نویدنو:19/12/1386                                                                     صفحه قابل چاپ است

انتخابات- 10

********

بیانیه جبهه مشارکت اسلامی ایران اسلامی

سراشيبي تند عدم مشاركت در انتخابات

 

 

بیانیه جبهه مشارکت اسلامی ایران اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم


ملت عزیز ایران در حالی خود را برای تصمیم‌گیری در خصوص شرکت در انتخابات مجلس هشتم آماده می کند که با نادیده گرفتن حقوق اساسی شهروندان، ناعادلانه‌ترین رویه‌ها در اجرا و نظارت بر آن غلبه دارد.

حذف اكثريت قاطع نامزدهای باتجربه، کارآمد، مؤمن و شجاع از جبهه اصلاحات، نشانه عزم حاکمیت یکدست برای حفظ قدرت به هر بها حتی به قیمت عبور از میراث گرانبهای امام راحل (قده) و خونبهای شهیدان و جانبازان و امید حق‌طلبان و آزادیخواهان است.

رویکردی که در این انتخابات برای حذف اصلاح‌طلبان در پیش گرفته شد و مدیریتی که در مراحل مختلف تعیین و اعلام صلاحیت نامزدها، اعمال گردید، نه تنها با موازین و آموزه‌های دینی بیگانه است، بلکه از هر تدبیر و عاقیت اندیشی نیز به دور است.

اساس جمهوری اسلامی که امام آن را بنیان گذاشت آرای واقعي مردم است و هدف آن باید پاسداری از حرمت و کرامت و حقوق سلب ناپذیر آحاد آدمیان باشد. جمهوری اسلامی مورد تأیید مردم همانطور كه در قانون اساسی آمده نظامی است توحیدی که در آن خداوند مردم را بر سرنوشت خود حاکم گردانده است.

هرگز قرار نبود این نظام كه جمهوریت و اسلامیت دو وجه جدانشدنی آن است، با قرائتی اقتدارگرا و متحجرانه از دین مضمون مردمی و آزاد خود را از دست بدهد. قرار نبود در نظام جمهوری اسلامی برای ورود به خانه ملت در شجاعت و حق‌گویی را ببندند و راه تزویر و ریا را بگشایند. قرار نبود در نظام جمهوری اسلامی ‌ به عوض اینکه مردم رئوس حکومت را تعیین کنند حكومت نمايندگان مردم را تعيين كند. قرار نبود در نظام جمهوری اسلامی عدالت به پوستینی وارونه‌ و آزادی به عطیه‌ای حکومتی آن هم در محدوده‌ای تنگ و جناحی تبدیل شود.

قرار نبود در جمهوری اسلامی، یخبندان سیاسی، زوال سرمایه اجتماعی، بی‌رونقی اقتصادی و بحران‌های اخلاقی به جای آن همه آرمان‌ها و دستاوردهای بزرگ دوران انقلاب و پس از آن بنشیند.

خوشبختانه در شرایطی به سر می‌بریم که هنوز نسل اول انقلاب و مبارزان عرصه ستم‌شاهی و مجاهدان جنگ تحمیلی حضور دارند و این حضور به اقتدارگرایی اجازه تحقق سناریوی خود را نمی دهد. هنوز اکثریت مردم ایران با یاد روزها و شب‌های انقلاب و آرمان‌های بزرگی که برای آن انقلاب کردند زندگی می‌کنند. هنوز عمق آموزه‌های معمار فقید انقلاب و نظریه‌پردازان نواندیش و مردمسالار آن چنان تأثیرگذار است که مردم بخوبی می‌توانند دو قرائت اقتدارگرا و دموکراتیک از جمهوری اسلامی را تفکیک کنند.

خوشبختانه تمایل مردم ما برای پیگیری آن آرمان‌ها و دستاوردها همچنان روح غالب بر جامعه است. میل به پیشبرد اصلاحات از درون و ترجیح نیروی ملت بر هر نیرو و راهبرد خارجی آن چنان نیرومند هست که بتواند ترفندهای مختلف را برای اخراج ملت از صحنه اعمال حق حاکمیت خنثی ‌کند. هنوز جوانان ما چنان به توان و آینده خود باور دارند که حاضر باشند برای جلوگیری از انحراف پیش آمده در مسیر انقلاب که همان مسیر پیشبرد معنویت ، عدالت و آزادی است به فداكاري و تلاش‌های اصلاح‌طلبانه‌ دست بزنند. هنوز انگیزه‌های آزادی‌خواهی، برابری‌جویی و برادری‌طلبی در اقوام متنوع ایران زمین آنقدر قوی هست که برای تحقق شعار همیشگی «ایران برای همه ایرانیان» سختی‌ها و مشقات کمرشکن را تحمل کنند و عرصه دشوار سیاست‌ورزی را به نفع اقتدارگرایان ترک نکنند. و هنوز زنان تاريخ‌ساز ایران در عین به تنگ آمدن از تبعیض‌های روز افزون، چنان مصمم هستند تا نگذارند سرنوشت ایران و ایرانی سيري واپسگرا طي كند.‌

امروز انتخابات عرصه تجلی و رقابت دو رویکرد و دو تفکر کاملاً متفاوت درباره اساسی‌ترین مسائل کشور است. در يك سو تفکری است که به رأی مردم ، به آگاهی مردم و به حق مردم برای تعیین سرنوشت اعتماد واهتمامی ندارد، در سوي دیگر تفکری است که میزان همه امور را رأی مردم می‌داند و مشروعیت حکومت را (حتی اگر صالح‌ترین انسان‌ها در رأس آن باشند) جز با اعمال رأی مردم محقق نمی‌داند.

تفکر نخست خود را قیم و شبان مردم می‌داند و برای مردمی که آن‌ها را به اندازه کافی بالغ نمی‌داند حداکثر حقی که قائل است تشخیص « اصلح » از میان «صالحانی» است که مدعیان اصولگرایی قبلاً آنان را برگزیده‌اند. در حالی که تفکر دوم نه تنها مردم را به حد کافی دارای شعور و آگاهی برای تشخیص افسد از اصلح، صالح از فاسد و فاسد از افسد می‌داند، بلکه انتخاب حاکمان را حق آنان می خواند.

تفکر اول بیم آن دارد که اگر مردم در انتخابات آزاد باشند اول کسانی که باید عرصه قدرت را ترک کنند خود آن‌ها هستند، اما در سوی دیگر تفکری است که بیم ٱن دارد که اگر به مردم آزادی در انتخابات داده نشود نه تنها جمهوریت، بلکه اسلامیت و در حقیقت اساس جمهوری اسلامی به خطر خواهد افتاد.

تفکر اول جمع محدود خود را عالم جامع می داند و چون به گمان خود برای هر مشکلی اعم از سياسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و بین‌المللی جوابی سهل الوصول و البته امنیتی در آستین دارد به مشارکت عموم مردم نیاز نمی‌بیند و می‌داند که مشارکت عموم مردم سبب خواهد شد منافع سرشار عده‌ای در این دایره بسته قدرت از بین برود، اما تفکر دوم حل مشکلات عدیده و طاقت‌فرسای جامعه امروز ایران را همانطور كه در قانون اساسي تصريح شده است جز با مشارکت همه مردم ایران اعم از زن و مرد، پیر و جوان، ترک و بلوچ و لر و کرد و عرب و ترکمن، گرایش‌های متنوع سیاسی و اجتماعی، مذاهب و اقلیت‌های دینی،‌ هم‌اندیشان و دگراندیشان، حوزویان و دانشگاهیان، در چارچوب میثاق ملی مشترک که قانون اساسی است امکان پذیر نمی‌داند و تنها راه مشارکت واقعی را برگزاری انتخابات آزاد و سالم و انتخاب نمایندگان شجاع و آزاده می داند.

تفکر اول وقتی از حریم جمهوری اسلامی و صیانت آن و جلوگیری از نفوذ غیر در آن سخن می‌گوید آن را محدود به حریم جناحی و حزبی خود و جلوگیری از نفوذ آگاهی‌های نو و اندیشه اصلاحات می‌کند. اما تفکر دوم از آن جمهوری اسلامی دفاع می‌کند که مبشر و مبلغ پیشرفت، آزادی و عدالت همه جانبه باشد و تکثر و تنوع جامعه و برخورداری شهروندان از حقوق اساسی و پایبندی به برنامه‌ریزی علمی و وجود نهادهای مدنی مستقل از قدرت را به رسمیت بشناسد و به قدرت به صورت امانت و نه ملکیت بنگرد و برای پیشبرد این امور، حق برابر برای همه ایرانیان قائل باشد و راه آنان را برای ورود به هر سطحی از قدرت باز کند.

جبهه‌مشارکت‌ایران‌اسلامی مفتخر است از زمان تأسیس تا کنون توانسته است از آرمان‌های اصیل انقلاب و امام طرفداری کند و شجاعانه در برابر کژی‌ها و زياده طلبي ها و خودخواهيها و خود محوريهائي‌ که به نام دین و انقلاب در درون حکومت ایجاد شده است بایستد و البته هزینه سنگین آن را نیز بپردازد.

ما خدای بزرگ را سپاس می‌گزاریم که به ما این توفیق را عنایت فرمود تا در دفاع از حق مردم - حتی آنان که همفکر و همسو با ما نیستند-، پیرو امام خود علی ابن ابی‌طالب (ع) باشیم که بیرون کشیدن خلخال از پای دخترک یهودی را برنتافت و مرگ را بر چنان جفایی قابل سرزنش ندانست.

ما خدای بزرگ را سپاس می‌گزاریم که به ما قدرت تشخیص را عطا کرد تا در برابر حاکمیت تبعیض و ستم راه صحیح را بپیمائیم. ما افتخار می کنیم که به نام دین از آزادی و عدالت، از دموکراسی و حقوق بشر و از صلح و گفت و گو سخن گفتیم و با اندیشه اصلاحات، راه گشوده شده در انقلاب را برای اعتلای نام اسلام و ایران پیش بردیم.

ما افتخار می‌کنیم در دوره اصلاحات جز به حقوق ملت و اعتلای ایران اسلامی نیندیشیدیم، اگر به دولت رفتیم به ایران سربلند در جهان بر اساس دانش و تجربه بشری اندیشیدیم و اگر به مجلس رفتیم، آن را «خانه ملت » و در «رأس» امور دیدیم. ما تا آنجا که توانستیم به اصلاح قوانین و ساختارهای کشور کوشیدیم و در آنجا که پای حقوق پایمال شده ملت به میان آمد با اقتدا به شهید مدرس که الگوی همه نمایندگان و منتخبان این سرزمین است در برابر ناروائی‌ها و انحرافات ایستادیم. در این روند است که ما تحصن نمایندگان مجلس ششم را برگ زرینی در تاریخ سیاسی کشور می‌دانیم که از سر احساس مسؤولیت و شجاعت در برابر انحراف آشکاری که برای بی‌اثر کردن رأی ملت در شرف وقوع بود ایستادند و با صدای بلندی که در تاریخ شنیده می شود گفتند که مردمان نباید جمهوری اسلامی را به اعتبار رویه و اندیشه‌ای بشناسند که رأی مردم را زینتی برای تأیید خود و انتخابات را نمایشی از پیش تدارک شده می‌داند. متأسفانه ما امروز صحت تحلیل و احساس خطر آن نمایندگان مردم را به وضوح مشاهده می کنیم و می‌بینیم حق انتخاب آزاد مردم چگونه به بازی گرفته می‌شود.

در انتخابات مجلس هشتم کسانی به اتهام عدم التزام به اسلام و جمهوری اسلامی و قانون اساسی رد صلاحیت شده‌اند که سابقه آنان در مبارزه با نظام شاه و در دفاع از جمهوری اسلامی و قانون اساسی از مجموع سوابق رد کنندگانشان در شورای نگهبان و در نهادهای اجرایی بیشتر است. امروز کسانی رد صلاحیت شده‌اند که سلامت نفس و وارستگی و ثبات قدم آن‌ها از بسیاری از آنان که به مصلحت روز و منفعت قدرت سر از انقلابی‌گری و رادیکالیسم در آورده‌اند به مراتب بیشتر است. اکنون کسانی ردصلاحیت شده‌اند که حتی در پشت درهای بسته شورای نگهبان جز به صداقت و صراحت سخن نگفته‌اند و نخواسته‌اند از ایمان و اعتقادخود به امام و انقلاب و مردم و اصلاحات برگردند. کسانی رد صلاحیت شده‌اند که اگر در میدان رقابت‌های انتخاباتی حضور می‌یافتند به احتمال بسیار زیاد رأی اکثریت مردم را جلب می‌کردند و در درون خانه ملت صدای رسای مظلومیت و محرومیت مردم را انعکاس می‌دادند. کسانی رد صلاحیت شدند که چشم و گوش بسته مطیع هر فرمانی نبودند و «صلاح مملکت خویش را به خسروان» نمی‌سپردند.

غالب آنان همان کسانی بودند که چه در قوه مقننه، چه در قوه مجریه و چه در عرصه فعالیت‌های مدنی و سیاسی و فرهنگی و دانشگاهی خود جز به مصلحت مردم راهی را برنگزیدند و تحت فشارهای آشکار و مخفی قدرتمندان از مسیر حقی که انتخاب کرده بودند برنگشتند.

آری روح حاکم بر شورای نگهبان به نمایندگی از حاکمیت یکپارچه نمی خواهداجازه دهد تا کسانی وارد دایره قدرت شوند که توان فکری، شجاعت روحی و سلامت نفس در ایستادگی مقابل هرگونه تبعیض و خودکامگی و مقاومت در برابر برنامه‌های بر باد دهنده ایران را داشته باشند.

آنان کسانی را می‌خواهند که به جای سیاست‌ورزی قانونی و مدنی با تکیه بر سازمان‌دهی‌های نظامی و امنیتی، قدرت یکپارچه را چنانکه خود می‌گویند به انحصار کامل در آوردند و به جای پیشبرد و اصلاح امور فضای کشور را از تبلیغات رسمی و دولتی پر کنند. آنان کسانی هستند که در برابر قتل‌های مخوف زنجیره‌ای فریاد عدالت‌خواهی سر ندهند و مفاسد اقتصادی صاحبان قدرت و ثروت و منزلت را نبینند و گرانی و تورم کمر شکن، بی‌خانمانی مردم، ازدیاد فقر و فساد و فحشا، ‌تعطیلی روزافزون بنگاه‌های اقتصادی، ناکارآمدی مخرب دستگاه دولتی، حذف نیروهای کارآمد از مدیریت کشور، انزواي كم نظير ايران در عرصه بين المللي و .... را وارونه به تصویر در آورند و برعکس توجیه کنند.

آن‌ها حتی نمی خواهند کسانی به مجلس راه پیدا کنند که سکوت کنند بلکه می خواهند تنها کسانی در صحنه باشند که بطور مطلق از هر چه و هر که جریان یکپارچه قدرت مي خواهد حمایت کنند. البته این خواست حتی اگر تحقق یابد سرشت و سرنوشتی جز آنچه بر حکومت های بسته و احزاب و نظام‌های کمونیستی گذشته است ندارد. باید از تاریخ آموخت و تجربه دینی و ملی ما نیز خوشبختانه نشان می‌دهد که در جامعه ایران امکان اعمال این شیوه به طور کامل و دائم وجود ندارد. نه به خاطر اینکه آنان نمی‌خواهند بلکه به خاطر اینکه نمی توانند. واکنش هوشمندانه فرزندان و تربیت یافتگان امام خمینی‌ و بزرگان آئین و ملت حتی در همین ایام ورای تقسیم‌بندی‌های روز سیاسی و بر سر بروز انحراف‌هایی چون ورود نظامیان به سیاست، خرافه‌گرایی و حذف جناح‌های سیاسی نمونه‌ای روشن از همین واقعیت است. واقعیتی که تکیه‌گاه جنبش اصلاحات نیز هست. به همین سبب علی‌رغم اینکه ما در این انتخابات با یک « فاجعه » روبرو هستیم و آن را در کمترین نسبت با مبانی جمهوری اسلامی می‌دانیم، اما عرصه سیاسی را رها نکرده‌ایم و همچون همه «ایران دوستان» و مؤمنان به انقلاب اسلامی می‌دانیم که نباید تکمیل کننده سناریوی اقتدارگرایانی شویم که اینک اصل انتخابات را در کشور هدف گرفته‌اند.

واقعیت این است که دایره عمل اصلاح‌طلبی در انتخابات مهندسی و مدیریت شده پیش‌رو بسیار محدود و تنگ شده و درست است که اکثریت چهره های مشهور اصلاح‌طلب در انتخابات آینده به تیغ ناصواب نظارت استصوابي شورای نگهبان قلع و قمع شده‌اند اما برای همه کسانی که طالب اصلاح، آرامش، رفاه مردم و پیشرفت کشور هستند چاره‌ای جز این نمی ماند که این بار «نه» بزرگ خود را به گونه ای دیگر بیان کنند.

ما در این انتخابات اساس را بر آن گذاشته‌ایم که در کنار خاتمی که نماد اندیشه و گفتمان و مشی اصلاحات است، با «ائتلاف حداکثری میان نیروهای اصلاح‌طلب» به حداقل‌های ممکن در سیاست اکتفا کنیم. ما می دانیم که رقیبان اقتدارگرای ما کمر به اجرای پروژه «متفرق کردن اصلاح‌طلبان و حذف درصد عظیمی از آن‌ها از انتخابات و سپس برخورد مرحله به مرحله با آنان» بسته اند. ما می بینیم که مجلس هشتم با اکثریتی از پیش معین طراحی شده است، در عین حال نمی‌خواهیم میدان را به رقیب اقتدارگرا واگذاریم تا با تشکیل مجلسی یکدست و یک‌صدا مراحل بعدی برنامه خود را به مرحله اجرا بگذارد.

هنوز در تعدادي از حوزه هاي انتخابيه می توان در میان کسانی که به هر علت باقی مانده‌اند افرادی را جست که نماینده واقعی مردم باشند. هنوز می توان با حضور و انتخاب آگاهانه اقلیتی از نمایندگان را به مجلس فرستاد که با آگاهی، ایمان و شجاعت و با تکیه بر حمایت اکثریت مردم بتوانند برهم زننده طرح‌های اقتدارگرایانه حاکمیت یکدست برای نقض کامل حقوق شهروندان و تبدیل «جمهوری اسلامی» به «حکومت اسلامی» باشند.

هنوز می توان بر اندیشه‌های روشن، اراده‌های مصمم و دل‌های پرسوز- هر چند محدود- نقش امید زد و برای دفاع از آزادی و استقلال و پیشرفت کشور و پاسداشت دستاوردهای اصلاحات رأی به آنان داد.

جبهه‌مشارکت‌ایران‌اسلامی به رغم آنکه روند انتخابات را، غير عادلانه و دور از معیارهای انتخابات سالم و رقابتی می‌داند و به رغم آنکه تکلیف حدود دو سوم کرسی‌ها و طبعاً اکثریت مجلس را قبل از انجام انتخابات روشن شده می بیند و علی‌رغم آنکه به فرآیند‌های درون جبهه متحد اصلاحات برای گزينش نامزدها نیز انتقاد دارد،‌ اما خود را پایبند به سیاست‌ورزی اصلاح‌طلبانه و پیشبرد اصل ائتلاف می‌داند. جبهه مشارکت در این مرحله حساس، اتحاد و همبستگی ائتلاف همه اصلاح‌طلبان را مقدم بر هر اقدام و نتیجه سیاسی دیگر می بیند.

بر این اساس ما ضمن اعلام حمایت از تصمیمات ستاد ائتلاف اصلاح‌طلبان که خود از ارکان آن بوده‌ایم اعلام می‌داریم که در حوزه‌هایی که امکان رقابت حتی محدود هست در انتخابات شرکت می‌کنیم. ما با تمام توان خود برای اینکه نگذاریم اقتدارگرایان به همه آرزوهای غیردموکراتیک خود برسند، از نامزد‌های معرفی شده توسط ائتلاف اصلاح طلبان (یاران خاتمی)حمایت می کنیم و از مردم عزیز، نجیب و شریف ایران می خواهیم تا در حوزه‌هایی که این ائتلاف کاندیدامعرفی کرده است حضوری پرشور داشته باشند و با حمایت از کاندیداهای اصلاح‌طلب آن حوزه و اعمال نظارت بر صندوق‌های رأی، وفاداری خود را به آرمان‌های امام و انقلاب و پیشبرد روند دموکراسی در ایران ابراز دارند.

ما از مردم عزیز ایران می خواهیم هوشیارانه مراقب حرکات اختلاف افکنی باشند که از سوی اقتدارگرایان و گاه حتی به نام اصلاح‌طلبی انجام شده است و می‌شود. نام‌های غلط انداز، شعارهای انحرافی و چهره‌های با نقاب سبب نشوند تا کسانی با هجوم به اندیشه و گفتمان خاتمی و آرمان‌های روشن اصلاحات به مخالفان اصلاحات کمک کنند و در این شرایط دشوار سیاسی راه را به سوی حاکمیت یکپارچه تر اقتدارگرایان بگشایند.

جبهه‌مشارکت‌ایران‌اسلامی از نخبگان و عموم مردم می‌خواهد که با حضور انتخاب‌گرا و فعالانه خود در انتخابات ناعادلانه پیش‌رو در حوزه‌هایی که امکان رقابت نسبی و حداقلی وجود دارد به نامزدهای اصلاح‌طلب رأی دهند تا به رغم همه موانع نمایندگان معدود آنان بتوانند در دایره یک اقلیت پارلمانی اندیشه و راه اصلاحات را پیش برند.

امید داریم ملت آگاه و هوشیار ایران نیز با حضور معنادار خود در انتخابات نا عادلانه پیش‌رو نگذارد مفهوم «جمهوریت» نظام و فرایند «انتخابات» به طاق نسیان سپرده شود و همه آرای مردم صورتی زینتی و نمایشی به خود بگیرد. ما پیشاپیش مسؤولیت عواقب مخرب چنین انتخاباتی بخصوص در حوزه‌هایی که امکان رقابت را از اصلاح‌طلبان و حتی نیروهای مستقل گرفته‌اند به عهده آنانی می‌گذاریم که در مراحل دشوار اداره کشور به جای جلب مشارکت همه شهروندان و استفاده از تمامی ظرفیت‌های ملی برای رفع مشکلات مختلف دایره قدرت را هر چه توانستند محدود کردند و به جای تکیه بر «قانون اساسی»، سلیقه‌ و سیاست جناحی را مبنای حاکمیت قرار دادند.

ما امیدواریم که ملت با تکیه بر میراث انقلاب اسلامی و اصلاحات، تجربه «ائتلاف» را ولو در حد محدود با مؤفقیت پیش برد و راه را برای پیشبرد حق حاکمیت مردم و اصل انتخابات باز نگاه دارد.

از خداوند بزرگ توفیق ملت و فرزندان اصلاح‌طلبشان را در گذار از این مقطع سخت و حساس آرزو می‌کنیم.

جبهه‌مشارکت‌ایران‌اسلامی
18/12/1386

 

سراشيبي تند عدم مشاركت در انتخابات

عيسي سحرخيز

 Aftab_iran@yahoo.com - پنجشنبه 16 اسفند 1386

 

در شرايطي مسئولان اجرايي و نظارتي برگزاري انتخابات، و احزاب و جريان هاي سياسي درون حاكميت ‏در آخرين ساعات باقيمانده به زمان شروع تبليغات انتخاباتي، ليست هاي "تائيدشدگان" درانتخابات فرمايشي و ‏‏"نامزدهاي حزبي و جناحي" را نهايي كرده اند، که سرماي زمستان هنوز از وجود مردم رخت برنبسته و ‏دارد خود را بر ميزان مشاركت در هشتمين دوره ي انتخابات مجلس تحميل مي كند.‏

نتايج نظرسنجي هاي رسمي در كل كشور تاكنون بيانگر امكان مشاركت قطعي حدود يك سوم جمعيت حائز ‏شرايط، و برآوردهاي غيررسمي نشانگر عدم مشاركت سه چهارم ساكنان پايتخت و كلان شهرها است. اين در ‏وضعيتي است كه هنوز تمام جريان هاي سياسي غيرحكومتي ديدگاه خود را در مورد "تحريم"، "مشاركت ‏محدود" يا "شركت كامل" در انتخابات مجلس بيان نكرده اند و جو رواني حاصل از اعتراض هاي فزاينده ‏انتخاباتي به درون جامعه رسوخ نكرده است.‏

نگاهي اجمالي به بيانيه ها و مواضع جريان هاي سياسي رسمي و غيررسمي درون و بيرون كشور در ‏روزهاي اخير نشان مي دهد كه تقريبا اكثر قريب به اتفاق شخصيت هاي حقيقي و حقوقي شاخص بيرون از ‏حاكميت، سياست "تحريم يا عدم مشاركت"‌ را برگزيده و به صورت علني آن را بيان كرده، يا بنا به مصالحي ‏به سكوت اعتراض آميز دست زده اند. در مقابل، جريان هاي اصلي درون حاكميت، فارغ از اينكه به "آزاد، ‏سالم، عادلانه" بودن انتخابات اعتراض كرده، ليست كامل در تهران، مراكز استان ها و شهرستان ها بسته يا ‏نبسته اند، در قالب دو گروه اصلي و چند ليست حاشيه اي به مصاف دو گروه اصلي اقتدارگرا رفته اند. ‏رقابتي كه اصلي ترين و سرنوشت سازترين آن در تهران شكل خواهد گرفت.‏

در چنين وضعيتي كه ليست هاي انتخاباتي اصلاح طلبان در پايتخت، به عنوان نماد كشور، با اما و اگرهاي ‏اوليه، به طور كامل تكميل شده است، آن گروه كه پيش از اين با عنوان "اصلاح طلبان پيشرو" در انتخابات ‏رياست جمهوري شركت كرده و بخشي از آنان اكنون در "ائتلاف اصلاح طلبان" سامان يافته اند، به دليل ‏چنين رويكردي با اين انتخابات "غيرآزاد" و در عمل "غيررقابتي"، با شديدترين انتقادها و فشارها از جانب ‏لايه هاي مياني اعضا و طرفداران خود، به ويژه جوانان و نوجوانان و شاخه هاي دانشجويي، مواجه شده اند. ‏فشارهايي كه مي تواند در روز 24 اسفند 1386 به عدم تبعيت گسترده از تصميم تشكيلاتي منجر شود. علت ‏نيز روشن است:‏

رهبران و چهره هاي شاخص اين جريان ها بارها تاكيد كرده اند كه اين نكته اي بديهي است كه "انتخابات ‏آزاد، سالم، عادلانه و رقابتي" حق مسلم ملت است و فراهم بودن زمينه براي "انتخاب شدن" و "انتخابات ‏كردن" از حقوق اوليه شهروندان. هم قانون اساسي جمهوري اسلامي بر اين حق صحه مي گذارد و هم قوانين ‏بين المللي كه ايران متعهد به اجراي آن هاست؛ از جمله اعلاميه جهاني حقوق بشر.‏

اما اكنون آنان بايد به اين پرسش اساسي پاسخ دهند كه آيا شرايط حاكم بر انتخابات در جمهوري اسلامي، ‏قوانين موضوعه به خصوص نظارت استصوابي، و عملكرد مسئولان اجرايي انتخابات در وزارت كشور و ‏شوراي نگهبان پاسدار اين قوانين، اين تعهدها و اين حقوق اساسي ملت است؟ سوالي كه پاسخ آن كلمه اي جز ‏‏"نه" نمي تواند باشد.‏

هيچ ناظر منصفي انتخاباتي را كه در آن نيروهاي مخالف و منتقد امكان حضور و مشاركت نداشته باشند، ‏انتخاباتي "آزاد و سالم" نمي نامد. هيچ عقل سليمي حذف هزاران نامزد مستقل، اصلاح طلب و تحول خواه- ‏حتي كساني كه سال ها در پست هاي بالاي اجرايي و قانونگذاري نفش ايفا كرده اند- را در مسير برگزاري ‏‏"انتخابات آزاد، سالم، عادلانه و رقابتي" ارزيابي نمي كند. هيچ كسي انتخاباتي مهندسي شده را كه اكثر ‏نامزدها و رقباي مردمي و صاحب راي حذف شده باشند و تكليف حدود دو سوم حوزه ها و نمايندگانش از پيش ‏تعيين شده باشد انتخاباتي "عادلانه و رقابتي" نمي داند؛ بديهي است كه از نگاه لايه هاي مياني احزاب و گروه ‏هاي اصلاح طلب و نخبگان نزديك به آنان، اين موارد همه نشانه هاي "انتصابات"‌ است و "انتخابات ‏فرمايشي".‏

اصل 20ام قانون اساسي تصريح دارد كه "همه افراد ملت اعم از زن و مرد يكسان در حمايت قانون قرار ‏دارند و از همه حقوق انساني، سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي، با رعايت موازين اسلام برخوردارند". ‏اصل 56 ام قانون اساسي "انسان را بر سرنوشت اجتماعي خويش" حاكم دانسته و تاكيد كرده است كه ‏‏"هيچكس نمي تواند اين حق الهي را از انسان سلب كند يا در خدمت منافع فرد يا گروه خاص قرار دهد". آيا ‏روند انتخابات مجلس هشتم بر اين روال بوده است؟ موازين اسلام، عدل علي رعايت شده و "حق الهي" از ‏انسان و "حقوق شهروندي" از "انتخاب شوندگان" و "انتخاب كنندگان" سلب نشده است؟
‏ ‏
اين حقي است كه حاكميت ايران از نظر بين المللي نيز متعهد به رعايت آن و مستلزم به عدم نقض آن است. ‏بندهاي مختلف ذيل ماده 21 اعلاميه جهاني حقوق بشر بر اين حق تاكيد و تصريح دارند:‏

‏1- هر شخصي حق دارد كه در اداره امور عمومي كشور خود، مستقيما يا به وساطت نمايندگاني كه آزادانه ‏انتخاب شده باشند، شركت جويد.‏
‏2- اراده مردم، اساس قدرت حكومت است: اين اراده بايد در انتخاباتي سالم ابراز شود كه به طور ادواري ‏صورت مي پذيرد. انتخابات بايد عمومي، با رعايت مساوات و با راي مخفي با طريقه اي مشابه برگزار شود ‏كه آزادي راي را تامين كند.‏

اين گروه ها از رهبران خود مي پرسند كه آيا انتخابات 24 اسفند 1386 بر مبناي اين معيارها برگزار مي ‏شود؟ اراده مردم- "انتخاب شوندگان و انتخاب كنندگان"- در انتخاباتي سالم ابراز مي شود كه در آن رعايت ‏مساوات شده و آزادي راي تامين شده است؟

آنان در جلسات دربسته و در نوشته ها و گفته هاي علني خود استدلال مي كنند كه تمام اين شواهد و قرائن مهر ‏تائيدي مي زند بر "آزاد، سالم، عادلانه و رقابتي" نبودن انتخابات مجلس هشتم. و جواب مي شوند كه آيا ‏‏"ائتلاف اصلاح طلبان" جز اعتراض و انتقاد، اقدام عملي ديگري مي تواند انجام دهد؟ ‏

اين نقطه است كه شكاف اصلي را بين راس هرم تصميم گيري و بدنه ي تشكيلاتي ايجاد كرده و مي كند. و در ‏كنارش، تعيين تكليف اين سوال سرنوشت ساز كه آيا تحريم و عدم مشاركت چاره ي كار است؟ يا نه برعكس، ‏اين روش و منش دقيقا در مسير برنامه اي است كه برگزار كنندگان اين انتخابات مهندسي شده مي خواهند تا ‏در فضايي تبليغاتي و به ظاهر دموكراتيك، اندك صداي انتقاد و اعتراض را در "خانه ملت" خاموش كنند و ‏كشور را به سمت و سوي "حاكميت يك دست تر" كه در آن شخصيت هاي حقيقي و حقوق مستقل، اصلاح ‏طلب و تحول خواه هيچ پايگاهي، حتي تريبوني براي بيان خواسته ها و مطالبات مردم نداشته باشند سوق ‏دهند؟

هرم رهبري اين گروه از اصلاح طلبان در بگو مگوهاي تشكيلاتي استدلال مي كند كه آيا اصولا مي توان ‏دست روي دست گذاشت و ساكت نشست كه سيلاب بيايد و اندك نشانه هاي انقلاب را بروبد و ببرد؟ دل مي ‏تواند بيش از اين به "نابودي" و "خرابي" كشور رضايت دهد؟ يا نه، برعكس دل انسان هاي ميهن دوست از ‏آنچه كه اقتدارگرايان نشسته بر كرسي هاي سبز رنگ مجلس و دولت حاكم شده بر منابع مادي و سرنوشت ‏كشور به ملت تحميل كرده اند، خون است؟ در اين شرايط كه درامدهاي نفتي سه برابر شده، اما سفره ي ملت ‏روز به روز خالي تر شده، تورم افزايشي فزاينده داشته، بيكاري رو به صعود است و سرمايه گذاري داخلي و ‏خارجي در حال نزول و از همه بدتر تحريم هاي اقتصادي روز به روز وسيعتر و همه جانبه تر و خطر بروز ‏جنگ در افق، مي توان "به سرنوشت ايران نينديشيد" و به فكر "نجات كشور" نبود؟ در اين شرايط سخت، در ‏اين بحران، و در اين برهه ي سرنوشت ساز، راحت ترين و دهان پر كن ترين انتخاب شايد عدم مشاركت و ‏تحريم انتخابات مجلس هشتم باشد، اما چه كسي تضمين مي دهد كه بهترين انتخاب هم هست؟ ‏

آيا ايران و ملت ميهن دوست آن با موردي بديع مواجهند؟ آيا شهروندان ديگر كشورها در برابر چنين دو راهي ‏دشواري قرار نگرفته اند؟ به عنوان مثال، آنگاه كه در انتخاب رياست جمهوري پيشين فرانسه اكثر قريب به ‏اتفاق ملت، از هر حزب و گروهي به پا خاستند، حتي به رقيب سياسي خود، ژاك شيراك راي دادند تا لوپن، ‏نماينده ي راست افراطي بر سرنوشت شان حاكم نشود، نمي توانستند به پاي صندوق هاي راي نروند؟ حتما ‏قادر بودند، اما آنها راهي ديگر را برگزيدند. راه و شيوه اي بديع تا بي سابقه ترين انتخابات را بعد از جنگ ‏جهاني دوم شكل دهند و نماينده ي راستگرايان را با 83 درصد آرا در برابر 17 درصد فاشيست ها راهي كاخ ‏اليزه كنند. يا نه، در همين كشور، آنان كه در انتخابات رياست جمهوري گذشته ي ايران در خانه نشستند يا بر ‏سياست تحريم دميدند، اكنون از نتيجه ي كار خود، رياست جمهوري احمدي نژاد، راضي هستند؟

تمام اين استدلال ها ارائه مي شود، شنيده هم مي شود، اما اثرگذار و قانع كننده نيست. گويا حتي وزيدن نسيم ‏بهاري هم چندان كمك كار نيست، تا يخ وجود ملت، بخصوص گروه هاي مرجع و جوانان و زنان طرفدار ‏احزاب و گروه هاي اصلاح طلب پيشرو را آب كند و آنان را به تحرك لازم براي مشاركت گسترده در ‏انتخابات وادارد. بخصوص كه در عمل اصلاح طلبان جز مواردي كه هيات اجرايي در وزارت كشور و ‏فرمانداري ها، و مقام نظارتي در شوراي نگهبان ناخواسته به كمكشان آمده و امكان رقابت دروني را از آنان ‏سلب كرده اند، خود نتوانسته اند دلخوري ها و گاه كينه ورزي ها را كنار گذارده و به ائتلافي گسترده و يك ‏پارچه، دست كم در تهران برسند. دراين ميان، يك جناح خاص چنان تيغ به دست گرفته و بر سر دوست ‏ديروز مي كوبد، و چنگ بر رخساره ي رقيب امروز مي كشد كه دشمن قدار اگر مي بود، چنين زخم كاري ‏برنمي داشت!‏

در يك هفته اي كه به زمان برگزاري انتخابات مانده است، اگر تحول خاصي اتفاق نيفتد، كاري كارستان ‏صورت نگيرد، برنامه اي ويژه ارائه نگردد، بعيد است كه بتوان در اين بازي به ظاهر رقابتي، جناحي از ‏اصلاح طلبان شاهد مطلوب را در برگيرد. آن هم شاهدي كه از هم اكنون معلوم است كه ناقص الخلقه است. ‏شاهدي كه در بهترين وجه، اگر بخت يارش شود، دو سوم اعضاي خود را پيش از زمان خلقت از دست داده ‏است!‏

 

بازگشت به صفحه نخست         

                             blog stats

Free Web Counters & Statistics