نویدنو:27/04/1386                                                                     صفحه قابل چاپ است


دفاع از حقوق دانشگاهي استاد محسن كديورو ديگر استادان

 وظيفه ي تمامي روشنفكران ميهن دوست و دمكرات ميباشد

مهندس سهراب مژده
 


گر زاهد و عابديم، و گر فاسق و رند
هستيم چنان كه هست، او داند و ما
(ابن يمين)

 sohrab.mojdeh@yahoo.it
14
تير ماه 1386

روحانيت و روشنفكران ارتجاعي مذهبي، در طي سه دهه، با بهره گيري از جهل متعصبان مذهبي، شكنجه گران زمان شاه و لمپن ها، از سركوب، شكنجه، قتل و تجاوز به نواميس و تواب نمودن روشنفكران چپ و غير مذهبي آغاز كرده و زمينه را براي حذف روشنفكران ديني آماده ساخته اند؛

حذف روشنفكران ديني از تدريس دانشگاهي بيشك آينده ايران را تيره تر از سه دهه ي خونين پيشين تاريخ ايران خواهد كرد.

استاد محسن كديور از استاداني هستند كه در فقه و فلسفه ي اسلامي از جايگاه والائي بر خودارند و گذشته از اين، ايشان انديشمند آزاده ايست كه بخاطر دفاع از انديشه هايش، در مقابل حاكمان متعصب استوار ايستاده و هر نوع خطري را به جان خريده است. استاد كديور سالهاي متمادي استاد فلسفه ي دانشگاه تربيت مدرس بود كه طي ده روز گذشته از اين دانشگاه خداحافظي كرد. در سال 1375 نيز از مدرسه فيضيه ممنوع التدريس شد. در سال 1377 بعد از 7 سال تدريس در دانشگاه امام صادق بار ديگر ممنوع التدريس شد. ما وظيفه داريم تمام نيروي خود را براي دفاع از ايشان و ديگر دگر انديشان، صادقانه بكار اندازيم.

برخي از نظريات فلسفي- سياسي محسن كديور، همانند يك روشنفكر ديني
نقدي بسيار كوتاه بر پاره اي از انديشه هاي كديور
مصاحبه با شرق در تاريخ 14.04.1386
ملاقات انجمن اسلامي دانشگاه تهران با كديور در چهارم تيرماه 86

آقاي كديور در مصاحبه با شرق، نظريات خويش را در باره آزادي و دموكراسي چنين بيان ميكند:
"
دين رقبايي دارد، لائيسيته، سکولاريسم، معنويت غيرديني و... رقباي دين هستند. آنها همه حق دارند آزادانه فعاليت کنند و در صورتي که دينداران توانستند اکثريت را به خودشان اختصاص دهند با رعايت حقوق اقليت مي توانند عرصه عمومي را مطابق ارزش هاي ديني موردنظرشان سامان دهند. اين شيوه درست نيست که ما از نردبان دموکراسي بالا برويم و بعد نردبان دموکراسي را شکسته و بگوييم که ما اصلاً از آن نردبان بالا نيامده ايم..... دشواري کار روشنفکر ديني اين است که مي خواهد دين را در وجه دموکراتيک حفظ کند، نه اينکه دين را صرفاً خصوصي کند و نه دين را در عرصه عمومي همه کاره بداند. دين و ارزش هاي آن مي تواند به شکل دموکراتيک در عرصه هاي عمومي ظهور داشته باشد".

آقاي كديور شما عميقا آگاهيد كه گفته هاي بالاچيز تازه اي در خود ندارد. بسياري از كشورها اقلا در نيم قرن پيش اين مسائل ساده را حل كرده اند. متاسفانه روشنفكران ديني ما كه قدرت رهائي و آزاد شدن از چنگال روحانيت سنتي را ندارد اين انديشه هاي كهنه بنظرشان نو مينمايد و از زبان آنان به صورت كشف الاسرار هستي مطرح ميگردد. آنچه اهميت دارد بر داشتن گامهاي عملي در عرصه هاي آزاديها و دموكراسي است.

او ادامه ميدهد:

"در حال حاضر ما چه در ايران چه در ديگر کشورهاي مسلمان خاورميانه در هيچ عرصه اي متفکر بين المللي و طراز اول نداريم. در حالي که شاخص رشد فرهنگي در يک جامعه داشتن متفکران بين المللي طراز اول است. ما هنوز مصرف کننده هستيم ..."
"
متفکر ايراني براي انسان معاصر چه سخني براي گفتن دارد. شايد آخرين متفکراني که ما داشتيم و هنوز طنين بين المللي دارند، ابن عربي و مولانا باشند و من کس ديگري را سراغ ندارم".

آقاي كديور، شما روي سخنتان بي شك با حاكميت ارتجاعي و عقب افتاده ايران است، كه با دستها و مغز تهي خود را ابر قدرت جهان ميداند، وگرنه روشنفكران چپ از مسائل بديهي اي كه مطرح ميكنيد بروشني مطلعند. روشنفكران لائيك ما بيش از يك قرن است كه از زمان مشروطيت گرفته تا بحال ابتدا از طرف روحانيت ارتجاعي مشروطيت بعد، از طرف رضا شاه و پسرش و در طي 30 سال حكومت ارتجاعي اسلامي مورد شكنجه و قتل قرار گرفته اند. روحانيت ارتجاعي تنها دستش به كشتار عين القضات ها و حلاج ها نيالوده است بلكه عمو اوغلو ها و طبري ها نيز قرباني اين روحانيت بوده اند. عين القضات و حلاج از انديشمنداني بوده اند كه در سنين جواني از طرف روحانيت ارتجاعي به قتل رسيده اند. روحانيت ايران هميشه در نطفه انديشه ها را قلع و قمع كرده است . آقاي كديور اين مسائل را شما بايد براي دانشجويان مسلمان توضيح دهيد تا آنان به عمق فاجعه پي برند.

آقاي كديور، شما اطلاع داريد كه هيچيك از كشورهاي پيشرو از نظر اقتصادي – اجتماعي و حقوق انساني، به انديشه اسلامي تعلق ندارند. شما فكر نميكنيد كه براستي اسلام از بيخ و بن اشكال داشته باشد؟ ببينيد آقاي كديور، آيا جمهوري اسلامي كه بدست شما ساخته شده و بيش از سي سال است مسلمانان در آن مي خوانند و بحث مي كنند و قدرت در دست دارند، آنها حتي شما را نمي توانند تحمل كنند و بد ترين توهين ها را به شما ميكنند تهمت ميزنند. شما را وابسته به خارج ميدانند، در صورتي كه ماهيت شما را همه ميشناسند. آيا اين مسلمانان چنين دروغ ساز مي توانند بشارت دهنده جامعه اي انساني تر از آن باشند كه شاهديم؟

شما انصافا لحظه اي خود را بجاي ما بگذاريد كه بر ما چه گذشته است با اين فرق كه آنها در اين سي سال براي نابودي ما از پشتوانه تئوريك روشنفكران ديني نيز كمك گرفته اند، آقاي كديور در جمهوري اسلامي شما، به دختران باكره قبل از اعدام تجاوز ميكردند. شما در مقابل اين جنايات چرا ساكت مانديد؟ فكر نميكرديد كه روزي نوبت شما نيز خواهد رسيد؟ از روز اولي كه كشتار چپ آغاز شد براي ما روشن بود كه بعد نوبت شماست. هنگامي كه در سال67 گروه گروه انديشمندان و جوانان ميهن دوست ما اعدام ميشدند براي ما مثل روز روشن بود كه روزي به سراغ شما خواهند آمد، اين مسئله ساده خواستار نبوغ ويژه اي نيست. اين شگرد نيروهاي ارتجاعي در سطح جهان است، اما شما هنگامي كه بر اسب پيروزي چهار نعل ميتاختيد در آسمانها سير ميكرديد. شما در آخرين دهه ي زندگيتان در حال زميني شدن و درك حقايقيد. اين تازه آغاز كار است.

آقاي كديور در ادامه مي گويد:

به هر ترتيب عقب نشيني برخي از روشنفکران ديني از پروژه جمع اسلام و مدرنيته در سال هاي اخير... ، ... موجب ظهور برخي از انديشه هاي چپ گرا در دانشگاه هاي ايران شده است. حال با اين وصف آيا ضرورتي براي دستيابي به محوري براي جذب مجدد دانشجويان و نسل جديد به آموزه هاي ديني مي بينيد؟

آقاي كديور بايد حتما بدانند كه انديشه هاي چپ در دانشگاه هاي ايران پديده اي نو ظهور نيست و وجود روشنفكران چپ( غير مذهبي) به مسئله اينكه روشنفكران ديني عقب نشسته اند يا نه ارتباطي ندارد. جنبش دانشجوئي ما با كشتار تعدادي از دانشجويان توده اي و جبهه ملي گره خورده است. اما اينكه عدم توانائي روشنفكران ديني به ارائه را ه حل هاي اجتماعي سياسي به رشد گرايشهاي چپ ماركسيستي كمك ميكند شكي نيست. چپ ها در ايران از سازمانهاي غيبي علي موسيو در مشروطيت تا حزب كمونيست به رهبري دكتر تقي اراني تا حزب توده ايران كنوني بيش از صد سال است كه حضور دارند و شخصيتهائي چون فرخي، عشقي، مللك الشعراي بهار، نيما، هدايت گلسرخي، خسرو روزبه، و اعدامي هاي جديد كه تربيت شده ي دانشكده افسري بودند، همانند افسران انقلابي، ناخدايكم بهرام افضلي، فرمانده نيروي دريائي، سرهنگ بيژن كبيري فاتح خرمشهر و صدهائي ديگراز آنان آقاي كديور، انديشمند ديني نبوده اند. در نتيجه جمله ي شما يك تحريف عاري از انصاف است.

ملاقات انجمن اسلامي با كديور

در روز چهارم تير ماه، بر طبق گزارش ايلنا، ما شاهد ملاقات انجمن هاي اسلامي دانشگاه تهران و علوم پزشكي با محسن كديور بوديم. ببينيم در اين ملاقات چه گذشت.
نقدي بر سخنان ادا شده در اين ملاقات
حسبن نقاشي، دبير اين انجمن با ابراز تاسف از حذف محسن كديور و ساير استادان دگر انديش ديني از دانشگاهها گفت: لطمه هاي چنين برخوردي به دانشگاه و جامعه در سالهاي بعد خود را نشان خواهد داد.

آقاي حسين نقاشي نگران حذف استادان دگر انديش ديني است. و تا اينجا سخن درستي است، اما او حتي اشاره اي به هزاران دگر انديش غير ديني نمي كند، هزاراني كه در قتل عام 67 به وحشي تربن شكل كشته شده اند و از جسد هاي بسياري از آنان اثري نيست. آقاي حسين نقاشي شما سري به قبرستان خاوران بزنيد تا بفهميد كه دگر انديشان ديني بخش انگشت شماري از دگر انديشان هستند، ما مطمئنيم كه شما هر روز زياد خواهيد شد، البته اگر رژيم قادر به كشتن شما نشود.

آقاي نقاشي در بخش ديگر ادامه ميدهد: لطمه هاي چنين برخوردي به دانشگاه و جامعه در سالهاي بعد خود را نشان خواهد داد . اين نيز سخن درستي است، اما بخشي از حقيقت است. عواقب آنچه رژيم جمهوري اسلامي در اين سي سال انجام داده است در اين لحظه نيزروشن است. براي درك آن احتياج به سالهاي بعد نيست. اگر امروز قادر ميشوند شما را حذف كنند و مصلحت گرايان فرصت طلبانه سكوت ميكنند، علت اينست كه در اين سي سال كه هر روز روشنفكران واستادان غير مذهبي حذف شدند شما نيروهاي مذهبي سكوت كرديد، و مسئله را مسئله ي مسلمانان ندانستيد. نتيجه اين شد كه الان همان مصلحت گرائي ديروز شما در باره چپ به مصلحت گرائي دوستان مسلمان و فرصت طلب شما در باره ي شما شده است. آنها با كمك و سكوت شما ما را حذف كردند و الان با سكوت عده اي ديگر از نادانان مذهبي شما را حذف ميكنند. حذف ها و كشتار از نيروهاي دمكرات چپ آغاز شد و با شما سيكل خود را كامل خواهد كرد و ديگر از انقلاب حتي براي شما نيز اثري نخواهد ماند. آقاي نقاشي، ديروز ما، امروز شماست.

حسين نقاشي، همچنين در سخنان خويش، چندين بار، دولت نهم را باعث اين حوادث ميداند. آقاي نقاشي، خانه از پاي بست ويران است، نقش ايوان مشكل اين كشوري راكه اسلام ارتجاعي آن را به نابودي كشانده است، حل نمي كند.

محمد منصوري، دبير انجمن اسلامي دانشگاه پرديس قم دانشگاه تهران در اين ملاقات گفت: دولت نهم توهم توطئه را تئوريزه كرده است: اين جريان هر كجا كه به ناكامي برمي‌‏خورد, سعي مي‌‏كند با جا انداختن تئوري توطئه آن را توجيه كند. در حوزه معرفت و دانشگاه هم كه كم مي‌‏آورند، مي‌‏گويند اين اساتيد حرفشان مال خودشان نيست و از خارج پول مي‌‏گيرند.

آقاي منصوري عزيز توطئه اي كه در باره چپ و قتل عام آنها شد درست همين گونه بود. آنها را هم به جرم دروغين رابطه با خارج قتل عام كردند. در آن موقع فرياد هاي ما خفه شد ولي اگر صدائي هم بود مسلمانان آن را به عنوان حقيقت نپذيرفتند و سكوت كردند. ما به شما معتقديم چون اقلا صد سالي است كه شگردهاي دشمن را ميشناسيم و ميدانيم كه راه سركوبي نيروهاي سالم يگانه است. ما اميد واريم كه شما نيزهر چه بيشتر نيرنگ هاي دشمن را بشناسيد.

منصوري خطاب به كديور اظهار داشت: ما از تلاش‌‏هاي جنابعالي براي استقرار نظام جمهوري اسلامي شنيده‌‏ايم. وقتي شما محكم بايستيد، ما هم اميدوار مي‌‏شويم.

اگر اين سخن آقاي منصوري درست باشد كه درست است . يعني اينكه آقاي كديور در استقرار جمهوري اسلامي تلاش كرده اند پس خودشان بهتر از ما ساخته خويش را مي شناسند. روشنفكران ديني سي سال فرصت داشتند تا جوانان مذهبي را از حماقت و تعصب بيرون آوردند درست همانها كه در اين سي سال احمق ماندند الان كار دست شما ميدهند. اگر ديروز بدانان درس آزادگي و آزاد منشي ميداديد. اگر ديروز اشكالات دولتهاي گذشته را براي اين جوانان توضيح ميداديد جوانان مسلمان و ميهن دوست ما دچار اين تصور نميشدند كه شرايط در ايران يكشبه با آمدن دولت نهم تغير كرده است. بخش اعظم حاكميت در اين سي سال دست نخورده باقي مانده است. شما آقاي كديور همانگونه كه از سخنان دانشجويان هوادار شما مشخص است، حتي بدانان اين درس ساده را نداده ايد كه دگر انديشان غير ديني نيز وجود دارند و در هر گوشه اي حضورشان زنده است. عدم درك اين بديهيات بعد از سي سال براستي قابل بخشش نيست.

ديگر افراد انجمن اسلامي، آقايان قدرتي و عباسي نژاد نيز از دولت نهم مينالند. دوستان عزيز دولت احمدي نژاد سنتز دولتهاي قبلي است و يكباره از آسمان نيامده است. منتها چون اينبار نوبت حذف شدن شماست. همه چيز را دچار تغيير آني مي بينيد آقاي كديور در پايان سخن ميگويد:

در دانشگاه‌‏ها افراد هم‌‏فكر كم نيستند اما مصلحت‌‏انديشي مي‌‏كنند. اگر امثال شما هيات علمي دانشگاه‌‏ها بوديد، وضعيت ما به مراتب بهتر بود.

آقاي كديور، هر رژيم غير دموكراتيكي،از افراد بي لياقت، قدرت طلب، چاپلوس و فرصت طلب كلكسيوني رنگين ميسازد. اما اينان هيچگاه قادر نيستند ، چون شما به عقيده اي پايبند باشند. شما شاهد سقوط رژيم شاه بوديد. افسران نوكر رژيم شاه، كه من در گردان چتر بازان شيراز شاهد آنان بودم، نماز را رو به قبله در حالي ميخواندند كه عكس شاه در مقابلشان بود تا به خدايگان تعظيم كنند. در زورخانه ي شعبان جعفري، در هنگام چرخ زدن در گود بايد مي توانستي در لحظه ي ايست درست در مقابل عكس تقدس شده شاه بايستي، وگرنه با يك تي پا بيرونت مي انداختند. ديديد كه اين قدرت ظاهرا منسجم و يكرنگ چگونه از هم پاشيد.

در مبارزه اجتماعي، همفكران مصلحت انديش نه تنها نقشي در تحولات ندارند بلكه با سكوت خويش جهنمي را براي نابودي فرزندان واقعي خلق فرش ميكنند. شمابه جاي اميد واهي بستن به فرصت طلبان مصلحت انديش دستهاي آماده ي دگر انديشان لائيك را بفشار كه كه هيچگاه با مذهب دشمني نداشته اند. همكاري دو نيروي مهم روشنفكران ديني و روشنفكران لائيك را براي ساختن ايراني مدرن در همه ي عرصه ها، تنها راه چاره ميدانم. اگردر كشور ما روحانيتي چون طالقاني و منتظري كه در عرصه ايمان و حقيقت جوئي گستاخ و آرام اند- كه نويسنده اي اين سياهه آنان را فرزندان پاك ماني ميداند- انگشت شمارنبودند، بي شك جوانان ما داراي مدل اخلاقي بسيار با ارزشي بودند و ما مي توانستيم به بهبود وضعيت اسف بار اين كشور اميد بيشتري داشته باشيم.

با آرزوي موفقيت هر چه بيشتر رقباي فكري عزيزمان
سهراب مژده – 14 خرداد 1386
پايان

 

بازگشت به صفحه نخست                                   

Free Web Counters & Statistics