|
||
نویدنو:10/03/1386 صفحه قابل چاپ است |
||
با یادمحموداعتمادزاده(به آذین):چهره ی درخشان ادبیات کارگری ایران
در وادی عشق جز نکو راه نبرد آدم رخسار دیوخو راه نبرد آن ره که گشودی تو به پرواز بلند جز با پر عشق کس بدو راه نبرد
عمری است به راه عشق پویانی و بس جوینده ی راه دیر رندانی و بس سوسن صفت ار به خامشی کردی روی در خلوت خود نوید توفانی و بس
در راه تو بس خار دل آزار که بود بس دیو و ددان آدمی خوار که بود همپای تو ای بس گل بی خار که رفت همراز تو بس یار وفادار که بود
یاد آورم از روز شگفتی که گذشت شعری و سرودی و دری باز به دشت صدگل بشکفت و غنچه ای بسته نماند داسی دروید جمله گل ها و گذشت.
صدراز شگفت اندر این پرده بماند در جام درخت نوش پرورده بماند هیزم شکن سنگدل از باغ برفت در باغ درخت سر بر آورده بماند.
علی رضا جباری{آذرنگ} 16 /11/83{05/3/7}
|
||
|