نویدنو:24/09/1386                                                                     صفحه قابل چاپ است

دستگاه قضایی – امنیتی نظام، باد می کارد

 علیرضا جباری

دستگاه قضایی- امنیتی ، بی توجه به واقعیت هایی سرسخت که نظام با آن رو در روست، باد می کارد

تداوم ماراتن امریکا- ایران در میدان دامن گستر و سنگلاخ انرژی هسته ای وادامه وگسترش موج تحریم و تهدید دراین میدان مبارزه ی نابرابر، دشواری های اقتصادی در هم تنیده، سطح بالای بی کاری، به ویژه درمیان دانش آموختکان، ورشکستگی بنیادهای صنعتی ونبود توانایی پرداخت دستمزد کارگران، بی رمقی و ناتوانی نهادهای فرهنگی ازپاسخگویی به خواسته ها و نیازهای فرهنگی مردم، و ده ها بحران ودرد درمان ناپذیر دیگرکه ندانم کاری ها ی سران بیش ترانتصابی و کم ترانتخابی نظام پدید آورنده ی آن ها بوده است گلوگاهی دشوار را برای نظام و کشور رقم زده است که از سر راه برداشتن آن ها، حتی با فرض وجود حسن نیت در برخی  از سران نظام نیز، دست کم در چشم انداز نزدیک ممکن نمی نماید؛ این نکته را باید در حالتی در نظر گرفت که امکان وجود چشم اندازی دورنیز، درشرایط وجود چنین وضعیت تعادل ناپایداری برای  کشورو  در تصورنمی گنجد.

     درچنین شرایطی تنها یک بد یل عمومی برای همه ی نیروهای مردمی به جا می ماند و آن نیز انسجام و یگانگی همه ی آن ها تحت لوای یگانه ی تامین عادلانه وبه نسبت منصفانه ی منافع و خواست های همه ی نیروهای اجتماعی و همه ی شهروندان کشور، اما نه ازبالا و درزیر پوشش اندیشگی محض کسانی که هم اکنون نیزبرمقدرات و سر نوشت مردم حاکم اند و از این استعداد نامتناهی تنها در راستای تامین و حفظ هرچه افزون تر منافع و خواسته های جرگه سالارانه ی خود بهره می جویند.

     سران نظام به درستی تشخیص داده اند که اتحاد ملی شرط اصلی تحقق آرمان های انقلاب بهمن است ، اما کار از دو جا می لنگد:

     نخست این که، راه رسیدن به این اتحاد تنها از توجه به اندیشه ی راهنما وعمل کارسازهمه ی نیروهای بالقوه ی تشکیل دهنده ی آن می گذرد که حاضر نستند با چشم بسته ار آنان که چنین اتحادی را تحت فرمان های از پیش انشاشده  آن هم درجهت حفظ و تداوم موقعیت خویش وبی هیچ منازعی می خواهند پیروی کنند؛

     دوم این که، انسجام ازهرنوع آن در شرایط متحول امروزی تنها درقالب اندیشه ی تکثرگرایی که همه ی مردم ترقی خواه ، آزاد، و مستقل  جامعه ونمایندگان مدنی، صنفی و سیاسی شان،  به دوراز امرونهی ها و بگیر وببندهای قوای حاکم،در آن سهیم باشند، نه تحت لوای دین دولتی و دولت دینی، میسر است و تامین چنین انسجامی تعهد، حسن نیت، مداراجویی، گفتگوو اراده ی پولادین برای پیگیری راه آن را می خواهد.

     در چنین شرایطی است که صفوف نه چندان فشرده ی اقشار گونه گون مردم، از کارگران تا دانشجویان، زنان، فرهنگیان، روشنفکران و... هر یک با طرح خواسته های بحق خویش برای تامین شرایط بهتر زندگی می خواهند در راستای این اتحاد گام بر دارند و سهم خود در آن را تعیین کنند. به بیان دیگر آن ها می خواهند بافریاد کردن خواسته ها و نیاز های معوق مانده شان بگویند: " اتحاد گروه های وسیع مردم تحت ستم قرار گرفته، زیر خط فقر و محروم از حد اقل شرایط زندگی آبرومندانه و آزادی ها وحقوق شهروندی، جز برای بیرون کشیدن ورطه ی خویش از چنین  وضعیت دشوار و نا به سامانی،  به چه معنی و تعبیری ممکن است نمایان شود؟ فریادی که دستگاه قضایی- امنیتی نظام پیوسته، در هر شرایط و با هرعنوان که ممکن بوده آن را در گلو خفه کرده است .

     نمی توان منادی اتحاد ملی بود و همزمان از حضور کم ترین شمار شهروندانی که شرایط شان را برای شرکت در این اتحاد اعلام می کنند در محل کارخانه ها و کارگاه ها، دانشگاه ها ، میدان ها و خیابان ها ، سالن های همایش و دیگر اماکن عمومی با چنگ و دندان و با حضور نیروها شبه نظامی و انتظامی جلوگیری کرد و فعالان آن ها را دسته دسته باز داشت و روانه ی زندان کرد.

     وجود چنین اتحادی فقط بر روی تابلو ها ی کنار خیابان ها  یا در تبلیغات رسانه های حکومتی ممکن است متحقق شود ، نه در سطح ملی، ان چنان که برخی از سران نظام می خواهند و باور دارند یا حتی می توان گفت ضرورت آن را تشخیص می دهند. آن اتحادی که در شرایط این چنین تهدید، سرکوب و گیرو داری میسر است چیزی جز اتحاد کنونی میان سرسخت ترین مدافعان بورژوازی بوروکراتیک  که حتی ناهمسازی شان با دیگرلایه های بورژوازی، و از آن جمله بورزوازی تجاری و بورژوازی تولیدی وابسته - دلال صفت نیز اکنون به روشنی روز است معنایی  پیدا نمی کند.

     وچنین سرکوبی که  نیروهای ملی و وفادار به آرمان های مردمی را بیش از دزدان و آدم کشان و مجرمان واقعی و به بهانه هایی همچون اقدام علیه امنیت ملی، تبلیغ علیه نظام، توهین و افترا درجهت تشویش اذهان عمومی، ارتباط و... نشانه می گیرد، در تامین این ضرورت معوق مانده که افزون بر یک قرن و نیم از طرح و تلاش برای تامین آن گذشته است کاری از پیش نمی برد، بلکه بیش تربه تفرق و پراکندگی نیروهای محرک سیاسی، اجتماعی- اقتصادی و فرهنگی جامعه دامن می زند. یا آقایان معنی طرح ضرورت اتحاد ملی را از زبان سران درجه اول نظام درک نمی کنند، یا این نکته را در می یابند و آگاهانه آن را دورمی زنند، و یا این که در اصل اراده ای برای تامین چنین اتحاد بایسته ای در هیچ سطحی از سطوح وجود ندارد.

     سرکوب زنان، به ویژه درروزهای منتسب به آنان که دولت ها وظیفه دارند در بزرگ داشت آن بکوشند، سرکوب کارگران ، به ویژه در روز جهانی کارگر، سرکوب فرهنگیان ، به ویژه در روز گرامی داشت آنان و اکنون سرکوب جنبش دانشجویی، به ویژه بخش رادیکال آن، در روز به یاد ماندنی 16 آذر، روزی به یادگار مانده ازدو ران پیش از انقلاب، و دستگیری ده ها نفر از فعالان آن و به بند کشیدن آنان، به هیچ رو به معنی خواهان اتحاد بودن و سرآشتی داشتن بخش مسلط نطام و ماشین قضایی- امنیتی آن نیست . اضافه می کنم که شاید آقایان هر روز بیشتر درمی یابند که دیگر برای آشتی دیرشده است و تنها از طریق سرکوب می توان به تداوم روز مره ی حاکمیت نظام کمک رساند. این کار در صورتی می تواند در حد  گویی به این پندارآنان درست و اثر بخش باشد که چنین واقعیتی در نگاه سران و ماشین قضایی- امنیتی نظام امری ناگزیر شمرده

شود ، و گرنه اگر روزنه ی امیدی برای ماندن و اصلاح کارها در اندیشه شان به جا مانده باشد بی تردید به این حقیقت پی خواهند برد که ناخدای این کشتی را سیاستی دگر گونه می باید که دست کم هزینه های کشتی اش در شرایط دشوار آینده ی آن بکاهد. تا آن جا که به اقدام امروزی آقایان مربوط می شود، ایشان هم اکنون باد کاشتن را  در مجموعه ی سیاست های امروزی داخلی و بین المللی شان بر گزیده اند.  با امید به فردای بهتر

 

                                                                                  علی رضا جباری{آذرنگ}

بازگشت به صفحه نخست                                   

Free Web Counters & Statistics