نویدنو:04/08/1386                                                                     صفحه قابل چاپ است

دو دهه کارزار زنانه در عرصه انديشه

 مقايسه اي ميان رويکرد داخل و خارج ايران

 نفیسه آزاد

سایت زنستان: پرداختن به مسائل زنان در قالب کتاب ،مقاله ، پژوهش هاي مختلف و حتي حرکتهاي اجتماعي در ايران از سابقه اي حداقل 100 ساله برخوردار است . پرداختن به اين موارد در اين برهه از زمان شايد به اين دليل مهم است که در گذشته بيشتر فعالين در حوزه زنان در فضاي اجتماعي و فرهنگي یکسانی زيست مي کردند . اين موضوع از طرفي باعث همنوايي در آثار ايجاد شده مي شد و از طرف ديگر امکان بحث و گفتگو بر سر اختلاف نظرات را فراهم ميکرد. اما در سالهاي اخير به ويژه سالهاي پس از انقلاب به دليل مسائل سياسي و اجتماعي به وجود آمده و حجم مهاجرت هاي خود خواسته و يا از سر اجبار بسياري از متفکران و يا فعالين زن از ايران ، شايد بتوان گفت گه شکافي به لحاظ فکري و عملي در ميان فعالين داخل و خارج به وجود آمده است. به نظر مي رسد اين اختلاف از سر تفاوت در دغدغه هاي زنان فعال در ايران و خارج است که در نهايت منجر به تفاوت هاي عنواني در محصولات فرهنگي می شود. در واقع مي توان اين گونه عنوان کرد که تفاوت در ديدگاه و نوع فعاليت کساني که به هر دليلي زندگي در خارج از ايران را برگزيده اند نسبت به کساني که در ايران مانده و به فعاليت هاي خود ادامه داده اند از يک سو و نوع محدوديت هاي متفاوت اعمال شده بر هر دو گروه، نتيجه خود را بر تفاوت خروجيهاي نوشتاري نشان مي دهد.به طور مثال فعالين خارج از کشور همواره با محدوديت عدم دسترسي به جامعه و لاجرم ارتباط غير مستقيم با موضوع مواجه اند . از سوی ديگر کساني که در داخل کشور هستند همواره بايد خود را در چارچوبهاي مجاز قرار دهند و خط قرمزهاي متعدد را در نظر داشته باشند،چرا که در نظر نداشتن اين موارد ممکن است حتي منجر به پايان زندگي اجتماعي فرد، در داخل ايران شود. در اين نوشتار نگاهي داريم بر موضوعات مورد توجه و کار شده در ايران و خارج از ايران که البته اين بررسي يک بررسي عنواني خواهد بود و بررسي محتوايي نيازمند کاري عميق تر در فرصتي مناسب است.
در ميان مجموعه آثار گردآوري شده در زمينه زنان عنوانهاي مشترکي وجود دارد هر چند ممکن است که نوع رويکرد در داخل و خارج ايران به آن عنوانها متفاوت باشد . از اين ميان با توجه به حجيم بودن منابع داخلي و پراکنده بودن عنواني نوشته هاي خارج از ايران ، چند عنوان را که بيشترين حجم را به خود اختصاص داده اند انتخاب کرده و آنها را باجزئيات مورد بررسي قرار مي دهيم. اين بررسي ها با توجه به اين دو منبع انجام شده است:
منبع شناسي زنان / گردآورندگان: منيژه نجم عراقي ، مرسده صالح پور، نسترن موسوي/نشر ديگر/1381
دودهه مطالعات زنان ايران در تبعيد،کتابخانه موضوعي/شهرزاد مجاب،افسانه هژيري/انتشارات بنيادپژوهش هاي زنان ايران/2000

آموزش
اولين عنوان مشترک آموزش است. در ميان آثار توليد شده توجه به آموزش از دغدغه هاي مشترک همه زنان فعال ايراني بوده است . در اين ميان تفاوتها هم به نسبت بقيه عنوانهاي مشترک ، در محتوا نیز کمتر به چشم مي آيد . به طور مثال توجه به آموزش زنان در دوره هاي مختلف تحصيلي (آموزش ابتدايي تا آموزش عالي ) هم به لحاظ محتوايي و هم به لحاظ نحوه دسترسي،از مو ضوعاتي است که هر دو گروه به آن پرداخته اند. به بيان ديگر اين طور به نظر مي رسد که عنوان کلي آموزش و تاثير آن بر زندگي و شکل گيري شخصيت براي همه فعالين زنان چه در خارج ايران و چه در داخل ايران ، مهم و قابل تامل است.تفاوتها هم بيشتر از محدوديتها بر مي خيزد و دسترسي هاي متفاوت به منابع . به طور مثال در ميان کارهاي انجام شده در ايران به" آموزش در ميان روستاييان و عشاير " و يا "بررسي هايي موردي در مورد نحوه نگرش والدين به آموزش " و در ميان کارهاي خارج از ايران " پرداختن به اثر مهاجرت بر تعليم وتربيت فرزندان" به چشم مي خورد . ناگفته پيداست که چنين تفاوتهايي ناش از تفاوت محيط و به تبع آن ،دسترسي هاي متفاوت ارتباط دارد. اما از طرف ديگر هر دو گروه به پيشکسوتان آموزش زنان ، بررسي محتوايي کتب آموزش و پرورش و موانع و مشکلات زنان براي رسيدن به آموزش عالي پرداخته اند. با يک بررسي اجمالي مي توان به اين نتيجه رسيد که "آموزش" از عنوانهاي مشترکي است که در در درون خود کمترين تفاوت را ازنظر موضوعي ،ميان داخل و خارج کشور به همراه دارد.

ادبيات
ادبيات هم از جمله عنوانهاي مشترک مي باشد.اما در ذيل اين عنوان مشترک پرداختهاي بسيار متفاوتي از حيث گوناگوني و محتوا به چشم مي خورد . آثار گردآوري شده در خارج ايران را مي توان در ميان چند نام خلاصه ديد: فروغ فرخزاد(با درجه تکرار بسيار بالا)،سيمين دانشور،سيمين بهبهاني ، پروين اعتصامي،شهرنوش پارسي پور و نامهايي همچون صديقه دولت آبادي و قرة العين (با تکراري بسياري پايين در حد يک يا دو مورد). بيشتر موارد طرح شده بررسي زندگي نامه اي و يا نقد محتوايي آثار اين زنان مي باشد . آثار ي مانند "پروين ، اختر چرخ ادب" ، "صورت ازلي زن و نمادين آن در اشعار فروغ فرخزاد" ، "چهره عيني تر و آشکارتر سيمين دانشور"،"حالت سيمين بهبهاني بودن" و... . البته در اين ميان آثاري همانند "درباره جايگاه زن و زبان پهلوي " و يا "ادبيات زنان بعد از انقلاب " هم به چشم مي آيد . اما مي توان به جرات گفت که اشخاصي که نام برديم به تمامي بر اين عنوان مهم سايه افکنده است . به طور ضمني شايد بتوان نتيجه گرفت که برای کساني که در خارج از ايران به ادبیات پرداخته اند ، يا جريانات ادبي داخلي ناشناخته مانده است و يا دغدغه پرداختن به آن نبوده است.
از اين سو ، در ميان عنوانهاي مطروحه در داخل ايران ، ادبيات از عنوانهايي است که داراي تنوع و تکثر بسيار زيادي است. از پرداختهاي زبان شناسانه تا بررسي آثار اديبان داخلي و خارجي ، قديم و جديد به چشم مي خورد . براي نمونه مي توان به اين عنوانها توجه کرد: "تجلي زيبايي، مظلوميت و رمان فمينستي در پست مدرنيسم"، "سيريا...سيريا مردد ميان اسطوره نو و کهن"،"همزيستي زمان و بي زمان، درباره ويرجينيا ولف"،" شخصيت هاي داستاني، مکاتب اقتصادي " و دهها عنوان متنوع ديگر شامل ترجمه، مصاحبه و کارهاي پژوهشي ديگر در اين زمينه.اين عرصه از فعالترين عرصه هاي نگاه زنانه بوده است و در نوع خود نامهاي جديدي را هم معرفي کرده است . که بخش ادبيات زنانه در خارج کشور ، در مورد آن سکوت کرده است.البته از سويي مي توان گفت که جريان رسمي ادبيات همچنان قلب تپنده خودرا در داخل حفظ کرده است و از اين نظر نمي توان اين تفاوتها را دليل بر بي اعتنايي برون مرزي به ادبيات در پرتو نگاه زنانه دانست. نکته ديگر آنکه فعالين ادبي در خارج از کشور همچنان، ممکن است آثار خود را در داخل به چاپ رسانند و حجم عظيم خواننده فارسي زبان را نمي توان در اين مسئله بي تاثير دانست.

فمينيسم
مي توان گفت که حلقه اشتراک فعالان حوزه زنان – ايراني و يا خارجي - حوزه نظري بزرگي است تحت عنوان فمينيسم. پس زياد هم دور از ذهن نيست که در اين زمينه مقالات زيادي نوشته شده باشد واين مسير همچنان ادامه دارد و اين عنوان از جمله عنوانهاي مشترک و پر اهميت فعالين داخلي و خارجي ايرانی نیز هست. اما مسئله اي که در ايران و ساير کشورهاي اسلامي اين هم پوشاني را پررنگ تر مي کند اسلام و فمينسم است. تعداد زيادي از عنوان مقاله ها و يا کتابهاي که به زبان فارسي در اين زمينه نوشته و يا ترجمه شده است همين موضوع است. اختلافي که در اين زمينه ميان حجم و محتواي کارهاي انجام شده تحت اين عنوان بزرگ به چشم مي خورد اين است که ارتباط متقابل اسلام و فمينيسم دغدغه عمده ايرانيان خارج از کشور را تشکيل مي دهد و سايه اي پهناور بر اين نوشته ها گسترانده است. به طوريکه پرداختن خالص يا از زواياي متفاوت را کم رنگ تر کرده است . آثاري مانند "فمينيسم،اسلام سياسي و زنان" ، "فمينيسم ،دموکراسي و اسلام گرايي" ، تطبيق فمينيسم با مسائل ديني اسلامي" ، "فمينيسم و مذهب:پيوندها و گسست هاي تاريخي و نو پردازي هاي کنوني" و مقالات و کتابهاي مشابه. در اين سو ، اما ، بسيار گسترده تر از اين به فمينسشم پرداخته شده است. موارد بسياري شامل ترجمه هايي که از منابع مختلف انجام شده است ( موردي که شايد در آن سوي مرزها موضوعيت نداشته باشد و نبود آن را نمي توان دليل بر عدم اهميت به آن انگاشت).رويکردهاي مختلفي از منظر فمينستي به ادبيات، سينما، اقتصاد ، تاريخ و...در اين ميان به چشم مي خورند. معرفي جنبشهاي زنان در دوره هاي مختلف و در کشورهاي مختلف هم از اين دسته اند. موضوع جالب توجه ديگري که در کارهاي داخل ايران به نظر مي آيد ، بررسي فمينيسم و ايران است ، موضوعي که در کارهاي منتشر شده در خارج ايران تحت همان عنوان فمينيسم و اسلام جمع شده است. توجه به اين نکته ضروري است که توليد بسياري از آثار در اين زمينه در واقع پاسخي است به نيازهايي که با ورود اين انديشه به فضاي فکري ايران به وجود آمده است. سوالات و ابهامها و فضاي فکري حاکم بر آن ، نويسندگان را واداشته است تا در مورد آن بنويسند و طرح سوال و يا جواب کنند. نمي توان مدعي بود که کسي به صرف ايراني بودن ، قادر به درک اين فضا و نيازها و ضرورتهاي آن است، بلکه اين مهم فقط با بودن و لمس اين فضا امکان پذير است. فضايي که شبکه ايست در هم تنيده از همه مولفه هاي اقتصادي ، اجتماعي ، سياسي و فرهنگي که باعث مي شوند اين انديشه در هر زمان و مکان مشخصه هاي منحصر به فردي رابيابند ودر اطراف خود به توليد مکتوبات منجر شوند. در نهايت مقايسه اين نوشته ها در داخل و خارج ايران مي تواند از اين بعد جالب باشد که نشان مي دهد ، اين فضا تا چه اندازه در ميان اين نويسندگان متفاوت بوده و بر همين معنا ، نوشته هاي متفاوتي را ايجاب کرده است. به اين عنوانها توجه کنيد:"فمينيسم در ايران در جستجوي يک رهيافت بومي"، " آيا زن و مرد دو جنس مخالف هستند؟"،"ماندگاري و زوال شيوه ها در حرکت اجتماعي زنان "،"واقع گرايي در گفتار فمينيستي در ايران پس از انقلاب " ،"فمينيسم:از توهمات زنانه تا سوء تفاهمات مردانه" و آثار ديگري از اين دست. به نظر مي رسد نوشته هاي تحت عنوان فمينيسم در داخل ايران علاوه برآنکه شامل مواردي است که پيش از آن به آن اشاره کرديم ، انرژي زيادي صرف کرده است تا به مسائلي در اين زمينه پاسخ بدهد و چهره راستيني از خود به نمايش بگذارد. دغدغه اي که نمي توان در مورد نوشته هاي منتشر شده در خارج ايران که لزوما با نوع مخاطب ديگري در ارتباط است انتظار داشت.

اقتصاد
بر خلاف آنچه در ابتدا به نظر مي رسد ، اقتصاد از موضوعات کم اقبال در ميان موضوعات ديگر است . نتيجه مقايسه ميان عنوان هاي داخل و خارج ايران جالب است : هر دو را تقريبا مي توان در يک عنوان گنجاند داخليها : ارتباط زنان و توسعه و ساکنين خارج از ايران : مسئله اشتغال زنان.
با توجه به اينکه ايران جزء کشورهاي در حال توسعه محسوب مي شود ، کليه برنامه ريزيهاي کلان اقتصادي در کشور متوجه رسيدن به شاخصهاي معرف توسعه در اين زمينه است. بنابراين خيلي هم دور از انتظار نيست که متفکران حوزه زنان در اين انديشه باشند که نقش زنانه را در رسيدن به توسعه تبيين کنند. در اين معنا ، به نوعي آثار گردآوري شده که به اشتغال ، فقرو زنان سرپرست خانوار مي پردازند ، همواره گوشه چشمي به مباحث توسعه نيز داشته اند.در اين رابطه البته بحث اشتغال زنان نيز جايگاه ويژه اي دارد، بحث اشتغال هم از دو سو مورد توجه است اول از بعد زنان شاغل در ايران و مسائل و مشکلات مرتبط با آن و ديگر بحث هاي نظري در باب مشکلات زنان در دسترسي به مشاغل مختلف.
وجه مشترک مباحث طرح شده در داخل و خارج ايران در همين بحث است : يعني پرداختن به مسئله اشتغال زنان بيشتر از بعد نظري. عنوانهايي مانند :"مسئله اشتغال زنان در جمهوري اسلامي"،"اشتغال زنان ايران : تغييرات و تاثيرات"،"کار : نيازي اقتصادي و اجتماعي براي زنان"،"زن ، کار و ايدئولوژي در جمهوري اسلامي".
نوشته هاي داخلي ، در اين زمينه به موارد ريز تري مي پردازد،به اين عنوانها توجه کنيد :"ديدگاه مردان روستايي نسبت به کار زنان"،"وضعيت زنان کارگر، حقوق و جنسيت"،"ايجاد تعاوني ، راهي براي اشتغال زنان" وعناويني مشابه آن .
و اما در زمينه توسعه و مباحث مربوط به آن و يا در زمينه مسائل زنان شاغل که ادبيات خارج نشينان در باره آن سکوت کرده است (و اين با توجه به نحوه دسترسيها وتفاوت دغدغه ها خيلي هم دور از انتظار نيست) به اين نمونه ها مي توان اشاره کرد:"اقتصاد غير رسمي ،واقعيت ناشناخته اي در طرح مسائل زنان"،"لزوم حضور بانوان در فعاليت هاي اقتصادي ، زن ،اشتغال تعاون ، توسعه يافتگي"،"ايجاد تسهيلات براي زنان شاغل داراي فرزند"،"اشتغال و بيکاري زنان از ديدگاه توسعه"،"توسعه اقتصادي و اشتغال زنان"،"نا برابري هاي درآمد و اشتغال در ايران"،"زن ، زير بناي توسعه" و ... عناوين مشابه آن.

عناوين ديگر
در اين ميان عناوين مشترک ديگر ي نيز وجود دارد : مواردي همچون : حقوق،روابط خانوادگي، تاريخ ومطبوعات.همچنين عناويني که در يکي هست و در ديگري به آن پرداخته نشده است. از جمله اين موارد "تجربه زندان " است، موضوعي که به دليل محدوديتها در ايران بسيار کم به آن پرداخته شده است. نبود اين عنوان در ميان آثار منشر شده در ايران،باعث مي شود که اين بخش از زندگي زنان فعال در ايران به کلي غائب باشد و بايد به نقش فعالين خارج از ايران در حفظ و انتشار اين خاطرات ارج نهاد. از طرفي پرداخت تحقيقي به موضوعات مربوط به زنان،مانند آرايش و پوشش، بزهکاري و اعتياد ،مشارکت اجتماعي،بهداشت،پزشکي و تنظيم خانواده و کودکان از مواردي است که در داخل به آن پرداخته شده و جاي آن در ميان موارد منتشره در خارج از ايران خالي است.
در نهايت به نظر مي رسد حتي در عناوين مشترک نيز يک تفاوت بارز وجود دارد، نوشته هاي داخلي به نحوي عيني تر با پذيرش واقعيت موجود ، گاهي به توصيف آن پرداخته اند و گاهي به بحث پيرامون راهکارهاي برون رفت از مشکلات آن و يا برطرف کردن نقاط ضعف آن. در مقابل نگاه از بيرون ،بيشتر ذهني و معطوف به شرايط خاصي است که باعث مهاجرت فعالين شده است.در پي ، توصيف واقعي شرايطي که اکنون وضعيت مهاجرين ايراني را در خارج از مرزها در بر داشته باشد مي تواند به خلق نوعي ادبيات ويژه منجر شود.

بررسي کمي آثار
مقايسه کمي ميان اين آثار منطقي به نظر نمي رسد.زيرا مقايسه ايست ميان يک نوع انتشار رسمي همراه با بوروکراسي منظم و پشتوانه خوانندگان فارسي زبان – علي رغم همه محدوديتها و نقاط ضعفش- و نوعي انتشار غير رسمي با همه مشکلاتش. اما مي توان به يک مقايسه نسبي پرداخت. در ميان موارد منتشره در خارج از ايران.ادبيات و زبان داراي حجم بيشتري از بقيه موارد است.
و در ميان آثار منتشره در ايران ، حجم بيشتراز آن مواردي است که به مباحث نظري پرداخته اند.که البته همه تحت عنوان "ادبيات"،گردآوري شده است.
نمي توان با قطعيت در اين مورد اظهار نظر کرد که آيا از اين بررسي کمي مي توان به نتيجه متقني رسيد يا نه؟ اما چيزي که مي توان گفت اين است که تفاوت در ميان رويکرد داخلي و خارجي به مسائل زنان وجود دارد. اما آيا اين تفاوت باعث مي شود که اين دو جريان نتوانند از هم تاثيري مثبت بگيرند و هم پوشاني هايشان را بيشتر کنند؟!

بازگشت به صفحه نخست                                   

Free Web Counters & Statistics