نویدنو:15/11/1385                                                                     صفحه قابل چاپ است

کار زنان، عاملی کلیدی در جهانی کردن

ترجمه: دکتر احمد سیف

 

زنستان : مخالفان و موافقان جهانی کردن در کم بها دادن به کار زنان دراین فرایند مشترک اند. زنان وکار ایشان آن عامل ناگفته در معادله جهانی کردن است. وقتی سیاست پردازان برای جهانی کردن تصمیم گیری می کنند، حضور زنان به صورت کارگران با مزد یا بی مزد، مصرف کننده، امدادگر وحتی فعالان اجتماعی فرض می شود، فرضی که برای « موفقیت» استراتژی بازارگرا ضروری است. کارزنان ماده تنظیم نشده در فرمول بانک جهانی و صندوق بین المللی پول برای « موفقیت اقتصادی» است که شامل حذف یارانه های پرداختی به خدمات عمومی، گذر از تولید مواد غذائی به تولید برای صادرات و جذب سرمایه گذاری خارجی با کارگران ارزان می باشد. وقتی زنان و کارشان در فرایند جهانی کردن مرکزیت دارند، آیا نباید حقوق کامل شان، یعنی حق اشتغال ، حق امنیت اجتماعی و حق کرامت جسمانی، مراعات شود؟

کار زنان، سرمایه را جلب می کند

 سرمایه گذاری فراملیتی استراتژی کلیدی جهانی کردن است. این سرمایه گذاران خواهان نیروی کار ارزان وقابل انعطاف اند. ملت ها و جماعت های فقیر از کار زنان استفاده می کنند برای این که بتوانند برای جلب سرمایه رقابت کنند. با پائین نگاه داشتن مزد تا جائی که ممکن است و به حداقل رسانیدن معیارهای بهداشتی، زنان اغلب به طور موقت، نیمه وقت و حتی در منازل بدون امنیت شغلی و با حقوق ناچیز در بخش خدمات و بدون بهره مندی از پرداخت های رفاهی، کار می کنند. این بخشی است که در اغلب کشورها بیشترین میزان رشد را دارد. حق زنان در انتخاب آزاد شغل، با مزد برابر برای کار مشابه کجا رفته است؟ حق زنان برای کار در شرایط کاری امن و از نظر بهداشتی سالم با مزدی عادلانه که وجود داشتنی زیبنده کرامت انسانی را امکان پذیر می سازد، چه شد؟ آیا جهانی کردن به زنان فرصت برابر برای اشتغال و حمایت در برابر بیکاری می دهد؟

به نظر می رسد که در تحت جهانی کردن، جائی برای حقوق زنان نیست.

آیا جهانی کردن بدون کار زنان قابل دوام است

کار زنان در بازپرداخت بدهی ها نقش کلیدی دارد

استراتژی توسعه ناموفق برای بسیاری از کشورها بدهی خارجی زیادی بر جا گذاشته است. بانک جهانی و دیگر موسسات وام ده به آشکارمی گویندلازمه دریافت منابع جدید برای توسعه، بازپرداخت این بدهی هاست. بعضی از کشورها، چیزی غیر از منابع انسانی برای صدور ندارند و به همین خاطر، صدها هزار زن را تشویق می کنند که کشور خود را برای کار در کشور دیگر ترک نمایند. فقر روزافزون در کشور خودشان به این معناست که کار در دیگر کشورها تنها وسیله کسب درآمد برای اداره خانواده هاست. ولی گذر ازاین مسیر برای بقاء، یعنی پذیرش زندگی بدون حمایت قانونی برای شهروندان و اغلب توام با آزار و اذیت جنسی. پولی که این کارگران مهاجر به کشور خود می فرستند، در واقع منبع اصلی ارزی است که برای بازپرداخت بدهی خرج می شود. اگر زنان به عنوان کارگران مهاجر کار نکنند آیا بدهی ها پرداخت خواهد شد؟

کار بدون مزد زنان کاهش خدمات اجتماعی را حبران می کند

 فلسفه جهانی کردن براین اعتقاد است که بازار بازیگر نقش اصلی در جامعه است و بهتر از هر بازیگری می داند که چگونه خدمات لازم برای رفاه عامه را تدارک ببیند. درنتیجه دولت ها باید بطور جدی نقش خود را در تدارک این خدمات کاهش بدهند. برنامه های تعدیل ساختاری از برنامه های اجتماعی در جهان سوم می کاهد. در امریکای شمالی و در اروپا کاهش کمک های نقدی عمومی وخدمات یارانه دار مثل خدمات بهداشتی، تورهای امن اجتماعی را تضعیف کرده حذف می کند. این کاستن ها برای کاستن از هزینه های دولت اساسی است تا ملت بتواند بهتر رقابت کند. تاثیر این سیاست ها برزنان و کودکان فقیر بسیار نابرابر و چشمگیر است. می توان از این خدمات کاست چون فرض براین است که ز نان می توانند برای دسترسی به خدمات بهداشتی بیشتر منتظر بمانند، و یا مسافت بیشتری را پیاده راه بروند. سیاست پردازان فرض می کنندکه برای نگه داری از والدین یا اطفال بیمار، زنان هستند و مسئولیت بیشتری به گردن می گیرند.

بر سراعلامیه جهانی حقوق بشر چه آمده است که می گفت هر شهروندی می تواند متوقع باشد که در زمان سختی، بیکاری و پیری دولت به او کمک خواهد کرد؟ یا، کودکان بدون توجه به وضعیت تولدشان مورد حمایت قرار می گیرند.

 اگر زنان نخواهند این بار اضافی حمایت اجتماعی را بردوش بکشند، آیا اجتماعات پایدار می مانند؟

 حتی بدن زنان در تحت جهانی کردن کالا شده است

 مسخره است که مازاد ثروتی که جهانی کردن دربخشی از جهان، به ویژه در اروپا و آسیا ایجاد کرده باعث بیشتر شدن تقاضا برای نوع متفاوتی از کار زنان شده است که به نوبه موجب رشد چشمگیر و هراس انگیز تجارت زنان برای تن فروشی و توریسم جنسی گشته است. بدن زن کالائی شده است برای خرید و فروش در بازار. آزار و اذیت، خشونت لفظی و بدنی همه جائی شده است. زنان حمایت قانونی و منابع ناچیزی دارند. چگونه می توان کالاکردن بدن زن را متوقف نمود و حق امنیت فردی و کرامت جسمی که در اعلامیه های بین المللی حقوق بشر آمده است را محترم شمرد؟

آیا صنعت خرید و فروش جنسی بدون کارگران جنسی استثمار شده امکان پذیر است؟

لازمه ارزش گزاری برکار زنان، به رسمیت شناختن حقوق زنان است

 اگرکار زنان یک عامل تعیین کننده در بسیاری از مکانیسم هائی است که موجب می شود تا جهانی کردن کار کند، در آن صورت، پی آمد این مکانیسم ها بر حقوق زنان باید جدی گرفته شود. آن الگوهای اقتصادی که اساس جهانی کردن را تشکیل می دهند باید نه فقط برای کاستن از رنج زنان بلکه برای به رسمیت شناختن کامل نقشی که زنان می توانند در نظام جهانی رفاه وعدالت ایفاء نمایند دگرگون شود. یک نظام اقتصادی جهانی که در آن زنان نقش مرکزی دارند باید نظامی باشد که در آن زنان از حقوق کامل انسانی خود بهره مند می شوند.

 المیرا نزمبه: اصل مقاله مندرج در: http://50years.org/cms/ejn/story/236

 

 

 

 

 

بازگشت به صفحه نخست                                   

Free Web Counters & Statistics