|
||
نویدنو:19/12/1385 صفحه قابل چاپ است |
||
طلعت تقی نیا
چند روز است
كه كلام دلنشين مادر تقي نيا را نشنيدم . چند روز است كه ديگر ناهيد نگران
حال مادر طلعت نيست ! مادر قشنگم حالت خوب است ؟ چند روز است كه صداي اين
زنان آ زاده كه قلب شان پر از آواي عدالت خواهي و برابري است، را نمي شنوم
! نه چند روز نيست دوسال است .صداي نوشين در گوشم مي پيچد : مادر تقي نيا
به جاي اين حرف ها بنويس وازتجربه هايت بگو سبك مي شوي ، آسوده مي شوي .
هر دويشان
جوان و خندان وزيبا ، پر شور، از كدامشان بيشتر بگويم نميدانم فقط مي گويم
: تو نوشين احمدي هستي توكه نوشته هايت مانند تجربه كننده هاي صدساله است
نكند كه ديگري به اسم تو مي نويسد ! ومدتها اين باور براي همه بود تازماني
كه بيشتر با او آشنا شدم وديدم اين زن پر شور همان زن صدساله تاريخ است با
همان شيفتگي اما با تفكراتي نو و تحول يافته و مرتب و از همه مهم تر مصمم
در همان
نمايشگاه به او گفتم كه سالهاست كه باچهره تو آشنا هستم ، واو با همان
تواضع گفت چرا ؟ گفتم شيبه دوستي هستي كه برايم خيلي عزيز است و او خنديد
همان خنده با چال هاي طبيعي صورتش و به ناهيد گفتم : مثل اين كه آدمهاي خوب
و دوست داشتني همه چال هايي در صورت دارند ؟ در جامعه مدني داشتن كانون و انجمن ويا تشكل امري طبيعي است و ما با مجوز قانوني براي فعا ليت هاي مدني و حقوقي در كنارهم پيوسته شديم ، همه اختلاف نظرها وتهمت ها وانگ هاي دولتي شدن را با صبوري بر دوش كشيديم ، و كوشيديم كه متولي نباشيم وفقط در جهت دانستن و خود وشعاع به اندازه يك متر دور ورمان حركت وفعاليت كنيم . اين هنگام بود كه با پروين اين دختر نازك اندام وبا همان سر پر شوربه طور واقعي آشنا شدم . ومن هميشه اورا نخ من مي ناميدم . حال نخ من بيمار است اگرچه اراده اي به ضخامت زنجيروكوله باري پر از تجربه هاي تلخ و آزار دهنده بر پشت ظريف وشكننده اش سوار است . مقاله خانم كاردر زنستان 21 (جنبش زنان از بند 209 عبور خواهد كرد )را بخوانيد .
همان زمان ها
كه عادت به خطي شدن را طي سالهاي متوالي درجامعه تك صدايي يادگرفته
وهركداممان درپي اجراي آن بوديم وجود دخترك عزيزم كه آن زمان دانشجوي جامعه
شناسي بود چقدر به من كمك كرد تا چهارچوب هاي خشك وجزمي را بشكنم و بارها
وبارها به اومي گفتم ، چقدر خوبه كه توهستي . ناهيد با همان مهرباني ها
وآرمان خواهي ها با اصالت دشتستا ني اش مي خنديد وشرمگين مي شد . ودرمواقعي
كه من از مسايلي ناراحت و عصبي مي شدم اوبود كه با اخلاق گرايي خاص خودش به
من تذكر مي داد كه رفتارت مهربانانه نيست !
ناهيد جعفري
را هنگام سوار شدن سرش را به ميني بوس كوبيدند و موجب شكستن دندانهايش شد !
ناهيد جان زودتر بيا ! گزارش سه ماهه خشونت بر عليه زنان مانده است اين بار
هم يادت باشد خودت رادر كنار خشونت ديده ها بنويسي ؟ خشونت خياباني ، خشونت
قانوني ، و بنويس : خشونت حادثه نيست مشكل اجتماعي است .
مريم جان
كجايي با تندتند حرف زدنت و شور اشتياق دانستن وبودن مخصوص سنت ، وقتي كه
خودت را برايم لوس مي كردي و ياد آوري براي نوشتن مقاله خانه امن . وحالا
مادر مريم با آن گوله هاِِي ِ اشك كه تند تند بر صورتش مي ريزد و انگاركه
تمامي ندارد و مبهوت ! مريم من ! آخه مگر چه كرده است ؟ مريم ميرزا كجايي
كه غلط ها را بگيري وبگويي كه : هيچ وقت نبايد از سه نقطه بيشتر بگذاريم
ومن بي حوصله ازهرنوع بايد ونبايد ها حتي قوانين نوشتاري ! خوب اين چه
قانون نوشتن است حالا چهار نقطه بگذاريم چه مي شود ؟ نام نام شان دختران
آفتاب ، دختران روشنايي و دختراني كه مايه افتخار و سر بلندي اين جامعه
سالار زده است .و راستي كه چه جرمهاي بزرگي دارند آگاهي ، هم دلي ، برابري
خواهي و از همه مهم تر جرات ابراز مطالباتشان در خيابان كه مخصوص مردان است
. تفكرات شما ومطالبات شما همه روشن وعلني است ومسئولين بعد از همه دستگيري ها ، فشارها و اتهام ها در نهايت روزي بايد راه ديگري را پيش بگيرند وبه اعتراض هاي مسالمت آميز قانوني و حقوقي زنان گوش بدهند و راه حلي براي تغيير قوانين تبعيض آميزو حفظ حقوق شهروندي بيابند .
|
||
|