نویدنو
اقتدارگرایان و انتخابات آمریکا؛ مک کین یا اوباما
عصرما
، ارگان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران
امروز: ظاهراً اقتدارگرایان خواهان شکست جمهوریخواهان در انتخابات ریاست
جمهوری آینده آمریکا و پیروزی اوباما بر مک کین هستند. آنان در اظهارنطرها
و مواضع علنی خود بوش و جمهوریخواهان را جنگافروز و مسئول جنگها و
بحرانهای جهان میدانند. آنها میگویند بوش دنیا را به آتش کشیده است.
گوانتانامو و ابو غریب را نماد دروغگویی و فریبکاری جمهوریخواهان در ادعای
طرفداری از حقوق بشر معرفی میکنند. آنان همواره بر این نکته تأکید میکنند
که حضور آمریکا در افغانستان و عراق جز کشتار و نا امنی چیزی برای منطقه به
ارمغان نیاورده و به بهانه مبارزه با تروریسم این کشورها را به کانون
تروریسم در جهان تبدیل کرده است. اقتدارگرایان با تأکید بر حقایق فوق
خواهان خروج فوری آمریکا از منطقه هستند و اعلام میکنند تا بوش و
جمهوریخواهان در آمریکا قدرت را در دست دارند جهان روی صلح و آرامش نخواهد
دید.
خوانندگان و ناظرانی که عبارات و تصریحاتی شبیه جملات فوق را هر روزه از
اقتدارگرایان میشنوند متعجب خواهند شد اگر دریابند در سمینار اخیر سفرای
جمهوری اسلامی ایران تحلیل رسمی ارائه میشود که به موجب آن پیروزی مک کین
بر اوباما به نفع ایران ارزیابی شده است. تحلیلی که البته با آنچه که در
ظاهر و علن گفته میشود کاملاً در تضاد است. علت این دوگانگی در گفتار
چیست؟
حقیقت آن است که تأکید اقتدارگرایان بر جنایات جمهوریخواهان و جنگ طلبی
ایشان و ابراز امیدواری نسبت به پایان دوران قدرت جمهوریخواهان در آمریکا
و شکست مک کین از اوباما یک موضع مصلحت اندیشانه و ظاهری است. «صورتی در
زیر دارد آنچه در بالاستی» بدیهی است که مواضع خصمانه آمریکا نسبت به ایران
و رهبری و هدایت اقدامات ضد ایرانی در مواردی نظیر پرونده هستهای و صدور
قطعنامههای شورای امنیت و تحریم جهانی توسط آمریکا از یک سو و متقابلاً
مواضع و اقدامات شعاری و ستزهجویانه و آنچه که دیپلماسی فعال و تهاجمی
خوانده میشود، درسوی دیگر، اقتضا میکند اقتدارگرایان در قبال انتخابات
ریاست جمهوری آمریکا موضعی اینچنین داشته و خواهان شکست جمهوریخواهان
باشند. اما چنان که گفتیم این حقیقت وجه و صورت ناپیدای دیگری دارد. همان
وجه و صورتی که اقتدارگرایان را به تداوم قدرت رهبران کنونی کاخ سفید
متمایل میسازد. تمایل و گرایشی که البته به علت مواضع خصمانه
جمهوریخواهان جنگ طلب و مواضع ستیزهجویانه و شعاری سابق الذکر نمیتواند
به صراحت و آشکارا اعلام شود. اما آن صورت ناپیدا چیست؟
تردیدی نیست که دموکراتها و جمهوریخواهان به رغم اختلافها و تفاوتهای
کوچک و بزرگی که با یکدیگر دارند، دستکم در مورد ایران و به ویژه مسئله
هستهای ایران موضعی یکسان دارند. آنان هر دو دستیابی ایران به فناوری غنی
سازی اورانیوم را مغایر با منافع منطقهای آمریکا ارزیابی میکنند. آنان
هردو به منافع اسرائیل در منطقه متعهدند و ایران را به دلیل حمایت از
فلسطینیان و عدم به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی در نقطه مقابل سیاست خود
در منازعه فلسطینی- اسرائیلی میدانند. آنان هر دو ایران را مانعی برای
پیشبرد سیاستهای خود در عراق و افغانستان ارزیابی میکنند. آنان هر دو
خواهان استقرار شرایطی در ایران هستند که اعمال فشار و سیاستهای خصمانه
آمریکا علیه ایران را در نظر جهانیان موجه سازد. اعلام موضع مشترک
جمهوریخواهان و دموکراتها در مورد ایران در سفر اخیر احمدی نژاد به
نیویورک و توافق اوباما و مک کین مبنی بر خارج شدن موضوع ایران از مناظره و
رقابتهای دو طرف و تأکید هر دو بر الزام ایران به اجرای قطعنامههای شورای
امنیت سازمان ملل بیانگر این واقعیت است. آنان به رغم این اشتراک موضع
تفاوتهایی با یکدیگر دارند که از نظر اقتدارگرایان وطنی بسیار مهم است.
جمهوریخواهان و دموکراتها در اصل رویکرد سیاست خارجی خود در قبال ایران
اختلاف نظر ندارند ، اختلاف ایشان تنها در اهرمهای فشاری است که علیه
ایران میتوان از آن بهره برد. و عرصه منازعهای است که علیه ایران باید
سامان داد.
اقتدارگرایان به خوبی میدانند رویکردهای جنگ طلبانه و سیاستهای یکجانبه
گرایانه جمهوریخواهان نه تنها خشم اعتراض افکار عمومی جهان را برانگیخته،
بلکه موجب ناخشنودی شرکای اروپایی آمریکا را نیز در پی داشته است. متقابلاً
شعارها و مواضع انتقادی دموکراتها به ویژه اوباما نسبت به سیاستهای جنگ
طلبانه جمهوریخواهان موجب افزایش محبوبیت دموکراتها و شخص وی در سطح جهان
شده است.
آنان همچنین به نیکی میدانند دموکراتها برخلاف جمهوریخواهان در سیاست
خارجی خود بر اهرم حقوق بشر تأکید بیشتری دارند. بنابراین از نظر
اقتدارگرایان اوباما در اعمال سیاستهای خصمانه علیه ایران در مقایسه با
رقیب جمهوریخواه خود از ظرفیتها و امکانات بیشتری برخوردار است. او با
اتکا به محبوبیت خود و با استفاده از شعار حمایت از حقوق بشر که برخلاف
شعار جنگ با تروریسم، مورد تأیید جامعه جهانی است، برای اعمال فشار برایران
دست بازتری خواهد داشت.
متقابلاً اقتدارگرایان تغییر میدان رویارویی از هستهای به حقوق بشر و یا
دستکم محور شدن حقوق بشر در منازعه میان ایران و آمریکا را کاملاً به ضرر
خود ارزیابی میکنند. آنان که در سیاست داخلی بر روشهای اقتدارگرایانه و
متمرکز تکیه میکنند، منتقدان خود را از داشتن حداقل امکانات تضمین کننده
آزادی بیان و قلم محروم ساخته و حتی حاضر به برگزاری انتخاباتی با حداقل
استانداردهای لازم نیستند در رویارویی با آمریکا در این عرصه موقعیت خود را
سخت آسیبپذیر مییابند.
آنان به خوبی میدانند برخلاف موضوع هستهای که میتواند حمایت کشورهای
جهان سوم را به علت احساس خطر و یا منافع مشترک ، موجب گردد، موضوع حقوق
بشر فاقد چنین ظرفیتی است و کمتر کشوری درجهان حاضر خواهد شد از کشوری که
متهم به نقض حقوق بشر و آزادیهای شهروندی است حمایت کند.
مجموعه واقعیات فوق اقتدارگرایان را به این نتیجه رسانده است که از ادامه
حضور جمهوری خواهان جنگ طلب در کاخ سفید استقبال و برای پیروزی مک کین دعا
میکنند.
اگر مواضع دو طرف طی سالهای اخیر به خوبی تحلیل شود، همین واقعیت در طرف
دیگر معادله به وضوح خودنمایی میکند. افراطیون جمهوریخواه برای توجیه
سیاستهای جنگطلبانه خود به حضور افراطیون در کشورهای هدف نیاز دارند. درک
این حقیقت که وجود افراطیون و ستیزه جویان به یکدیگر وابسته است و آنان
برای ادامه حیات به یکدیگر نیاز دارند، کار چندان مشکلی نیست.
|