نویدنو:6/05/1388                                                                     صفحه قابل چاپ است

 نویدنو

 
پرسش وپاسخ درباره بحران ایران

نویسندگان : استفن شالوم،توماس هاریسون وخوزه لمیش – برگردان: هاتف رحمانی

سرچشمه  : Znet

تهران  درست پس از انتخابات 12ژوئن(22خرداد) در ایران ،کارزار برای صلح ودموکراسی بیانیه ای در توضیح حمایت استوار خود از اعتراضات توده ای ایرانیان برای تقلب در انتخابات ووحشت ما از عکس العمل سبعانه دولت منتشر کرد . اعلامیه ما از جمله شامل این موارد بود:"ما نگرانی عمیق خودرا نسبت به سلامت کسانی که با سرکوب وحشیانه مواجهند ونیزگرمترین آرزوهای خودرا برای تحکیم وتعمیق جنبش برای عدالت ودموکراسی در ایران اعلام می کنیم." اززمان انتخابات ، مشروعیت ونیاز به همبستگی با جنبش ضد احمدی نژاد از سوی برخی نیروها در چپ ونیزسایرنیروها مورد پرسش قرار گرفته است. موضع کارزاردر همبستگی با معترضان ایرانی تغییر نکرده است ، اما گمان می کنیم لازم است سوالات آنهابه درستی پاسخ داده شوند.  

در زیرسوالاتی است که ما دریافت کرده ایم.سوالات سوم وچهارم وپنجم دررابطه باموضوع تقلب انتخاباتی است ، ازخوانندگانی که علاقه ای به این مباحث نسبتا فنی ندارند، دعوت می شود از سوال ششم ادامه دهند. لازم است  در آغاز اعلام کنیم که حمایت ما از جنبش اعتراضی تصمیمی ناشی از نکات فنی دستکاری در انتخابات نیست اگرچه آنها نیز اهمیت خاص خودرا دارند. آنچه مسلم است این است که توده عظیمی از ایرانیان متقاعد شده اند که درانتخابات تقلبی صورت گرفته بود و علیرغم مخاطرات بزرگ فردی ، برای مطالبه دموکراسی وپایان دادن به سرکوب دین سالارانه به خیابان ها رفتند    

1-آیا انتخابات 12 ژوئن بی طرفانه بود؟

2-  آیا این درست نیست که شورای نگهبان غیر مستقیم از سوی مردم ایران انتخاب شده است؟

3-آیا تقلبی صورت گرفته است،و اگر آری ! آیا (تقلب)در حدی بود که نتیجه  (انتخابات)را تغییر دهد؟

4- آیا نتایج نظر سنجی انجام گرفته از سوی سازمان های امریکایی نشان نمی داد که احمدی نژاد برنده انتخابات است؟

5- آیا احمدی نژاد از افراد مذهبی محافظه کارایرانی در میان جمعیت روستایی وفقرای شهری رای زیادی نگرفته است؟ (اگر گرفته است ) آیا این تعداد آرا برای درهم شکستن رقبای اوکافی نبوده است؟

6-آیا امریکا (واسرائیل) درحال دخالت درایران وترویج تغییررژیم،ازجمله حمایت ازهرگروه هوادار دموکراسی در ایران نبوده است؟ 

7- آیا رسانه های غربی علیه دولت ایران جهت دارعمل کردند؟

8- آیا موسوی چپگرا ست؟ نئو لیبرال است؟ رابطه بین موسوی وتظاهرات خیابانی چیست؟

9-آیا احمدی نژاد برای جهان ضد امپریالیست خوب است؟

10-آیا احمدی نژاد نسبت به رقبایش در اجرای سیاست های اجتماعی واقتصادی مترقی تر است؟آیا او قهرمان فقرای ایران است؟

11-ما از دولت امریکا در رابطه با اوضاع جاری ایران چه انتظاری داریم؟

12- ما در رابطه با اوضاع جاری در ایران چه باید بکنیم؟

13- آیا طرفداری از شکل دیگری از دولت در ایرا ن صحیح است؟

 

1- آیا انتخابات 22خرداد(12ژوئن)  بی طرفانه بود ؟

حتی اگر هر رای بی طرفانه محاسبه شده باشد،نیز این انتخابات بی طرفانه نبود.475نفر خواستار شرکت در انتخابات بودند، اما شورای نگهبان غیر منتخب ، تمام نامزدهارا با فرض مطابقت با قوانین اسلامی به غیر از 4نفر رد صلاحیت کرد.   

انتخابات آزاد همچنین مستلزم رسانه های آزاد وآزادی تشکیلات است،که تمام آنها به شدت محدود شده بودند.(1) 

 2- شما شورای نگهبان را غیر منتخب می خوانید ، اما درست نیست چون غیر مستقیم از سوی ملت ایران انتخاب شده اند؟

 مجلس خبرگان هر 8سال یکباربه طور متداول انتخاب می شود.نمایندگان باید روحانی ومورد تایید شورای نگهبان باشند. مجلس خبرگان پس از انتخابات رهبر عالی(ولی فقیه) را که تمام عمر حکومت می کند انتخاب می کند(هرچند به دلیل رفتارهای غیر اسلامی می تواند از سوی مجلس خبرگان خلع گردد).ولی فقیه رئیس قوه قضائیه را تعیین می کند. ولی فقیه نیمی از 12عضو شورای نگهبان را وقوه قضائیه 6نفر دیگررا که باید از سوی مجلس تایید شودانتخاب می کند.شورای نگهبان بعد از آن تمام نمایندگان ریاست جمهوری ، مجلس ومجلس خبرگان راتایید می نماید.(2)

 از زمان استقرار این سیستم امکان تغغیرات بنیادی عملا در حد صفر بوده است.اگر 98 درصد مردم ایران همین فردا تصمیم بگیرند که با دولت اسلامی مخالفت کنند ، قوانین باز هم روحانیون را قادر می سازند که تا ابد به قدرت ادامه دهند.- چون افرادی که می توانند امور را تغییر دهند خودشان باید مورد تایید حاکمان روحانی باشند. حتی اصلاح قانون اساسی مستلزم تایید ولی فقیه است. 

ایران دیکتاتوری از نوع عربستان سعودی نیست که درآن انتخاباتی بر گزار نمی شود ونقش مردم در حد صفر است . اما پیش نیازهای بنیادی یک سیستم دموکراتیک – که مردم می توانند دولتشان را تغییر دهند-  مفقود است 

 3- بسیار خوب ، آیا تقلبی در کار بود؟ وآیا تقلب در حدی بود که نتیجه را تغییر دهد؟

 قطعا تقلب وجود داشت: دولت ایران اعلام می کند که در 50شهر(تعداد)آرا بیش از تعداد رای دهندگان بوده است.( در ایران ، رای دهندگان می توانند آرای خودرا در مناطقی غیر از مناطقی که زندگی می کنند به صندوق ها بریزند، اما "بسیاری از بخش هایی که آرای اضافه در آنجا ثبت شده بود، بخش های کوچک ومحل های پرتی بودند که به ندرت از سوی مسافران تجاری یا سیاحتگران مورد بازدید قرار می گیرد" (3)علاوه بر آن در دو استان رای نهایی اضافی نسبت به رای دهندگان اخذ شده بود.(4) (آرای اضافی استانی نسبت به آرای اضافی شهرستان بیشتر معنی دار است ، چون مردم با احتمال بسیار اندکی نسبت به شهر دیگر در استان دیگری رای می دهند.)شاید نشانه بسیار آشکارتقلب این واقعیت بود که ناظران موسوی ونیزناظران سایرنامزدهای اپوزیسیون بسیاری از جا هااجازه پیدا نکردند که هنگام شمارش ومهر کردن صندوق ها حضورداشته  باشند. که یک تخطی آشکار از قوانین ایران بود (5) علاوه بر این حامیان نامزدهای مخالف طرحی برای رصد کردن مستقلانه نتایج به وسیله ارسال پیامک از شمارش آرای محلی به یک مرکزآماده کرده بودند، اما دولت با قطع ناگهانی پیامک این امر را غیر ممکن کرد.  

 با این حال، سوال آن است که آیا وسعت تقلب آنچنان قابل توجه بود که نتیجه انتخابات را تغییر دهد.ما نمی توانیم کاملا مطمئن باشیم.اما شواهد بسیار قدرتمندی وجود دارد که هیچ یک از نامزدها  اکثریت را کسب نکردند که مستلزم برگزاری دور دوم انتخابات بود ، یا آن که موسوی پیروز بود. 

  بنا به تحلیل پژوهشگران در اطاق فکر بریتانیایی چتم هاوس،وموسسه مطالعات ایرانی دانشگاه اندروز:

" دریک سوم تمام استان ها (پذیرش) نتایج رسمی (انتخابات) مستلزم آن است که احمدی نژاد نه تنهاتمام آرا محافظه کاران و آرامیانه روهای سابق وتمام آرا رای اولی هارا کسب کرده باشد ، بلکه (باید) نزدیک به 44 درصد آرا اصلاح طلبان سابق را نیز علیرغم درگیری بین این دو گروه کسب نموده باشد.6

 از زمان پیروزی احمدی نژاد در سال2005 (1384) بسیاری از اصلاح طلبان انتخابات را تحریم کردند ومسئله تقلب مطرح شد،تندروها کنترل شوراهای شهری را در 2007 از دست دادند. از این رو بیرون کردن احمدی نژاد در سال 2009(1388) - وقتی که رهبران اصلاح طلب ،  در پاسخ به موج فزاینده ناراضیان از رژیم ،سازمان جدیدی را برای چالش با رئیس جمهور سازمان دادند- از نظر حیثیتی برای او دشوار است.

 بنا به گفته ها احمدی نژاد جاهایی پیروز شد که سایر نامزدها - ازجمله دراستان های زادگاهشان - همبستگی وحمایت شدیدی داشتند. برخی ها اظهار کرده اند که این امر ناشی از عدم تمایل مردم به "هدر"دادن رایشان روی نامزدهایی بود که احتمال برد نداشتند.7 اما در ایران انتخابات دو مرحله دارد:اگر هیچ نامزدی در دور اول اکثریت را کسب نکند دور دومی نیز وجود دارد.بنابراین برای هیچ کس  دلیلی نداشت که  از رای دادن به نامزد منتخب خود در دور اول خودداری نماید.

 4- آیا نظرسنجی انجام شده از طرف سازمان های آمریکایی به آن منتهی می شد که احمدی نژاد برنده انتخابات است؟

 نظرسنجی انجام شده توسط فردای بی ترور وبنیاد جدید امریکا دریافت که احمدی نژاد نسبت به موسوی دو به یک مورد توجه تر است. اما نظر سنجی بین 11ماه می تا 20ماه می  2009 (20تا 30اردیبهشت 88) ، قبل از آغاز رسمی کارزار سه هفته ای انتخابات، وپیش از مباحثات تلویزیونی (بی نظیر) ریاست جمهوری انجام گرفته بود. این مباحثات نقطه عطفی بودند : میلیون ها ایرانی شاهد نمایش تقسیم بندی عمیق در رهبری جمهوری اسلامی بودند.آنها احساس کردند که این بار فرصتی برای تغییر واقعی وجود دارد.

حتی مهم تر از آن ،احمدی نژاد تنها یک سوم آرا پاسخ گویان نظر سنجی را کسب کرد وتقریبا نصف آنها ازدادن پاسخ خودداری یا اعلام کردند که هنوز تصمیمشان را نگرفته اند. 

 در مرحله کارزار ریاست جمهوری زمانی که نظر سنجی ما انجام گرفت ،34 درصد از ایرانیان مورد پرسش گفتند که به احمدی نژاد رای خواهند داد.میر حسین موسوی رقیب نزدیک احمدی نژاد منتخب 14 در صد آرا بود و 27 درست کسانی بودند که اعلام می کردندهنوز نمی دانند به چه کسی رای خواهند داد.سایر رقبای احمدی نژاد ، مهدی کروبی ومحسن رضایی به ترتیب منتخب 2ویک درصد آرا بودند.

 بررسی دقیق نتایج نظر سنجی ما آشکار می کرد که مبارزه عملاممکن است بسیار تنگاتنگ تر از آنی باشد که اعداد در نگاه اول نشان می دهند.بیش از 60درصد کسانی که اظهار کرده اند که نمی دانند در انتخابات ریاست جمهوری به چه کسی رای خواهند داد به کسانی مربوط می شد که هوادار اطلاحات سیاسی وتغییر در سیستم حاکم بودند.(8)

وقتی که دولتی مخفیانه عمل می کند،انتخابات بدون شفافیتی را برگذار می کند، روزنامه نگاران خارجی را ممنوع وبازداشت نموده وازجریان آزاد اطلاعات جلوگیری می کند ، این احساس به وجود می آید که ادعا هایش پذیرفته نشود.

5- ولی مگر نه این که احمدی نژاد آرای اکثریت مذهبی های محافظه کار ایرانی در میان روستائیان وفقرای شهری را دریافت کرده است ؟آیا این آرا برای شکستن دادن رقبای او کافی نبود؟  

 قطعا حمایت رای دهندگان محافظه کار افراطی از احمدی نژادکم اهمیت نبود. علاوه بر آن برنامه رفاه اجتماعی او،باپشتوانه در آمدهای نفتی، بی شک بسیاری از فقرا را وادار کرده بود که وفاداری خودرا به او ابرازکنند.(به ادامه توجه کنید).وعلاوه بر این ها افراد سازمان های امنیتی- سپاه وبسیج،( نیروی شبه نظامی مذهبی هوادار دولت)- (هم بودند)که همراه با خانوده هایشان میلیون ها نفررا شامل می شدند.ولی هیچ مدرکی برای اثبات این که این آرا برای کسب اکثریتی که ادعا می کنند کافی است وجود ندارد. اما در مورد روستائیان ، تنها 35 درصد از رای دهندگان ایرانی در مناطق روستایی زندگی می کنند. وبا هرسنجشی ، برای اعتقاد به این که رای دهندگان مناطق روستایی هوادار احمدی نژاد نیستند دلیل خوبی وجود دارد(9). همانطور که چتم هاوس متذکر می شود " در 2005، همانند 2001و1997،نامزدهای محافظه کار، وبه ویژه احمدی نژاد ، به نحو قابل ملاحظه ای در مناطق روستایی منفور بودند.این که روستائیان همیشه به محافظه کاران رای می دهند افسانه است.این ادعا که احمدی نژادامسال صحنه انتخابات مناطق روستایی را جارو کرد رو در روی این مسیر قرار می گیرد.(10)    

6- آیا امریکا ( واسرائیل)در حال دخالت درایران وتبلیغ تغییر رژیم با ابراز حمایت از انواع گروه های هواداردموکراسی در ایران نبوده اند؟ 

در دهه های 1950و60راستگرایان جنبش حقوق مدنی امریکارا متهم می کردند که عملا به وسیله حزب کمونیست امریکا از طرف اتحاد شوروی اداره می شود. البته کمونیست ها در جنبش مدنی درگیر بودند وشکی نیست که مورد تایید مسکونیز بود.اما برای نشان دادن آن که اتحاد شوروی نیروی قطعی در جنبش مدنی بود، که اجازه داشت جنبش را اداره نماید ،ادعای بعیدی است.   

 شکی نیست که ماموران امریکایی ونیز سایر کشورها ، مثل هر جای دیگر به شدت در ایران کار می کنند. بسیار معروف است  که واشنگتن در سیاست های ونزوئلا وبولیوی ونیز گرجستان ، اکرایین ولبنان دخالت کرده است ،این موارد تنها برای نشان دادن مثال های بسیاراخیردخالت ها است. کنگره حتی صندوق ویژه ای برای "تبلیغ دموکراسی "در ایران ایجاد کرده است.اما دخالت خارجی به معنای اداره خارجی نیست .ودخالت خارجی به طور خود به خودی ازجنبش توده ای یا از اهداف آنها سلب اعتبارنمی کند. این امر بستگی به آن دارد که چه کسی به اعتراض فرا می خواند. در هیچ رخ دادی،مدرکی مبنی بر آن که سی آی ا(CIA ) یا سایر بازوهای اطلاعاتی امریکا - یا موساد- با راه اندازی یا رهبری اعتراضات در ایران کاری داشته اند وجود ندارد. ویکسان پنداری عناصر دست راستی ونزوئلا وبولیوی – که برای کنترل مردمی بیشتر بر دولت هایشان مبارزه نمی کنند- با میلیون ها معترضی که خواهان دموکراسی در ایران هستند مزخرف است .

 در 1953 امریکا وبریتانیا کودتایی را برای سرنگونی دولت منتخب دموکراتیک مصدق در ایران مهندسی کردند.اما آن کودتا باندهای لات خیابانی وارتشیان خائن را به خدمت گرفت.در آن زمان چیزی شبیه موج توده ای که ما درایران شاهد آنیم وجود نداشت ، وهیچ مدرک معتبری که میلیون ها مردمی که در هفته های گذشته در خیابان ها بودند با پول سیا به خیابان ها امده اند وجود نداشته است.

 برعکس ، از سال ها پیش تا هم اکنون رهبران فعالین حقوق بشر،فمنیست ها واتحادیه های کارگری – افرادی نظیر شیرین عبادی واکبر گنجی-این موضع را داشته اند که مخالفان ایرانی نباید حمایت مالی امریکا را بپذیرند.(11) .آنها پرونده محکم مخالفت بازورگویی، تحریم وتهدید به جنگ امریکاداشته اند(12)ومی دانند که هر نشانه ای از اتصال به امریکا می تواند در ایران بوسه مرگ باشد.  

تلویزیون دولتی ایران اخیرا فیلم های کوتاهی از آشوبگران پخش کرد که ادعا می کردند"ما تحت تاثیر صدای امریکا وبی بی سی فارسی بودیم " وبرخی از بازداشت شدگان – سیاست مداران،روزنامه نگاران ودیگران-اعلام کرده اند که  باید به تمام انواع نقشه های غربی اعتراف کنیم.(13) قطعا هیچ کس نمی تواند چنین ادعاهایی را که تحت شکنجه وبه اجبار مطرح می گردد جدی تلقی نماید(14)

7- آیا رسانه های غربی علیه دولت ایران سمت گیری داشتند؟ 

جریان اصلی رسانه ای غرب آشکارابه نشان دادن تقلب انتخاباتی وسرکوب در ایران بیشتر علاقمند بودند تا کشورهایی که متحد نزدیک واشنگتن هستند. اما این بدان معنا نیست که هیچ تقلب وسرکوبی در ایران وجود نداشته است.

 بعنوان مثال ، ویدئوی قتل ندا آقا سلطان وسیعا در اینترنت پخش شد ورسانه ها به سرعت مرگ اورا به نشانه ای از سبعیت دولت ایران تبدیل کردند. ما هرگز شاهد عکس العمل مشابهی  به بسیاری از بی رحمی های دولتی در هائیتی یا مصر یا کلمبیا نبودیم . با این حال ادعای برخی از مقامات ایرانی مبنی بر آن که اوبه وسیله سی آی ا یا تظاهرکنندگان دیگر فقط برای بدنام کردن رژیم ایران کشته شده کاملا بی اعتبار است.(15)

 رسانه های غربی همیشه به صورت گزینشی اطلاع رسانی می کنند واغلب به بزرگ نمایی جنایات دشمنان رسمی می پردازند.اما ما نمی توانیم از این نتیجه بگیریم که جنایت هایی رخ نداده است. ودر مورد ایران ، هیچ مدرک معتبری وجود ندارد که گزارشات خبری غربی در باره تقلب انتخاباتی وسرکوب خشونت آمیزدگراندیشان  از پایه نادرست بوده است.

8- ایا موسوی چپ گرا است؟ نئولیبرال است ؟رابطه بین موسوی واعتراضات خیابانی چیست؟ 

برنامه های سیاسی واقتصادی موسوی خیلی شفاف نیست.او با عناوین بسیاری یکی از ستون های حاکمیت است – مورد تایید شورای نگهبان بعنوان نامزد ریاست جمهوری ودو دوره نخست وزیر ایران تحت ریاست جمهوری آیت الله خامنه ای در دهه 1980. او به هواداری از برنامه های دولتی رفاه معروفیت داشت.در زمان نخست وزیری او برنامه های این چنینی بسیاری به اجرا درآمد، اما چپ گرا ها هم (در همان دوران)به طرز وحشیانه ای مورد سرکوب قرار گرفتند.یا کمک واشنگتن وبا استفاده ازاطلاعات امنیتی امریکا ، دولت ایران اعضا حزب توده ایران هوادار شوروی را دستگیرواعدام های جمعی به راه انداخته شد ، (حزب )توده در ایران غیر قانونی اعلام شد وبسیاری از چپ گراهای دیگر نیز به قتل رسیدند. (16)  استدلال شده بود که سرکوب ها از سوی وزارت اطلاعات وقوه قضائیه انجام گرفته بود واین نهادها هر چند او نخست وزیر بود ولی در حقیقت تحت کنترل او نبودند . به هرحال خواه ناخواه این موردی است که موسوی سرکوب خشونت آمیزی را که دردوران نخست وزیری او انجام شد  نه تایید کرد ونه به صورت آشکارا اعتراض نمود، واین موردی است که او نمی تواند مبرا یا مسئول شناخته شود.  

 همین اواخر او متحد هاشمی رفسنجانی روحانی قدرتمند ومیلیاردرشده بود که علاقه زیادی به بخش خصوصی دارد.موسوی از واگذاری بسیاری از مالکیت های عمومی اقتصاد ایران به دست بخش خصوصی حمایت می کند.اما احمدی نژادهم همین طور عمل می کند، وبه خود می بالد که او نسبت به پیشینیان خود دارایی های عمومی بیشتری را به بخش خصوصی واگذار کرده است.(17)ودر حقیقت خصوصی سازی سال های متمادی ادامه داشته است واخیرا با تصویب قانونی مورد حمایت قرارگرفته است.(18)موسوی درکارزارانتخابات ریاست جمهوری خود خواستار رفع ممنوعیت ازآزادی های فردی ، به ویژه در رابطه با حقوق زنان از سوی جمهوری اسلامی گردید. اما موسوی تبدیل به مظهرآرزوهای میلیون ها ایرانی گردید که خواسته هایی بسیار فراتر ازآن داشتند- پایان دادن به تروریسم بسیج وسپاه ودموکراتیزه کردن جمهوری اسلامی . بدون شک ، بسیاری از آنها- هم چون ما- امید داشتند،اعتراضات بتواند اولین گام به سوی نابودی خود سیستم ضد دموکراتیک بنیاد گرای حاکمان روحانی باشد.   

درطی هفته های متعاقب انتخابات ،تظاهر کنندگان به تقلب انتخاباتی اعتراض کردند، اما به نحو فزاینده ای خواهان برابری وآزادی نیزشدند.- "مرگ بر دیکتاتور" . راهپیمایی ممکن است اساسا از سوی دانشجویان وافراد لیبرال طبقه متوسط آغاز شده باشد، ولی به سرعت تعداد فزاینده ای از کارگران،افراد مسن تر وزنان چادری  به آنها پیوستند.

 به نظر می رسد که سازمان انتخاباتی موسوی دراعتراض توده ای پس ازانتخابات شرکت موثری نداشت وقادر(وشاید با در نظر گرفتن جایگاه وابستگی های موسوی بی میل) ، به تدارک هیچ گونه سازمان یا رهبری نبود. خشونت وحشیانه نیروهای امنیتی معترضین ، وافکارعمومی را درایران بی حس کرده وبه صورت قابل درکی مرعوب نموده است. درهرحال تخطی آنها بسیارعمیق است ، واز بین نخواهد رفت. اعتراض ممکن است به زودی به خیابان وبالای پشت بام ها باز گردد. وبسیاری درجستجوی اشکال دیگری ازاعتراض هستند.موسوی ، خاتمی ورفسنجانی با احمدی نژاد آشتی نکرده اند ، وشکاف در میان نهاد روحانیت در ایران عمق می یابد.

 میلیون ها نفری که به خیابان ها رفته بودند قبلا توانایی خودرا برای عمل مستقل از موسوی نشان داده بودند ، وهمان طور که اغلب به صورت تاریخی موردی ازموارد مبارزات دموکراتیک در سراسر جهان بوده است ، برای قبول آن که توده های اعتراض کننده ای که وارد مبارزه برای خواسته های محدودی شده اند می توانند از لحاظ سیاسی ، اجتماعی واقتصادی از رهبران اصلی سبقت بگیرند دلایل خوبی وجود دارد. در ایران ، به ویژه این موردی است که اگر اتحادیه های کارگری قادر به استفاده از گشایش ایجادشده توسط چالش های امروزی با احمدی نژاد  باشند  می توانند  مدعی  منافع فقرا بوده وقدرت سازمان یافته خودرا وارد جنبش نمایند.       

 9- آیا احمدی نژاد برای جهان ضد امپریالیستی مناسب است ؟

 بحث احمقانه ای در میان برخی از بخش های چپ وجود دارد که ادعا می کند هر دولتی که از سوی دولت امریکا مورد مخالفت قرار گیرد ،  به طور خودکار نقش نیرویی مترقی وضد امپریالیست را بازی می کند وباید مورد حمایت قرار گیرد.در این زمینه بسیاری از چنین "چپ هایی" همچون مدافعان دیکتاتور های آدمکشی چون میلوسویچ وصدام حسین رفتار کرده اند. کارزار برای صلح ودموکراسی همیشه استدلال کرده است که ما می توانیم مخالف امریکا باشیم بدون آن که  ناچارباشیم از دولت هایی که مخالف جهت گیری امریکاهستند پشتیبانی کنیم . 

 طعنه دار آن که  برخی از نو محافظه کاران امریکا علیرغم لفاظی های جاری به پیروزی احمدی نژاد یاری کردند.(19) آنها می دانند که در موضوعات اصلی اختلاف بین امریکا وایران -  تعقیب انرژی هسته ای تهران ،حمایت از حزب الله وحماس ، واصرار تهران بر ناچار کردن اسرائیل به خروج کامل از مناطق اشغالی- موضع احمدی نژاد با موسوی یا افکار عمومی ایران تفاوتی ندارد.(20) اما احمدی نژاد با روش مقابله جویانه و مورد "سوال قراردادن" جسورانه هولوکاست ، برای (ایجاد) نفرت وترس رهبرساده تری است، وتوسل ادامه دار او به قدرت از این نظر به اهداف بازهای نو محافظه کار وتندروان اسرائیلی خدمت می کند.(21) وآنها می دانند که افکار عمومی ایرانیان به سختی از موضوع حقوق فلسطینیان حمایت می کند و لفاظی های ضد یهودی احمدی نژاد به فلسطینیان آسیب رسانده وکمکی نکرده است .

 برخی از این "چپ ها" ادعا می کنند که صرف نظر از خطای احمدی نژاد قیام توده ای در ایران بازیچه دست امپریالیسم امریکا است.بر عکس، یک جنبش توده ای هوادار دموکراسی بدترین ترس بسیاری از رژیم های استبدادی است که واشنگتن برای تامین سرکردگی خود بر آن ها تکیه می کند، همانند حاکمان مصر،عربستان سعودی، کویت،پاکستان، وجاهای دیگر. ونه تنها در میان همبستگان امریکا . قابل توجه است که اخبار اعتراضات به طور سنگینی در چین ومیانمار سانسور شد ،و دولت روسیه یکی از اولین ها بود که "پیروزی" احمدی نژاد را تبریک گفت.  

هوگو چاوز هم به احمدی نژاد تبریک گفت. همانطور که ریز ارلیخ نویسنده دستور کار ایران که به تکرار در دموکراسی  اکنون ظاهر می شود ،تفسیر کرده است :

"دریک سطح دیپلماتیک ، ونزوئلا وایران علائق مشترکی دارند. هردو مورد حمله امریکا هستند، از جمله تلاش های پیشین در" تغییر رژیم". ونزوئلا وسایر دولت ها در سراسر جهان با احمدی نژاد همچون رئیس جمهوری رسمی رفتار خواهند کرد،چون مورد سوال قرار دادن انتخابات می تواند سبب مشکلات دیپلماتیک شود. اما این سبب معذوریت نیست"(22)

10-  آیا احمدی نژاد در زمینه سیاست های اجتماعی واقتصادی از رقبای خودمترقی تر است؟ آیااو قهرمان فقرای ایران است؟

 ما بعنوان چپ با سیاست مداران راستگرایی آشنایی داریم که ریاکارانه ادعا می کنند نگران فقرا وطبقه کارگر هستند. جمهوری اسلامی از مدت ها پیش رفاه اجتماعی گسترده ای برای کمک به حامیانش داشته است.  احمدی نژاد برخی برنامه های پوپولیستی را با استفاده از درآمدهای نفتی به شدت بالا متعهد شده است .اما حتی با چشم پوشی از این حقیقت که حقوق دموکراتیک بنیادی وحقوق زنان موجب نگرانی ویژه از کامیابی است ،جمهوری اسلامی وبه ویژه ریاست جمهوری احمدی نژاد، برای کارگران وفقرای ایران خوب نبوده ست.   

جان کلام حمایت از طبقه کارگر باید پشتیبانی از اتحادیه های مستقلی باشد  که کارگران بتوانندبدان وسیله وسیعا در محل کار ودر جامعه از منافع خود دفاع نمایند. ایران درحال حاضر هنوز کنوانسیون بین المللی کاررا که آزادی تشکیل انجمن هاوچانه زنی جمعی ومتوقف کردن کارکودکان راتضمین می کند تصویب نکرده است،(23) اتحادیه ها در ایران تحت سرکوب دهشتناکی قرار داشته اند.همانطور که کارزار حقوق بشر در ایران گزارش کرده است: (24)   

 " کارگران ایران هنوز قادر به تشکیل اتحادیه های کارگری مستقل نیستند، حقی که هم در قانون کارایران مورد انکار قرار گرفته است وهم دولت فعلی از آن جلو گیری کرده است . دولت به روالی عادی کارگرانی را که خواهان  حقوق بسیار اساسی خود نظیر درخواست حقوق های عقب افتاده هستند  دستگیر ومحاکمه وبرخی اوقات تا 36  ماه زندانی  می سازد.نیروهای امنیتی اغلب به همایش های مسالمت آمیزکارگران حمله می کنند، خانواده هایشان را مورد اذیت قرارداده وحتی ، همانطورکه در طی همایش کارگران معدن مس شهرک بابک ، نزدیک کرمان در سال 2004 اتفاق افتاد آنها را می کشند. "

 در دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد حتی اوضاع بدتر هم شده بود:

 " دوتن از رهبران اتحادیه ها ، منصور اوسانلو ومحمد صالحی، در حال حاضر در زندان هستند.یکی دیگر از فعالین کارگری بنام مجید حمیدی که اخیرا هدف ترور قرار گرفته بوددر بیمارستاتن بستری است . علاوه برزندان وجریمه ،  یازده نفر از کارگران در فوریه 2008 به جرم شرکت در همایش مسالمت آمیز به مناسبت اول ماه می روزجهانی کارگربه شلاق محکوم شدند.

 در ژانویه 2006نیروهای امنیتی نزدیک به صد عضو سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران وحومه را دستگیر کردند، به خانه برخی از آنها حمله کردند وافراد خانواده آنها را مورد ضرب وشتم قرار دادند، وحتی همسران وکودکان رهبران سندیکا را برای جلوگیری از اعتصاب بازداشت کردند . ازآن زمان بسیاری از افراد شورای رهبری سندیکا تحت پیگرد قرار گرفته وزندانی شده اند.منصور اسانلو رهبر سندیکا درحال حاضر در حال گذراندن  حکم 5ساله زندان است ، در حالی که از ناراحتی چشم به خاطر ضرب وشتم قبلی رنج می برد ودر معرض خطر نابینایی است.54عضو سندیکا اخراج وبرای فعالیت های مسالمت آمیز شان دادگاهی شده اند.

 تلاش برای سازماندهی وعقد قراردادجمعی معلمان  نیز با سرکوب خشونت آمیزمواجه شد.

 همین روز کارگر امسال دولت شرکت کنندگان در مراسم روز کارگر را سرکوب ورهبران آن را دستگیر کرد.(25) ودر ژوئن ،کمیته ای از سازمان جهانی کار، ایران را به خاطر"وضعیت خطرناک در رابطه با آزادی تجمع در کشور"مورد انتقاد قرار داد.(26)  

 آنچه که نیاز به اتحادیه هارا در ایران دارای اهمیت می سازد آن است که تعداد کثیری از کارگران ناچار به کار تحت قراردادهای موقتی هستند که اجازه استثمار بیشتر کارگران را فراهم می آورد.معمولی ترین رفتار برای کارگران اخراج شدن وسپس بازگشت به کاربه شیوه ای است که حق بازنشستگی وسایر مزایای آنان را انکار می کند.

 11- ما از دولت امریکا انتظار چه کاری را در شرایط جاری ایران داریم؟

 کارهای زیادی وجود دارد که دولت می تواند انجام دهد.اوباما باید قول دهد که امریکا هرگزحمله ای نظامی علیه ایران به راه نخواهد انداخت یا از حمله اسرائیل حمایت نخواهد کرد.اوباید تعهد نماید که امریکا از عملیات تروریستی یا تخریبی در ایران حمایت نمی کند،وسریعا دستور قطع هر نوع فعالیتی را که  هنوز ممکن است درحال اجرا باشد صادر نماید. اوباید تحریم ها علیه ایران را لغو نماید - قطعا نه بعنوان جایزه به احمدی نژاد برای دزدی انتخابات ، بلکه به این دلیل که تحریم ها تاثیر منفی بر مردم ایران دارد ویکی از زمینه های اصلی را برای سلطه آهنین احمدی نژاد فراهم می آورد. او بایدابتکارات عمده ای را به سمت خلع سلاح هسته ای وسلاح های متعارف امریکا اتخاذ نماید ،وسربازان امریکا را از عراق ، افغانستان،عربستان سعودی، کویت وپاکستان خارج نماید.وباید برای ترویج کردن خاورمیانه ای عاری از سلاح های هسته ای ، که اسرائیل راهم شامل شود تلاش نماید. با کاهش دادن این تهدیدات ، در نتیجه می تواند یکی از توجیهات عقلانی برای سرکوب ایرانیان (ونیز برای برنامه هسته ای آن) را پاک سازی نماید.

 12- ما درباره شرایط جاری در ایران چه باید بکنیم؟

 ما نیاز داریم برای ملت ایران روشن کنیم که "امریکای دیگری" وجود دارد.امریکایی که مستقل از دولت است وبا سیاست خارجی ستم پیشه وضد دموکراتیک آن مخالف است . حمایت مابدون هیچ پیش ظرطی بوده ودستورکار پنهانی نیست.ایرانی ها باید آگاه باشند که این ترقی خواهان امریکایی است - نه دولت امریکا یا ریاکاران راست – که همبستگی اصیل خودرا ابراز می کند. 

13- آیا دفاع کردن از شکل دیگری از دولت در ایران صحیح است؟  

 کارزار برای صلح ودموکراسی بعنوان چپ از تغییرات رادیکال در هر جایی که مردم به طور کامل بر زندگی سیاسی واقتصادی خود کنترل ندارند حمایت می کند.ما از چنین تغییراتی در امریکا، در فرانسه،در روسیه ، در چین ونیزدرایران هم حمایت می کنیم. ولی از دولت امریکا – یا بریتانیا یا اسرائیل یا هر کشور دیگری -  برای تحمیل اجباری "تغییر رژیم " خارج از مرزهای خود حمایت نمی کنیم .آنچه که درتهاجم بوش به عراق در سال 2003 غلط بود آن نبود که رژیم صدام حسین سرنگون شد- رژیم او رژیمی ترسناک بود وهر کس با ملاحظات انسانی خواهان پایان آن بود- بلکه این بود که بوش ادعا می کرد که امریکابرای تهاجم حق داشت .تغییرات سیاسی تحمیل شده از سوی ارتش خارجی،یا فراهم شده با عملیات سری سازمان های اطلاعاتی خارجی ، غیر قابل پذیرش ، وبه ویژه زمانی غیر قابل پذیرش است که نیروی خارجی درگیر، خود تاریخ طولانی دخالت برای انگیزه های پست خود: تحمیل سلطه،کنترل منابع نفت، استقرار پایگاه های نظامی، دارد .     

 اما آیا در صورتی که مردم ایران برای پایان دادن به حکومت استبدادی در ایران تلاش کنند ما از مردم ایران حمایت می کنیم؟ البته!این دولتی است که علاوه بر تقلب اخیر در انتخابات وحمله تبهکارانه بر شهروندان خود، به زندانی کردن،شکنجه، تبیه عمومی واعدام رقبای سیاسی، فعالان کارگری، همجنس گرایان ومرتدان می پردازد ،وهنوزهم اعدام با سنگساررا بعنوان سزای زنا ی محصنه به کار می برد.رئیس قوه قضاییه درسال 2002 مهلتی قانونی برای (پایان دادن) به سنگسار اعلام کرد، ولی حداقل 5نفر شناخته  هستند که از زمان صدور آن در سال 2002. دونفر از آنان در26 دسامبر سال 2008(27)   سنگسار شده بودند. کارگران حق اعتصاب ندارند. شهادت یک زن هم ارزش نصف شهادت مرد است و زنان حقوق محدودی برای طلاق ونگهداری بچه دارند .رژیم آپارتاید جنسی را تحمیل ودر بسیاری از مجامع عمومی زنان جداسازی می شوند. حجاب اجباری است، وبا تهدید ها به اجرا در می آید.ما باید از تلاش های ایرانیان برای پایان دادن به این رفتارهای بر بر منشانه دفاع نماییم.

 

پای نوشت ها:

 

1. See, for example, Amnesty International, "Iran: Worsening repression of dissent as election approaches," 1 February 2009, MDE 13/012/2009;

Amnesty International, "Iran's presidential election amid unrest and ongoing human rights violations," 5 June 2009; Amnesty International, "Iran: Election amid repression of dissent and unrest," 9 June 2009, MDE 13/053/2009.

2. See BBC, "Iran: Who Holds the Power".

3. Michael Slackman, "Amid Crackdown, Iran Admits Voting Errors," New York Times, June 23, 2009.

4. Ali Ansari, ed., Preliminary Analysis of the Voting Figures in Iran's 2009 Presidential

Election, Chatham House and the Institute of Iranian Studies, University of St Andrews, 21 June 2009.

5. Kaveh Ehsani, Arang Keshavarzian and Norma Claire Moruzzi, "Tehran, June 2009," Middle East Report Online, June 28, 2009.

6. Ansari, op. cit.

7. George Friedman, "The Iranian Election and the Revolution Test," Stratfor, June 22, 2009; Esam Al-Amin, "A Hard Look at the Numbers: What Actually Happened in the Iranian Presidential Election?" CounterPunch, June 22, 2009.

8. Terror-Free Tomorrow & New America Foundation, "Ahmadinejad Front Runner in Upcoming Presidential Elections; Iranians Continue to Back Compromise and Better Relations with US and West; Results of a New Nationwide Public Opinion Survey of Iran before the June 12, 2009 Presidential Elections," June 2009.

9. Eric Hoogland, "Iran's Rural Vote and Election Fraud," June 17, 2009, Agence Global. برای مطالعه اصل مقاله به فارسی به آدرس زیر مراجعه کنید : http://www.roshangari.net/as/ds.cgi?art=20090705200540.html

10. Ansari, op. cit.

11. Karl Vick and David Finkel, "U.S. Push for Democracy Could Backfire Inside Iran," Washington Post, March 14, 2006; Akbar Ganji, "Why Iran's Democrats Shun Aid," Washington Post, Oct. 26, 2007; Patrick Disney, "Iranian Civil Society Urges US to End 'Democracy Fund,' Ease Sanctions,"

16 July 2008.

 12. See, for example, "Iran's Civil Society Movement Sets Up 'National Peace Council'," CASMII Press Release, 10 July 2008.

13. AFP, "Iran shows footage of 'rioters influenced by Western media'," 23 June 2009; Michael Slackman, "Top Reformers Admitted Plot, Iran Declares," New York Times, July 4, 2009; CNN, "Newsweek reporter in Iran reportedly 'confesses'," July 1, 2009.

14. Of course, when similar torture was carried out by the U.S. government, U.S. media only referred to "harsh interrogation techniques." See Glenn Greenwald, "The NYT calls Iranian interrogation tactics 'torture'," Salon, July 4, 2009.  

15. Thomas Erdbrink and William Branigin, "Iranian cleric says protesters wage war against God," Boston Globe, June 27, 2009. 

16. The Tower Commission Report, President's Special Review Board, New York: Bantam Books/Times Books, 1987, pp. 103-04.

17. Ehsani, et al., op. cit.

18. Billy Wharton, "Selling Iran: Ahmadinejad, Privatization and a Bus Driver Who Said No," Dissident Voice, June 28th, 2009.

19. Stephen Zunes, "Why U.S. Neocons Want Ahmadinejad to Win," AlterNet, June 17, 2009.

20. See Obama's assessment of the lack of difference between Mousavi and Ahmadinejad; on public opinion, see Terror Free Tomorrow poll cited above

21. Joshua Mitnick, "Why Iran's Ahmadinejad is preferred in Israel; The incumbent president will be easier to isolate than reformist leader Mr. Mousavi, say some leading Israeli policymakers," Christian Science Monitor, June 21, 2009. 

22. Reese Erlich, "Iran and Leftist Confusion," ZNet, June 29, 2009. 

23. See ILO, "Ratifications of the Fundamental human rights Conventions by country" (7/1/09).

24. International Campaign for Human Rights in Iran, "Workers' Rights."

25. Amnesty International, "Iran: Prisoners of conscience / fear of torture or ill-treatment," 10 June 2009, MDE 13/054/2009.

26. International Labour Organization, "ILO Governing Body elects new Chairperson -- Committee on Freedom of Association cites Myanmar, Cambodia and Islamic Republic of Iran," Press release, 19 June 2009, ILO/09/41.

27. Amnesty International, "Iran: New executions demonstrate need for unequivocal legal ban of stoning," 15 January 2009, MDE 13/004/2009.

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin اشتراک گذاری در فیس بوک;

بازگشت به صفحه نخست         

                            


Free Web Counters & Statistics