نویدنو:13/06/1386                                                                     صفحه قابل چاپ است

فقر؛ تهديد امنيت بين المللي در قرن 21

محسن شريفي
 

اعتماد
در دهه هاي گذشته مفاهيمي چون دموکراسي و حقوق بشر در کانون توجه عمومي قرار داشت. اکنون بايد مفهوم توسعه که فقر يکي از اصلي ترين ابعاد آن است را به اين مفاهيم افزود و حتي در صدور اين مفاهيم قرار داد. امروزه جوامع مختلف بيش از هر زمان ديگري به هم پيوند خورده اند. اين جوامع با تهديدهايي مواجه هستند که اتخاذ يک استراتژي فراگير با کمک همه بازيگران بين المللي را مي طلبد. فقر به عنوان يک تهديد اقتصادي و اجتماعي در زمره اين تهديدات است. فقر چالش عصر ما است به گونه يي که تقريباً نيمي از مردم جهان از آن رنج مي برند. فقر به طور مستقيم و غيرمستقيم امنيت بين المللي را تهديد مي کند.


مفهوم فقر

واژه
Poverty يا Pauvre به معناي فقر از ريشه لاتين Pauper مي آيد که با Paucus و يوناني Penes (فقير) و Penia (فقر) قرابت دارد. فقر را در يوناني با واژه Aporia (راه به جايي نداشتن، مشکلي که فقير با آن دست به گريبان است) تعريف مي کنند. ريشه هاي يوناني به امر واقع مثبت برمي گردد (اگر چه هر دو دردآور)؛ يکي ريشه بيولوژيک يعني گرسنگي و ديگري ماهيت روان شناختي آن است.

وقتي فقر از لحاظ مفهومي بررسي مي شود مشخص مي شود که پديده يي با ابعاد اقتصادي و اجتماعي است. آنچه که بيشتر مدنظر ما قرار دارد و گزارش ها و اسناد بين المللي نيز به آن اشاره داشته اند بعد اقتصادي فقر است. در واقع ساده ترين و متداول ترين تعريف فقر هم همان تعريف اقتصادي آن است. با اين تعريف نيز فقر به مطلق و نسبي تقسيم مي شود.

فقر مطلق بر اين اساس تعريف مي شود که هر فرد حداقل نيازهاي پايه يي براي معيشت دارد که عدم تامين آنها وي را دچار مشکل مي کند. به عبارت ديگر فقر، محروميت عميق از مواهب مادي است که راه توسعه متعارف فرد را تا آن درجه سد مي کند که يکپارچگي شخص را به هم مي ريزد. فقير بودن از اين نظر به معناي ناتواني در تامين نيازهاي بيولوژيکي خود و خانواده از طريق منابع يا فعاليت خويش است. کسي که از فقر مطلق رنج مي برد قادر به تامين هزينه هاي اساسي وضعيت انساني زندگي نيست.

از طرف ديگر مي توان به فقر با مفهومي مقايسه يي نگريست. به عبارت ديگر وضعيت فقر را نسبت به شرايط زندگي و کار ساير اعضاي همان جامعه و در همان زمان مي توان سنجيد. فقر به اين معنا نسبي است. بنابراين فقر نسبي دو عنصر مکاني و زماني دارد. عنصر مکاني به اين معنا که وضعيت فرد نسبت به استانداردهاي زندگي در همان جامعه يي که در آن زندگي مي کند سنجيده مي شود و عنصر زماني به اين معنا است که وضعيت فرد نسبت به استانداردهاي همان زمان زندگي او بررسي شود. فقر نسبي ماهيت مقايسه يي دارد و از جامعه يي به جامعه ديگر متفاوت است و نمي توان به آن اتکا کرد. حتي در سطح يک کشور هم ممکن است شاهد تعداد زيادي خط فقر نسبي باشيم که در نتيجه آمار متفاوتي در اختيار برنامه ريزان و تحليلگران قرار مي گيرد. اما فقر مطلق چنين ضعفي ندارد. بنابراين بايد به مفهوم فقر مطلق که محاسبه آن ساده تر، يکسان تر و تا حدودي ثابت است، پرداخت. بيان شد که فقر مطلق به معني عدم برخورداري از حداقل نيازهاي اساسي زندگي است. براي تعيين ميزان فقر در اين معنا بايد خط فقر مطلق را تعيين کرد که عبارت است از ميزان درآمدي که شخص با کمتر از آن نمي تواند احتياجات اصلي خود را تامين کند. احتياجات اصلي عبارتند از تغذيه، مسکن و بهداشت. بر اين اساس در گزارش ها و اسناد سازمان ملل از دو خط فقر صحبت شده است؛ درآمد روزانه کمتر از يک دلار و درآمد روزانه کمتر از دو دلار.

وضعيت فقر در جهان امروز

در بيست وپنج سال گذشته شاهد بيشترين کاهش در فقر شديدي که جهان تاکنون تجربه کرده، بوده ايم. صدها ميليون نفر در سراسر جهان توانسته اند از فشارهاي فقر شديد خلاص شوند. در همين حال چند کشور فقيرتر شده و بحران هاي ويرانگر اقتصادي ميليون ها خانواده را دچار فقر کرده است. امروز بيش از يک ميليارد نفر يعني يک نفر از هر 6 نفر هنوز با کمتر از يک دلار در روز زندگي مي کنند و سالانه 11 ميليون کودک پيش از پنج سالگي مي ميرند و سه ميليون نفر بر اثر بيماري ايدز جان مي دهند. از سال 1990 در حالي که درآمد سرانه کشورهاي در حال توسعه به طور ميانگين هر ساله سه درصد افزايش يافته است، در برخي مناطق شمار مردمي که در فقر به سر مي برند تا بيش از 100 ميليون نفر افزايش پيدا کرده است. حداقل در 54 کشور متوسط درآمد سرانه در طول همين دوره زماني، کاهش يافته است. فقر رو به تزايد با افزايش نابرابري در سطح جهان و نابرابري درآمدها در خيلي از کشورهاي فقير همراه شده است. براي مثال در بخش هايي از امريکاي لاتين درآمد 5 درصد ثروتمند ترين طبقه جامعه 300 برابر درآمد 5 درصد فقير ترين اقشار جامعه است. پيشرفت در امر دستيابي به هدف کاهش فقر در سراسر جهان به شدت متفاوت بوده است. بيشترين پيشرفت ها در آسيا و به ويژه آسياي شرقي و آسياي جنوبي حاصل شده که فقط از سال 1990 بيش از 200 ميليون نفر از گرداب فقر خلاص شده اند. درصد مردمي که در فقر شديد يعني با درآمد کمتر از يک دلار در روز زندگي مي کنند در منطقه جنوب صحراي آفريقا از 6/44 درصد در سال 1990 به 4/46 درصد در سال 2001 افزايش يافته است. اين منطقه فقير ترين منطقه است. بهترين وضعيت در آسياي شرقي ديده مي شود که اين ميزان از 33 درصد در سال 1990 به 6/16 درصد در سال 2001 رسيده است که در واقع به هدف توسعه هزاره يعني نصف ميزان رسيده است.

منبع؛ فصلنامه راهبرد

بازگشت به صفحه نخست                                   

Free Web Counters & Statistics