|
||
نویدنو:04/04/1386 صفحه قابل چاپ است |
||
اصلاحطلبان و دغدغههاي ميرحسين محمدجواد روح هم میهن دو سال پس از سوم تير، مردي سكوتش را شكسته كه اگر خود ميخواست شايد امروز در راس دولت نشسته بود. «ميرحسين موسوي» كه از اواسط سال 83 تا اخرين روزهاي مانده به انتخابات دوره نهم رياست جمهوري، بس نامهها ميگشود و مكرر ديدارها داشت كه در آن امضاكنندگان و به ملاقاتآمدگان دعوتش ميكردند به نامزدي رياست جمهوري، در پايان به پيشنهادها «نه» گفت؛ هرچند اضافه كرد تا «لحظه آخر در حال تامل و تعمق بودم». «نه» ميرحسين را شايد در نقدي بيرحمانه بتوان «خيانتي» در حق خط امام و جريان دوم خرداد ناميد. شايد بتوان تبعات آن را در حد و اندازه يك فرصتسوزي دست كم چهار ساله توصيف كرد. شايد ايرادها و انتظارات نخستوزير سابق براي پوشيدن رداي رياست جمهوري را بتوان «تخيلي» دانست و نامتناسب با ويژگيها و واقعيتهاي عيني ساختار سياسي جمهوري اسلامي. مثلا اينكه رئيس جمهوري توقع شبكه مستقل تلويزيوني داشته باشد، برآورده شدنش، به تخيل ميماند.
اما فراتر از اين مساله
سياسي و آنچه ميرحسين موسوي ميتوانست ونكرد، اينك و به فاصله دو سال پس از
انتخابات رياست جمهوري دوره نهم، سخناني از موسوي منتشر ميشود كه پرسشي
مشخص را به پيش رو مينهد: «نسبت جريان اصلاحات با ميرحسين موسوي چيست؟» از
آنجا كه متن سخنراني مهندس موسوي در همين شماره درج شده، نيازي به تشريح
نكات آن نميبينم. اما فقط براي درك دغدغههاي نخستوزير دهه 60 برخي از
آنها را يادآور ميشوم:
هر ساله گزارشهاي اقتصادي
توسط سازمان مديريت، بانك مركزي و وزارت اقتصاد و دارايي استخراج ميشود.
اين گزارشها در سالهاي اوليه انقلاب اگر مقايسه كنيد، ميبينيد كه ابتدا
يك مقدار به نظرها و شعارها مثلا اشاره به انقلاب، صدور انقلاب و وضعيت
مستضعفان ميپرداخت و توجه حاكميت را جهت رسيدگي به امور مردم در مقدمات
اين گزارشها جلب ميكرد و سپس به جداول، رشد شاخصها و ارقام
GNP،
ميزان واردات،صادرات، صدور نفت،تراز پرداختها ميپرداخت... ولي به تدريج
اين گزارشها به اصطلاح از اين جنبههاي به قول امروزيها «احساسي» خارج و
حذف شد. بگذاريد خودمانيتر بگويم؛ ميرحسين موسوي چهرهاي است كه درميان كل مسوولان پس از جمهوري اسلامي، كسي به اندازه او به «دولتسالاري» معروف نيست. وضعيت اقتصادي كشور در دوره او و نگاهش به مسووليت دولت در امر اقتصاد و برقراري عدالت اجتماعي (كه بخش مهمي از همين سخنراني موسوي هم به آن اختصاص دارد)، مويد اين ادعاست. اما همين موسوي دولتسالار، همين چهرهاي كه از شدت علاقه و دولتش به مداخله در اقتصاد به «كمونيست» بودن و «كوپنسيت» بودن متهم ميشد و بازاريان از هراس بازگشت نگاه او به عرصه اقتصادي در سال 76 دست به دامن جامعه مدرسين حوزه علميه قم شدند، از يك زاويه از بسياري از چهرههاي معروف به ليبراليسم اقتصادي، ضددولتتر است. اين همان زاويهاي است كه در همين سخنراني موسوي به برخي نشانههاي آن برميخوريم و چند پخش شاخص آن در همين يادداشت نقل شد. درواقع، تقابل ميرحسين موسوي با دولت از يك زاويه بسيار خاص است كه ارتباطي هم با جناح بنديهاي موجود ندارد. آن زاويه خاص، همان زاويهاي است كه موسوي از آن به عنون «اقتصاد اخلاقي» ياد ميكند. دراين زاويه، ورود به دولت و مسووليت پذيرفتن در ساختار حكومت به يك معنا، يك شاخصه منفي اخلاقي تلقي ميشود و آن هم، فاصله گرفتن از بدنه جامعه، فراموش كردن مشكلات و مصائب تودههاي محروم و حتي تغيير ظاهر، پوشش و سطح زندگي فردي است كه به جايگاه مسووليت و مديريت رسيده است. نگاه ميرحسين به دولت، همچون دستگاهي است كه از يك سو «انقلابي» و «آرمانخواه» تحويل ميگيرد و از آن طرف، «بوروكرات» و «توجيهگر وضع موجود» تحويل ميدهد. اين نگاه را چه بپسنديم و چه نه، نگاه «ميرحسين موسوي» است. كسي كه قرار بود نامزد واحد اصلاحطلبان در انتخابات رياستجمهوري دوره نهم باشد. در نگاه او، ساختار مديريتي كشور نه تنها به آن «دخترك سياه و كثيف و كيسه به پشت» توجهي ندارد، بلكه احساسات وعواطف عادي انساني را از مدير و مسوول ميگيرد و او را با اعداد و ارقام خشك دلخوش ميكند. چنين نگاهي شايد از ديد بسياري مديران و مسوولان كنوني و به ويژه دولتمردان ليبرال كابينههاي خاتمي و هاشمي خندهدار بيايد. اما نميتوان شك كرد كه چنين نگاهي در نزد ميرحسين موسوي وجود دارد و اينك پس از مدتها سكوت بر زبانش جاري شده است. به نظر ميرسد، اصلاحطلبان (و به ويژه طيفهايي كه هر روز بيش از روز پيش به ليبراليسم اقتصادي دلبسته ميشوند و مدتهاست خرقه انقلابي خويش را درآورده و كت وشلوار تكنوكراتها را به تن كردهاند)، ضروري است نسبت خود با چنين نگاهي را روشن سازند. دغدغههاي ميرحسين گرچه با هيچ فرمول و عدد و رقم الگوهاي ليبرالي چون «حكمراني خوب» سازگار نيست، اما يك دغدغه واقعي و بومي است. اگر اصلاحطلبان معتقدند حكومتداري با چنين دغدغهها و نگاههاي – به قول ميرحسين - «احساسي» سازگار نيست، بايد از ايشان به خاطر دعوتي كه جهت رياست دولت ميكردند، عذر بخواهند و مراتب خوشنودي خود از مقاومت ايشان را اعلام كنند؛ اما اگر معتقدند نوع حكمراني اصلاحطلبان در اين سالها، با اين دغدغه قابل جمع بوده، اما- از سر غفلت يا تغافل – چنين نشده، جا دارد در برنامههاي سياسي و انتخاباتي بعدي به اين نكات توجه شود و اهالي پايينتر از «ميدان ونك» هم جزو شهروندان و مخاطبان گفتمان اصلاحي و تبليغات انتخاباتي قرار گيرند.
|
||
|