|
||
نویدنو:09/10/1386 صفحه قابل چاپ است |
||
افغانستان مدتهاست که به یک جنگ کثیف تبدیل
شده است.
تارنگاشت عدالت پرفسور نورمن پش استاد دانشگاه در رشته حقوق از سال 1969 تا 2001 عضو حزب سوسیال دمکرات آلمان بود و در سال 2001 بعنوان اعتراض به تصمیم دولت ائتلافی سوسیالدمکراتها و سبزها برای اعزام ارتش آلمان به افغانستان از این حزب استعفا داد. وی از سال 2005 به نمایندگی حزب چپ از هامبورگ به مجلس شورای آلمان راه یافته است. در ژوئن سال 2007 پرفسور نورمن پش به افغانستان سفر کرد. در 14مین نشست شورای صلح وی در باره سفر خود گزارش داد. مطلب زیر گزیدهای از سخنرانی وی میباشد.
... هنگامیکه انسان با
ماشین ضدگلوله سفارت در خیابانهای کابل و شاید هم به دهات نزدیک سفر
میکند، شاهد دخترانی خنده بلب و یا برخی در حال پیک نیک کردن و رویهمرفته
مناظر آرام و امن است. همینطور انسان با کسانی برخورد میکند که با التماس
خواهش میکنند تا نیروهای نظامی آلمان از این کشور خارج نشود. در باره وضعیت زنان افغانستان
آنچه که وزیر دفاع ما آقای
یونگ و دیگران مسکوت میگذارند در آنجا یک واقعیت است ... خودکشی در بین
زنان افغانی: خودکشی مابین زنان افغانی هیچگاه اینقدر شدید نبوده است. 65
درصد از 50 هزار زن بیوه در کابل خودکشی را تنها راه رهائی از وضعیت
فلاکتبار خود میدانند. 95 درصد از زنان در افغانستان دچار افسردگی روحی
هستند. طول عمر متوسط زنان در افغانستان 44 سال است. 80 درصد از ازدواجها
کمافیالسابق اجباری است... 54 درصد نوزادان تکامل نیافته بدنیا میآیند.
در کابل تنها یک بیمارستان دولتی اطفال وجود دارد و از هر 5 دختر، تنها یکی
بدبستان و از هر 20 دختر فقط یکنفر به دبیرستان راه مییابد. 200 هزار دختر
و پسر از هرگونه مدرسهای محرومند. یونیسف میگوید که 50 درصد کودکان و
نوجوانان افغانی راهی به مدرسه ندارند.
«منطقه آزاد اقتصادی»
... آژانس دولتی برای
اقتصاد خارجی در گزارش سالانه خود (2004 و 2005) افغانستان را بعنوان « یکی
از بازترین و شاید بازترین اقتصاد در منطقه» ارزیابی کرده است. در آنجا نه
محدودیتی برای تجارت موجود است و نه بخشی سوبسید میگردد و درهای این کشور
برای سرمایهگذاریها گشوده است، بدیگر سخن این کشور بهشتی برای شرکتهای
صنعتی و تجاری است. البته باید دانست که 90 درصد کالاهائی که در این کشور
خرید و فروش میگردد کالاهای وارداتی است. اگر مثلاً فردی مثل من یک
فرماندار را در مرز شرقی کشور ملاقات کند، عسل صبحانه اش از ایران است،
مربایش از پاکستان، کره و پنیرش از هلند. در آنجا بغیر از نان هیچ چیز
افغانی نبود. تنها نان و خشکبار در این کشور تولید میگردد. از نظر صنعتی
افغانستان کاملاً متلاشی گردیده است. در گذشته صنعتی موجود بود. چه کسی در افغانستان حاکم است؟
یکی از مراکز معتبر
بینالمللی فرهیختگان جدیداً اعلام داشته که 50 درصد کشور و آنهم نه تنها
در جنوب در اختیار طالبان قرار دارد. آنها نگرانند که کشور تجزیه شود، که
در آنصورت این روند دیگر قابل بازگشت نخواهد بود. آنها تصور میکنند که جنگ
در افغانستان به نوعی عراقیزه شدن این کشور خواهد انجامید. معیار سنجش این
برداشت، تعداد سوء قصدهای انتحاری است. اینکار بعنوان یک نوع شیوه مبارزه
در افغانستان کاملاً ناشناخته بود. از سال 2001 تا 2004 فقط 5 سوءقصد
انتحاری رخ داد. در سال بعد یعنی 2005 به 17 ، در سال 2006 به 123 و در
سال 2007 به 131 عدد رسید. نوع دیگری از جنگ جاری در عراق نیز هماکنون در
افغانستان شیوع یافته و آن استعمال مینهای زمینی است. یک شیوه جنگی که طرف
مقابل را به ترس و وحشت میاندازد. افسانه« گروه کمک و همکاریISAF » و «عملیات آزادی مستمرOEF »
ما میبایستی که با یک
افسانه دیگر تسویه حساب کنیم که توسط وزیر دفاع کشورما آلمان و متاسفانه
برخی دیگر از نیروهای سیاسی و سبزها مطرح میگردد و آن افتراق مابین گروه
تامین امنیت بینالمللیISAF
» و «عملیات آزادی مستمرOEF
» است. زیرپاگزاردن کنوانسیون ژنو
... این جنگ مدتهاست که در
چارچوب کنوانسیون ژنو عمل نمیکند. حقوق انسانگرایانه بینالملل سیستم
تنظیم اقدامات نیست، بلکه سیستم تنظیم کننده رفتار دشمن است. استدلال
میکنند: وقتیکه دشمن علیه حقوق انسانگرایانه بینالملل عمل میکند، کاری
که آنها واقعاً انجام میدهند، پس ما نمیتوانیم گردن به محدودیتهائی که
این حقوق تعیین میکند بنهیم، زیرا که در صحنه جنگ تعادل بهم میخورد. این
حرف منطق این جنگ را نشان میدهد... این جنگ اکنون مدتهاست که به یک جنگ
کثیف تبدیل گردیده است. رفته رفته اخبار منطقه نه تنها در باره کشتار مردم
غیرنظامی ، بلکه در مورد بدرفتاری، شکنجه و اعدامهای بدون مجوز توسعه
یافته. روزنامه آمریکائی «نایشن» چندی پیش مصاحبهای با 50 نفر از سربازان
قدیمی را منتشر کرد... علاوه برآن «Ameican
Civil Liberty Union»
در سپتامبر امسال 10 هزار صفحه سند در مورد اعمال غیرقانونی نیروهای نظامی
آمریکا و همپیمانانشان در افغانستان و عراق علیه مردم غیرنظامی انتشار داده
است. خشونت و خصوصی سازی ... گویا بیش از 30درصد سربازان در افغانستان قربانی مینهای زمینی هستند. این واقعیت تاثیر عمیقی برروی سربازان دارد. آنها فوراً اسلحه میکشند و رگبار گلوله را برروی مردم غیرنظامی که قادر به شناسائی آنها نیستند، میگشایند. زیرا که به آنها گفته میشود، هرافغانی که بسوی تو میآید، یک تروریست است و بایستی کشته شود. این مشکل بزرگی را بوجود میآورد. این یعنی اینکه، سربازان گیریم خوب تعلیم دیده ولی وحشتزده زیر فشار ترور هراس خود قادر بکار دیگری جز از استفاده از سلاح خود نیست، که بقدر وفور در اختیار دارد و شلیک میکند، بی تفاوت از آنکه چه کسی مورد اصابت قرار گیرد. یک فاکتور آشنای دیگر نیز بدان اضافه میشود و آن اینکه در حال حاضر در عراق 130 هزار سرباز مستقر است و این تعداد تقریباً نیمی از نظامیان مستقر در این کشور را تشکیل میدهد، زیرا در عراق قریب 160 هزار مزدور نظامی متعلق به شرکتهای خصوصی وجود دارد. این روالی است که در افغانستان نیز صورت میگیرد. شرکتهای به اصطلاح حفاظتی و امنیتی تعدادشان تقریباً 90 عدد است و تنها 35 عدد آنها دارای جواز کار است. مثلاً سربازان کانادائی مورد حفاظت این شرکتها قرار دارند. تعداد مزدوران در افغانستان مابین 18500 تا 25000 است. اینها نظامیان فعالند و آنچه را که ما طی گفتگو دریافتیم این است که این افراد عملاً تحت هیچ کنترلی قرار ندارند... اینها گروهی هستند که تنها به پول نقد علاقمندند که اگر سالم جان بدر بردند،باخود به خانه و آشیانه خود ببرند... ۰۶ دي ۱۳۸۶ |
||
|