نویدنو:2/09/1386                                                                     صفحه قابل چاپ است

فقرا به صف


سوال اين است که چرا به رغم اين همه درآمدهاي نفتي و گذشت 30 ماه از رياست جمهوري احمدي نژاد نه تنها کاهش فقر نداشته ايم بلکه بر صف طويل نيازمندان افزوده شده است و رئيس جمهور هم با افتخار تمام به اين فقرا مبلغي را هبه مي کند؟ مستند اين سخنان هم آماري است که اخيراً وزير رفاه اعلام کرد. به گفته عبدالرضا مصري ميزان فقر طي يک سال گذشته در کشور افزايش داشته است.


ظاهراً نه تنها قرار نيست محمود احمدي نژاد در مقام رياست جمهوري انتقاد وارده به شيوه هاي دولت مداري و کشورداري را لحاظ کند بلکه هر روز که مي گذرد به گونه يي عمل مي کند که بيش از گذشته مخالفت او را با اين انتقادات نشان مي دهد و البته رئيس جمهور هم هيچ ابايي از اينکه چنين انديشه يي را علني کند ندارد و به آن هم افتخار مي کند.


رئيس جمهوري که پس از پايان دور اول سفرهاي استاني اش وعده تغييرات ماهوي در مرحله دوم از اين سفرها را داد و اينک با سفر به استان خراسان جنوبي در عمل چگونگي اين تغييرات ماهوي آشکار شد. احمدي نژاد به مناطق محروم مي رود و مردمي را که زير خط فقر زندگي مي کنند مورد ترحم قرار مي دهد و کساني که به هر تقديري شانس مي آورند و به او نزديک مي شوند هبه يي دريافت مي کنند يا دستوري کتبي از رئيس جمهور مي گيرند تا مشکل شان في المجلس حل شود. اگرچه باز هم به مانند سابق خبرنگاران رسانه هاي منتقد امکان حضور در اين سفر را نداشتند اما آنگونه که رسانه هاي حامي دولت از جمله صدا و سيما به کرات اعلام کردند محمود احمدي نژاد در برخي مناطق محروم نشين حضور پيدا کرده و دست کم صد نفر را مورد تفقد شخصي قرار داده است. از قضا اين بخش از سفر احمدي نژاد به استان خراسان جنوبي هم بيشتر مورد توجه صدا و سيما و ساير رسانه هاي حامي دولت قرار گرفت و در سطحي گسترده مورد پوشش خبري قرار گرفت.


فقرا به صف مي شدند و از رئيس جمهور مي خواستند مشکل شان را حل کند. به اين ترتيب معلوم شد دور جديد سفرهاي استاني به اين شکل است که احمدي نژاد به مناطق محروم استان ها سرکشي مي کند و با طبقه فقير به گفت وگو مي نشيند و به هر کدام از اين فقرا که نزد او آمده اند هداياي مالي، کالايي و ... اعطا مي کند و در صورت نياز دستور کتبي براي حل مشکل شان صادر مي شود. درباره شيوه جديد سفرهاي استاني رئيس جمهور نکاتي وجود دارد که پرداختن به آنها مي تواند ميزان فايده مندي چنين روش هايي را براي کشورداري نشان دهد.


تجربيات 30 ماه گذشته نشان مي دهد که مخالفت ها با چنين شيوه هاي مديريتي نه تنها از سوي دولت و شخص رئيس جمهور پذيرفته نمي شود بلکه همانگونه که خود او در بيرجند گفته است مخالفان کساني هستند که صدايشان از جاي گرم و نرم مي آيد. بنابراين به نظر مي رسد با چنين موضع گيري از سوي احمدي نژاد ابراز مخالفت کردن حداقل در ذهنيت احمدي نژاد به اين معنا است که ثروتمندان با مورد ترحم قرار گرفتن فقيران مخالفند و هر مخالفي هم ثروتمندي است که در کاخي نشسته است و صدايش از جاي گرم و نرم مي آيد، اما با اين فرض محال که همه مخالفان گروهي ثروتمند و نق زن که کارشان چيزي جز مخالفت نيست، چند سوال مطرح است که اميدواريم پاسخ روشني براي آنها يافت شود؛

 

1- احمدي نژاد بارها اعلام کرده است که سياست هاي شانزده ساله روساي جمهور ما قبل او مجموعاً باعث ايجاد فقر و شکاف گسترده طبقاتي در جامعه شده و او آمده است تا با آوردن پول نفت سر سفره هاي مردم فقر را از بين ببرد و شکاف طبقاتي را پر کند. اکنون دو سال از اولين سفر او به خراسان جنوبي مي گذرد.

دو سال يعني يک هشتم شانزده سالي که مورد انتقاد احمدي نژاد قرار گرفته است. به عبارت روشن تر طي اين دو سال دست کم مي بايستي به ميزان يک هشتم از فقر منطقه کم شده باشد، چرا که در اين مدت ميلياردها دلار درآمد افسانه يي نفت هم به دولت رسيده است و طبيعتاً با اين درآمد هنگفت اثر آن مي بايستي در دو سال بسيار بيشتر از يک هشتم شانزده سال گذشته باشد. اما آنگونه که رسانه هاي حامي دولت و نه منتقدان دولت، خود نوشته اند و صدا و سيما هم تصاوير آن را پخش کرده هيچ اثري از رفع يا کاهش فقر ديده نمي شود. بلکه موج، موج آدم هاي فقيري نشان داده شد که براي گرفتن وجهي هرچند اندک مقابل مکاني که رئيس جمهور بار عام داده بود و فقرا را به حضور مي پذيرفت، ايجاد شده بود. سوال اين است که چرا به رغم اين همه درآمدهاي نفتي و گذشت 30 ماه از رياست جمهوري احمدي نژاد نه تنها کاهش فقر نداشته ايم بلکه بر صف طويل نيازمندان افزوده شده است و رئيس جمهور هم با افتخار تمام به اين فقرا مبلغي را هبه مي کند؟ مستند اين سخنان هم آماري است که اخيراً وزير رفاه اعلام کرد. به گفته عبدالرضا مصري ميزان فقر طي يک سال گذشته در کشور افزايش داشته است.


2- از الزامات دنياي مدرن جايگزيني ساختارها و نهادها به جاي اشخاص است. به عبارت روشن تر در دوره هاي گذشته که زندگي انسان ها شکل بدوي داشت و حکومت ها هم تکامل نيافته بودند و از سوي ديگر جمعيت بلادها هم چندان زياد نبود نوعي ارتباط چهره به چهره بين بخش هاي زيادي از رعايا با حکام وجود داشت. در اين سيستم حکام به مناسبت هاي مختلف از جمله زمان پرمحصولي زمين هاي زراعتي و پر شدن خزانه دارالحکومه به مردم بار عام مي دادند و رعايا مورد تفقد قرار مي گرفتند. اکنون اين شيوه از حکومت داري منسوخ و به بايگاني تاريخ سپرده شده است، چرا که نه الزامات اين زمان به مانند گذشته است و نه اين امکان وجود دارد که همه رعايا شرفياب شوند و طرح مشکل و خواسته کنند. سوال اصلي اين است که بر فرض در هر يک از سفرهاي استاني احمدي نژاد 100 الي 200 آدم خوش شانس اجازه حضور پيدا کرده باشند اما تکليف بقيه چه مي شود؟ شايد در اين استان و ساير استان هاي کشور به اندازه پنج ميليون انسان يا بيشتر با مشکلاتي اي بسا بزرگ تر از مشکلات آن آدم هاي خوش شانس وجود داشته باشند، تکليف اينها چه مي شود؟ گناه شان چيست که بخت با آنها يار نبوده است تا از دستان رئيس جمهور به بهاي پخش تصويرشان از تلويزيون انعامي دريافت کنند. حتي اگر رئيس جمهور بخواهد هم نمي تواند تمام فقرا را به حضور بپذيرد. به فرض اگر پنج ميليون فقير هر کدام فقط پنج دقيقه وقت بخواهد تا طرح مشکل کند بيست و پنج ميليون دقيقه وقت نياز است و بيست و پنج ميليون دقيقه وقت يعني 416 هزار ساعت، 17 هزار و 361 روز، 578 ماه، 48 سال يا به عبارتي حدود نيم قرن زمان. معناي اين حساب سرانگشتي اين است که آخرين فقير مي بايستي نيم قرن در انتظار نوبت باشد تا بار عام يابد و از دست رئيس جمهور هبه دريافت کند آن هم به اين شرط که مدافع چنين شيوه مملکت داري تمام کار و زندگي خود را تعطيل کند و بدون خواب و خوراک و استراحت يکسره فقرا را به حضور بپذيرد. طبيعي است اين شيوه از مملکت داري هرگز نمي تواند گشايش امور کند. در واقع علت اينکه در دنياي مدرن ساختارها و نهادها جاي افراد را براي حل مشکلات شهروندان گرفته اند به همين دليل است. به عبارت روشن تر دولت هاي مدرن ساختارهاي گسترده حقيقي و حقوقي را در سراسر سرزمين شان تاسيس کرده اند و با ايجاد هزاران و شايد ميليون ها شعبه در اقصي نقاط کشور هر کدام ماموريت ويژه دارند که به رفع بخش هايي از مشکلات مملکت بپردازند. آن هم نه هر مشکلي بلکه هر نهادي موظف است به صورت تخصصي به رفع برخي نيازها بپردازد. به عنوان مثال نظام تامين رفاه اجتماعي مسووليت دارد طبقات پايين جامعه را تحت پوشش قرار دهد. ساختارها و نهادها در کشورهاي متمدن و پيشرفته به خوبي ايفاي نقش مي کنند و نيازهاي شهروندان را به صورت نسبي پاسخگو هستند اما در کشورهاي جهان سومي مانند ايران اين ساختارها نتوانسته اند آنگونه که مي بايستي، ايفاي وظيفه کنند و روشن است کسي که مي خواهد اين معضل را حل کند بايد به اصلاح نهادها و ساختارها همت گمارد. ظاهراً رئيس جمهور ايران نه تنها به اصلاح ساختارها و نهادها توجه لازم را نداشته بلکه آشکارا سعي داشته با دور زدن، انحلال، تغيير يا در مواردي ايجاد نهادهاي موازي کل صورت مساله را پاک کند و در عوض شيوه هاي اختصاصي خود را که همان حل مشکل به صورت رودرويي با معدودي از مردمان فقير است پيشه کند. اما آنگونه که با يک محاسبه ابتدايي هم نشان داده شد اين شيوه نمي تواند پاسخگوي مديريت کشور در دنياي مدرن باشد.


3- سوال بعدي اين است که به احتمال قوي مجري چنين شيوه يي خود هم به غيرعملي بودن آن آگاهي دارد، اما چرا باز هم اين شيوه مملکت داري در دستور کار قرار مي گيرد؟ پاسخ دو حالت دارد، رفتن به ميان فقرا يا جنبه نمادين يا جنبه تبليغاتي دارد. اگر جنبه نمادين داشته باشد رئيس جمهور مي تواند در برخي موارد چنين اقداماتي را انجام دهد و به عنوان حاشيه هاي شيوه مديريتي دولت هم از صداوسيما پخش شود تا افکار عمومي بدانند دولت به فکر طبقه فرودست است و اينگونه نيست که يکسره آنان را به فراموشي بسپارد، کما اينکه در گذشته به خصوص در دولت خاتمي اينگونه عمل مي شد، هر چند صداوسيما همان اقدامات نمادين را هم پخش نمي کرد. اما درباره محمود احمدي نژاد قضيه متفاوت است، چرا که اعطاي انعام مستقيم به فقرا به ملکه رفتاري دولت تبديل شده و صداوسيما هم اين بخش از رفتارهاي دولتمردان را نه در حاشيه که در اصل فعاليت هاي خبري خود قرار داده است. وضعيت تا آنجا پيش رفته که اکنون در افکار عمومي مشهور است هر کس بتواند نزد رئيس جمهور يا هر کدام از دولتمردان برسد حتماً پولي يا کمکي دريافت خواهد کرد و دست خالي بر نخواهد گشت. عامل اين وضعيت هم به رفتارهاي خاص دولتمردان نهم و در رأس آن محمود احمدي نژاد برمي گردد. اکنون همه منتظرند فرصتي پيش آيد تا اجازه حضور پيدا کنند و رفع مشکل کنند اما اگر از 70 ميليون جمعيت فقط پنج ميليون نفر هم چنين قصدي داشته باشند آخرين آنان چاره يي ندارد مگر اينکه نيم قرن در انتظار بماند. به شرط آنکه رئيس جمهور هم کار ديگري جز پذيرفتن فقرا نداشته باشد.

 

بازگشت به صفحه نخست                                   

Free Web Counters & Statistics