نویدنو:17/07/1386                                                                     صفحه قابل چاپ است

اظهارات احمدی نژاد قطعا تحریک آمیز است

احمد سپیداری

 

احمدی نژاد رئیس جمهور راستگرای جمهوری اسلامی ایران در سخنرانی خود به مناسبت روز قدس راه حل تازه ای را برای حل مشکل فلسطین ارائه داد که ابتکاری سئوال برانگیزدر این زمینه به نظر می رسد. او ظاهرا پیشنهاد کرده است: "قسمت وسیعی از سرزمین کانادا و  آلاسکا را به صهیونیست ها بدهند و خود را از شر این مسئله نجات دهند."[1]

اگر این نظر او را کنار نظر قبلی او و متحدین افراطی منطقه ای اش مبنی بر اینکه "اسرائیل باید از نقشه ی جهان پاک شود" بگذاریم، ظاهرا این طرح جدید، نحوه ی پاک شدن نقشه ی این کشور از خاورمیانه با آواره گی میلیون ها شهروند اسرائیلی به سرزمینی یخ زده از خاک دو کشور دیگر است.

احتیاج به دانش تاریخی گسترده ای نیست تا بدانیم برای قوم یهود و از جمله شهروندان اسرائیلی، آوارگی یک واقعیت تاریخی طولانی ست و همین امر باعث می شود که ایدئولوژی بنیاد گرایانه صهیونیزم  با وعده ی بازگشت دائمی به سرزمین موعود زمینه ی گسترش یابد. به همین دلیل راه حلی که در بطن آن آوارگی این قوم برای یک بار دیگر زمینه سازی شود، با واکنش بسیار شدید روانی در میان یهودیان جهان مواجه می شود و تحریک کننده ترین اقدام در به رودررویی کشیدن اسرائیل و متحدین جهانی آن با کشور ماست. 

اگر این نظرات را کنار آمادگی برای موشک باران اسرائیل در صورت هرگونه تجاوزی به کشورکه اخیرا از طرف برخی مسئولین ابراز شد بگذاریم، به زعم آنان چیزی کم از اعلام جنگ غیر مستقیم ندارد.

سئوال اینجاست که چرا رئیس جمهور کشور باید دایه ی عزیز تر از مادر بشود. مگر خود فلسطینیان سیاستمدار، سازمان های سیاسی وسخنگو ندارند؟ و عقلشان نمی رسد که صلاحشان در چیست و چه راهکاری باید مد نظرشان قرار گیرد. آیا پشتیبانی  از ملت فلسطین که کاری ارزنده و وظیفه ی همه ی نیروهای سیاسی و دولت های منطقه است، بدین معنی ست که کسی یا کسانی به جای آن ها و صد ها گام جلو تر از آن ها تصمیم بگیرند و به مراجع جهانی پیشنهاد بدهند؟ آن هم پیشنهادی تا این حد تحریک آمیز؟ آیا خود کشور ما نیز شورای امنیت ملی ندارد که باید راهکارهای سیاسی لازم برای مسائل ملی و منطقه ای بدهد و آن ها را پیگیری نماید؟ آیا چنین طرح های خلق الساعه و تحریک آمیزی بررسی شده و به تصویب رسیده است؟

مجتمع های صنعتی نظامی جهانی  به دنبال ایجاد درگیری ها و رودررویی های نظامی در منطقه اند. هدف آن ها کسب سودهای عظیم است اگرچه به قیمت فقر و فلاکت و نابودی مردم باشد. در واقع نفرت های قومی و مذهبی، تخاصمات منطقه ای و  تضادهای فرهنگی و ایدئولوژیک مواد اولیه ای برای جنگ سالاران در دامن زدن به رقابت های تسلیحاتی و رودررویی های نظامی ست. آن ها بمب و موشک و مواد منفجره را مثل شکلات و آبنبات تولید و برای فروش آن هر کاری را که لازم باشد انجام می دهند. برای آن ها مردم فلسطین و اسرائیل و جمهوری اسلامی تفاوت چندانی ندارند. کافی ست بتوان عده ای را به رودررویی با عده ی دیگری کشاند، نا امنی ایجاد کرد، مسابقه ی تسلیحاتی براه انداخت و سود برد. در این شکی نیست که حاکمان راستگرای افراطی در اسرائیل متحد این جنایتکاران جهانی اند، اما این ربطی به مردم اسرائیل ندارد که باید مثل فلسطینیان آواره شوند تا مسئله به روایت رئیس جمهور کشور ما حل شود!؟  

جنگ نیز پیشینه ی تاریخی طولانی ای دارد. اگر در گذشته رجز خوانی و هل من مبارز طلبی ها مرحله ی اول رودررویی  به حساب می آمد، امروز نیز جنگ تبلیغاتی  و رسانه ای پیشقراول آتش های تهیه برای اقدامات نظامی بعدی ست. باید پرسید چرا برخی به این آتش افروزی های تبلیغاتی خوراک می رسانند. اگر اشتباه و سوء برداشت باشد، قاعدتا با تذکر های متعدد عقلای قوم بر طرف می شود. اگر نمی شود و مستمرا پیگیری می شود، باعث این تصور می شود  که کسانی در داخل نظام با این جنگ خونین و هستی برانداز تضادی ندارند و یا با کمال تاسف مطابق نظر برخی منتقدین در آن به هر دلیل خیری می بینند. در چنین حالتی نمی توان تمامی تقصیر را تنها به گردن دارو دسته ی بوش و دولت آمریکا و یا فرانسه انداخت - هرچند که ان ها سهم اصلی را در این میان داشته باشند.

کسانی که این روزها قلم به دست گرفته و شعار اتحاد با نیرهای "ضد امپریالیستی اسلامی" در سطح ملی و منطقه ای می دهند و بدنبال متحدین به اصطلاح ضد امپریالیست در نظام های حاکم بر کشورهایی مثل ما می گردند، باید قبل از هر چیز این نکته را روشن کنند که بدنبال متحدینی برای صلح اند یا جنگ...

 


 

[1] اعتماد 15 مهر ماه 1368

بازگشت به صفحه نخست                                   

Free Web Counters & Statistics