نویدنو:23/12/1386                                                                     صفحه قابل چاپ است

انتخابات -11

 

نه، به مشروعیت حکومت!
نظر اخبار روز در مورد نمایش انتخاباتی به نام مجلس هشتم

بیانیه مجاهدین انقلاب درباره انتخابات مجلس هشتم:

روح سعید امامی برفراز انتخابات

حمایت بيش از 200 هنرمند از فهرست ائتلاف اصلاح طلبان

ما و انتخابات

 عيسي سحرخيز

بیانیه نهضت آزادی ایران

اعتراض به انتخابات غير آزاد

مشاركت، تنها در حوزه‌هايي كه امكان رقابت موثر وجود دارد

تحریم ، شرکت و یا اعتراض سفید؟

مسعود آذری

*************

نه، به مشروعیت حکومت!
نظر اخبار روز در مورد نمایش انتخاباتی به نام مجلس هشتم

 

اخبار روز

 

برای اتخاذ رفتار صحیح نسبت به انتخابات مجلس هشتم و اساسا موضوع انتخابات در حکومت اسلامی، قبل از هر چیز لازم است با افکاری که اصلاح طلبان دولتی پیرامون «انتخابات» در جمهوری اسلامی به وسعت در سطح جامعه پراکنده اند، وداع کرد و به ارزیابی مستقل، بی طرفانه و واقعی از جایگاه «انتخابات» در این حکومت دست یافت.

مهم ترین توهمی که از سوی اصلاح طلبان پیرامون انتخابات در سطح جامعه پراکنده شده است، این است که جمهوری اسلامی را می توان از طریق «صندوق های رای» اصلاح کرد. با طرح مداوم این ایده، اصلاح طلبان کوشیدند برای «صندوق های رای» در حکومت اسلامی مشروعیت و ارزش ایجاد کنند. تمام موجودیت اصلاح طلبان حکومتی بر همین اندیشه استوار بوده است. حکومت اسلامی اما به دست خود، همه ی ایده هایی را که به قصد نجات او مطرح می شود، نابود کرده است و در هر انتخابات، به گونه ای رفتار کرده است تا نشان دهد، انتخابات در این حکومت نه تنها قدرت تغییر و اصلاح ندارد، بلکه فقط یک نمایش مشروعیت است. انتخابات مجلس هشتم بر این ادعای اصلاح طلبان حکومت که جمهوری اسلامی را می توان از طریق انتخابات و صندوق های رای اصلاح کرد، ضربه ی سختی وارد کرده است.

رفتار ارگان های اصلی و تصمیم گیرنده ی حکومت، در انتخابات مجلس هشتم، یک بار دیگر نشان داد انتخابات در جمهوری اسلامی تنها یک عوامفریبی است که جمهوری اسلامی از آن در جهت مشروعیت بخشیدن به تصمیماتی که در ارگان های سرکوب خود می گیرد، استفاده می کند. اساس فلسفه ی «انتخابات» در حکومت اسلامی همین است که نظامی که کوچکترین توجهی به خواست های مردم ندارد، با «رای» مردم، مشروعیت پیدا کند.
دومین توهم دروغینی که اصلاح طلبان در سطح جامعه به وسعت گسترده اند، وارونه کردن همین واقعیت است. آن ها سال هاست این دروغ را در جامعه می پراکندند که «محافظه کاران» و از جمله رهبر حکومت، خواهان «کاهش مشارکت» مردم در انتخابات هستند. اصلاح طلبان این دروغ را در جامعه پخش می کنند تا به دلیل نفرت بخش مهمی از مردم از ولایت فقیه و هواداران او، آن ها را به پای صندوق های رای بکشانند. سخنرانی های متعدد آقای خامنه ای رهبر حکومت و دعوت مداوم مردم به حضور در انتخابات به عنوان یک «فریضه ی ملی» و «وظیفه ی دینی» نشان می دهد این توهم دروغ است که حکومت خواهان کاهش مشارکت مردم در انتخابات است.

انتخابات مجلس هشتم، نه تنها دروغین بودن انتخابات در ایران را بار دیگر افشا کرد، بلکه سیاست دورویانه اصلاح طلبان را روشن تر در برابر افکار عمومی قرار داد. سیاست اصلاح طلبان در این انتخابات، حقیرانه و شرم آور بوده است. آن ها که تا پیش از شروع بررسی صلاحیت ها توسط شورای نگهبان و وزارت کشور، با «توپ پر» به میدان آمده و حضور در انتخابات را صراحتا به «رقابتی و سالم» بودن آن منوط می کردند، با شروع رد صلاحیت ها، قدم به قدم عقب نشینی را در برابر شورای نگهبان و وعده های قبلی خود آغاز کردند؛ توبه نامه نوشتند و در پایان با اعلام شرکت در انتخابات «ناعادلانه» و قرار دادن «نادمین» در لیست های انتخاباتی خود، بار دیگر به صدای بلند اعلام کردند جز شرکت در قدرت و گرفتن سهمی از آن، به هر شکلی، به هیچ اصل دیگری وفادار نیستند.

در حالی که متاسفانه، بخشی از نیروهایی که خود را در زمره ی نیروهای اپوزیسیون می نامند، در دنباله روی بی چون و چرای خود از اصلاح طلبان حکومتی، ذره بین به دست گرفته اند تا کاندید یا کاندیداهایی را کشف کرده و مردم را به رای دادن به آن ها دعوت کنند، مساله ی اساسی اپوزیسیون دموکرات در این انتخابات، باید، نه در ورود «قطره چکانی» نمایندگان «اصلاح طلب» به مجلس هشتم، بلکه در سلب مشروعیت از حکومت باشد.
تمام تاریخ جمهوری اسلامی همانند هر رژیم مستبد و سرکوبگری حاکی از آن است که هر گاه حکومت از پشتیبانی افکار عمومی از خود مطمئن شده، یورش بی امانی را علیه نیروهای آزادی خواه آغاز کرده است و هر گاه خود را منزوی و مورد مخالفت مردم احساس کرده است، در قدرت نمایی خود که اساسا در سرکوب آزادی خواهان خلاصه می شود با تردید و دشواری و سستی و تضعیف روحیه مواجه بوده است.
وظیفه ی اپوزیسیون در این لحظات بیش از هر چیز در این نکته خلاصه می شود که تلاش حکومت برای کسب مشروعیت مردمی را با شکست مواجه کرده و قدرت و اتکا به نفس او برای یورش های تازه تر به آزادی خواهان را با دشواری های بیشتر مواجه سازد. این یک معادله ی دو جانبه است. هر آندازه که حکومت در نمایش مشروعیت برای خود شکست بخورد، آزادی خواهان ایران از روحیه ای بالاتر برای پیگیری مبارزات دموکراتیک خود برخوردار خواهند شد.
از نظر ما انتخاب درست در روز جمعه ی آینده، خالی گذاردن محل های رای گیری و تحریم نمایش انتخاباتی مجلس هشتم است.

ف. تابان

 

بیانیه مجاهدین انقلاب درباره انتخابات مجلس هشتم:

 شوراي نگهبان با مهندسي تركيب داوطلبان ، عملا رقابت در دو سوم كرسي ها را منتفي كرد


بسم الله الرحمن الرحیم
ملت مسلمان و متعهد ايران!
سالروز ارتحال نبي مكرم اسلام، حضرت محمدابن عبدالله (ص) و شهادت سبط اكبر، امام حسن مجتبي(ع) و حضرت ثامن الائمه، امام رضا (ع) را به عموم مسلمانان به ویژه شما ملت سربلند تسلیت عرض می‌کنیم.
در آستانه برگزاري انتخابات هشتمين دوره مجلس شوراي اسلامي، لازم می‌دانیم ضمن ارائه گزارشی از تلاش‌ها و اقدامات انجام شده به منظور برگزاری انتخاباتی با حداقل شرایط رقابتی، مواضع خود را در باره وضعیت موجود به اطلاع شما برسانیم.
بيش از دو ماه از آغاز مراحل اجرایی برگزاری انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی گذشت و اکنون با آغاز مهلت قانونی تبلیغات در آستانه برگزاری این انتخابات مهم قرار داریم. طی این مدت شاهد وقایع و رخدادهای تلخ و بدعت آلودی بودیم كه نه تنها هیچ نسبتی با روح انقلاب و ماهیت نظام جمهوری اسلامی ایران ندارد، بلکه می‌رود تا دستاوردها و آرمانهای اصیل انقلاب و اساس جمهوریت نظام را در معرض چالش و خطری جدی قرار دهد. از این رو معتقدیم تمامی شخصیت‌ها و احزاب و تشکل‌های سیاسی که دل درگرو آرمان‌های بلند ملت ایران در انقلاب اسلامی و پاسداری و حراست از اساس و بنیادی دارند که جمهوری اسلامی ایران برآن بنا شده است، باید با درک اهمیت شرایط خطیر کنونی و اتخاذ مواضع و تصمیمات سنجیده و هشیارانه در قبال این روند خطرناک و بدعت آمیز به وظیفه دینی، ملی و تاریخی خود عمل کنند.

ملت شريف و آگاه ايران!
همانگونه که در اعلام مواضع گذشته خود نیز یادآور شدیم، جریان اقتدارگرای یکه سالار حاکم با طراحی و اجرای کودتای پارلمانی انتخابات مجلس هفتم و تجهیز و به کارگیری غیرقانونی تمامی ابزارها و امکانات در دسترس خود برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری نهم، که با دادن شعارها و وعده های فراوان رفاهی و معیشتی همراه بود، رسماً وعملاً از دو سال و نیم قبل زمام امور کشور را به طور کامل در اختیار خود قرار داد. بی‌برنامه‌گی، فقدان تجربه و عدم شناخت صحیح نسبت به واقعیات موجود در حوزه‌های داخلی و خارجی و نیزناکارآمدی مفرط موجب شده است جریان حاکم طی این مدت نه تنها در تحقق وعده‌ها و تعهدات خود به ملت ناکام بماند، بلکه با اتخاذ سیاست‌ها و راهبردها و تصمیمات غلط، ماجراجویانه و غیرکارشناسی کشور را در سطوح ملی و بین المللی با معضلات و مخاطرات جدی و بی‌سابقه‌ای مواجه سازد و هزینه‌های سنگینی بر کشور تحمیل کند که جبران آنها در کوتاه مدت غیرممکن و در درازمدت سخت و دشوار می‌نماید. این وضعیت که بحران ناکارآمدی، شایسته‌ترین و گویاترین عنوانی است که می‌توان برآن نهاد، موجب اعتراض و رویگردانی گسترده جامعه از جریان حاکم شده است. این رویگردانی در انتخابات سومین دوره شوراهای شهر و روستا اولین آثار و علائم خود را آشکار ساخت. در انتخابات مذکور فهرست انتخاباتی جریان‌های طرفدار دولت در سراسر کشور به رغم تمامی اقدامات و تلاش‌های غیرقانونی به عمل آمده از سوی برگزار کنندگان انتخابات، با شکست سنگینی مواجه شد و متقابلاً آن تعداد از داوطلبان اصلاح طلبي كه توانسته بودند از كمند ردصلاحيت‌ها عبور كنند، با اقبال نسبي مردم مواجه شدند. نتیجه انتخابات شوراها زنگ خطري جدي براي اقتدارگرایان حاکم به شمار می‌آمد. این جریان در دومين سال حاكميت یکپارچه خود و در حالي که از درآمدهاي بي سابقه و سرشار نفتي برخوردار بود، در آیینه آن انتخابات، رویگردانی و قطع امید جامعه را از توانمندی و کارآمدی خود به وضوح مشاهده کرد. اين واقعيت زماني جدي تر شد كه با گذشت زمان، آثار عدم رضايت از عملكرد حاكمان جديد در نظرسنجي ها، بيش از پيش خود را نشان مي داد. بر اين اساس اقتدارگرایان حاکم به این واقعیت مطمئن شدند که در یک انتخابات هرچند نابرابر اما با حداقل استانداردهای رقابتی هیچ شانسی برای موفقیت نخواهند داشت و در صورتی که در انتخابات مجلس هشتم به این حداقل تن دهند، ناگزیر از واگذاری مجلس و در پی آن سایر نهادهای انتخابی به رقبای اصلاح طلب خواهند بود.
از این رو اقتدارگرایان نا امید از هرگونه توفیقی در انتخاباتی حتی با حداقل‌های استاندارهای رقابتی، راه چاره را در مهندسی عرصه رقابت انتخاباتی، بستن پرونده انتخابات آزاد و رقابتی و حذف مرحله‌ای اصلاح طلبان از عرصه رقابت سیاسی دیده‌اند. تحرک تبلیغاتی سازمانیافته با تأکید بر دوگانه‌های کاذبی نظیر اصلاح طلبان تندرو و معتدل و با هدف ایجاد اختلاف و واگرایی و تقابل در جبهه اصلاح طلبان و زمینه سازی برای حذف بخشی از اصلاح طلبان از صحنه رقابت را که از آغاز سال جاری در دستور کار رسانه ملی و سایر رسانه‌های طرفدار جریان حاکم قرار گرفته است، باید در این چارچوب تحلیل کرد. در اين ميان متأسفانه برخي جریان‌های منتسب به جنبش اصلاحی نيز غافل از اهداف و مقاصد جریان حاکم و یا به دلایل و علل دیگر، طي ماه هاي اخير با اظهارات تحریک‌ کننده و اتخاذ مواضع غیرمنصفانه خود عليه اصلاح طلبان، کمک مؤثری به تقویت این طرح سازمانیافته کردند، اما سکوت و بی‌اعتنایی آگاهانه و حکیمانه اصلاح طلبان و اجتناب از واکنش و پاسخگویی به تحرکات مذکور از میزان كاميابي اقتدارگرايان در اين زمينه كاست.
محور دیگر برنامه اقتدارگرايان در مهندسی عرصه رقابت انتخاباتی، از بین بردن هرگونه زمینه‌ای برای حضور جدی اصلاح طلبان در عرصه انتخابات و ناتوان ساختن ایشان از رقابتی جدی و مؤثر بود. به این منظور از ماه ها قبل تلاش تبلیغاتی سیاسی گسترده‌ای صورت گرفت تا رد صلاحیت برخی از اصلاح طلبان در انتخابات آینده برای جامعه امری عادی و طبیعی تلقی شود و جامعه از پیش حساسیت خود را در این زمینه از دست بدهد. در سایه این خط تبلیغاتی و سیاسی، با اولتیماتوم‌ها و هشدارهای مستمر برخی مسئولان و مقامات اجرایی و نظارتی و نظامی، تلاش گسترده‌ای برای ایجاد فضایی از یأس و ترس صورت پذیرفت تا حتی المقدور کاندیداهای کمتری ریسک ثبت نام را بپذیرند و در نتیجه هزینه سیاسی ناشی از رد صلاحیت کاندیداهای رقیب به حداقل برسد.
طراحي اين جريان در مرحله بعد آن بود كه مقدمات و بسترهاي لازم را براي ردصلاحيت گسترده و موثر اصلاح طلبان ثبت نام كرده فراهم كنند. به این ترتیب در مرحله رسيدگي به صلاحيت ها با تقسیم کار رد صلاحیت ها میان هیئت‌های اجرایی و نظارت و شورای نگهبان، امکان تضمین نتایج مطلوب به نفع جریان حاکم، پیش از برگزاری انتخابات فراهم می‌شد.
تغییر برنامه‌ریزی شده مسئولان و عوامل مربوطه در مراجع نظارتی و اجرایی به ویژه در وزارت کشور و به کار گیری نظامیان در این مسئولیت‌ها طی ماههای منتهی به انتخابات، اقدام احتیاطی دیگری بود که به ضریب اطیمنان موفقیت مهندسی عرصه رقابت انتخابات می‌افزود.
در مقابل تحركات سازمانیافته مذکور، اصلاح طلبان که به اقتضای ماهیت اصلاح طلبي، به انتخابات مجلس هشتم به عنوان فرصت و ظرفیتی قانونی برای پیگری اهداف اصلاح طلبانه از طریق حضور در قدرت و حاکمیت می‌نگریستند ، عزم آن داشتند تا با حضوری جدی و فعال در عرصه رقابت انتخاباتی، برگزاری انتخاباتی با حداقل استانداردهای رقابتی را بر جریان حاکم تحمیل کرده و به این ترتیب مجالی جهت امکان انتخاب آزادانه و واقعی برای مردم فراهم آورند.
برای تحقق این هدف تلاش اصلاح طلبان بر چند محور متمرکز شد. نخست ، تلاش براي حفظ و تعميق اتحاد و ائتلاف اصلاح طلبان كه در جريان انتخابات شوراها، در مطلوب‌ترین شكل ممكن خود بروز يافت. از حدود يك سال پیش از برگزاري انتخابات و با محوريت و ابتكارعمل جناب آقاي خاتمي و دعوت عام براي مشاركت و همياري گروه هاي اصلاح طلب، مقدمات شکل‌گیری ائتلاف گسترده و فراگير اصلاح طلبان فراهم شد. اين تلاش اگرچه با پاسخ مثبت برخي از گروه هاي سياسي كه عزم خود را بر شركت مستقل در انتخابات قرار داده بودند، مواجه نشد، اما در مجموع، تلاشي مثبت بود كه به تشکیل ستادي فراگير و سراسري از اصلاح طلبان كشور برپایه مشترکات حداقلي، انجامید.
محور دوم اهتمام اصلاح طلبان، جلب موافقت و تشویق آندسته از افراد و چهره‌هایی بود که واجد شرايط لازم براي کاندیداتوری بوده و امكان موفقيت آنان در كسب آراي جامعه نيز وجود داشت. از این رو سازمان در آستانه مرحله ثبت نام داوطلبان انتخابات، با صدور اطلاعيه اي ضمن فراخوان" افراد واجد شرایط برای حضور در رقابت‌های انتخاباتی " تأکید کرد " افراد واجد شرایط نمایندگی ملت باید به این نکته توجه داشته باشند که حتی اگر تمایلی به حضور در مجلس ندارند، حضورشان در مرحله ثبت نام داوطلبان، آثار ناشی از رد صلاحیت‌های غیرقانونی را کاهش داده و به رغم خواست و اراده برخی از محافل قدرت، به فراهم آمدن زمینه‌های انتخاباتی با حداقل استانداردهای رقابتی کمک می‌کند و دامنه برخورداری ملت از حق انتخاب و حق تعیین سرنوشت را افزایش می‌دهد".
واکنش شتابزده و عصبانیت‌آلود اقتدارگرایان به این اقدام و حملات تند و غیرعادی ایشان علیه افرادی که اقدام به ثبت نام کرده و یا احتمال کاندیداتوری ایشان وجود داشت، از صحت این تصمیم و تأثیر آن در برهم زدن محاسبات ایشان حکایت داشت. لازم به ذكر است كه چنين هجمه اي در طول ادوار مختلف انتخابات در جمهوري اسلامي و حتي انتخابات نمايشي دور هفتم مجلس بي سابقه بوده و انتخابات پيش از پيروزي انقلاب اسلامي را در اذهان تداعي مي كرد. نتیجه تلاش اصلاح طلبان در این زمینه حضور قابل تقدیرحدود از
۹۰۰ کاندیدای اصلاح طلب در سراسر کشور بود. البته اين امكان همچنان وجود داشت تا با ثبت نام تعداد بيشتري از اصلاح طلبلان واجد شرايط، امكان رقابت بيشتري فراهم شده و عرصه بيش از پيش بر اقتدارگرايان تنگ شود.
با آغاز رسيدگي به صلاحيت ها، برخلاف رويه مرسوم در تمامي ادوار گذشته ابتدا صلاحيت بيش از سي درصد داوطلبان از سوی هيأت هاي اجرايي مردود اعلام شد. اين اقدام توسط هيأت هاي نظارت تكميل گردید و اگر‌چه هيچگاه آماري رسمي از تعداد رد صلاحيت شدگان در اين مرحله انتشار نيافت، اما اطلاعات به دست آمده حكايت از افزايش آمار رد صلاحيت شدگان توسط هيأت‌هاي نظارت تا بيش از چهل و پنج درصد دارد. در مرحله بعد نیز همانگونه كه از قبل هم پيش بيني می‌شد، شورای نگهبان در رسيدگي به اعتراضات، پروژه مهندسی عرصه رقابت را تکمیل کرد. در این مرحله که صلاحيت بيش از هزار نفر از کاندیداهای عموماً مستقل، تأیید شد شاهد به کارگیری روش‌های ویژه امنیتی و اطلاعاتی از سوی شورای نگهبان بودیم. براساس اطلاعات موثق واصله، این شورا طي اقدامي كاملاً بي سابقه در جمهوري اسلامي، كه ندامت نامه نويسي هاي بعد از كودتاي 28 مرداد 32 را در اذهان تداعي مي كرد، با دعوت از تعدادی از کاندیداهای اصلاح طلب و تشویق ایشان به نوشتن توبه نامه، تأیید صلاحیت ایشان را منوط به اعلام برائت از اصلاح طلبان و در خواست عفو کرد. شوراي نگهبان همچنين اقدام به ردصلاحيت تعدادي از داوطلبان تأييد صلاحيت شده كه اميد زيادي به پيروزي آنان در انتخابات بود، كرد. به هرحال روند مدیریت شده و تدریجی رسیدگی به اعتراضات از سوی شورا نگهبان تا آخرین ساعات منتهی به آغاز قانونی تبليغات انتخاباتي ادامه یافت، تا امکان هرگونه تصمیم و تحرکی برای تهیه لیست انتخاباتی نهایی از اصلاح طلبان سلب شود.
سرانجام پس از فراز و نشيب هاي فراوان، با اعلام فهرست نهايي افراد تأييدصلاحيت شده از سوي شوراي نگهبان، مشخص شد كه عملاً تنها 62 درصد کل داوطلبان - یعنی كمتر از میزان اعلام شده در مرحله بررسی هیئت‌های اجرایی - تأييد صلاحيت شده اند. به این ترتیب نقش کارکرد شورای نگهبان به كاهش تعداد رد صلاحیت‌شدگان از میزان مرحله هیئت‌های اجرایی محدود شد، با این تفاوت که در این مرحله تغییر در ترکیب رد صلاحیت‌شدگان به گونه اي مهندسي شد كه امكان هرگونه رقابت جدي و موثر از اصلاح طلبان سلب و در بهترین حالت ممکن حضور اصلاح طلبان در مجلس از حد یک اقلیت فراتر نرود. براين اساس اصلاح طلبان به غير از حوزه انتخابيه تهران، در خوشبینانه‌ترین ارزیابی‌ها، در سراسر کشور تنها براي حدود 100 كرسي امكان حضور و تنها در 50 كرسي امکان رقابت جدي دارند. در تهران نيز با رد صلاحيت ده ها نفر از اصلاح طلبان شناخته شده ، ستاد ائتلاف در تهیه فهرست انتخاباتی تهران با مشکلات جدی مواجه شد. به اين ترتيب و با توجه به آمار مذکور مي توان بدون هيچگونه ترديدي، قاطعانه اعلام داشت شورای نگهبان و مراجع نظارتی تابع این شورا با مهندسی ترکیب داوطلبان در حوزه‌های انتخابیه سراسر کشور، انتخابات دوره هشتم مجلس شورای اسلامی را به انتخاباتی غیرواقعی و غیر رقابتی و با نتایج از پیش تعیین شده حداقل برای دوسوم کرسی‌های مجلس تبدیل کرده است. چنین انتخاباتی به ویژه با توجه به شرایط خاص داخلی و خارجی به هیچ وجه نمی‌تواند مشارکت گسترده مردمی را برانگیزد و با فراهم آوردن موجبات اصلاح و تحول در مجموعه ناکارآمد حاکمیت کنونی را فراهم آورده، به تقویت وحدت و انسجام داخلی، برون رفت کشور از بحران‌های داخلی و خارجی و تضمین قدرت و منافع ملی بینجامد.

ملت صبور و نجيب ايران!
همانگونه كه بارها اعلام كرده ايم، در پيشبرد حركت اصلاحي باید از تمامي ظرفيت ها و امكانات قانوني جهت محدود و پاسخگو كردن قدرت، ممانعت از شکل گیری حاکمیت یکدست غیر دموکراتیک و بوجود آوردن فضايي بازتر براي فعاليت قانوني و آزادانه آحاد مردم بهره برد و انتخابات را امکان و فرصتی مهم در این مسیر ارزيابي مي كنيم. از این رو بارها اعلام كرده‌ایم كه در هر انتخاباتي، اصل را بر مشاركت جدي و فعال قرار داده و تمامي مساعي خود را براي تحميل برگزاري يك انتخابات قابل قبول و آزاد بر اقتدارگرايان به كار می‌بندیم. سرانجام نيز به تناسب میزان آزاد و رقابتی بودن انتخابات، موضع خود را که دامنه آن از مشاركت فعال تا عدم مشارکت می‌تواند تغییر کند، اتخاذ خواهیم کرد.
انتخابات مجلس هشتم نيز از قاعده كلي فوق مستثني نبوده، از ابتدا تلاش ما بر اين تعلق گرفت كه شرايط اين انتخابات به گونه اي رقم بخورد تا بتوانيم در آن مشاركتي جدي داشته باشيم، خاصه آنكه بر اين باور بوده و هستيم كه شرايط داخلي و خارجي كشور، بيش از هر زمان ديگر اقبال افكار عمومي را به سوي اصلاح طلبان جلب كرده است. لذا در ائتلاف اصلاح طلبان حضوري فعال و جدي يافته، براي حفظ و تقويت آن، در بسياري از زمينه ها بر تأمين ديدگاه ها ي حداقلي خود بسنده كرديم و هر آنچه كه در توان فكري و اجرايي خود سراغ داشتيم در اين راه صرف كرديم. اما با تمامي تلاش هاي صورت گرفته، مع الاسف وضعيت انتخابات مجلس هشتم نيز همانند انتخابات مجلس هفتم، به وضعيت كنوني درآمده است.

مردم قهرمان و آگاه ايران!
با توجه به آنچه گفته شد سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ايران به عنوان جریانی اصلاح طلب و مؤمن به آرمان‌های اصیل ملت بزرگ ایران در انقلاب شکوه‌مند اسلامی، خود را در موقعیتی ارزیابی می‌کند که از يك سو نمی‌تواند مؤيد بدعت غيرقانوني و مغاير با روح انقلاب و اساس نظام بوده و برانتخاباتي كه سرنوشت حدود دو سوم كرسي هاي آن از قبل مشخص شده است،مهر تأیید بزند و از سوي ديگر نمی‌تواند نسبت به سرنوشت جنبش اصلاحی و مجموعه اصلاح طلبان بی‌تفاوت باشد. از این رو با بررسي شرايط پيش آمده درانتخابات مجلس هشتم و با توجه به وضعيت كنوني كشور و همچنين با امعان نظر به شرايط كنوني اصلاح طلبان، به اين جمع بندي رسيد كه همگام و همراه با ائتلاف اصلاح طلبان شرکت خود را در انتخابات به حضور در آندسته از حوزه‌های انتخابیه‌ای که دارای شرایط رقابتی هستند محدود ساخته و در سراسر کشور به ارائه فهرست‌های انتخاباتی متشکل از داوطلبانی که به داشتن دیدگاه‌های اصلاح طلبانه شهرت داشته و در تقویت انسجام و اتحاد جبهه اصلاحات کوشیده و از ظرفیت لازم برای رقابت برخوردارند، بسنده کنیم.
در حوزه انتخابيه تهران نيز با توجه به نقش و تأثیر کمی و کیفی و سیاسی این حوزه در انتخابات کل کشور و با توجه به ردصلاحيت اكثريت قريب به اتفاق نامزدهاي شناخته شده اصلاح طلبان كه امكان رقابت جدي را در این حوزه انتخابیه منتفی ساخته و شور و نشاط مشاركت گسترده به نفع اقليت اقتدارگرا از بین برده است، براين اعتقاد بوديم كه مجموعه ائتلاف اصلاح طلبان از شركت در انتخابات در اين حوزه انتخابيه، خودداري كرده و يا حداكثر به ارائة فهرستي حداقلی و اعتراضي از نامزدهاي شناخته شده باقي مانده خود كه به دام ندامت و تخريب گذشته اصلاحات گرفتار نيامده اند بسنده كند. اما برخی از پیشنهادهای سابق الذکر در ستاد ائتلاف با موافقت اکثریت آراء مواجه نشد. مع الوصف اگرچه سازمان پيشنهاد مذکور را همچنان تصمیمی مناسب برای حوزه انتخابیه تهران می‌داند اما به احترام تصمیم ستاد ائتلاف خود را ملزم به رعایت نظر اکثریت و شرکت در انتخابات در قالب ائتلاف اصلاح طلبان می‌داند.
از این رو ضمن اظهار تأسف عمیق و اعتراض مجدد نسبت به نقض آشکار اصول و آرمانهای انقلاب، مبانی نظام و بدیهی‌ترین مؤلفه‌های اندیشه امام در این دوره انتخابات، شما مردم آگاه و رشید را به مشاركت گسترده در انتخابات حوزه هايي كه امكان رقابت در آن ها وجود دارد و ائتلاف اصلاح طلبان ( ياران خاتمي) نامزدهاي خود را معرفي كرده است فرامی‌خوانیم . ما امیدواریم این انتخابات به رغم تمامی موانع و مشکلات فرارو به تضعیف حاکمیت اقتدار و درخشان ترشدن نقطه‌های امید و پیروزی در افق آینده کشور بینجامد.


سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ايران
17/12/86

 

روح سعید امامی برفراز انتخابات

امروز:
"زندگی نمایندگان متحصن در مجلس ششم ناشی از رافت نظام اسلامی است"
هنگامی که رسانه های مختلف این جمله را به نقل از محمدرضا باهنر نایب رئیس مجلس هفتم وعنصر محوری نمایندگان حامی دولت، روی خروجی های خود قرار دادند. امیدوار بودیم به روال معهود صاحب منصبان حاکمیت یکدست، در سه سال گذشته که خطاهای کلامی وحتی عملی خود را با تهیه وارسال تکذیبیه ای به رسانه ها رفع و رجوع می کردند جناب باهنر نیز این سخنان را که بیشتر به شطحیاتی آن هم در محافل خصوصی شبانه شبیه بود در اسرع وقت تکذیب کنند.
متاسفانه با گذشت چند هفته از مخابره این خبر نه جناب باهنر این سخنان را تکذیب فرمودند ونه متولیان ودست اندر کاران نظام که نایب رئیس مجلس هفتم به وکالت از آن برای منتقدین خط و نشان کشیده بود از این سخنان تبری جسته اند.
در همین زمینه حتی شاهد بودیم که حدادعادل رئیس مجلس هفتم در گفتگو با شهروند امروز ودر پاسخ به پرسشی در باره ردصلاحیت های صورت گرفته و همچنین این پرسش که شما هم مانند آقای باهنر فکر می کنید زندگی نمایندگان متحصن در مجلس ششم ناشی از رافت نظام اسلامی است نه تنها این جمله را محکوم نکرد بلکه به صورت تلویحی از مواضع جانشین خود در مجلس دفاع کرده مدعی شد" من فکر می کنم برخی نماینده ها که در تحصن شرکت کرده بودند درواقع جوگیر شده بودند ورفتارهای بعدی شان نشان داد در حاشیه بودند ولی برخی از آنها روی همان مبانی ساختار شکنانه خود با مبانی انقلاب مشکل داشتند وسردمدار بودند. حساب این دو دسته را هم می شود از هم جدا کرد...."(شهروندامروزشماره40-صفحه44)
با این توضیحات وموضعگیری ها نمی توان این جمله خطرناک را ناشی از سهو کلامی ویا غلیان احساسات نماینده مورد وثوق دولت نهم در مجلس هفتم دانست.
یک سال پس از انتخابات ریاست جمهوری نهم وتکمیل تقریبی پازل حاکمیت یکدست برخی از رسانه های وچهره های فرهنگی،اجتماعی، دانشجویی و... در موضعگیری های مختلف وبا اشاره به فضای آن دوره به اصلاح طلبان خرده می گرفتند که برای پیروزی خود چهره رقیب را مخدوش کرده تابلویی افراطی وتلخ را از دوره یکدستی حاکمیت به توده ها نشان داده اند و پس از یک سال نشانه ای از آن تابلوی وحشتناک وجود ندارد.
درآن هنگام نیز در عصر نو نوشتیم که پس از کودتای نظامی 28 مردادماه دولت کودتا که با حمایت اجانب به استقرار توپ وتانک در خیابان ها مبادرت ورزیده بود نیز نتوانست از همان روز نخست حتی با زبان اسلحه به مهمترین اهداف خود یعنی حاکمیت یکه سالار،دست یافته صدای مخالفان ومنتقدان را خاموش کند وشاهد بودیم که تا حدود دو سال پس از کودتا امکان تحرک و فعالیتبرای جریان های منتقد در جامعه وجود داشت. چه رسد در دوره کنونی که اقتدارگرایان از روش های شبه قانونی برای کودتای پارلمانی بهره برده وهمچنین مردمی که انقلابی بزرگ را برای رسیدن به استقلال آزادی وجمهوری اسلامی در انبان تجربه خود به همراه دارند وبا حساسیت نظاره گر امورند. با این حال آن زمان نیز با توجه به برخی برخوردها با رسانه ها و
N.G.O ها هشدار دادیم که اگر برخی رویاهای حاکمیت یکدست جامه عمل بپوشند این رویاها به کابوسی برای ملت ایران بدل خواهند شد. امروز پس از سه سال از آن دوره چه برداشتی از هشدارها وانذار ها داریم؟...برخورد های گسترده و خشن با دانشجویان واساتید ، صدور امریه به مطبوعات برای انتشار اخبار دستچین شده، برخورد با جوانان وبانوان به بهانه های مختلف، سانسور اخبار برای جلوگیری از افشای هزینه های ناشی از عدم کفایت مدیران حاکمیت یکدست برکشورو... همگی مشتی از خروار نتایج پروژه یکدست سازی حاکمیت درچند سال اخیر بوده است.
با این حال وبا توجه به سخنان جناب باهنربه نظر می رسد که هنوز هم متولیان یکدست سازی حاکمیت به همه اهداف خود نرسیده اند و چنان مشتاق در آغوش گرفتن شاهد حاکمیت یکه سالار هستند که عنان از کف داده حدیث ما فی الضمیر خود را آشکارا فریاد می زنند. آیا توجه کرده اید جملاتیکه از زبان باهنر نقل شده است چه شباهت غریبی به سخنان سعیدامامی دارد. اگر چشم ها را ببندید وبه سخنان باهنر توجه کنید لاجرم این مساله در ذهنتان نقش خواهد بست که سعید امامی از گور برخاسته سخن می گوید اما به لهجه کرمانی!
با توجه به برنامه ریزی سناریوی حاکمیت یکدست به طور طبیعی باید این گونه سخنان را پس از تشکیل مجلس هشتم می شنیدیم آنجاکه دوستان حاج سعید از حسینیان گرفته تا فلاحیان وبرخی هم نشینان دیگر وی، با رانت حذف رقیب به صحن مجلس پای گذاشته به انتقام از عاملان تابیدن نور بر تاریکخانه ها بیاندیشند...اما به نظر می رسد که آقایان چنان از پیروزی آینده مطمئن هستند که نیازی به پرده پوشی ندیده اند.
با مداقه در انتخابات اخیر شاهدیم که به جز جناب باهنر بسیاری دیگر از دست اندر کاران حاکمیت یکدست نیز از حاج سعید مستفیض شده اند. آقاي جنتي و همفكرانش در این انتخابات سطح رسيدگي به صلاحيت داوطلبان را آن قدر تنزل داده‌اند كه مهمترین وظیفه شوراي نگهبان تواب سازی وگرفتن توبه نامه براي تأييد صلاحيت نامزدها شده است.... سايت آقاي توكلي با افتخار اعلام مي‌كند كه ما جلسات حزب رقيب را شنود و منتشر مي‌كنيم... حسين شريعتمداري نماینده ولی فقیه در کیهان ضرورت تشكيل دادگاه‌هاي جديد و مجازات سنگين اصلاح‌طلبان را به قاضي مرتضوي يادآوري مي‌كند... حسينيان هنوز به مجلس پا نگذاشته، از لزوم دخالت نظاميان در عرصه انتخابات البته به نام دفاع از ارزش‌‌ها و اصول انقلاب سخن می گوید...
در این مجال اندک به بیان چند نکته کوتاه پرداخته وبررسی کارنامه انتخاباتی حاکمان یکدست را به پس از برگزاری انتخابات محول می کنیم.
نخستین نکته ای که باید به آن اشاره کرد درباره تحصن نمایندگان ملت در مجلس ششم است.این حرکت ستودنی وشجاعانه در مقابله با روندی که به هدم جمهوریت نظام منجر می شد به استناد به کدام یک از قوانین موضوعه کشور جرم به شمار می رود؟ که زنده ماندن متحصنانرا به حساب رافت نظام واریز می کنند. این اقدام مسالمت جویانه،قانونی واصلاح طلبانه نمایندگان آخرین راه برای رساندن پیام مردم به گوش سنگین ناقضان حقوق ملت بود.
مساله دیگری که باید به آن شاره شود در باره نوع ادبیات محمدرضا باهنر است. این جملات ناخودآگاه اذهان را به یاد سخنان محمدرضا پهلوی معطوف می کند آنجا که مستظهر به دلارهای نفتی انبار شده در خزائن کشور خطاب به دگراندیشان ومنتقدین خود گفت: هرکس به عضویت حزب رستاخیز درنیاید پاسپوت گرفته ایران را ترک کند. با این تفاوت که اعلیحضرت زندگی منتقدین در ایران را ناشی مراحم ملوکانه می دانست وجناب نماینده مورد وثوق دولت اصل زنده بودن آنها را از رافت آقایان می داند.
نکته مهم دیگری که باید حتما به آن اشاره شود آن است که بعید به نظر می رسد جناب آقای باهنر در مقابل منتقدان چنین عطوف وبردبار باشند واین سخنان بزرگوارانه بیشتر از این که نشان از مدارای ایشان داشته باشد حاکیاز ضعف این عزیزان برای قلع وقمع منتقدان حاکمیت یکدست است. خاتمی با اقدام شجاعانه خود در معرفی برخی از اعضای تاریکخانه ها به افکار عمومی چشم فتنه را کور کرد. دیگر دوره قتل عام درمانی(دکترین سعید امامی ها ) به سر رسیده است. حتی پایین ترین رده های این پروژه نیز به فراست دریافته اند که هرلحظه ممکن است که مردم چهره ای از جنس خاتمی را برگزینند و به مدد آنها نور دیگری به تاریکخانه ها تابانده شود.
در پایان هم این پرسش را ازجناب باهنر ، دوستان وهمفکران ایشان داریم که فکر می کننداگر ایده سازش با خارجیان وسرکوب در داخل پاسخگو بود چه نظامی هنوز زمام قدرت در ایران را به کف داشت؟

 

 

حمایت بيش از 200 هنرمند از فهرست ائتلاف اصلاح طلبان

همراهی هنرمندان با یاران خاتمی

انتخابات مجلس هشتم، فرصتی سرنوشت ساز است که علیرغم همه ی رنج ها و نارضایتی ها می توان از آن حداقل مسیری برای تحول در مدیریت فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کشور ساخت.
شهروندان و هنرمندان ایرانمان اکنون به خوبی آگاهند که سختی ها و ناملایمات فرهنگی ایران زمین نیازمند تحولی اساسی در نگرش ها و بینش ها و اصلاح ساختارهای زیربنایی در مدیریت فرهنگی کشور است. یقین داریم این تغییرات تنها از مسیر مسالمت آمیز اصلاح طلبی و دموکراسی خواهی می گذرد، مسیری که امروز نقطه ی آغاز آن در حمایت از "یاران سید محمد خاتمی" رئیس جمهور فرهنگی ایران و نامزدهای ائتلاف اصلاح طلبان در ایران شروع خواهد شد.
با آگاهی از تمامی رد صلاحیت ها، تنگ نظری ها و ایجاد محرومیت ها برای طیف وسیع اصلاح طلبی در کشور با رأی خود به نامزدهای ائتلاف اصلاح طلبان از تحول فراگیر آزادی های مدنی، توسعه فرهنگی و رشد اندیشه و فرهنگ در کشور خود حمایت می کنیم تا برگی به یادماندنی از تاریخ را با همدیگر ورق بزنیم .
رأی ما به منظور تأیید روند برگزاری انتخابات نیست ، اما برای اعلام وفاداری خویش به تفکر فرهنگ محور اصلاح طلبی است که آینده کشور را جز در گروی آن نمی دانیم.
24 اسفند به لیست اصلاح طلبان (یاران خاتمی) رأی خواهیم داد.

همراه شو عزیز
کین درد مشترک
هرگز
جدا جدا درمان نمی شود.

: بازیگران :

هدیه تهرانی- لیلا حاتمی- مهناز افشار- هانیه توسلی - پانته آ بهرام- باران کوثری- مریم بوبانی- بهاره رهنما - فرزانه کابلی - پگاه آهنگرانی - بهناز جعفری- الناز شاکردوست - آهو خردمند - ستاره اسکندری- لاله اسکندری- نیوشا ضیغمی- بهنوش بختیاری- ریما رامین فر- لادن طباطبایی- طناز طباطبایی- لیلی رشیدی- نازنین احمدی - مریم معترف- نگار فروزنده - ستاره پسیانی - زهره حمیدی - شهین نجف زاده - شهره سلطانی- الهام حمیدی- خزر معصومی - سوسن پرور- شراره رخام - شقایق دهقان- الیزابت امینی- شهرزاد عبدالمجید- صبا کمالی

حمید فرخ نژاد - حبیب رضایی - علی مصفا - حامد بهداد- بابک حمیدیان - صابر ابر- حبیب دهقان نسب – حسن جوهرچی - برزو ارجمند - سعید پیردوست- ساعد هدایتی - کاوه سماک


سینماگران و هنرمندان ایران :


آتوسا قلمفرسایی - ابوالحسن داوودی - اصغر فرهادی- اصغر هاشمی- اصغر پورهاجریان امیر اثباتی- امیر توده روستا - امیر جاوید - امیر دلاوری - امیر عابدی- امیر غفارمنش- امیر واجد سمیعی- امیرمهدی حقیقت- امیرمهدی ژوله- انوش سعیدنیا- ایرج رامین فر- افروز فروزنده- بابک قبادی- بهاران بنی احمدی - بهرام بدخشانی - بهروز شلیله- بهناز نازی - بیژن میرباقری- پرویز آبنار- پروین قائم مقامی- پریسا بخت آور- پگاه احمدی- پیام ایرایی - پیام صابری - پیمان قاسم خانی - پریچهر باقری - توکا نیستانی- جمشید خندان - جمیله دارالشفاهی- چیستا یثربی- حامد نصرآبادی- حسن آقاکریمی- حسن معجونی- حسین اخوی- حسین فلاح- حسین مهکام - حمید اکبری- حمید برزگر- حمید دهقان پور- حمید کاشانی- حیدر ساجدی- داود رسولیان- داود فتحعلی بیگی - رضا دانشور- رضا روزبهانی- روح الله حقگو-روح انگیزشمس- زهره رضایی - زهره وطن خواه- ژیلا ایپکچی- ساقی زینتی- سعید ابراهیمی فر- سهراب سلیمیان - سیاوش ثقفی راد- سیف الله داد- سیمین آزادی - شبنم فرشادجو- شبنم منصوری- شهاب رضویان - شهرام شاه حسینی- شیما شهرابی--صادق کرمی- عباس رافعی- عزیزالله حمیدنژاد- علی حسن پور- علی ژکان-علی اصغر سیدآبادی- علی عطار- علی واجد سمیعی- علیرضا امینی- علیرضا فتحی- فرهاد توحیدی - فرزام منطقی- فرزانه زحلی- فرناز جمشیدی مقدم- فریدون عموزاده خلیلی- فرج حیدری کمال تبریزی- کیومرث پوراحمد- کاوه مشکات- گیسو فغفوری - گلچهره دانش - لادن نیکنام- لیلی نیکو نظر- مازیار میری-محبوبه حقیقی- محبوبه ریاستی - مریم هژیروند- محسن امیریوسفی- محسن شاه ابراهیمی - محمد رسول اُف- محمد یعقوبی- محمدرضا اعلامی- محمدرضا سکوت- محمدرضا معینی- محمدعلی نجفی- مرتضی کوهانی-مرضیه برومند - مریم ذوالفقاری- مسعود اطیابی- مسعود پاکدل- مصطفی احمدی- مصطفی اعلامی- مصطفی خرقه پوش- منصوره حسینی- نگار مفید- منیژه حکمت- مونا زندی- مهدی صباغ زاده- مهدی کرم پور- مهدی یزدانی خرم - مهراب قاسم خانی - مهران رنجبر- مهناز افضلی- مهوش شیخ الاسلامی- نازک افشار- نظام الدین کیایی- نعیمه نظام دوست- نغمه ثمینی- نوشین حسن زاده- هادی مرزبان

 

ما و انتخابات

 عيسي سحرخيز

آخرين مطلب در مورد انتخابات با عنوان " سراشيبي تند عدم مشاركت در انتخابات"، هنوز روي سايت ها منتشر نشده بود كه پيامدهايش در ايميل ها و تلفن هاي كوتاه و بلند چهره نمود، و طعنه و پرسش هاي حاشيه اي اش نمودار كه "زرنگي كرده اي"، "به نعل و به ميخ"     زده اي و آخرش نگفته اي كه مي خواهي در انتخابات شركت كني، يا شركت نكني و تحريم!

  در اين ميان، دوستان گوناگون، در دو سر طيف اصلاح طلبان، هر كدام در تلاش بودند كه وزنه ي اردوگاه خود را به گونه اي سنگين تر كنند. گروهي كه تحريم ديروز را امروز با  زباني جديد تبليغ مي كنند ، در ميان بحث هاي جدي و شوخي، حرفشان اين بود كه " بزن توي برجك طرف" يا " جان بكن و حرف حسابت را بزن". بگو كه نبايد در انتخابات شركت كرد. طرفداران مشاركت منتقدانه و معترضانه نيز بر انشقاق درون جريان اقتدارگرا و ضرورت استفاده از فرصت هاي حداقلي به دست آمده، تاكيد داشتند، و اهميت "عملگرائي و پراگماتيسم" در برابر پيروي از "آرمانگرائي و ايده آليسم" در سياست.

   بحث "عملگرائي در برابر آرمانگرائي" در جريان سياست ورزي كه با طرفداران عدم مشاركت در انتخابات مطرح مي شد، آنان خود را از آن تبار مي خواندند. تازه، استدلال هم مي كردند كه تحريم انتخابات ، در شرايط كنوني جامعه ايران كه ديگر چيزي از شعارهاي انقلاب نمانده و دموكراسي و انتخابات آزاد و سو استفاده حاكميت از شركت مردم در انتخابات اظهر من الشمس است، عين عملگرائي و تن دادن به واقعيت ها است. بحث آرمانگرايي با طرفداران مشاركت حداقلي و منتقدانه كه به ميان مي آمد، آنان نيز دليل مي آوردند  كه مبارزه با برنامه هاي اقتدارگرايان در جهت جلوگيري از يك دست كردن هر چه بيشتر حاكميت و تشويقي مردم به مشاركت گسترده در انتخابات، به خصوص در تهران و حوزه هايي كه حداقلي از رقابت وجود دارد، چيزي نيست جز پيگيري آرمان ها، و بخشي از اهداف ناتمام يا به يغما رفته؛ هرچند كه انتخابات به عنوان يكي از اركان دموكراسي چون شير بي يال و دم اشكم شده باشد.

   در اين ميان، مباحثه با دوستي كه صحبت سياست با او چندان خشكي مرسوم و مالوف را  ندارد و از گروه دوم است، ما را كشاند به اين نقطه كه تصميم گيري در اين وضعيت پيچيده و شرايط خطير، براي نسل ما چون بازي عشق است و سياست كه گويا اكثرا ما در زندگي هر دو را باخته ايم، در نرد ميان عقل و احساس، منطق و عاطفه، عمل و آرمان. او در ترغيب من به گرفتن طرف شركت كنندگان در انتخابات فرمايشي و نرفتن به سمت تحريم، چنين استدلال مي كرد:

  بله! کاملاً درست می گویی که "سياست هم درست مانند عشق است؛ دعوا ميان عقل و احساس،" با این تفاوت که در عشق، عقل راهزن است و اینجا احساس. آنجا را که به راهزن دادی! اینجا را مراقب باش باز به راهزن ندهی، وقتي غرولند می کنی: من كه مانند بسياي از دوستان هنوز نتوانسته ام تكليف خودم را با راي دادن يا ندادن و حتي اعلام علني براي عدم مشاركت روشن كنم". تحریم کنندگان این بار مورد ستایش بیشتری قرار خواهند گرفت، اما مراقب باش که تو در این دام نیافتی. بله، دشوار است فحش خورها را كشيدن پاي صندوق. "انسان، دشواری وظیفه است".

   اين نوشته و جمع بندي درمورد وظيفه ي ما در روز 24 اسفند، رفتن يا نرفتن به پاي صندوق هاي راي، حاصل مباحث هفته اي است كه گذشت. در ميانه ي مباحث بوديم كه  سيد محمد خاتمي هم غيرمستقيم وارد اين چالش هاي سياسي خودماني شد؛ شخصيتي كه با تمام انتقادهايي كه به او و دوران زمامداري وارد است، چه بخواهيم و چه نخواهيم از معدود تك چهره هايي است كه براي آينده مي توان به او دل بست. خاتمي اگر به حرف اخيرش در ضرورت برهم زدن "نقشه اقتدارگرايان" و انحصارطلبان و مستبدان پايبند باشد، هنوز هم  مي تواند گره از بن بست سياسي ايران بگشايد؛ با نامزد شدن  در انتخابات رياست جمهوري آينده. 

 او در همايش محذوفان در انتخابات مجلس هشتم، كه بيش از 90 درصد از 909 نامزدهاي  تحول خواه و اصلاح طلب ثبت نام كرده را تشكيل مي دادند، حرف حقي را در چارچوب مباحث فوق بيان كرد: "نقشه ای وجود دارد که باید آن را برهم زد. ما باید این بازی را به هم بزنیم به هر صورتی که میسر است. بر این اساس با همه وجود در انتخابات مظلومانه اما با نشاط شرکت می کنیم. خیلی ها نقشه های بزرگی کشیده اند که با حضور مردم در انتخابات خنثی می شود".

 

  ظاهرا در كارزار انتخابات مجلس هشتم، چون بسياري موارد گذشته، باز پيروزي با عقل بوده است در چالش با عشق، و منطق با عاطفه. نمي دانم درست است اگر بگويم  همچنين در چالش عمل با  آرمان، يا نه؟ چون، در اينجا به نوعي عمل و آرمان نيز بر هم انطباق يافته اند.

   نگاهي به جداول مقايسه اي ليست انتخاباتي احزاب و گروه هاي سياسي نيز مي تواند خود عامل تشويق كننده اي باشد.‌ و البته، نيم نگاهي به اين موضوع  نيز كه بايد اين كارزار را تا انتها رفت، و در كنار "آزادي" و "رقابت واقعي" در انتخابات كه به هيچ وجه ميسر نشد، "سلامت" انتخابات را نيز بار ديگر آزمود؛ جايي كه مشخص خواهد شد كه ميزان تقلب و راي سازي در اين انتخابات چه ميزان خواهد بود و واكنش هاي احتمالي در برابر آن كدام؟ و اين نكته نيز روشن كه آيا باز در فرداي انتخابات باز احزاب و گروه هاي سياسي به بيانيه اي اعتراضي بسنده خواهند كرد و چهره هاي شاخص، بدون اقدامي عملي براي مدتي، تنها روي درهم خواهند كشيد، چهره برخواهند افروخت، عمامه به زمين خواهند زد و به خدا پناه خواهند برد، يا نه فكري به حال انتخابات رياست جمهوري آينده نيز خواهند كرد و آينده اصلاحات و اصلاح طبان و تحول خواهان؟!

   پيش از نگاه انداختن به وضعيت و تركيب نامزدهاي انتخاباتي تهران، توجه به اين نكته نيز حائز اهميت است كه جمعي از نامزدهايي كه اكنون نامشان را در ليست هاي انتخاباتي مشاهده مي كنيم، همان هايي هستند كه نه به ميل خود، بلكه با اصرار و پيروي از خط مشي "ثبت نام گسترده، ليست هاي چند لايه" ثبت نام كرده و به اين مرحله رسيده اند. اينان همان حدود يكصد نامزد اصلاح طلبي هستند كه از صافي هاي رد صلاحيت فله اي وزارت كشور و شوراي نگهبان عبور كرده و اكنون در حوزه هاي رقابتي نادر شهرستان ها و همچنين تهران امكان رقابت با اقتدارگرايان را يافته اند.

   آنان حق دارند كه از اصلاح طبان و تحول خواهان انتظار داشته باشند در اين شرايط كه فرصت و امكان چنداني براي جلب حمايت مردم ندارند، بي حامي و تنهايشان نگذارند. وضعيت نبايد به گونه اي پيش برود كه در اندك حوزه هايي كه نامزدهاي اصلاح طلب امكان شكستن سلطه ي اقتدارگرايان و حضور در مجلس را دارند، فردا، نامزدهاي امروز، اين حرف حق را مطرح كنند كه اگر شما به كمك ما آماده بوديد، ميدان به ديگران واگذاشته      نمي شد؛ دست كم در مجلس هشتم راي مثبتي به مصوبات ضد حقوق اساسي ملت يا در تضاد با منافع ملي  و مصالح كشور كه به آنها معترضيد، افزوده نمي شد!

   اما در حوزه ي تهران كه نقش اساسي در تركيب كمي و كيفي مجلس و هيات رئيسه آن را دارد و به تنهايي بيش از ده درصد كرسي هاي مجلس را شكل مي دهد، وضع با تمام رد صلاحيت ها، جلوه ديگري يافته است.

   در پايتخت، دو جريان سياسي با حدود يكصد نامزد براي كسب 30 كرسي در برابر يكديگر صف آرايي كرده اند. در واقع، يك صف آرايي نابرابر كه در آن داور مسابقه، رهبري و هدايت يك جريان را شخصا به عهده گرفته و از پيش فرمان قلع و قمع رقيب را صادر كرده است.   به اين دليل است كه در دو ليست اصلي و يك دو ليست حاشيه اي اصلاح طلبان يا محافظه كاران نزديك به آنان، تنها تك چهره هاي شاخص امكان حضور نيمه رقابتي يافته اند، و اكثر نامزدها براي مردم ناشناس و كمتر شناخته شده اند و طبيعتا  فاقد قدرت رقابت. اما آن سوي جبهه، با تمام قواي خود، از جمله هيات رئيسه مجلس هفتم حاضر يراق است و ابر و باد و مه و خورشيد و فلك هم براي پيروزي شان، از جمله رهبر و رسانه ي ملي، حي و حاضر. اما با اين وجود،  تضاد و تفرقه را مي توان در دو ليست اصلي ارائه شده از سوي اقتدارگرايان ملاحظه و مشاهده كرد؛ وجود 9 نامزد مشترك در ميان دو ليست، آن هم اغلب از چهره هاي غيرشاخص، بيانگر اين اختلاف نظرها و اختلاف رويكردها است، از جمله در مورد چگونگي حمايت از احمدي نژاد و دولت او.

   در مقابل، اصلاح طلبان با وجود اختلاف هاي ريشه دار كه تا مرز به پنجه كشيدن به روي يكديگر- به خصوص از جانب سران يك حزب خاص- رسيده است، به لطف رد صلاحيت هاي فله اي، در ليست هاي انتخاباتي خود، به رغم ميل باطني، مجبور به استفاده از 16 نامزد مشترك شده اند كه به طور طبيعي بخت آنان را براي پيروزي در انتخابات بالا مي برد.

  با توجه به موارد فوق و مجموعه مباحثي كه در نوشته ي پيشين در چارچوب ضرورت حضور در انتخابات در حوزه هاي خاص شهرستان و تهران مطرح شده است، در اين شرايط سخت، در اين بحران، و در اين برهه ي سرنوشت ساز، شايد راحت ترين و دهان پر كن ترين انتخاب "عدم مشاركت" و "تحريم انتخابات" مجلس هشتم و تبليغ در خصوص آن باشد، اما چه كسي تضمين مي دهد كه بهترين انتخاب هم همين است؟

  آيا اين تنها ملت و ميهن دوستان ايران هستند كه براي انتخابات 24 اسفند با چنين تصميم گيري دشوار و موردي بديع مواجه شده اند؟ آيا شهروندان ديگر كشورها در انتخابات خود در برابر چنين دو راهي يا حتي چند راهي دشواري قرار نگرفته اند؟ به عنوان مثال، آنگاه كه در انتخاب رياست جمهوري پيشين فرانسه،  قاطبه ي مردم وقتي شبح فاشيزم را در يك قدمي خود ديدند، يك پارچه به پا نخواستند؟ آيا رهبران احزاب، اختلاف ها و رقابت هاي سياسي را كنار نگذاشتند و عزم خود را جزم نكردند تا مانع ورود لوپوئن نماينده ي راست افراطي به كاخ رياست جمهوري فرانسه شوند؟ مسلما آن ها مي توانستند برنامه اي ديگر را سامان دهند، اما چرا اين كار را نكردند، و راهي خاص در تضاد با منافع حزبي و گروهي را برگزيدند؟ راهي بديع تا بي سابقه ترين انتخابات را بعد از جنگ جهاني دوم فرانسه شكل دهند و ژاك شيراك نماينده ي راستگرايان را با 83 درصد آرا در برابر 17 درصد فاشيست ها راهي كاخ اليزه كنند؟

   چرا جاي دور مي رويم. در همين ايران چه شد كه در انتخابات رياست جمهوري گذشته، بسياري كه سال ها بود با صندوق هاي راي قهر كرده بودند، وقتي دريافتند كه مي خواهند احمدي نژاد را به آنان غالب كنند، با تمام نقدهايي كه به هاشمي رفسنجاني و عملكرد وي داشتند، به ناچار روي برگه هاي راي نام او را نوشتند تا از فاجعه اي كه در راه بود، جلوگيري كنند؟ هرچند كه در ميان تشتت و ناباوري، حزب پادگاني كار خود را كرد و با اجزاي يك برنامه چند لايه، نام آني را كه مي خواست از صندوق ها بيرون آمد، اما آن گروه راي دهنده ي مانده در اقلبت اكنون در برابر وجدان خود شرمنده نيستند و در مقابل آنان كه مي پرسند: " اين مرد، نشانه و نماد ايران و تاريخ و تمدن اين كشور باستاني است؟"، چندان خجل و شرمسار نيستند. دست كم اين حرف را دارند  كه برنند: "ما به او راي نداديم، آنان كه در خانه نشستند يا تنور بر سياست تحريم دميدند، راه را براي ورودش به كاخ رياست جمهوري هموار كردند، ما بي گناهيم".

   آيا در انتخابات تهران، احمدي نژادهاي ديگر، از آن نوع كه از سعيد امامي ها و قتل هاي زنجيره اي دفاع مي كنند، را نمي توان در هر دو ليست اقتدارگرايان مشاهده كرد؟ چهره هايي با پيشينه ي خاص و عملكردي آن چناني كه ورودشان به مجلس نشانه اي خفقان بيشتر، بحران فزاينده تر و اوج گرفتن صداي طبل جنگ است.

   كاش مي شد كه نمايندگان واقعي مردم پا به خانه ي ملت بگذارند. كاش مي شد كه همگي در زمان حضور در مجلس نمايندگان از اقتدار و صلابت لازم و از استقلال راي كامل براي ايستادن در برابر حكم هاي حكومتي برخوردار باشند، اما حال كه اين چنين نيست، آيا بايد گذاشت تك كرسي هاي مدرس ها و مصدق ها و... را نيز دشمنان منافع ملت و مصالح كشور اشغال كنند؟ يك صندلي كمتر در اختيار اقتدارگرايان، فردا روزي كه آگاه نيستيم چه حوادث داخلي و بين المللي در راه است، آيا نمي تواند بازي را - اگر شده با نطقي افشاگرانه - بر هم زند و سرنوشت كشور را اندكي عوض كند؟

   بر اين اساس است كه با تمام انتقادهايي كه بر روند برگزاري انتخابات مجلس هشتم داريم و آن را در بسياري از حوزه ها "ناسالم، ناعادلانه، غيررقابتي، غيرآزاد" ارزيابي  مي كنيم، چاره اي جز اين نيز نداريم كه در اندك حوزه هايي كه امكان شكستن سلطه ي اقتدارگرايان و فرستادن نمايندگان واقعي ملت وجود دارد، به وظيفه ي ملي و قانوني خود عمل كنيم.

   در تهران، پايتخت ايران نيز، هر چند كه تمام چهره هاي شاخص و راي آور جريان هاي مستقل، اصلاح طلب و تحول خواه با تيغ رد صلاحيت از دور رقابت محروم شده اند، اما چاره باز تحريم و عدم مشاركت نيست. متاسفانه، تلخ ترين و سخت ترين گزينه مشاركت فعال معترضانه و راي دادن با اكراه به يك ليست از چند گزينه ي موسوم به "اصلاح طلبان" است.  اين اقدام بايد از يك سو با هدف جلوگيري كردن از ورود اصلاح طلبان بدلي، مجيزگو و تواب، و از سوي ديگر به منظور سد كردن راه ورود هرچه كمتر نامزدهاي اقتدارگرايان كه در ميان آنان چهره هاي ضد ملي كم نيستند، صورت گيرد.

   بر اين اساس است كه در ميان گزينه هاي موجود چاره اي جز برگزيدن كم مسئله ترين ليست انتخاباتي و نوشتن 30 نام در تهران نداريم. به خصوص، پيروزي ياران و پيروان خاتمي در اين انتخابات، با هدف تشكيل اقليتي هر چند اندك، اما به حول و قوه ي خداوند قوي، مقتدر و مستقل، به منظور "نجات كشور" از دست "بحران سازان"  و "جنگ افروزان"     مي تواند هموار ساختن راه براي ورود پرنشاط سيد محمد خاتمي به مبارزات انتخاباتي رياست جمهوري آينده باشد.

  بايد اميدوار بود كه در انتخابات مجلس هشتم، در چالش "عقل" و "احساس" ، اين عقل باشد كه در روز 24 اسفند 1386 ير احساس اكثر ايرانيان، به ويژه جوانان و دلسرد شدگان از روند انقلاب و اصلاحات، حكمراني كند.

 

 

بیانیه نهضت آزادی ایران

اعتراض به انتخابات غير آزاد

مشاركت، تنها در حوزه‌هايي كه امكان رقابت موثر وجود دارد

 

 

 " اگر ما مجلس آزاد مستقلي نداشته باشيم که متعلق و منبعث از تمام ملت باشد دير يا زود جمهوري اسلامي مانند سلف خود مشروطيت سلطنتي، با حفظ صورت و عنوان، تبديل به نوعي استبداد و نظام طاغوتي متكي به استيلاي خارجي خواهد شد. هميشه و در همه جاي دنيا استبداد از روزي شروع شده است که يک شاه، يک خاندان، يک طبقه و حتي يک مکتب خواسته است، ولو با حسن نيت و به قصد خدمت، خود را يگانه مالک، يگانه مسوول و يگانه مأمور بر سايرين تصور و بر جامعه تحميل نموده، وقعي به رضايت و رأي مردم ننهند. در حالي که مجلس‌هاي شوراي واقعي و آزادي‌هاي اجتماعي آخرين و بلکه يگانه سنگرهاي استقلال کشورها و ضامن بقا و سعادت ملت‌ها هستند"

 

(برگرفته از نطق پيش از دستور شادروان مهندس بازرگان

 در مجلس اول، به تاريخ20/5/1362)

 

هم‌ميهنان عزيز

انتخابات مجلس هشتم شوراي اسلامي در شرايطي پيش روي ملت و فعالان عرصه‌ي سياست ايران قرار دارد كه جريان حاكم با رد گسترده‌ي صلاحيت نامزدهاي نمايندگي، عملا انتخاباتی غیرآزاد و غیر رقابتی را به نمایش گذاشته است. رد صلاحيت نزديك به 2200 نفر از كانديداهاي مستقل و وابسته به احزاب سياسي اصلاح‌طلب، حاوي پيامي روشن از سوي جريان حاكم بود، مبني بر آن كه اراده‌ي اين جريان در راستاي تعطيل جنبش اصلاح‌طلبي و مطالبات آزادي‌خواهانه‌ي ملت شريف ايران قرار گرفته است.

 

نكته‌ي قابل تامل در رد گسترده صلاحيت‌ها‌ آن است که صلاحیت قريب به اتفاق نامزدهاي شاخص و داراي سوابق روشن، از جمله برخي از وزيران پيشين، نمايندگان مجلس، استانداران ونيز نامزدهاي حزب جبهه‌ي مشاركت ايران اسلامي، سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي و نهضت آزادي ايران رد شده است. این خود نشان از برنامه‌ از پيش طراحي شده اي دارد كه نه تنها با نهضت آزادي ايران، به مثابه‌ي يك حزب، بلكه با اصل تحزب و جنبش ملي آزادي ‌خواهي ايران، سر دشمني دارد و اين بار به پشتوانه‌ي قدرت مبتني بر مثلث نظامي- مالي - امنيتي بدون هرگونه تعارفي، به حذف رقيبان پرداخته است.

 

عملكرد نهضت آزادي ايران پس از انقلاب اسلامي نشان از آن دارد كه راهبرد اصلي اين حزب برای حضور در عرصه ها‌ي انتخابات، « تقویت فرآیند دموکراسی » بوده و از اين رو همواره عرصه انتخابات را فرصتی برای پیگیری این راهبرد قلمداد کرده است. اين حزب ديرپا، با تكيه بر مشي مبارزه‌ي اصلاح‌طلبانه، قانوني و علني، همواره تا حد امکان در عرصه‌ي انتخابات حضور داشته و تا آنجا که ظرفیت دموکراتیک نظام سیاسی و رفتار حاكميت اجازه داده است، این حضور را به « مشارکت در انتخابات » نزدیک کرده است. متاسفانه، در انتخابات پيش رو، این ظرفیت دموکراتیک نسبت به گذشته چنان کاهش يافته است که در تحلیل اولیه امکان هرگونه مشارکت اثر بخش از احزاب دموکراسی‌خواه سلب شده است.

 

نهضت آزادی ایران حضور و مشاركت در انتخابات گوناگون را حق خود و آحاد ملت ايران بر مي‌شمارد و در عمل نيز علاقه‌منديش به برخورداري از اين حق را بارها نشان داده است. از همين رو، حضورش را درعرصه انتخابات كنوني با نام نویسی نامزد ها رسمیت بخشید و تعدادي از اعضای این حزب در تهران و شهرستانها برای شرکت در انتخابات ثبت نام كردند. البته

بديهي است كه نهضت آزادی ایران، همچون سایر گروه‌های سیاسی، شناخت روشني از رفتار شورای نگهبان داشته و رد گسترده صلاحیت‌ها را دور از انتظار نمی‌دانست. اما، این شناخت دلیلی برای خودداري از نام نويسي براي انتخابات نبوده است. نهضت آزادي ايران هیچ‌گاه داوطلبانه حقوقش را ترک نکرده است و چنين باور دارد و می‌داند که پذیرش ظلم از اعمال ظلم بدتر است.

 

حال، با نگاهی به فرایند پيموده شده در انتخابات كنوني، متوجه می شویم که رفتار حکومت در رد گسترده و بی‌سابقه‌ي صلاحیت نامزدهاي اصلاح‌طلبان و سپس تایید صلاحیت معدودي از چهره‌هاي كم‌تر شناخته شده و غير حزبي کاملا برنامه‌ریزی شده بوده و با اهداف سیاسی خاصي صورت پذيرفته است. متاسفانه، برخلاف کشورهای دموکراتیک، که انتخابات را فرصتی برای بسط دموکراسی و تقویت همبستگی ملی می‌پندارند، تماميت‌خواهان حاكم در جمهوری اسلامی ايران انتخابات را به عنوان فرصتی برای سرکوب و حذف مخالفان و منتقدان تلقی می‌کنند. به اين نكته بايد توجه داشت كه حاكميت تماميت‌خواه، گروه‌های اصلاح‌طلب را در وضعیتی قرار داده است که گزينش هر يك از تاکتیک‌های شرکت يا عدم شرکت، صدمات سیاسی و اجتماعی گوناگونی را متوجه این احزاب خواهد كرد. این تنها بخشی از برنامه چند وجهی برای حذف بنیادین اصلاح‌طلبان از عرصه سیاسی است. درنتیجه، در انتخابات پیش رو، تنها در نظر گرفتن موارد غیررقابتی و غیرآزاد بودن انتخابات در سنجش میزان تقویت فرآیند دموکراسی مفید نيست و بسیاری از « ملاحظات عملی » نیز باید از سوی گروه‌های سیاسی مورد توجه قرار گيرد. تمام این ملاحظات نظری و عملی دررويارويي با برنامه امنیتی و چند وجهی حاكمان تماميت‌خواه باعث شده است که برخی از گروه‌های اصلاح‌طلب با قرار گرفتن در وضعیت «نه شرکت ، نه عدم شرکت» در واقع یک تاکتیک میانه به عنوان « مشارکت محدود » را انتخاب كنند. از نظر این گروه‌ها این گزينه تنها راه گذار از شرايط دشوار كنوني بوده است.

 

فعالان سیاسی باید در نظر داشته باشند که این انتخابات به همان اندازه چند لايه و پیچیده است که انتخابات پيشين ریاست جمهوری چنین بود. در واقع، انتخابات دور هشتم مجلس شورای اسلامی روی دیگر سکه انتخابات دور نهم ریاست جمهوری است.

 

به موجب اصول قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران ، مفاد اعلاميه‌ي جهاني حقوق بشر و تعهداتي كه نظام جمهوري اسلامي در عرصه‌ي بين‌المللي پذيرفته است، " مشاركت در انتخابات گوناگون و تلاش براي دستيابي به قدرت سياسي "1  نه تنها از جمله حقوق سياسي و شهروندي آحاد ملت و احزاب و گروه‌هاي سياسي است كه بخشي از حقوق انساني افراد محسوب مي‌شود. سلب اين حقوق از ملت در حكم نقض آزادي‌ها و حاكميت ملت است كه در نهايت به تضعيف حاكميت ملي و استقلال سرزمين ايران منجر خواهد شد. از اين رو، يادآور می شويم كه جمهوري اسلامي نظامي برآمده از انقلاب اصيل و مردمي 1357 است وفقدان دو آرمان آزادي و استقلال آن را در معرض استحاله و بي‌هويتي قرار خواهد داد و هشدار مي‌دهيم كه تماميت‌خواهي بزرگ‌ترين ضربه را بر اين پيكره وارد خواهد كرد.

 

در حال حاضر، به لحاظ سنجش معیارهای انتخابات آزاد، سالم، رقابتی و عادلانه، نهضت آزادی ایران انتخابات دوره هشتم مجلس را تاسف‌بار ارزیابی مي‌كند. در شرايطي كه امكان عرضه ي ليست‌هاي كامل براي اصلاح‌طلبان دربيشتر حوزه‌ها وجود ندارد و مجموعه‌ي گزارشها، بيان‌گر آن است كه سرنوشت نزديك به دويست كرسي مجلس از پيش تعيين شده است، در حدود شصت حوزه نيز رقابت اصلي بين افرادي از جريان محافظه كارخواهد بود و در برخي از حوزه‌ها صلاحیت چند نامزد اصلاح طلب با هدف شکستن آراي آنان به وسيله خودشان تایید شده است، تنها نمايندگاني به حال مجلس و ملت ايران مفيد خواهند بود كه به سوگندي كه ياد خواهند كرد، پاي‌بند بوده، منش و روشي چون شهيد مدرس، دكتر مصدق و مهندس بازرگان در مجالس پيشين را برگزينند. مشي و عملكرد نمايندگاني نظير زنده‌ياد احمد بورقاني و حجت ‌الاسلام والمسلمين حسين انصاري راد در مجلس ششم آتش اين اميد را پايدار مي‌دارد كه اگرچه مصدق‌ها، مدرس‌ها و بازرگان‌ها از دنيا رفته‌اند، روش اين بزرگان، كه مبتني بر شهامت و تقواي سياسي بود، همچنان در جامعه‌ي ما وجود دارد و مورد انتظار مردم است.

 

نهضت آزادی ایران، از آن‌جا که همواره معتقد به فعالیت جمعی و مشارکتی کلیه اصلاح طلبان و دموکراسی خواهان بوده، هرگونه تقابل، خود محوری و تکروی را مایه‌ي شکست جنبش دموکراسی‌خواهی می‌داند، با وجود مشاهده گزارش موارد پر‌شمار نقض آزادی و سلامت انتخابات و غير رقابتی بودن انتخابات مجلس هشتم در بيشتر حوزه‌ها و با توجه به این که به دلیل رد صلاحیت گسترده‌ي اعضای این حزب و عموم اصلاح‌طلبان پيشرو  امکان مشاركت و فعالیت انتخاباتی مؤثر از سوی ایشان در سراسر کشور ممکن ومقدور نيست، به مردم عزیز ایران پیشنهاد می‌کند كه به منظور اعتراض به انتخابات فرمايشي، تنها در حوزه‌هايي كه امكان رقابت مؤثر وجود داشته باشد به نامزدهايي رای دهند که می‌توانند با پيروي از روش و منش مدرس‌ها، مصدق‌ها، بازرگان‌ها و سحابی‌ها، شجاعانه  به دفاع از حق حاکمیت ملی و حاکمیت ملت ایران پرداخته، آزادی مردمان را به مال و مقام ناچیز دنیا نفروشند.

 

نهضت آزادي ايران، ضمن تصريح اين كه انتخابات مجلس هشتم از معيارهاي انتخابات آزاد، سالم و رقابتي فاصله‌ي چشم‌گيري دارد، يادآور مي‌شود كه تشكيل مجلسي كه حاصل اين انتخابات باشد ، علاوه بر آن كه نشان از كوتاهي شوراي نگهبان در انجام وظايف قانوني‌آن و عزم اين نهاد در نقض و محدود ساختن هرچه بيشتر حاكميت ملت دارد، نشانگر هژموني و غلبه‌ي بينش " تماميت‌خواهي " است.

 

نهضت آزادي ايران تنها مشاركت در انتخابات حوزه‌هايي را كه در آن‌ها امكان رقابت مؤثر وجود دارد براي استمرار فرآيند دمكراسي مفيد مي‌داند و در آستانه‌ي سال نو از خداوند عليم و حكيم براي هم ميهنان عزيز صبر و تلاش بيش از پيش در راستاي تحقق حقوق اساسي ملت ايران آرزو مي‌كند. والعاقبه للمتقين.

 

             نهضت آزادي ايران

يکشنبه 18 اسفند 1386

 

تحریم ، شرکت و یا اعتراض سفید؟

 

به برگزاری انتخابات دور هشتم مجلس دو هفته ای باقی نمانده و اکثر نیروهای سیاسی همچون گذشته یا مسئله تحریم ، شرکت و یا شرکت مشروط  را در حوزه هایی که کاندیداهایی برای رای دادن باقی مانده است را تجویز می کنند.

دلائل و استدل ت مربوط به هر گروه و دسته و حزبی هم مبنی بر تحریم ، همان لیست تکراری  مشروعیت ندادن به رژیم ، عدم  برگزاری انتخابات آزاد ، موانع ساختاری رژیم حقیقی و حقوقی، تجربه دوران هشت ساله اصلاح طلبان بویژه در مجلس ششم و ..... مواردی از این دست هست.

سئوال اولیه من برای ایندسته از بازیگران سیاسی این هست که شما با این سیاست تکراری چه دستاوردهای عملی تاکنون برای به عقب راندن نیروهای اقتدار گر و محافظه کار در شطرنج سیاسی میدان مبارزاتی کسب کردید؟

سئوال بعدی این هست ؛ شما آگاهانه مجلس هشتم رو دو دستی در اختیار اصولگرایان قرار میدهید، قدم بعدی تان با توجه به اتخاذ چنین سیاستی چه خواهد بود؟

من ابتدا دلائل شرکت در انتخابات رو ، تاکید کنم هر انتخابات دموکراتیک و یا غیر دموکراتیک رو خدمت شما عرض میکنم :

نيروی سياسی دموکرات هيچ اهرمی بدون حمايت و مشارکت توده ای جهت پيشبرد آماج های خود در اختيار ندارد و شالوده اساسی نیروی سیاسی دموکرات در سه وجه  پذیرش پلورالیسم سیاسی، اعتقاد به ادواری بودن قدرت سیاسی و التزام عملی به انتخابات آزاد هست.

اين نيرو در عين حال همواره و در هر شرايط سياسی ـ اجتماعی می بايست در جهت آگاه سازی و گسترش فرهنگ دموکراسی شهروندانش قدم بردارد. شرکت در انتخابات، حتی با وجود  صافی شورای نگهبان در رد فله ای و نبود آزادی انتخابات در راستای تامين چنين هدفی ست. حتی اگر کانديد اهای مورد نظر و " صالحی" هم وجود نداشت آنگاه به شرکت در انتخابات و دادن رای سفيد به نشانه اعتراض می توان بسنده کرد. مضمون پیام اعتراض سفید در حقیقت نشان دادن حق اعتراض در قدم اول و بیانگر  حضور ، اعلام  رسمی و قابل شمارش رای دهندگان مبنی بر عدم وجود انتخابات آزاد هست.  

چنين سياستی اعتقاد بنيادين نيروی دموکرات به اصل وفاداری به انتخاب و احترام به آرا مردم در هر شرايط سياسی ـ اجتماعی را ملحوظ می دارد، و وفاداری و عهد به ميثاق به ارزشهايی چون حکومت قانون، شکيبايی، تحمل مخالف، حتی در دوران محدوديت آزاديهای سياسی را در عمل نشان می دهد. این روش قابلیت جذب میلیونها ایرانی خاموش و ناراضی را در دل خود داشته و می تواند بد یل قدرتمندی در  مقابله با خواست رژیم مبنی بر شرکت گسترده در انتخابات باشد.

احزاب دموکرات باید از طريق کنش هاى سياسى خردورزانه  خود بکوشند تا با دیدن ضعفهای رقیب سیاسی ؛ از آنجمله اصرار و جدیت آنها مبنی بر شرکت گسترده مردم در انتخابات  و تبدیل همین اهرم به ضد خود ؛ به تغییر آرایش سیاسی به نفع نیروهای آزادیخواه جامعه ، بسوى جامعه انسانى ترى گام بردارند واین تنها و تنها با آگاهی تدریجی ملت و استفاده هنرمندانه از موقعیتهای ویژه نظیر انتخابات میسر هست  و یکی از قویترین اهرمهای فشار اجتماعی و جنبش مدنی پیوند و هماهنگی آن با امر انتخابات و تصرف ستاد نمایندگی ملت است و نه واگذاری آن. به قولی نیروی سیاسی اپوزیسیون آزادیخواه صرفا وظیفه اش درانتظار نشستن برای فراهم شدن فرصت های سیاسی نیست ، بلکه ساختن  و مهیا کردن فرصت سیاسی هنر راهبران هست.  نگاهی به چگونگی فرارویی دموکراسی و نهادینه شدن آن در اروپا میتوان به سادگی به اثبات این نظریه پرداخت.

برخا ادعا میشود که شرکت در انتخابات معياری برای مشروعيت بخشيدن به نظام است و لذا باید همواره آنرا تحريم نمود.

 

بايد به اين دسته از دوستان گفت که درجه وعمق شرکت شهروندان در هر انتخاباتی ، فازغ از انتخابات در جمهوری اسلامی و يا انتخابات در روسیه و یا سوئد، نمايانگر ميزان سنجش اعتماد و تحرک پذيری مردم نسبت به موضوع انتخاب است و نه بيشتر.

مقوله مشروعیت به معنای پذیرش اتوریته حکومت کنندگان توسط شهروندان است و بس! و از این زاویه حتی نظام های دیکتاتور هم مشروعیت دارند. شما قبل از آنکه مشروعیت جمهوری اسلامی را به زیر سئوال ببرید، می باید اتوریته آن را بشکنید! لذا در مقام اپوزیسیون  آزدیخواه وظیفه اولیه شکستن قدرت قانونی و مشروع نظام با سازوکارهای امروزی و در دسترس می باشد.

سیاست تحریم بسیار بسیار نادر و در شرایط استثنایی از آنجمله داشتن  اطلاعات لازم  و واقعی  در رابطه با زوال و یا فروپاشی قطعی رژیم قابل بررسی هست و نه نسخه پیچیده شده در تمامی انتخابات. نگاهی گذرا به فضای قبل از انتخابات دور هفتم مجلس و مقایسه آن با رفتار انتخاباتی مردم حاوی دروس بیشماری هست که متاسفانه مورد توجه تحریمیان قرار نمی گیرد.

 فراموش نکرده ایم که بخش مهمی از اصلاح طلبان نظیر  حزب مشارکت اسلامی ، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، دفتر تحکیم وحدت به خاطر نبود شرایط برگزاری انتخابات آزاد همگام با بخش اعظم اپوزیسیون آزادی خواه خارج کشور، مردم را برای عدم شرکت در انتخابات، فرا خوانده بودند. اما نتیجه عملی آن این شد که حاکمیت بیش از پنجاه درصد حائزین شرایط ، یعنی  بیش از 23 میلیون را به پای صندوق ها رای کشاند و مجلس در تصرف اقتدار گرایان قرار گرفت. در آندوره نیز دخالت شورای نگهبان و یورش محافظه کاران چه به شکل قانونی و غیر قانونی در پروسه انتخابات دخالت داشت؛ اما هیچکدام از اینها دلیل پیروزی اقتدارگرایان نبود.

هم اینگونه یادآوری انتخابات ریاست جمهوری در  سال 76،  اکثر نیروهای سیاسی داخل و خارج، مردم را برای تحریم فرا خوانده و بر این تصور و گمان بودند که کسی در انتخابات شرکت نمی کند و قطعا ناطق نوری، کاندید ولی فقیه از صندوق پیروز در خواهد آمد. اما مردم  برخلاف تمامی پیش بینی ها به گسترده ترین شکل در انتخابات شرکت کردند و حماسه دوم خرداد آفریده شد. آیا براستی دوستانی که در آن زمان فرمان تحریم میراندند و همچنان نیز بر آن پایبندی و دلگرمی دارند ، به قدرت رای مردم و تاثیر آن در چگونگی توازن قوای سیاسی توجهی دارند؟

و یا به نتایج نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری نگاهی گذرا داشته باشیم. در دور اول  مجموع آرا آقایان معین، کروبی ، مهرعلیزاده و رفسنجانی حدود 16 میلیون و میزان سهم محافظه کاران با حضور احمدی نژاد، قالیباف و لاریجانی  قریب 12 میلیون بود. و انتظار می رفت که آقای رفسنجانی با حداقل سه میلیون رای  بیش از رقیب خود برنده دور دوم انتخابات باشند، اما چنین نشد!  ارائه مجدد ارقام فوق در اینجا شکافتن دلائل تغییر 3 میلیون رای نیست بلکه نشان دادن چگونگی توزیع آرا در بین دو اردوگاه متفاوت از یکدیگر در آندوره از انتخابات ریاست جمهوری و صف بندی و حضور مجددشان در مبارزات انتخاباتی ایندوره از مجلس است. 

طبق داده های آماری در مورد نتایج انتخابات دور نهم ریاست جمهوری ، جمع افراد راضی و خیلی راضی از نظام مجموعه 38 درصدی را به خود اختصاص می دادند، که معمولا در انتخابات شرکت می کنند. افراد بینابینی 28 درصد و افراد ناراضی و خیلی ناراضی هم 32 درصد بود. همچنین طبق نظر سنجی های موازی در آندوره حداقل 20 درصد مردم در انتخابات شرکت نمی کنند. اگر مبنا را همین اعداد  بر شرایط امروزی قرار دهیم،  میتوان انتظار داشت که اگر حتی نیمی از گروه بینابینی تصمیم به شرکت در انتخابات داشته باشند « همان اتفاقی که عملا در انتخابات دور نهم ریاست جمهوری  صورت پذیرفت » بیش از 50 درصد شرکت کننده در انتخابات خواهند بود. بعبارت دیگر کسانی که تئوری تحریم  را طرح و پی می گیرند به دلیل عدم توجه به چنین توزیعی از شرایط رای دهندگان عملا تاثیری در نتیجه انتخابات نداشته و بازی رو پیش از انتخابات واگذار می کنند.

اما اینکه اعتراض سفید با توجه به راه دراز و دشواری که در پذیرش آن توسط اپوزیسیون آزادیخواه داخل و خارج از کشور دارد؛ نهال نو رسیده ایست که می تواند حداقل نگاهی نوین را به چگونگی بداعت روشهای گوناگون و متنوع  مبارزاتی بگشاید.

فراموش نکنیم که در دور انتخابات نهم ریاست جمهوری نرخ آرا سفید در شهرهای بزرگ حدود ۱۱ درصد، در شهرهای با جمعیت  نیم میلیون حدود  ۹ درصد و در شهرهای متوسط حدود ۵ درصد بود.

اگر از تحلیل گر سیاسی بودن خسته و فرسوده شده ایم و می خواهیم اقدامی جدی که نماینگر بازیگر بودن ما در صحنه سیاسی باشد؛ این گوی و این  میدان!  


عصرنو

 

بازگشت به صفحه نخست         

                             blog stats

Free Web Counters & Statistics