دوم خرداد ازنگاه روزنامه ها
امروز:مطبوعات اصلاحطلب همچنين
يادداشت و مصاحبههايي را در ارتباط با دوم خرداد به چاپ رساندهاند.
اعتماد نظرات فعالان سياسي را در ارتباط با دوم خرداد جويا شده است. مجيد
انصاري گفته است: بايد ابتدا از حركت اصلاحات بازشناسي داشته باشيم و در
اين بازشناسي نگاه آسيبشناسي داشته باشيم و نقاط ضعف و قوت را بررسي
كنيم. نقاط قوت را تقويت و موانع را شناسايي كنيم و راهكارهاي متناسب براي
رفع موانع را بايد بررسي كرد و اين مهم بدون انجام حركت علمي دقيق و
برنامهريزي شده كه منطبق با واقعيات اجتماعي است ميسر نميباشد.
فاطمه راكعي گفت: دوم خرداد در اصل وداع مردم با اقتدارگرايي و قرار نگرفتن
افراد در جايگاه واقعي خودشان بود.
به گفته سيدهاشم هدايتي، دوم خرداد منادي ظهور پارادايم جديد و يا بازسازي
پارادايم نويني بود كه محور حكومت را از دوردستها به ميان مردم آورد و
مظهر و مصداق اعمال اراده ملت در اداره جامعهشان بود بهرغم كارشكنيها و
موانع زياد توانست يك الگوي متناسب با فرهنگ و مطالبات ملت ايران معرفي
كند. تعريف و تلاش براي تثبيت حق حاكميت ملت، نفي فردگرايي مطلقگرايانه،
نفي استبداد، به رسميت شناختن شرافت و حرمت انسانها فارغ از مذهب و انديشه
و نژاد، از جمله دستاوردهاي اين نهضت بود.
عليمحمد حاضري نيز گفت: بازگشت به اصالت دوم خرداد مهم است آن چيزي كه موجب
خلق دوم خرداد شد و بايد به اين مساله وفادار مانده و عمل به آن بهترين
راهكار براي تضمين تداوم دوم خرداد است. پارهاي از آسيبهايي كه به جريان
دوم خرداد وارد شد نه ناشي از اصالت آن، بلكه ناشي از انحرافها و
افراطيگريهايي بود كه عدهاي از سخنگويان ناخوانده آن جريان را ايجاد
كردند. جريان دوم خرداد در وضعيت اصيل آن جرياني كاملا همسو و همراه با
ارزشهاي انقلاب و نظر امام بود و آمده بود تا پارهاي از وجوه
مردمگرايانه و دموكراتيك و انقلاب و خط امام را كه از سوي پارهاي از
جريانهاي اقتدارگرايانه مورد غفلت و بياعتنايي قرار گرفته بود احيا كند،
اما متاسفانه اين حركت اصيل از دو سو با تهديد و آسيب مواجه شد. يك سوي آن
اقتدارگراياني بودند كه وقتي همه آمال و برنامههاي خود را در فرآيند
انتخابات دوم خرداد از دست رفته ديدند به جاي تمكين آراي مردم به مقابله با
آن پرداختند و مقاومتهاي گستردهاي كردند كه به بحرانهاي 9 روزه به قول
آقاي خاتمي مشهور شد و از سوي ديگر اين تهديدها مواضع سخنگوياني ناخوانده
بود كه آمال و آرزوهاي خود را به نام دوم خرداد و بياعتنايي به ارزشهاي
اسلامي و انقلابي ميكردند.
سرمقاله همميهن نيز در ارتباط با دوم خرداد است كه نوشته محمد قوچاني
سردبير اين روزنامه است.
همميهن با محمدرضا خاتمي، هادي خانيكي و عبدالله رمضانزاده نيز در اين
ارتباط مصاحبههاي مفصلي انجام داده است.
مصاحبه با محمدرضا خاتمي در ارتباط با عملكرد مجلس ششم است. او به جزييات
اين موضوع پرداخته و گفته است: يك استراتژي كلان داخل مجلس داشتيم كه در
مسايل مهمي كه وجود دارد با اجماع كارمان را پيش ببريم، اگر به اجماع
ميرسيديم كارمان را پيش ميبرديم و اگر احساس ميكرديم بخواهيم كاري را
انجام بدهيم از درون ضربه ميخوريم آن كار را مسكوت ميگذاشتيم.
هادي خانيكي در مصاحبه با همميهن به تشريح شكلگيري دوم خرداد پرداخته
است. او گفته است: در حلقه آيين به دنبال آن بوديم تا بتوانيم از منظر طرح
انديشه ديني به نوآوريها ميدان بدهيم. در واقع دنبال آن بوديم كه با اين
باورهايي كه داريم و در قبال كاستيهايي كه ميبينيم، راه مناسب ارتقاي
انديشه و دانش خود را پيدا كنيم، اين جلسات در جستوجوي جواب چه بايد كرد؟
بود.
عبدالله رمضانزاده نيز در مصاحبه با همميهن، عملكرد دولت اصلاحات را
تشريح كرد.
رضا عليجاني فعال ملي ـ مذهبي نيز به تحليل ارتباط ملي ـ مذهبيها؛ دوم
خرداد پرداخته و از جمله گفته است: رابط ملي مذهبيها با دوم خرداد انتقادي
بود.
سراجالدين ميردامادي هم خاطرات خود از چگونگي پذيرش كانديداتوري
رياستجمهوري توسط خاتمي را بيان كرده است.
مرتضي حاجي در مصاحبه با اعتماد، به تحليل محتوايي دو انتخابات سوم تير 84
و نيز انتخابات دوم خرداد 76 پرداخته و گفته است: سوم تير قابل مقايسه با
دوم خرداد نيست.
سرمقاله شرق، نوشته احمد پورنجاتي است كه با عنوان دوم خرداد، فرصتي براي
همه نوشت: به جرات ميتوان گفت جز دوران دو، سه ساله نخست انقلاب در هيچ
دورهاي همچون دوم خرداد براي عرضاندام و تاثيرگذاري مستقيم مردم در
مقدرات ملي فرصت فراهم نشده است. به خاطر آوريم كه در فضاي يكدست و به ظاهر
تقدير شده پيش از دوم خرداد، همه چيز رنگ و بوي تكليف داشت و مهمترين و
موجهترين مبناي رابطه نظام با مردم، تبعيت با آرايه اعتقادي بود.
مصاحبه با جلاييپور و يادداشت سعيد ليلاز، ديگر موضوعات اين روزنامه در
ارتباط با دوم خرداد است.
كارگزاران نيز ويژهنامهاي را با عنوان حكايت همچنان باقي است، منتشر كرد
كه اظهارات محمدجواد حقشناس، محمدرضا خاتمي، صفدر حسيني، آذر منصوري، سعيد
حجاريان در آن منعكس شده است.
سرمايه، گزارشي را با عنوان چه كسي نخستين بار گفت اصلاحات، به چاپ رسانده
و نوشته است: مفهوم اصلاحات كه 10 سال پيش براي 20 ميليون ايراني نويدبخش
آزادي بود، براي اولين بار توسط چه كسي وارد ادبيات سياسي اجتماعي ايران
شد؟
اين روزنامه با انعكاس گفتههاي عليرضا علويتبار، احمد بورقاني، ماشاءالله
شمسالواعظين، محمدجواد مظفر، حميدرضا جلاييپور و مصطفي تاج زاده، نوشت:
واضع اين لفظ اطرافيان آقاي خاتمي بودند ولي مفاهيمي كه در مجموع به
اصلاحات موسوم شد در ابتدا در نشرياتي چون كيان رشد كرد و بعد در حلقه كيان
پيگيري شد.
اعتماد نيز در گفتوگو با محمدعلي ابطحي معاون پارلماني دولت اصلاحات، به
نقل از وي نوشت: انتخابات نهم به عقيده من يك تصادف بود و چيز مهمي نبود
ولي تاثيرش خيلي مهم بود. آقاي احمدينژاد در اثر يك تصادف به رياستجمهوري
رسيد؛ اختلاف در اردوگاه اصلاح طلبان، قرائت آرا، سازماندهي قوي رقيب و
موارد ديگر از جمله دلايل اين تصادف بود. همه اين عوامل كه دست به دست هم
داد تازه آقاي احمدينژاد از آخرين نفر اصلاحطلبها يك ميليون و 400 هزار
راي بيشتر داشت... دوم خرداد 76 يك تصادف نبود حادثه نبود پيروزي آقاي
خاتمي حاصل يكسري اتفاقات نبود كه دست به دست هم بدهد و ايشان را پيروز
كند. در دوم خرداد رايي بود كه بيش از آنكه راي به آقاي خاتمي باشد عدم
پذيرش روشهاي موجود آن دوران بود. مردم به صورت جدي يك چيزي ميخواستند كه
آن را انتخاب هم كردند. آن چيزي هم كه ميخواستند، نفي اتفاقات آن روزها و
آن جريانات بود... ما ورود به دور دوم را يك پيروزي تلقي ميكرديم. ما فكر
ميكرديم كه شايد آقاي خاتمي در مرحله اول، اول شوند اما در مرحله دوم راي
نياورند. چون فكر ميكرديم جناح مقابل در مرحله دوم تمام توانش را به كار
ميگيرد كه آقاي خاتمي راي نياورد. اما برنامهريزي خاصي نداشتيم و مطمئن
بوديم كه راي ميآوريم... فرداي پيروزي دو نقش درهم آميخته شد. يكي راي
غافلگيركننده به اصلاحات بود كه يكي هم راي به رياستجمهوري بود كه اداره
كشور را برعهده داشت. كمي زمان برد تا آقاي خاتمي احساس كند كه در جايگاه
رهبري اصلاحات قرار گرفته است. از اين رو شايد عدم موفقيت در رهبري جبهه
اصلاحات يا نپذيرفتن اين نقش از سوي آقاي خاتمي به دليل عدم آمادگي ايشان
بود... افراطيگريهايي كه بعدها انجام شد و مورد گلايه آقاي خاتمي هم هست،
توسط ايشان سازماندهي نشده بود... آقاي خاتمي باورهاي جدي در زمينههاي مثل
باور به حرمت انسان و حقوق بشر داشت... كلمه اصلاحات از بيرون از حوزه آقاي
خاتمي وارد مجموعه جريان اصلاحي شد.
|