|
||
نویدنو:04/10/1386 صفحه قابل چاپ است |
||
جنبش صلحخواهي ايران و شرايط جديدتقي رحماني
حركتهاي صلحخواهي ايرانيان در خارج و داخل كشور قابل ستايش است. شواهد نشان ميدهد كه اين حركتها، به دور شدن گزينه نظامي از سوي آمريكا و تمايل دولت ايران به مذاكره محدود با آمريكا كمك كرده است. به عبارتي جنگ براي دولت- ملتها عواقب شوم در پي دارد. منتفي شدن يا عقب افتادن حمله نظامي اين امتياز را دارد تا حركتهاي صلحخواهي ايرانيان بهسوي جنبشي مدني سير كند. و همچنين ابعاد عميقتري پيدا كنند.
ميبايد
اين ابعاد را مشخص و تبيين كرد، صلحخواهي چهار عنصر مهم دارد كه عبارتند
از: 1- صلح در برابر جنگ اين صلحخواهي همچنان بايد مورد توجه قرار بگيرد. اما صلحخواهي در برابر جنگ، فقط قسمتي از مفهوم صلح را تشكيل ميدهد. بايد توجه داشت كه جنگ بهضرر همه بهخصوص جامعه مدني و اقشار مردم و بهويژه مردم فقير و كمتوان است و بيشتر به زنان و كودكان آسيب ميرساند. پس با جنگطلبي افراطيون داخلي و خارجي بايد مخالفت مدني كرد. با اين وصف، حاكميت ايران نشان داد كه بهدلايل مختلف قصد در پيشگرفتن رفتار جنگي، در مقابل جنگطلبي و تحريكات نئوكانها ندارد. جامعه مدني و فعالان حركت و جنبشهاي اجتماعي، اپوزيسيون داخل، خط خارج از كشور، اصلاحطلبان حكومتي و بخش مهمي از جناح راست، به رهبران نظام نشان دادند كه خواهان جنگ نيستند؛ مخالفت با جنگ حتي در ميان مراجع تقليد نيز خود را نشان داد. نفي جنگ يا عقب افتادن آن براي همه يك پيروزي است؛ چون جنگ، بقا و توان ملي و جان انسانها را تهديد ميكند. 2- صلح در برابر تحريمها تحريم طولاني، توان ملي و پيشرفت فني را تحت تأثير قرار ميدهد و مسبب فرار مغزها، گراني و تورم، عدم احساس امنيت و آينده داري نسل جوان است. چنين شرايطي فضاي جامعه را خاكستري ميكند. اعمال تحريمهاي جديدتر عليه ملت ايران، محروم كردن جامعه ايراني از حق زيستن مسالمتآميز است كه اين محروميت ملت ما را از حالت صلح خارج كرده است. هر شهروند ايراني حق دارد كه در شرايط مناسب از مناسبات، روابط و امكانات جهاني و ملي برخوردار شود و تحريمها اين حق مسلم را از ملت سلب ميكند. ضروري بهنظر ميرسد كه ايران با اعمال سياست اعتماد سازي و شفافسازي براي غنيسازي اورانيوم از سوي دولت، بهانه اعمال تحريمها را از جريانهاي تندرو و جنگطلب آمريكايي و اروپايي بگيرد. و در عين تأكيد بر حق مسلم استفاده از فنآوري هستهاي بر اين موضوع پافشاري كند. 3- صلح در برابر حالت نه جنگ و نه صلح و حالت اضطراري
مخالفت با
حالت نه جنگ و نه صلح، تنش زدايي در منطقه و صلحخواهي در جهان،
پيشزمينهي محو خشونت و انحصار در داخل است. بهعبارتي اين سه، ياران
قديمياند. اما موضوع مهمتر اين است كه در حالت اضطراري حقوق مسلم مردم كه حق مشاركت در سرنوشت خود ميباشد، تحت فشار شديد قرار ميگيرد. 28 سال حالت اضطراري در جامعه ما، منجر به حوادث ناخوشايندي در حاكميتهاي بعد از انقلاب شده است؛ بهطوريكه هر بار حالت اضطراري در جامعه ما حاد شده، بخش معقولتر حاكميت بهوسيله جناح تندروتر آن تصفيه شده است. اين روند در جامعه ما باعث آسيبهاي فراواني به استمرار دموكراسي شده است؛ مانند سالهاي 1357 – 1360 و 1367- 1384 كه روند دموكراسي در ايران كامياب نشد. به همين دليل صلحطلبي در مقابل حالت اضطراري قرار ميگيرد. بخشي از حاكميت با حفظ حالت اضطراري (نه جنگ، نه صلح)، حالتي را استمرار ميدهد كه به آن ميتوان صلح با حفظ خشونت يا صلح با انحصار نام نهاد. 4- صلح در برابر هر نوع خشونت و انحصار حالت اضطراري توجيهگر خشونت و انحصار در جامعه ميشود. وجود دشمن خارجي در عمل به پايگاههاي داخلي آن ميرسد. اتهامات گوناگون وپيدرپي از سوي بخشي از حاكميت به همه منتقدان داخلي خود، به دليل استمرار حالت فوقالعاده، عملي ميشود. در اين مرحله صلحخواهي به عميقترين تعريف خود نزديك ميشود كه همانا مخالفت با خشونت و انحصار است. نهادهاي مدني ايران بايد صلحخواهي را تا اين مرحله تعميق بخشند. در حاليكه بهنظر ميرسد بخشي از حاكميت به حفظ حالت نه جنگ و نه صلح توجه دارد، ميبايد جامعه مدني ايران را كه شامل اقشار، طبقات با عقايد و سليقههاي گوناگون است را به مخالفت مسالمتآميز در برابر سياست نه جنگ و نه صلح قرار داد. چنين رفتاري از سوي جنبش مدني و نيروهاي آزاديخواه در ايران، بهنوعي وحدت عمل براي توسعه دموكراسي منجر ميشود و گفتمان انحصار و خشونت را منزوي ميكند. مخالفت با خشونت و انحصار، از حمايت افكار عمومي داخلي و خارجي برخوردار ميشود. پس بايد مفهوم صلحخواهي را تعميق بخشيد و آن را به ميان مردم برد. ملتي كه داراي برخي از نهادهاي مدني و صنفي شناخته شده هستند و فعاليت اين نهادها در جنبش صلحخواهي به تقويت گفتمان صلح منجر خواهد شد. بايد اميدوار بود و تلاش كرد كه جنبش صلحخواهي، گسترده و عميق شود؛ البته با تلاش نهادهاي مدني ايران.
|
||
|