نویدنو:26/01/1386                                                                     صفحه قابل چاپ است

 

تحقق اتحاد عمل و همکاری نیروهای ملی و آزادی خواه گام مهم در راستای مقابله با سیاست های مخرب ارتجاع و توطئه های امپریالیسم



علی خامنه ای، رهبر رژیم ”ولایت فقیه“، سال 86 را سال ”اتحاد ملی و انسجام اسلامی“ نام گذاری کرد و در پی آن سران دیگر رژیم، از جمله امامی کاشانی، در ”نماز جمعه“ این هفته تهران ضمن اشاره به اهمیت اتحاد ملی درباره ”تلاش های دشمنان“ برای ایجاد انشقاق و تفرقه پراکنی هشدار دادند. در ارزیابی این موضع گیری ها نخست باید دید منظور سران رژیم از منافع ملی و اتحاد برای حفظ آن چیست

بررسی موضع گیری های سران رژیم در دهه های اخیر تعریف روشنی از مبانی نظری آنان در این عرصه به دست می دهد. نکته اساسی در این مبانی نظری جانشین شدن منافع ملی و خواست و منافع اکثریت قاطع مردم ما با منافع ”اسلام“ و مرتجعان حاکم است.
به عنوان نمونه سیاست ”جنگ، جنگ تا پیروزی“ ، که پس از آزادی سازی خرمشهر و شکست ارتش عراق، توسط رهبران رژیم، زیر لوای ”منافع اسلام و کشور“ اتخاذ و اجرا شد جز کشتار صدها هزار جوان ایرانی، صدها هزار معلول و زخمی شده جنگی و صدها میلیارد خسارات اقتصادی ثمری نداشت. در همان سال ها هرگونه مخالفتی با این سیاست ضد ملی و ضد مردمی، که زیر پوشش شعارهای تند ”ضد استکباری“ و ”ضد آمریکایی“ دنبال می شد، زندان، شکنجه و اعدام برای مخالفان به همراه داشت. همچنین دیکتاتوری خشن قرون وسطایی، یعنی حاکمیت یک فرد، بر همه نهادهای قانونی و انتخابی کشور، سال هاست که به بهانه حفظ ”منافع ملی“ و ”اسلام“ بر میهن ما تحمیل گردیده و ثمرات مخرب و ویرانگر آن بر کسی پوشیده نیست. در تمام دوران هشت ساله دولت خاتمی هر تلاشی، هرچند کوچک، که برای تحقق حقوق مردم انجام می گرفت به بهانه مغایرت با ”منافع اسلام و حکومت“ مسدود می گردید و مجلس منتخب مردم با ”حکم حکومتی“ ولی فقیه حتی قادر به بحث درباره آزادی مطبوعات نبود. در همه این سال ها آزادی خواهانی که در راه تحقق حقوق و آزادی ها دموکراتیک مردم رزمیدند به ”دشمنی“ و یا ”هم صدایی با دشمنان“ متهم شده اند و در شکنجه گاه های رژیم به صلابه کشیده شدند. بر اساس این مبانی نظری کارگر مبارز و مدافع حقوق سندیکایی، دانشجوی آزادی خواه و استبداد ستیز، فرهنگی زحمتکش و معترض، زنان مبارز برای رهایی از بندهای ضد انسانی قوانین قرون وسطایی و نیروهای سیاسی دگراندیش همگی ”دشمنان اسلام و میهن اسلامی“ اند.
بدیهی است که چنین برداشت واژگونه یی از منافع ملی و اتحاد ملی نمی تواند همخوانی با واقعیات داشته باشد و یا مورد تأیید نیروهای ملی و آزادی خواه کشور باشد.
اعلام و نام گذاری هایی از این دست چیزی جز مانور سیاسی به منظور عوام فریبی نیست. عوام فریبی یی که سالهاست تأثیر خود را از دست داده است و بخش وسیعی از نیروهای سیاسی - اجتماعی کشور از ماهیت اصلی آن به خوبی آگاهند. به عنوان نمونه در اعلامیه سازمان ”مجاهدین انقلاب اسلامی“ در این زمینه می خوانیم: ” اي کاش تجارب گذشته اين امکان را مي‌داد تا به اثربخشي نام‌گذاري‌هاي سالانه اميدوار باشيم و در اين نامگذاري‌ها افق تغيير و تحول و بهبود را به روشني ببینیم ... ، اما متأسفانه مشاهدات فردي تصوير رضايت‌بخشي را در برابر ما ترسيم نمي‌کند. صرف‌نظر از اين حقيقت، در باره اتحاد ملي و انسجام اسلامي بايد گفت مفاهيمي از اين دست مي‌توانند موضوع تفاسير و دريافت‌هاي متفاوت و گاه متضاد قرار گیرد“ بیاینه سپس در ادامه ضمن اشاره به برداشت سران رژیم در این زمینه می افزاید: ” : اتحاد ملي در ديدگاه دوم نه نسبتي با کثرت دارد و نه برآمده از تضارب آرا و افکار است و اساساً هيچ‌گونه تنوع و تکثري را برنمي‌تابد. در اين ديدگاه ، اتحاد و وحدت يک انتخاب ملي نيست، بلکه ضرورتيست که حکومت آن را تشخيص مي‌دهد و تحقق آن را حول موضوع يا موضوعاتي که مستقل از عرصه عمومي و فارغ از مشارکت عمومي تصميم‌گيري شده، از جامعه طلب مي‌کند. چنين تصوري از اتحاد ملي ، در فرايندي يک‌سويه و آمرانه شکل مي‌گيرد و جامعه ملزم به رعايت آن مي‌شود و لاجرم براي تحقق و بقاي آن بايد از روش‌ها و تدابير امنيتي و روش‌هاي سخت‌افزاري بهره برد “ (به نقل از ”ایسنا“، 24 فروردین 86).
محمد توسلی، رئیس دفتر سیاسی ”نهضت آزادی ایران“ نیز در سخنانی اشاره کرد که: ”راه کار ایجاد ”اتحاد ملی“ حمایت از نهادهای مدنی است که متأسفانه نه تنها در دولت نهم تقویت نشده اند بلکه برخورد با جنبش های دانشجویی، زنان و کارگری بیشتر هم شده است“ (به نقل از پایگاه خبری ”امروز“، 24 فروردین ماه 1386).
حوادث ماه های اخیر و بالا گرفتن تشنج در منطقه بی شک از جمله مسایل حیاتی هستند که سرنوشت آینده کشور و منافع ملی ایران با آن در ارتباط تنگاتنگی است. حزب ما در موضع گیری های متفاوت و متعددی در ماه های اخیر ضمن هشدار باش نسبت به خطرات جدی یی که میهن ما را از سوی توطئه های امپریالیسم آمریکا، برای برقراری کنترل کامل بر خلیج فارس و خاورمیانه تهدید می کند، در عین حال تأکید کرده است که باید با تشدید مبارزه بر ضد ارتجاع حاکم اجازه نداد تا مانورهای سیاسی -تبلیغاتی سران رژیم منافع کشور و مردم ما را با خطرات جدید رو به رو کند.
اعلام خبر تحریک آمیز رسیدن ایران به غنی سازی اورانیوم در سطح صنعتی, که بسیاری از ناظران و کارشناسان داخلی و بین المللی آن را در سطح یک ادعای تبلیغاتی می دانند، آنهم درست پس از صدور قطعنامه شورای امنیت چه معنایی، جز تحریک جو بین المللی بر ضد ایران، و بهانه دادن به امپریالیسم می تواند داشته باشد.
نخست در زمینه صحت ادعاهای احمدی نژاد، کافی است اشاره کنیم که محمد البرادعی، رئیس ”آژانس بین المللی انرژی اتمی“ معتقد است که: ”تعريف‌هاي مختلفي درباره‌ي توليد صنعتي اورانيوم وجود دارد، و ايران هنوز در مراحل آغازين ساخت نيروگاه غني سازي اورانيوم است.“ همچنین سرگئي كريینكو، رييس آژانس انرژي اتمي روسيه (روس اتم) در کنفرانس مطبوعاتي یی، در توکيو در جريان سفر کاري‌اش به ژاپن، در این زمینه می گوید: ”ما از اوضاع به وجود آمده نگرانيم. بنا به اعلاميه هاي انجام شده ايران تعداد سانتريفيوژهاي خود را افزايش داده است.“ وي ادامه داد:‌ ”اما اينكه آيا مي‌توان آن را سطح صنعتي ناميد، به صراحت بايد بگويم که کارشناسان روس اتم معتقدند: خير.“
در همین شرایط نیکلاس برنز، معاون سیاسی وزارت امورخارجه آمریکا، در واکنش به رویدادهای اخیر، و در توضیح سیاست آمریکا در قبال ایران از جمله گفت: ”اگر زمان کافی در نظر گرفته شود، تلاش های دیپلماتیک برای تحت فشار اقتصادی قرار دادن ايران و همچنین انزوای سياسی ايران نتيجه می دهد و جمهوری اسلامی از توسعه برنامه تسلیحات اتمی اش دست بر می دارد...“ وی سپس افزود: ”درحالی که همزمان ايالات متحده تلاش می کند به برنامه تسلیحات اتمی ايران پایان دهد و پشتيبانی تهران از تروريسم در خاورميانه را متوقف سازد، گزينه اقدام نظامی عليه ايران هم بايد مطرح باشد.“ به گفته برنز: »اقدام نظامی عليه ايران نه ”مطلوب“ است و نه ”اجتناب ناپذير“«.
بر این اساس روشن است که حوادث منطقه، برنامه های برتری طلبانه امپریالیسم آمریکا و سیاست های نابخرادنه سران رژیم ولایت فقیه در مجموع خطرات جدی یی را برای منافع ملی میهن ما پدید آورده است که باید با هوشیاری و دقت با آن برخورد کرد. در چنین شرایطی اتحاد عمل و همکاری همه نیروهای ملی و آزادی خواه ضرورتی اساسی و درنگ ناپذیر است. این اتحاد عمل باید از یک سو متوجه مبارزه قاطع با هرگونه مداخله خارجی در امور میهن باشد و از سوی دیگر با مخالفت با موضع گیری ها ارتجاع حاکم، رژیم را وادار به تغییر روش و حرکت به سمت قبول سیاست هایی همچون اعتماد سازی، برای تخفیف بحران و حل و فصل مسایل از طریق سیاسی و مذاکرات بین المللی، سوق دهد. تحریک جو بین المللی بر ضد ایران تنها آب به آسیاب امپریالیسم، و خصوصاً گروه های نو محافظه کار وابسته به انحصارهای اسلحه سازی و نفتی، می ریزد که متر صدند حتی با وجود جنبش وسیع جهانی بر ضد جنگ بهانه های ”لازم“ را برای ماجراجویی های جدید پیدا کنند. سیاست های خام و تشنج آفرین، به قصد بهره برداری تبلیغاتی داخلی و منطقه یی نه تنها دفاع از منافع ملی کشور نیست بلکه عاملی است در جهت به خطر انداختن این منافع. میزان پایبندی به منافع ملی حرکت آگاهانه در زمینه تحقق خواست اکثریت مردم و نیروهای اجتماعی، تحقق آزادی و حقوق دموکراتیک و حرکت به سمت استقرار عدالت در جامعه است و نه شعارهای عوام فریبانه و بی محتویی که سران رژیم روزانه تکرار می کنند. تجربه سیاست نابخردانه ادامه جنگ خانمان سوز و امپریالیسم بر افروخته ایران و عراق، در حالی که شرایط برای پایان دادن به جنگ مهیا بود، نشان داد که چگونه می توان در عین دادن شعارهای ”ضد استکباری“ و ضد ”آمریکایی“ در عمل به پیشبرد سیاست های امپریالیسم برای کنترل منطقه، حضور گسترده و دایمی نظامی و تأمین منافع استراتژیک آن در خلیج فارس و منطقه خاورمیانه یاری رساند.
باید جلو تکرار فاجعه را گرفت. باید هرچه سریع تر با اتحاد عمل و بسیج همه نیروهای مردمی سیاست های خطرناک ارتجاع را با شکست روبه رو کرد و با اتکاء به همبستگی نیرومند جهانی توطئه های امپریالیسم برای دخالت در امور میهن مان و به راه انداختن ماجراجویی نظامی جدیدی را خنثی ساخت.

نامه مردم شماره 762

 

 

بازگشت به صفحه نخست                                   

Free Web Counters & Statistics