نویدنو:27/04/1386                                                                     صفحه قابل چاپ است

دريای طوفانی، کشتی بی لنگر!
فراکسیون کمونیستی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
 

یاران ما
نزديک به سی سال است که کشور ما چون جزيره ای طوفان زده در دريای پر تلاطم سياست گرفتار آمده است و دزدان دريايی بر اين جزيره تسلط يافته اند، ميکشند، غارت و تخريب ميکنند و اين جزيره مصيبت زده را به دژ و مقر گروهی از جانيان و غارتگران بين المللی تبديل کرده اند.
خاورميانه از ديرباز بطرق گوناگون بعنوان حساس ترين منطقه جهان مورد توجه قدرتهای اقتصادی و نظامی دنيا بوده و هم اکنون در تيتر اخبار رسانه ها و ايران نيز در کانون آن قرار گرفته است.
اين منطقه بدليل شرايط طبيعی و جغرافيايی سياسی، انرژی و منابع زير زمينی، بافت قبيله ای و نژادی، مذهبی و قومی مورد تعارض، نزاع و يا رقابت مردم منطقه يا ديگر ملل بوده است. مصيبتهايی که در تاريخ گذشته طی ساليان متمادی بر زندگی مردم اين منطقه رفته است طی پنجاه سال اخير توسط دولتها و حکومتهای محلی و يا بيگانه به شکلی به اصطلاح مدرن به يکباره برفت!

اين به اصطلاح جزيره که کوتاه زمانی تحت تسلط و سرکوب بيگانگان و استعمارگران به جزيره ثبات نام گرفته بود، هم اکنون بدليل طغيان مردم تحت ستم با حکومتهای دست نشانده و دخالت قدرتهای امپرياليستی چنان غرق بی ثباتی، جنگ، عقب ماندگی اقتصادی، سياسی و فرهنگی است که خروج از اين وضعيت با روند کنونی موجود در پرده ای از ابهام قرار گرفته است.
حضور گسترده و مقتدرانه قدرتهای غارتگر سرمايه داری جهانی با ساز و برگ عظيم نظامی در گذشته و امروزه تحت نامها و توجيهات متفاوتی در اين منطقه صورت گرفته است ولی آنچه برای همه آزاد انديشان و ملل مستقل بروشنی مشهود است اينهمه لشکر کشی و تدارکات نظامی از جانب کشورهای سرمايه داری به اسم نظم نوين جهانی، گسترش آزادی و دمکراسی، مبارزه با تروريسم و دفاع از حقوق بشر تنها برای غارت منابع سرشار انرژی، رقابت، انحصار و تسلط بر مردم منطقه بوده و بس!

ما کمونيستها و ديگر گروه های چپ و ملی در منطقه با مشکلات بسيار جدی در درون جامعه خود و منطقه خاورميانه مواجه شده ايم که بدون داشتن برنامه و استراتزی مشخص و مستقل قادر نخواهيم بود نقشی سازنده در تحولات آتی پيش رو داشته باشيم. حضور گروه ها و حکومتهای ارتجاعی ساخته و پرداخته امپرياليسم در منطقه و تغيير سياستهای نئوليبراليستی غرب بعد از فروپاشی اتحاد جماهير سوسياليستی شوروی باعث شده است اوضاع سياسی، اقتصادی و نظامی در منطقه دچار تغييرات و دگرگونيهای بسيار متفاوتی با قبل گردد.
قدرتهای امپرياليستی با اهرم نظامی، مالی و تبليغی خود مصمم اند تحت هر شرايطی اراده خود را بر مردم منطقه و کل بشريت اعمال کنند و نظمی را بر جهان حاکم نمايند که در برگيرنده منافع اقتصادی و خطوط سياسی آنها باشد.
غرب بعد از موفقيت نسبی خود در تخرب بلوک شرق و سرمست از اين پيروزی در صدد است از خلاء موجود نهايت استفاده را برده و آرايش سياسی منطقه خاورميانه را متناسب با جهانی سازی مورد قبول خويش، از نو بچيند.
يکی از مواردی که همچون گذشته برای غرب بسيار مهم ميباشد حفظ موجوديت حکومت اسرائيل بوده است که در طرح کنونی با توجه به پيشروی غرب در خاورميانه نياز است کانون بحران و درگيری از مرزهای اسرائيل به پيرامون ايران و يا به نوعی توپ آتشين را به ميدان مردم حاشيه خليج فارس شوت نمايند.

ماموريت و زمان مصرف بعضی از گروه ها و حکومتهای ارتجاعی منطقه بدليل تغيير اوضاع جهانی و طرح سناريوی جديدی از طرف نئوليبراليسم به پايان رسيده است و حکومتهای ارتجاعی زاده امپرياليسم ميبايست مطابق ميل ارباب خانه تکانی کرده و محترمانه کنار روند ولی تحکيم حکومتهای فوق الذکر بدليل بهرمندی از سود سرشار فروش نفت، حمايتهای بيشمار غرب در گذشته از آنها در چپاول کشور، قتل وغارت مخالفين، اعتقادات مذهبی مردم منطقه، کينه و دشمنی مردم از غرب بدليل دخالتهای استعماری و امپرياليسمی در کشورهايشان، سرنگونی حکومتهای ملی و مستقل منطقه در گذشته توسط غرب، سبب شده است تا اين فرزندان معلول و عقب مانده از نظام سرمايه داری حاضر نباشند براحتی کنار روند و همزمان در تقابل با طرح سناريو نئوليبراليسم و مردم کشور خود قرار گيرند.

اکنون وظيفه ما بعنوان يک سازمان مدعی چپ در اين شرايط چيست؟! چه برنامه ای را برای رسيدن به آزادی، دمکراسی و سوسياليسم در کشور خود داريم؟! چه گروه ها، حکومتها، دولتها و طبقاتی مانع رسيدن ما به خواسته ها و اهدافمان ميباشند؟! راه حل عملی ما برای رسيدن به اين اهداف و برنامه چيست؟! نيروهای متحد ما در اين مبارزه کدامند؟! در تقابل امپرياليسم و ارتجاع، جايگاه ما کجاست؟ چه رهنمودی را جهت اجرا به مردم ميهنمان ارائه ميدهيم تا قربانی نشوند؟ منافع ملی ما در تقابل و يا سازش بين ارتجاع و امپرياليسم کدام است؟ در صورت گسترش مبارزات انقلابی و قهر آميز مردم با حکومت نقش و عمل ما چيست؟ جبهه انقلاب و ضد انقلاب شامل چه نيروهايی است و مرز آن کجاست؟ آيا انقلاب را قبول داريم و يا به بهانه پرهيز از خشونت و راديکاليزه شدن جنبش در صف ضد انقلابيون قرار خواهيم گرفت؟ مردم در برابر يورش و سرکوب رژيم و يا تهاجم نظامی غرب به داخل کشورمان چه اقداماتی بايد انجام دهند؟

همه موارد ذکر شده سئوالهايی است که سازمان ما ( فدئيان خلق اکثريت ) و هر نيروی سياسی ديگری ميبايست بدان بپردازد و بطور شفاف مواضع خود را در قبال آنها مشخص و روشن سازد. رهبری سازمان ما تاکنون نظاره گر و در بسياری از رويدادها دنباله رو حوداث بوده است و بدليل عدم ارتباط تنگاتنگ با توده های هوادار خود و ديگر اقشار مردمی در داخل ايران نتوانسته آنطور که شايسته نام فدايی است در جنبش مردمی عليه رژيم تاثير گذار و موثر واقع شود زيرا تاکنون نه تنها از تئوری انقلابی عليه رژيم اسلامی در داخل کشور برخوردار نبوده بلکه در هيچ صحنه عملی نيز نقشی ايفا ننموده است و زمانی ميشود صحبت از ايده و ديدگاه مبارزاتی نمود که آن تفکرات در عرصه سياسی و اجتماعی بطور عملی آزموده شود.

چگونه است که در درون کشور جنبشهای مختلف مردمی بشکلهای گوناگون برای حقوق انسانی خود عليه رژيم سرکوبگر و گذر از آن تلاش و مبارزه ميکنند ولی رهبری سازمان ما طرح و راهکاری عملی جهت سازماندهی و پيشروی اين جنبش برای گذر از رژيم ارتجاعی ارائه نميدهد و تنها به چند اطلاعيه حمايتی گزارش مانند آنهم بشکلی کلی که جوهری از آزادگی و جسارت انقلابي در آن يافت نمی شود اکتفا نموده است و سعی دارد در اين نمايش رژيم را پند و اندرز دهد تا بطور مضحک نه سيخ بسوزد و نه کباب!
آنچه مسلم است برای گذر از رژيم و رسيدن به تحولات دمکراتيک در ايران نياز به برنامه، سازماندهی و جسارت لازمه است که متاسفانه بخش زيادی از رهبران کنونی سازمان ما فاقد آن ميباشند. شايد عده ای از رفقای رهبری سازمان ما همچون گذشته اين نوشتار را توهين و تهمت و خالی از انصاف قلمداد نمايند و چنين پندارند که طرح چنين مسائلی بدين شکل و با اين زبان نميتواند در جهت تقويت سازمان واقع شود.
آری ما به اين امر بخوبی واقفيم که پيام و زبان ما جوهره ای از انقلابيگری سوسياليستی و منش فدائيان خلق را بهمراه دارد و متاسفانه اين روحيه مدتهاست از جانب بخشی از رهبران سازمان قابل درک و فهم نمی باشد و اين موضوع نيز مربوط به امروز رهبران ما نيست بلکه به ايامی باز می گردد که بخشی از رهبران ما سعی نمودند دستاورد جنبش فدائيان و بنيانگذاران سازمان را کم اثر ساخته و از راه و منش فدايی خلق بازگشت نمايند.

فهم پيام و زبان ما به عقل پيچيده ای نياز ندارد ، تنها ديگرانی از درک ما عاجزند که توان بازنگری به اعمال و سياستهای مخرب خود را نداشته و غير مسئولانه گام در بيراهه ای گذاشته اند که حاضر به پاسخگويی و ارائه کارنامه خود در سطح جنبش نيستند. طبيعی است اگر قرار بود که زبان و پيام ما يکی باشد نيازی به تشکيل فراکسيون کمونيستی و سايت ياران ما و تکرار گفته های بی اثر و بی جوهر در سطح جنبش احساس نمی شد.

ما بعنوان فدايی خلق وظيفه کمونيستی خود می دانيم بيرحمانه از انحرافات موجود در سازمان و جنبش چپ انتقاد کرده و برای بالندگی و سربلندی آن مبارزه نمائيم. آيا تشکيل فراکسيون کمونيستی در مقابله با شرايط غير دمکراتيک درون سازمانی و شکستن حصار سانسور تريبونهای سازمانی از جمله نشريه کار آنلاين و برخورد ما به سياستهای حمايتی سازمان از رژيم اسلامی در سالهای سياه اوايل دهه ۶۰، سياست انحلال طلبانه بخشی از رهبران در وحدت با حزب توده، تشکيل گنگره های سازمانی بدون بهره مندی از نظرات، ديدگاهها و حضور رفقای داخل کشور به بهانه های شرايط امنيتی، حمايت از بخشی جنايتکاران رژيم در قبال بخشی ديگر با مقوله های من درآوردی به اسم دمکرات انقلابی، خط امام، ضد امپرياليست، واقع بين، تحول خواه، اصلاح طلب و دمکراسی خواه و..... در جهت تضعيف سازمان است و يا اطلاعيه سازمان در مورد به تمسخر گرفتن فراکسيون و ايجاد موانع واهی در برسميت شناختن آن؟!
رفقا نمی توان ژست چپ گرفت و از نقد و انتقاد وحشت داشت، شما خوب ميدانيد ما چه ميگوئيم و چه ميخواهيم، شما نيک ميدانيد همين حرفهای امروزين ما را نيز رفقايی در گذشته به شکلهای گوناگون مطرح نمودند که متاسفانه نه تنها از طرف رهبران راستِ کج انديش با استقبال مواجه نشد بلکه شرايط درون سازمانی به گونه ای غير دمکراتيک و غير اخلاقی عليه شان سازماندهی شد و موجب کناره گيريها، استعفاها و انشعابات متعددی در سازمان گرديد تا راه برای انحراف فرصت طلبان راست هموار گردد.

آیا مسببين انحرافات و اشتباهات سازمان و سیاست سياست بازان خطا کار مورد نقد و بررسی قرار گرفته اند؟
جايگاه کنونی آنها در سازمان کجاست؟
سياستهای اشتباه گذشته آنها و سازمان اصلاح شده است؟
از مردم و جنبش فدائيان خلق در سطح جنبش سراسری بدليل خطاهايی که خود به آن معترفيم پوزش خواسته ايم؟!

همانطور که ميدانيم تاکنون از طرف سازمان در سطح جنبش نقدی شفاف به سياستهای اشتباه خود صورت نگرفته است و خطاکاران قبلی طلبکاران کنونی و مدعيان امروزين رهبری اند، آنان به شکلی کودتايی تشکيلات درون ايران را به بهانه دفاع از جان آنها منحل ميکنند و در دايره بسته و محدود خود گنگره های متعددی تشکيل ميدهند، شورای رهبری را از ميان خود بر ميگزينند تا به تشکيلات داخل ( منحل شده ) پاسخگو نباشند و گزندی به ولايت نرسد! حافظه تاريخی خود را به عمد به فراموشی زده اند و انگار جنبش فدايی و چپ ايران نيز با لالايی آنان بخواب رفته است، از نام و اعتبار سازمان و جنبش فدايی برای مقاصد انحرافی خود با انگيزه های به اصطلاح شخصی هزينه ميکنند و رو در روی جنبش چپ آب به آسياب منقرضان تاريخ ( سلطنت طلبان ) و برآمدان از غار کهف ( اصلاح طلبان حکومت ارتجاعی ) می ريزند!


ايران امروز ما بحرانهای بسياری را پيش رو دارد و برای رفع بحرانهای آن ميبايست انديشيد، راهکارهای عملی سازمان ما برای حل: ( بحران و تورم اقتصادی، سرکوب جنبشهای آزاديخواهی و عدالتخواهانه مردم، ستم شديد طبقاتی، ملی، قومی، مذهبی و جنسيتی، سانسور و سرکوب و نقض شديد حقوق دمکراتيک مردم، دخالت در امور سياسی و امنيتی ديگر کشورها، تهديد، تشديد و تحريک بحرانهای مرزی و نظامی در منطقه، اسرار بر ادامه روند دستيابی به سلاح هسته ايی، همسويی با امريکا و متحدينش در ايجاد و ادامه بحرانهای سياسی و نظامی در منطقه، حيف و ميل سرمايه های ملی مردم ايران بصورت باج و امتياز به ديگر گروه ها، شرکتها و کشورها جهت خروج از انزوای بين المللی )، تاکنون چه بوده است و بعد از اين چه بايد باشد؟!

آيا برنامه ايی تا کنون ارائه نموده ايم و اقدامات عملی ما در سطح جنبش تاثيری داشته است، آيا حضور و نشست بعضی از اعضای رهبری سازمان ما در ارتباط با نشست اتحاد جمهوری خواهان در برلين و سلطنت طلبان در پاريس در اين راستا بوده است، آيا اين اعضای خاطی، اعتبار سازمان ما را در سطح يک کلوپ شبانه نزد جنبش چپ تنزل نداده اند؟ چگونه است بخش هايی از اعضای رهبری سازمان ما اتحاد را بر اساس انگيزه های فردی اما بصورت گروهی در طيف راست و وابسته به امپرياليسم و ارتجاع دنبال ميکنند و از نزديکی و اتحاد با نيروهای چپ وحشت دارد؟!

ما بار ديگر مخالفت و انزجار خود را از نشستهای اعضای سازمان با اپوزيسيون راست، اصلاح طلبان حکومتی و يا غير حکومتی تحت هر نام و بهانه ايی شديداً محکوم ميکنيم و از رهبری سازمان ميخواهيم برای بهره مندی و استفاده از نظرات و ديدگاه های رفقای داخل کشور چاره انديشی نموده و جهت تاثير مثبت بر تحولات جاری جنبش مترقی مردم ايران در راه همکاری بيشتر و گسترده تر با نيروهای چپ کارگری و سوسياليستی حرکت کند و تلاش نمايد طبق مصوبات سازمانی در جهت تشکيل آلترناتيوی چپ ، دمکرات و جمهوری خواه بجای تلاشهای بغايت راست اعضای خاطی گام بر دارد و با نقض کنندگان مصوبات کنگره دهم برخورد دقیق نمايد.
بار ديگر اعلام ميکنيم بنابر کدام منطق و استدلال ميتوان توجيه نمود که در سازمان ما اعضايی حضور داشته باشند که با اهداف راهبردی سازمان يعنی سوسياليسم سالهاست مخالفند و يا بجای وحدت با جنبش چپ بدنبال جريانهای راست و ارتجاعی روان باشند؟
چگونه ميتوان باور نمود که بخشی از رهبران سازمان خود را کمونيست و سوسياليست تصور کنند ولی از پايمال شدن دمکراسی و حقوق سازمانی ديگر رفقای خود حمايت نکنند و يا نقشی سازنده و کمونيستی در ارائه سياستهای سازمانی نداشته باشند و جريانات راست بتوانند در يک سازمان به اصطلاح چپ سياستهای قالب را پيشبرند؟ نظرات و ديدگاه سوسياليستی آنها در کجا درج و يا زنجيرشده است که طبقه کارگر و ديگر زحمتکشان نميتوانند از آن بهره مند شوند؟ تعريف آنها از سوسياليسم و يک سازمان چپ چيست که نميتوانيم درون يک سازمان اهداف سوسياليستی را پيش ببريم؟ خطای ما کجاست که تاکنون نتوانسته اند و يا نخواسته اند نظرات ما را نقد و يا مطرح نمايند؟ کدام راهکار و پلاتفورم کمونيستی را در درون سازمان مطرح کرده اند که ما با آنها همراه نبوده ايم؟
رفقای عزيزی که خود را همچون ما کمونيست و سوسياليست اما خارج از فراکسيون کمونيستی معرفی ميکنيد: نشريه کارآنلاين، اعلاميه ها و اطلاعيه های سازمان در عرصه سياسی و اجتماعی معرف نظری، ديدگاهی و تحليلی سازمان است، متاسفانه در هيچکدام از آنها ردی از مدافعان منافع کارگران و سوسياليسم يافت نمی شود، اميدوارم روزی فرا رسد و شرايطی فراهم آيد تا رفقای تبعيدی در شرايطی برابر با رفقای داخل کشور در گنگره ای سراسری در مورد برنامه و اهداف سازمان و جنبش مبارزاتی مردم تصميم گيری نمايند
!

 

بازگشت به صفحه نخست                                   

Free Web Counters & Statistics