 1 http://iranamoz.persianblog.ir/post/30

 -2 http://etemaad.ir/Released/88-01-16/150.htm#138930

3- مجمع روحانیون مبارز مقطع فعلی را برای چند و چون ماجراء و بازگشایی رمز و راز علل و عواملی که موجب انصراف آقای خاتمی شد، مناسب نمی‌داند و از تمامی ملت ایران به ویژه طیف وسیع اصلاح‌طلبان می‌خواهد واکاوی این موضوع را به زمان مناسب موکول کنند و به خلق ظرفیت‌های جدید برای ایجاد تغییر و تحول که هدف اصلی و مطالبة ملی ما در این مقطع است، بپردازند. http://www.rouhanioon.com/news/detail.php?ID=414

 

 

بازگشت به صفحه نخست         

                            

Free Web Counters & Statistics