نویدنو:19/01/1387                                                                     صفحه قابل چاپ است

ایران درسالی که گذشت

سیامک طاهری

در سالی که گذشت چهره سیاسی ایران دستخوش تحولاتی شد .هر چند که سمت وسوی این تغییرات از قبل قابل پیش بینی بود اما سرعت آن برای پاره ای از ناظران بیش از انتظار بود.

برای درک چگونگی این تغییرات ابتدا به روند حوادث درمیان بالایی ها می پردازیم وسپس همین نگاه را به پایین دستان جامعه معطوف می کنیم اما پیش از آن لازم است روند حوادث رااز کمی پیشتر پی گیریم.

                   ***

اندکی پس از شکل گیری جمهوری اسلامی وکنار رفتن دولت موقت ،حاکمیت ایران ازترکیبی از روحانیان جوان ولباس شخصی ها تشکیل یافته بود .قدرت  واقعی روحانی ها بسیار بیشتر از شمار عددی آنان در هیئت دولت وتکیه زنندگان برکرسی های مجلس بود. اکثر نهادهای حکومتی که پس از انقلاب شکل گرفته بود ،همچون شورای انقلاب؛مجلس خبره گان ،شورای نگهبان و..نیز نهادهایی که بعد ها شکل گرفتند ،مانند مجلس تشخخیص مصلحت نظام و.....در بست تحت کنترل آنان قرار داشت.باعزل بنی صدر ارکان ریاست جمهوری درکنار قوه قضاییه وریاست مجلس ؛یعنی ریاست سه قوه تحت کنترل آنان قرار گرفت.به مرور زمان از تعداد روحانیون در هیئت دولت ومجلس به میزان قابل توجهی کاسته شد وجای آنان را تکنوکرات هایی از میان وابستگان این حکومت گرفتند.باروی کار آمدن آقای احمدی نژاد که به تازه گی اونیفورم سپاهی را با کاپشن معروف خود عوض کرده بود؛برای باردیگر؛ رییس جمهوری بر کرسی ریاست نشست که لباس روحانی بر تن نداشت. یک سال پس از روی کار آمدن مجلس ششم، وقتی پاره ای از نمایندگان این مجلس قصد آن کردند تا از میان یکی از دو نایب رییس غیر روحانی مجلس ششم یکی را به جای کروبی برکرسی ریاست مجلس بنشانند ؛یکی از چهره های شناخته شده "حزب الله "خشم آگین آنان را چنین مورد عتاب و خطاب قرار داد : "هیهات از روزی که دوم خردادی ها به خود اجازه دهند ویک غیر روحانی را رییس مجلس کنند .متدینین وحزب الهی ها هرگز اجازه این کار را به آن ها نخواهند داد.ما بر سر ارزش های انقلاب با هیچ کس تعارف نداریم. این خط قرمز ماست..." نزدیک به سه سال وقت لازم بود تا در مجلس هفتم همان نیروهای ارزشی آقای حداد عادل را برکرسی ریاست همان مجلس بنشا نند وآب هم از آب تکان نخورد.آنان به این هم اکتفا نکردند وکرسی نیابت ریاست را هم به آقای باهنر سپردند تانشان دهند که چه رابطه ای بین ارزش وقدرت وجود دارد.حاصل این تقسیم غنایم آن بود که روحانیانی که از قدرت آنان به مرور زمان وبا شیبی آهسته در مجلس وهیئت دولت کاسته شده بود، درزمانی کوتاه ریاست جمهور وریاست مجلس را از دست دادند.تا مجبور شوند بغیراز ارگان های انتصابی حکومتی ازمیان ارگان های کلاسیک به ریاست قوه قضاییه ووزارت اطلاعات وکشور بسنده کنند.

روحانیت ایران به عنوان یک صنف در میان صنوف دیگراز ویژگی های منحصر به فردی بر خوردار است.

لباس متحد الشکل؛ایدئولوژی یکسان دینی-هر چند با تفسیر های گوناگون- شیوه تربیتی یکسان در طول مدت تعلیمات مذهبی؛ونیز ازدواجهای درونی و.....از جمله دلایل تقویت روحیه صنفی ووحدت منافع آنان است. پیوند تاریخی آنان با بازار ازویژه گی های روحانیت ایران است ؛ازدواج های متعدد با فرزندان بازاریان بر این پیوند افزوده است.وجود لایه های گوناگون در میان روحانیان ایرانی باعث شد تا از فردای انقلاب اختلاف نظرهاوتضاد های گوناگونی درمیان آنان بروز کند. درکلی ترین شکل می توان آنان را به سه دسته تقسیم کرد

1-گروه موسوم به محافظه کاران سنتی که در قالب روحانیت مبارز شکل گرفته است وبا بازار پیوندهای عمیق وگستردهای دارد.

2-گروهی دیگر که به تازگی راه خود را ازگروه نخست جداکرده ودر پشت سر آقای مصباح یزدی جمع شده اند. آقای مصباح در پیش از انقلاب با روحانبان انقلابی اختلاف نظر پیداکرده بود، وتمام هم وغم خودرا دراین سال ها درحوزه علمیه ودرتربیت کادر های روحانی متمرکز کرده بود، وتوانست که در سال های اخیر وبخصوص پس از مرگ اقای خمینی آرام آرام به عنوان یک مدعی سر بر آورد.

3-دسته سوم که با نام اصلاح طلب شناخته می شوند، بیشتر در حول وحوش روحانیون مبارز جمع شده اند .هیچ یک از این سه نیرو بدون سود جستن از نیروهای غیر روحانی توانایی حکومت کردن را ندارند .ازاین گروه بندی ها،گروه نخست نزدیک ترین متحد خود را در میان بازاریان، دسته دوم در میان نظامیان، ودسته سوم در میان بوروکرات ها جستجو کرده اند.

با پیروزی آقای احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری پایه های حکومت او از یک سو برروی شانه های نیروهایی قرار گرفت که بخش عمده آنان سابقه عضویت در سپاه پاسداراران وسازمان های امنیتی ودیگر نیروهای نظامی وامنیتی داشته اند ،واز سوی دیگر روحانیان جوانی که به آقای مصباح یزدی منتصب بودند. روحانیان سنتی وبازاریان اگرچه از این گزینه راضی نبودند ،اما راه مماشات وکج دار ومریز را با آن انتخاب ادامه دادند.نگاهی به لیست انتخاباتی راستگرایان در انتخابات مجلس ششم یعنی زمانی که هنوزاختلافات اوج نگرفته بود، وجایگاه امروزین افراد این لیست، گویای چگونگی از هم گسیختن نیروهای راست از یکدیگر می باشد .روحانیان این لیست به شرح زیر می باشند.

1-هاشمی رفسنجانی 2-موحدی کرمانی 3- محسن مجتهد شبستری 4- حسن روحانی 5-علی اکبر حسینی 6- رضا تقوی 7-موحدی ساوجی 8- رضا کرمی

باحضور این هشت روحانی بر جسته در کنار افرادی چون ، یحیی آل اسحاق- محمود احمدی نژاد- محمد جواد اردشیر لاریجانی- غلامحسین الهام- محمد رضا باهنر – احمد توکلی -غلامعلی حداد عادل- داود دانش جعفری – محسن رضایی- فاطمه رهبر- عباس شیبانی – شهاب الدین صدر- حسین غفوری فرد – نفیسه فیاض بخش – علیرضا مرندی- مرتضی نبوی- منیره نوبخت ومرضیه دستجردی ، نیاز به کنکا ش زیادی نیست تا در یابیم سهم یاران رییس جمهور از بخش روحانی اتحاد دیروز، چیزی نزدیک به صفر است . این ضعف با کمک گیری از آن دسته ازروحانیان جوانی که ذکر آنان رفت ،تا حدودی خنثی شد. اما همچنان به عنوان یک نقطه ضعف در جدال با دیگر بالایی ها مطرح است.

با پایان گرفتن انتخابات مجلس ششم وپیروزی چشمگیر اصلاح طلبان ؛ زمزمه هایی درون جریان راست شکل گرفت.عدم پیروزی در انتخابات باعث شد تادرمیان نیروهای پایینی راست نارضایتی از رهبران سنتی شکل بگیرد وآنان عاملان این شکست شناخته شوند این نیروها خودرا وارثان جبهه وجنگ می دانستند .اینان استخوان بندی آن نیروهایی بودندکه به نبرد با مخالفان جمهوری اسلامی -چه دردرون وچه دربیرون مرزها دست زده بودند. ستون فقرات وسازمانگران اصلی تظاهرات خیابانی  راتشکیل می دادند، تمام کارهای نامحبوب حکومتی بر دوش اینان قرار داشت، وبعلت جایگاهی که داشتند، بیشتر از رهبران خود با مردم ارتباط داشتند .بدیهی بود که چنین نیرویی سهم شایسته خود را از قدرت طلب کند، سهمی که پس از پایان جنگ مورد بی توجهی رهبران راست گرایشان قرار گرفته بود .در زمان ریاست جمهوری آقای رفسنجانی کوشیده شد تا با سمت دادن آنان به سوی پیمان کاری های اقتصادی ، بر خواست های آنان مهار زده شود. این نیرو ها در آن دوران بسیاری از رده های درجه 2و3 مدیریتی را اشغال کرده وآماده خیز جدید شدند .اینان در زمان آقای خاتمی از پاره ای از مناصب رانده شدند ،واینک خودرا آماده نبرد جدید می کردند.این نیروی جدید با سود بردن از امکان تشکیلاتی بسیج وهیئت های مذهبی ، پایه های مادی قدرت خود را بر دوش بازندگان واقعی تحولات اجتماعی ایران ،یعنی مردم حاشیه  شهرها وروستا ها بنا نهادند.همان ستونی که درانقلاب بهمن وجنگ نقش اساسی راایفا نمودند ، ولی در هنگامه تقسیم غنایم ودوران سازندگی واصلاحات مورد بی مهری قرار گرفتند.اصلاح طلبان که به طبقه متوسط شهری دل بسته وآنرا حامیان اصلی خود می پنداشتند ،از توجه به این نیروی عظیم غفلت ورزیدند، وبه همین جرم از حکومت رانده شدند.در نتیجه فضای سیاسی خالی ای برای نمایندگی این توده عظیم اجتماعی بوجود آمده بود که این نیروی نا شناخته با استراتژی "چراغ های خاموش" وشعار های عدالت خواهانه وامکانات تشکیلاتی تا حدودی آنرا پر کرد .این نیروی جدید درعرصه سیاسی ایران اولین تجربه مبارزاتی خود را در انتخابات دور دوم شوراهای شهربا استفاده از دلزدگی مردم از درگیری های درونی اصلاح طلبان ،با موفقیت به پایان برده بود در لیست 15نفره آنان حتی نام یک روحانی هم به چشم نمی خورد. واین البته از چشم رهبران راستگرا یان پوشیده نمانده بود، اما درآن زمان که مساله برای کل راستگرایان مساله نبرد مرگ وزندگی بود، این موضوع ارزش علنی کردن نداشت. پیروزی این نیروی جوان وفعال واهل عمل در انتخابات شوراهای شهر تهران ،منجر به فتح شهرداری تهران بوسیله آقای احمدی نژاد شد.نامبرده باتسخیر این سنگر شروع به اجرای برنامه های خود برمبنای شعار های از پیش تعیین شده کرد.اجرای این برنامه ها از یک سو جلب همان توده عظیم حاشیه نشین شهری ؛نیروهای متشکل در سپاه وبسیج، ونیروهای انتظامی وبازندگان سیاست تعدیل اقتصادی ،لیبرال ها ونولیبرال های درون حاکمیت های آقایان رفسنجانی وخاتمی را نشانه رفته بود، واز سوی دیگر خالی کردن زیر پای راست سنتی را.با پیروزی آقای احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری آتش یک اختلاف عمیق در میان این نیروها برافروخته شد.بالا رفتن سرسام آورقیمت نفت شرایط مساعدی را برای رییس جمهور ویارانش فراهم کرد تابه پیشبرد برنامه های خود بپردازند.سال 86برچنین ساختاری از مناسبات نیروهای حاکم آغاز شد.

 

سال 86

سال86را باید سال جنگ همه علیه همه نام نهاد.جنگ اصولگرا علیه اصولگرا؛اصلاح طلب علیه اصلاح طلب ؛رییس جمهور علیه مجلس؛ شورای نگهبان علیه مچلس ودولت؛روزنامه جمهوری اسلامی علیه کیهان؛و....

وقتی روزهای پایانی دولت هشتم در کفه نقد مجلس هشتم قرار گرفت کمترکسی تصور می کرد که 4 کاندیدای وزارت مورد نظر ریاست جمهوری ازمجلس همسورای اعتماد نگیرد وکار عدم هماهنگی مجلس وآقای احمدی نژاد به آنجا بکشد که رییس جمهور برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی ایران جهار گزینه را به مجلس معرفی کند.

از روزهای آغازین سال 86 با در طلیعه قرارگرفتن انتخابات ،همه بالایی ها خود را برای نبرد بر سر تصرف هرچه بیشتر کرسی های سبز رنگ مجلس آماده می کردند.آقای کروبی که پس ازخواب 2ساعته در انتخابات ریاست جمهوری از خواب دوشینه برخاسته بودو به رهبری نامه ای اعتراض آمیز نوشته بود، با کناره گیری از تمام سمت هایش ،در جریان اصلاح طلبی به تشکیل حزب خود یعنی حزب اعتماد ملی دست زد . شعب شهرستانی حزب یکی پس از دیگری وبا سرعت گشوده شدند وروزنامه ارگان حزب وسایت مربوطه انتشار یافت.همزمان حملات آقای کروبی به دیگر اصلاح طلبان به منظور به عقب راندن آنان وبدست گرفتن عنان رهبری جریان اصلاح طلبی یکی پس از دیگری انجام می شد.جبهه مشارکت نیز که از یکسو نگاهی به مردم داشت وازسوی دیگر در هراس از کف دادن صلاحیت کاندیداهای خود در انتخابات مجلس بود بازی دو گانه ای را آغاز کرد. از یکسو با نزدیکی به تشکل های مردمی سعی می کرد تا در دل دوست به هر حیله رهی بجوید، واز سوی دیگر می کوشید تا از نزدیکی بیش از حد با آنان اجتناب کند، تا مبادا دوستان تایید صلاحیت کن رنجیده خاطر شوند.این بازی  پیشتر هم انجام یافته بود ونتیجه آن هم از پیش معلوم بود؛از دست دادن هرچه بیشتر نیرو.

درمیان اصولگرایان نیز وضع بهتر ازاین نبود.اگر در آغاز سال 86آقای حداد عادل از تعامل بیش از پیش بادولت آقای احمدی نژاد سخن می گفت ماه های پایانی این سال بانامه نگاری آقای احمدی نژاد وگله ایشان از رییس مجلس همزمان شد ،که درآن ازاینکه "نمایندگان وارد تصمیما ت اجرایی شده اند" وچوب لای چرخ "دولت" می گذارند گله شده بود، وآقای حداد عادل هم در مقابل خود سری های رییس جمهور، چاره را در رجوع به رهبر وگرفتن دست خط از ایشان یافت .

در چنین شرایطی انتخابات دور اول مجلس هشتم انجام یافت ودرنتیجه همانطور که پیش بینی می شد اصلاح طلبان در وضعیتی کما بیش شبیه مجلس هفتم قرارگرفتندواصولگرایان سه شقه شده هم در مجموعه خود در وضعیت  چندان مناسبی قرار ندارند. جالب توجه آن که بیش از 60درصد نمایندگان مجلس هفتم انتخاب نشدند ودر عوض وزن نمایندگان مستقلی که به هیچ یک از لیست ها بستگی نداشتند سنگین تر شد.

وضعیت پایینی هادر سال 86

اعتصابات واعتراضات مردمی در سال 86با اوج گیری همراه بود. این اعتراضات را می توان به چند دسته تقسیم کرد

1-اعتراضات واعتصابات کارگری: این دسته از اعتراضات بطور عمده به علت عدم پرداخت دستمزدها ویا اخراج ها وبیشتر از روی استیصال صورت می گرفت ،تاتلاشی سازمان یافته برای بدست آوردن حق زندگی بهتر.به عبارت دیگر اینگونه حوادث در شرایطی روی می دادند که زحمتکشان دیگر به تمام معنا چیزی برای از دست دادن نداشتند وبرای بقای خود می جنگیدند، و در عین حال دراین جنگ از سازمان های هدایت کننده ای صنفی همچون سندیکا یا هرسازمان دیگری هم بی بهره بودند.طبقه کارگر ایران در پایان سال با سیل بنیان کن اخراج تحت لوای قرارداد های موقت مواجه شد که باز تاب های آن را در سال جدید شاهد خواهیم بود.

2- تظاهرات وهیجانات خود جوش :این رخداد های اعتراضی اغلب بطور ناگهانی روی می دهند مانند حوادث پس از سهمیه بندی بنزین ودر گیری ها ی جوانان با نیروهای انتظامی در آریاشهر واعتراضات گسسته به طرح امنیت اجتماعی در میادین شهرها به ویژه تهران و...  نیروهای عمده وسوخت اینگونه وقایع را حاشیه نشینان شهری وجوانان تشکیل می دهند.  از مشخصات بارز هردودسته شرکت کننده در این اعتراضات ،غلبه عنصرخودجوشی وماهیت عکس العملی آن وعدم وجود سازماندهی دربین آنان است.تجربه نشان داده است که این جنبش ها در صورت تداوم به سرعت قابلیت پذیرش نوعی سازماندهی اولیه ، اغلب به سرکردگی عناصرلمپن مآب وخطرپذیر، رادارند.

3-جنبش های قومی :که خود به دو دسته تقسیم می شوند. اول جنبش های اعتراضی که به نوعی از جنبش های پیشین تاثیر وبهره گرفته اند واز یک آگاهی نسبی برخوردارند . بارزترین آن جنبش هارا در کردستان می بینیم .دوم جنبش های اعتراضی که از عدم آگاهی ملی رنج می برند وبیشتر دارای ماهیت خودبخودی وتعصب آلود هستند. اینمورد از اعتراضات را گاه درشکل درگیری های مربوط به تقسیمات کشوری واستانی وگاه در شکل انتخاباتی آن یعنی رای دادن تعصب آلود به کاندیدایی ازقوم خودی شاهد هستیم.

4- جنبش های دموکراتیک : همچون جنبش زنان ؛جنبش دانشجویان ؛جنبش آزادی زندانیان سیاسی وصنفی و...این جنبش ها ازآگاهی نسبی صنفی وسیاسی برخوردا هستند. درسالی که گذشت کمپین یک میلیون امضاءعلی رغم دستگیری ها ومحاکمات پی درپی فعال بود ودرکنار آن تشکل مادران صلح نیز به میدان آمد.جنبش دانشجویی نیز دراین سال بسیار فعال بود .درمیان آکسیون های دانشجویی تظاهرات 13آذر ودانشگاه شیراز از اهمیتی ویژه برخوردار بودند.از پیشرفت های مهم این جنبش ها می توان از هزینه پذیری آن ها در معادلات قدرت سخن گفت ویاد آور شد که به ویژه جنبش زنان ودانشجویان وکارگران علیرغم تضییقات فراوان ، وپرداخت هزینه های گزاف به شکل دستگیری ها ، محاکمات ومحکومیت ها، همچنان به حضور خود در عرصه عمومی وطرح خواسته ها ومطالبات گوناگون خود ادامه دادند.

5-اینک در آغاز سال 87وبا انجام وبا پایان دوره اول انتخابات مجلس شورا با جنبش نوینی روبرو هستیم که شاید بتوان آن را جنبش تحریمیان ویا جنبش تحریم کنندگان نام نهاد این جنبش هر چند که در این زمان از یک رهبری واحد برخوردار نیست ولی اگر بالایی ها نخواهند ویا نتوانند که روزنی برای اعتراضات متراکم شده بیابند روزی از انسجام بیشتری برخوردار خواهد شد.برای شناخت بیشتر این جنبش باید نگاهی دیگر باره به انتخابات انجام شده انداخت .

از رایج ترین شیوه های بالا بردن در صد رای دهندگان کم اعلام کردن تعداد واجدین شرایط رای دادن است .تاکنون آمارهای گوناگونی از تعداد واجدان شرایط رای دادن وتعداد مجموع شرکت کنندگان در رای گیری انتشار یافته است در آخرین آمار تعداد رای دهندگان 24میلیون و400 هزار نفر اعلام شد، اگر آمارهای متفاوت 70درصدو65 درصد و60 درصد و58درصدو.....را در نظر نگیریم و فقط شهر تهران رامورد برسی قرار دهیم وفرض را بر صحت آمار ارائه داده شده قرار دهیم دربهترین حالت تعداد رای دهندگان تهرانی زیر 30درصد بوده است درحالی که چهار سال پیش تعداددارندگان حق رای کمتر از امسال بوده است وبنا به تجربه انتخابات پیشین هر سال حدود 750 هزارنفر به دارندگان حق رای در سطح کشور افزوده می شود-اگرچه با تصویب سن رای 18 سال تلاش دیگری برای کاهش در صد رای دهندگان وگریز از رادیکالیسم نوجوانانانجام دادند- آرای اخذ شده در انتخابات مجلس هفتم در تهران 1میلیون و970هزار بوده در حالی که ارای اخذ شده درانتخابات مجلس هشتم 1میلیون و910 هزار رای یعنی 60000رای کمتر بوده است.به عبارت دیگرتعداد واجدین شرایط رای دادن افزایش یافته ولی تعداد رای دهندگان کاهش یافته است.ضمنا نفر اول اصولگریان یعنی آقای حداد عادل نیز از888 هزار به 844هزار کاهش یافته است .یعنی 44000 رای کمتر .به این ترتیب جنبشی در ایران شکل گرفته است که دستکم در تهران وشهرهای بزرگ از توانایی واکثریت قدرتمند ونیز پتانسیل بالقوه باز هم بیشتری برخوردار است.باید توجه داشت که آراء تهران نیرو های راست ،آرایی تشکیلاتی است وچنین آرایی بدون یک شرایط بحران عمومی به طور ناگهانی دچار ریزش ناگهانی نمی شوند.

اما این آمار مورد قبول جناحی که بازنده اعلام شده است نمی باشد ودرنتیجه آقایان کروبی وخاتمی در نامه ای به شورای نگهبان از جمله چنین نوشتند:

"در مورد نتايج انتخابات در تهران نگراني هايي وجود داردکه اگر رفع نشودمطمئنا به زيان نظام و جامعه خواهد بود.صرفنظر از تنگناهايي که براي نمايندگان نامزدان براي حضور در صندوق ها وجودداشت ، آنچه از گزارش هاي متعدد،چه از سوي معدود نمايندگان حاضردر راي گيري و شمارش آرا، وچه از منابع موثق دیگر{نشان می دهد}که نتايج اعلام شده تناسبي با آرا ريخته شده درصندوقها ندارد، اگر اين شائبه مرتفع نشود پيش و بيش از هر چيز نظام که حاصل خون شهيدان و حضور واراده مردم با هدايت ممتاز امام(ره) است ،زيان خواهد ديد...."

وجود این نارضایتی وافزایش مشکلاتی همچون گرانی وتورم وبیکاری واز دست رفتن امیدها می تواند بیش ازاین به جنبش تحریم کمک نماید.توجه به این نکته ضروری است که در ماه های پایانی سال که کارزار تبلیغات انتخاباتی هرچه بیشتر اوج می گرفت ؛هیچ یک از طرفین درگیری هیچ برنامه ای برای برون رفت از مشکلات عدیده وساختاری وعارضی جامعه ارائه ندادندوتمام نیروی خود را فقط وفقط صرف تخریب یکدیگر کردند.صفحات رسانه های وابسته به دو طرف شاهد این مدعاست از آنجایی که این جنبش هنوز بسیار نوپا است برای تحلیل دقیقتر آن باید بیشتر منتظر شد

مشکلات ساختاری

مشکلات ساختاری جامعه ایران بسیار گسترده وگوناگون است. پاره ای از آن به دوران پیش از انقلاب بازمی گردد.پاره ای دیگر از آن به سیاست های اقتصادی متضاد در دوره های گوناگون جمهوری اسلامی وتضاد منافع دسته بندی های درونی آن ؛که تحلیل آن فرصتی دیگر را می طلبد.امابر اساس یک نظر خواهی که از سوی یکی از رسانه های راست گرا درماه های پایانی سال صورت گرفته بود اکثریت مردم  بزرگترین معضلات خود را در درجه نخست گرانی ودر درجه بعد بیکاری عنوان کرده بودند. نگاهی به درگیری های درون جناح های راست، ونیز اصلاح طلب در اواخر سال نیز حکایت از سمت گیری شعارها به همین سوی دارد. دراین میان آقای احمدی نژاد استراتژی تبلیغاتی خود را بر دو پایه انرژی هسته ای وسفرهای استانی بنا نهاده بود .شعار انرژی هسته ای از یک سو می بایست با تکیه بر تعصب ملی ،نوعی بسیج همگانی ایجاد کند ،واز سوی دیگر زیر پای دیگر راست ها ی رقیب و اصلاح طلبان را خالی کند.او هوشمندانه وبرخلاف دیگر راست ها دریافته بود که امیدی به اکثریت ساکنین شهر های بزرگ نباید ببندد؛بنا براین استراتژی تحکیم پایه های قدرت خودرا بر روی جذب هرچه بیشتر روستا ییان وساکنان شهر های کوچک وتا حدودی هم حاشیه نشینان شهر ها متمرکز کرد. بافروکش کردن تب انرژی هسته ای ، بزرگترین امید او به سفرهای استانی واجرایی کردن وعده های داده شده در طی این سفرها بسته شده است. به همین جهت او نیازمند آن است که به هر شکل ممکن ازاین سفر ها ره توشه ای تا خرداد 88 بیندوزد. این شتاب از جمله دلایل رشد غول آسای تورم در ایران است.تورم مانند اژدهایی هزار سر در ایران بیداد می کند یکی از اشکال تورم ؛تورم مسکن است .درهمین اسفند وروز های آغازین فروردین قیمت مسکن به شکل غول آسایی بار دیگر افزایش یافته است.

در سالی که گذشت همه نیروهای سیاسی ایران افرادی را از دست دادند.اگر در میان اصلاخ طلبان آقای بورقانی با مرگی نابهنکام مواجه شد بی گمان درگذشت آیت الله توسلی برای اصلاح طلبان ضایعه ای دردناک بود.آز دست دادن آقای فخرالدین حجازی نیز از ضایعات دیگر این گروه در این سال بود دراین میان اصول گرایان نیز آقایان مشکینی وفاضل لنکرانی وآیت الله حق شناس وآیت الله مجتهد تهرانی را از دست دادند.ودر این میان نیروهای هوادار سوسیالیسم هم ژاله اصفهانی - عاشورپور – مریم فیروز – منیره جباری وخانم بهکیش وبهزاد بهزادی رااز دست داند.هرجند که این امری طبیعی است ولی وقوع این مرگ ها در آستانه سی سالگی انقلاب از نظر سیاسی نشانگر آغاز یک تغییر بزرگ است.

در دو الی سه سال آینده یک نسل کامل از پایینی های حکومت بازنشسته می شوند واین تغییر بزرگی در بدنه جمهوری اسلامی پدید می آورد.به عبارت دیگر نیروهای سیاسی کشور پوست می اندازند

دیگر وقایع

درآغاز سال 86وقتی دستور العمل الحاق سازمان های مدیریتی استانی به استانداری ها ابلاغ شد منتقدان دولت فرصت را غنیمت شمردند و.شدید ترین انتقادها را به سوی دولت نشانه رفتند وسرانجام در 21مردادماه نامه مشهور به 57تن منتشر شد؛که شاکله اصلی امضاء کنندگان آن را استادان وکارشناسان موسوم به "نهاد گرا" در دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی تشکیل می دادند .در مناظره تلویزیونی پیروآن هم که بین فرهاد رهبر وستاری فرد انجام گرفت مسائل گوناگونی از مشکلات کشور فاش گفته شد.از آب شرب مصرفی در نهبندان خراسان جنوبی گرفته تا کفش های لاستیکی بچه مدرسه ای های آبدانان ایلام .از نشت گاز در خانه های مردم در مسجد سلیمان تا بازماندن چند روزه زخم در بیمارستان های خاش در سیستان وبلوچستان به واسطه نبود نخ بخیه.

در اردیبهشت همین سال رییس سازمان خصوصی سازی گفت که "آموزش وپرورش راهم می توانیم بفروشیم وخصوصی کنیم ".دربهار 86 هیات واگذاری با عرصه بلوکی سهام شرکت های ملی مس وفولاد مبارکه موافقت کرد .تا نشان دهد که این دولت در فروش امول دولتی از دولت های سازندگی واصلاحات عقب نمی ماند.در همین بهار قیمت نفت از 70دلار گذشت.

بی گمان مهمترین واقعه تابستان سهمیه بندی بنزین وشورش های متعاقب آن در تهران وپاره ای از شهرستان ها ی دیگربوده است . نتیجه این شورش ها که درآن چند پمپ بنزین وفروشگاه وخودروی پلیس به آتش کشیده ویا غارت شدند یاد آوری این نکته به دولتمردان بود که توده های ناراضی را نمی توان با پاره ای ازشعارها ویااقدامات سطحی راضی کرد وحل مشکلات اقتصاد تا مغز استخوان بیمار ایران اقدامات بنیانی تری را می طلبد.فصل تابستان ضمنا بامخالفت آمیکا درفروش 22هواپیمای مسافربری M.D  به کشورمان مصادف شد.درآغاز این فصل قیمت بلیط هواپیما 15تا17 درصد افزایش یافت.

مدیرکل اشتغال اتباع بیگانه اعلام کرد که از اول سال تا پایان مرداد ماه 222 هزار کارگر خارجی غیر مجاز اخراج شده اند.بااخراج این کارگران که عمدتا افغانی بودند هزینه دستمزد کارگران ساختمانی بشدت افزایش پیداکرد که این خود یکی از دلایل رشد قیمت مسکن در روزهای پایانی سال بود در تابستان در زیر مجموعه های وزارت اقتصاد ودارایی به تدریج اختلاف دیدگاه ها بالا گرفت .اوایل مرداد ماه رییس وقت سازمان حسابرسی از زیان ده بودن 300شرکت دولتی خبر داد. رییس کل سازمان امور مالیاتی نیز از رویداد های جاری گله کرد وگفت "زحمت ریسک به تولید کننده وجایزه به صادر کننده داده می شود کجای دنیا چنین است ؟باچنین رویکردی چگونه اهداف چشم انداز محقق خواهد شد؟."در شهریورماه معاون اول رییس جمهور اظهار داشت "ثروت نباید به طور افقی در گردش باشد بلکه باید با گردش عمودی همه آحاد جامعه از آن بهره مند شوند .

زمستان زود رس وسرمای ناگهانی وجانکاه ؛باعث قطع پیاپی گاز وبرق در نقاط مختلف تهران وایران شد .را ه های ارتباطی قطع ومسافران بیشماری در جاده ها سرگردان شدند.فرودگاه امام که چندی بر سر اداره آن در دولت اصلاحات بین وزارت راه وسپاه درگیری هایی بوجود آمده بود درنتیجه کمبود شدید امکانات بشدت فلج شد؛ مسئولان مربوطه چندی پیش از آن با اصرار همه پرواز های خارجی بغیراز پروازهای حج را به آنجا منتقل کرده بودند نتیجه آنکه رییس این فرودگاه بر کنار شد.آگر در روزهای آغاز زمستان بارکود بازار مسکن مواجه بودیم روزهای پایانی سال با افزایش باز هم بیشتر مسکن مواجه شد.وسرانجام دربهمن ماه شورای نگهبان اقدام مجمع تشخیص مصلحت نظام در باره تشخیص دادن برخی مواد لایحه اصل 44قانون اساسی راکلا مغایر اختیارات مجمع وخلاف قانون اساسی شناخت تا نشان دهد که کدام نهاد قدرت بیشتری دارد وبالاتر از کدام نهاد قرار دارد.

وسرانجام بانک صادرات در بورس پذیرفته شد (هرچند به صورت مشروط )وبدین ترتیب بولدوزر خصوصی سازی مهمترین بخش های اقتصاد این کشور را یکی پس از دیگری درنوردید وپس از بخش های نفت ؛مس ؛ پتروشیمی و...به سراغ بانک ها رفت.

نتیجه آنکه هیچ نهاد وجریانی از جنگ قدرت برکنار نماند تضادهای درون حکومتی تشدید شد وهنوز مرحله دوم انتخابات آغاز نشده همگان خود را برای انتخابات ریاست جمهوری آماده می کنند

بازگشت به صفحه نخست         

                            

Free Web Counters & Statistics